از منظر حکمت متعالیه، جدایی روح از جسم، چگونه تبیین می شود؟
طبق مبنای فیلسوفان حکمت متعالیه ، انسان مرکّب از دو جزء روح و جسم نیست بلکه یک وجود دارای مراتب است که پایین ترین مرتبه وجود او بدن مادّی و مرتبه متوسّط او بدن مثالی و عالی ترین مرتبه وجودی او روح است. و بین مرتبه بالا و پایین رابطه تدبیری وجود دارد. باید توجّه داشت که مراد فلاسفه از بدن مادّی، بدن مرکّب از گوشت و پوست و استخوان و امثال آنها نیست. اینها مادّه بدن هستند نه خود بدن. منظور از بدن مادّی انسان، آن صورت و قالبی است که گوشت و پوست و استخوان و امثال آنها، حامل این صورت و قالبند. لذا عوض شدن موادّ بدن، هیچ لطمه ای به وحدت بدن نمی زند. برای تقریب به ذهن ذکر یک مثال مفید خواهد بود. وقتی به میزی چوبی نظاره می کنیم، با دو چیز مواجه می شویم ؛ مقداری چوب و میخ و چسب که مادّه میز را تشکیل می دهند و شکلی که این موادّ ، حامل آن هستند. لذا می توان شکل میز را از این موادّ گرفت بدون آنکه خود موادّ از بین بروند. اگر قطعات میز را از هم جدا کنیم میز از بین می رود ولی چوب و میخها و چسب بدون کم و کاست باقی می مانند. بدن مادّی انسان نیز نسبت به موادّ تشکیل دهنده آن چنین حالتی دارد. مراد از بدن مادّی، آن صورت انسانی است که گوشت و پوست و استخوان و امثال آنها حامل آن هستند؛ لذا در طول یک عمر، بارها این موادّ در اثر استهلاک سلولها عوض می شوند ولی بدن شخص تبدیل به بدنی دیگر نمی شود. همینطور اگر تمام موادّ بدن یک شخص به یکباره با معجزه عوض شود باز بدن، همان بدن خواهد بود. لذا از دیدگاه حکمت متعالیه، در هنگام مرگ روح از جسم جدا نمی شود؛ بلکه مرتبه پایین روح (صورت بدن ) از مادّه بدن جدا می شود و تمام وجود انسان وارد عالم برزخ می شود و هیچ چیزی از او در این عالم مادّه باقی نمی ماند. آنچه از او باقی می ماند مادّه بدن اوست که مجازاً بدن شخص خوانده می شود؛ امّا صورت بدن به اصل خود که بدن برزخی است باز گشته با آن متّحد می شود. به بیان ساده : طبق نظر حکمت متعالیه روح انسان چیزی جدای از بدن مادی نیست ، و در واقع بدن مرتبه نازله روح است ، لذا وقتی هنگام مرگ انسان فرا می رسد روح این بدن مادی را رها کرده و وارد عالم برزخ ( بهشت یا جهنم) می شود، اما این بدن مادی صورتی دارد ( که در بالا با یک مثال توضیح داده شد) که این صورت بدن است ، صورت بدن جزو لاینفک انسان است و در عالم برزخ نیز با روح خواهد بود. اما جسم انسان ( اگر به معنی ماده بگیریم) در عالم طبیعت باقی می ماند.
عنوان سوال:

از منظر حکمت متعالیه، جدایی روح از جسم، چگونه تبیین می شود؟


پاسخ:

طبق مبنای فیلسوفان حکمت متعالیه ، انسان مرکّب از دو جزء روح و جسم نیست بلکه یک وجود دارای مراتب است که پایین ترین مرتبه وجود او بدن مادّی و مرتبه متوسّط او بدن مثالی و عالی ترین مرتبه وجودی او روح است. و بین مرتبه بالا و پایین رابطه تدبیری وجود دارد.

باید توجّه داشت که مراد فلاسفه از بدن مادّی، بدن مرکّب از گوشت و پوست و استخوان و امثال آنها نیست. اینها مادّه بدن هستند نه خود بدن. منظور از بدن مادّی انسان، آن صورت و قالبی است که گوشت و پوست و استخوان و امثال آنها، حامل این صورت و قالبند.

لذا عوض شدن موادّ بدن، هیچ لطمه ای به وحدت بدن نمی زند. برای تقریب به ذهن ذکر یک مثال مفید خواهد بود. وقتی به میزی چوبی نظاره می کنیم، با دو چیز مواجه می شویم ؛ مقداری چوب و میخ و چسب که مادّه میز را تشکیل می دهند و شکلی که این موادّ ، حامل آن هستند. لذا می توان شکل میز را از این موادّ گرفت بدون آنکه خود موادّ از بین بروند. اگر قطعات میز را از هم جدا کنیم میز از بین می رود ولی چوب و میخها و چسب بدون کم و کاست باقی می مانند. بدن مادّی انسان نیز نسبت به موادّ تشکیل دهنده آن چنین حالتی دارد. مراد از بدن مادّی، آن صورت انسانی است که گوشت و پوست و استخوان و امثال آنها حامل آن هستند؛ لذا در طول یک عمر، بارها این موادّ در اثر استهلاک سلولها عوض می شوند ولی بدن شخص تبدیل به بدنی دیگر نمی شود.
همینطور اگر تمام موادّ بدن یک شخص به یکباره با معجزه عوض شود باز بدن، همان بدن خواهد بود.

لذا از دیدگاه حکمت متعالیه، در هنگام مرگ روح از جسم جدا نمی شود؛ بلکه مرتبه پایین روح (صورت بدن ) از مادّه بدن جدا می شود و تمام وجود انسان وارد عالم برزخ می شود و هیچ چیزی از او در این عالم مادّه باقی نمی ماند. آنچه از او باقی می ماند مادّه بدن اوست که مجازاً بدن شخص خوانده می شود؛ امّا صورت بدن به اصل خود که بدن برزخی است باز گشته با آن متّحد می شود.

به بیان ساده :
طبق نظر حکمت متعالیه روح انسان چیزی جدای از بدن مادی نیست ، و در واقع بدن مرتبه نازله روح است ، لذا وقتی هنگام مرگ انسان فرا می رسد روح این بدن مادی را رها کرده و وارد عالم برزخ ( بهشت یا جهنم) می شود، اما این بدن مادی صورتی دارد ( که در بالا با یک مثال توضیح داده شد) که این صورت بدن است ، صورت بدن جزو لاینفک انسان است و در عالم برزخ نیز با روح خواهد بود. اما جسم انسان ( اگر به معنی ماده بگیریم) در عالم طبیعت باقی می ماند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین