پیوند اخلاق و دین، پیوندی مستحکم است. اخلاق، سبب گام نهادن در راه دین داری می شود، چرا که انسان با اخلاق، ناسپاسی نکرده و از کسی که در حق او لطفی نموده تشکر می کند و با این روحیه نمی تواند در مقابل کسی که تمام وجوداش از اوست و زندگی اش پر از نعمت های اوست، بی تفاوت بماند. و به پرستش او روی می آورد. همچنان که دین پایه های اخلاق را مستحکم کرده و آن را رشد داده، و ضمانت بقایش را تضمین می کند. با این حال، عده ای سعی می کنند قلمرو دین و اخلاق را از یکدیگر جدا کنند. چرا که از دین روی تافته اند، اما برای زندگی روزمره دنیایی خود، محتاج رعایت حداقل های اخلاقی هستند. چون قطعا با مکانیزم های حقوقی و جزائی، نمی توان تمام آنچه در جامعه نیاز است، را تامین کنیم. در بعضی عرصه ها، مجالی برای مکانیزم های حقوقی و جزائی نیست. (مثل حسن معاشرت و رفتار محترمانه و مودبانه، نسبت به عموم شهروندان.) و در بعضی عرصه ها که مکانیزم های حقوقی و جزائی وجود دارند، به دلیل نقص ها و ناتوانی هایشان از اخلاق کمک می گیرند. مثل آنکه اگر اکثریت جامعه دزدی را زشت ندانند، قطعا قانون نمی تواند از حریم شخصی اموال افراد صیانت کند و ... به همین دلیل شاهدیم که جامعه بی ایمان نیز، حداقل هایی از اخلاق را لازم می شمرد و سعی در حفظ آن دارد. هر چند در این راه معضلات خاص خود را دارد. مثل آنکه دایره قوانین حقوقی و جزائی این گونه جوامع، تا حداکثر ممکن گسترده می شود. در حالی که در جوامع انسانی، نباید قوه قهریه عامل تعیین کننده حداکثری باشد. بلکه باید جامعه به گونه ای رشد بیابد که اکثر امور آن، با اراده و اختیار انسانی افراد و حسن انتخابشان به سامان برسد. همچنان که در این جوامع، ناکارآمدی سیستم های قضائی، با پوشش کاملی از جانب سیستم های اخلاقی درمان نمی شوند. و اخلاق در این جوامع، هرگز نمی تواند به میزان رشد و بالندگی اش در جوامع دینی برسد. و بدون دین، حقیقتا نمی توان انگیزه هایی استوار برای حفظ اخلاق بنا نهاد. البته این تلقی به وجود آمده است که در کشورهای غربی، اخلاقی بهتر از اخلاق در جوامع ما وجود دارد. در حالی که این مساله جای تامل بیشتری دارد. مسائلی نظیر رانندگی بهتر و مراعات قوانین، اصولا با مکانیزم های پیشرفته نظارتی به وجود آمده اند و نمی توان آن را در حیطه اخلاق به شمار آورد. و برای فهم دقیق تر اخلاق در جوامع غربی، می توانیم به مسائلی نظیر نوع روابط خانوادگی آنها، میزان حمایت و مساعدت آنها به یکدیگر و ... نگاه کنیم که در این عرصه ها بدون جبر قانونی، هرگز نظیر آنچه در جوامع ما وجود دارد، در آنجا دیده نمی شود.
پیوند اخلاق و دین، پیوندی مستحکم است. اخلاق، سبب گام نهادن در راه دین داری می شود، چرا که انسان با اخلاق، ناسپاسی نکرده و از کسی که در حق او لطفی نموده تشکر می کند و با این روحیه نمی تواند در مقابل کسی که تمام وجوداش از اوست و زندگی اش پر از نعمت های اوست، بی تفاوت بماند. و به پرستش او روی می آورد. همچنان که دین پایه های اخلاق را مستحکم کرده و آن را رشد داده، و ضمانت بقایش را تضمین می کند.
با این حال، عده ای سعی می کنند قلمرو دین و اخلاق را از یکدیگر جدا کنند. چرا که از دین روی تافته اند، اما برای زندگی روزمره دنیایی خود، محتاج رعایت حداقل های اخلاقی هستند.
چون قطعا با مکانیزم های حقوقی و جزائی، نمی توان تمام آنچه در جامعه نیاز است، را تامین کنیم. در بعضی عرصه ها، مجالی برای مکانیزم های حقوقی و جزائی نیست. (مثل حسن معاشرت و رفتار محترمانه و مودبانه، نسبت به عموم شهروندان.) و در بعضی عرصه ها که مکانیزم های حقوقی و جزائی وجود دارند، به دلیل نقص ها و ناتوانی هایشان از اخلاق کمک می گیرند. مثل آنکه اگر اکثریت جامعه دزدی را زشت ندانند، قطعا قانون نمی تواند از حریم شخصی اموال افراد صیانت کند و ...
به همین دلیل شاهدیم که جامعه بی ایمان نیز، حداقل هایی از اخلاق را لازم می شمرد و سعی در حفظ آن دارد. هر چند در این راه معضلات خاص خود را دارد. مثل آنکه دایره قوانین حقوقی و جزائی این گونه جوامع، تا حداکثر ممکن گسترده می شود. در حالی که در جوامع انسانی، نباید قوه قهریه عامل تعیین کننده حداکثری باشد. بلکه باید جامعه به گونه ای رشد بیابد که اکثر امور آن، با اراده و اختیار انسانی افراد و حسن انتخابشان به سامان برسد.
همچنان که در این جوامع، ناکارآمدی سیستم های قضائی، با پوشش کاملی از جانب سیستم های اخلاقی درمان نمی شوند. و اخلاق در این جوامع، هرگز نمی تواند به میزان رشد و بالندگی اش در جوامع دینی برسد. و بدون دین، حقیقتا نمی توان انگیزه هایی استوار برای حفظ اخلاق بنا نهاد.
البته این تلقی به وجود آمده است که در کشورهای غربی، اخلاقی بهتر از اخلاق در جوامع ما وجود دارد. در حالی که این مساله جای تامل بیشتری دارد.
مسائلی نظیر رانندگی بهتر و مراعات قوانین، اصولا با مکانیزم های پیشرفته نظارتی به وجود آمده اند و نمی توان آن را در حیطه اخلاق به شمار آورد. و برای فهم دقیق تر اخلاق در جوامع غربی، می توانیم به مسائلی نظیر نوع روابط خانوادگی آنها، میزان حمایت و مساعدت آنها به یکدیگر و ... نگاه کنیم که در این عرصه ها بدون جبر قانونی، هرگز نظیر آنچه در جوامع ما وجود دارد، در آنجا دیده نمی شود.
- [سایر] چرا اخلاق غربی های بی دین، از اخلاق ما ایرانی های مسلمان بهتر است؟
- [سایر] به نظر شما اخلاق مبتنی بر دین به چه معنا است؟ و نظر کسانی که اخلاق را مبتنی بر دین می دانند توضیح دهید؟
- [سایر] به نظر شما اخلاق مبتنی بر دین به چه معنا است؟ و نظر کسانی که اخلاق را مبتنی بر دین می دانند توضیح دهید؟
- [سایر] اخلاق مبتنی بر دین به چه معنا است؟
- [سایر] آیا کسی که دین ندارد، اخلاق هم ندارد؟
- [سایر] دین چیست و چه تعریفی میتوان از اخلاق ارائه داد؟
- [سایر] آیا بین دین و اخلاق ناسازگاری وجود دارد؟
- [سایر] شبهه: چنان که در اخلاق سکولار گفته می شود منبع و مرجع اخلاق خود انسان است، بنابراین برای زندگی اخلاقی نیازی به دین نداریم.
- [سایر] نسبت بین دین و اخلاق چگونه است و چند نحوه ارتباط بین این دو قابل تصور است؟
- [سایر] شیعه شدن چگونه است و شیعیان چه کسانی هستند؟ اصول عقاید و احکام و اخلاق برای شیعیان شامل چه چیزهایی میشود؟ از چه کتابهایی باید به اصول عقاید بیشتر آگاهی پیدا کنم.
- [آیت الله سیستانی] اگر دیانت و اخلاق خواستگار مورد رضایت باشد ، بهتر آن است که رد نشود ؛ از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده که : هر گاه خواستگاری برای دختر شما آمد که اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود ، دختر را به ازدواج او در آورید ، اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین بپا خواهد شد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] بازگشت حقّ حضانت منحصر به موردی که در مسأله قبل گفته شد، نمیباشد؛ بلکه چنانچه حقّ حضانت به سبب سوء اخلاق، عدم توانایی جسمی به سبب مریضی و مانند آن، از کسی سلب شود، پس از آن که این موانع برطرف شد، مثلاً دارای اخلاق نیک گردید یا توانایی حضانت طفل را پیدا نمود، حقّ حضانت به وی باز میگردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] ابراء ذمّه میت از دَین صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] برای یاد دادن واجبات یا مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی که بدهکار است و زراعتی نیز دارد فوت کند و ورثه پیش از آن که زکات زراعت واجب شود دین او را از اموال دیگری بدهند، هرکدام از ورثه سهمش به اندازه زکات برسد باید زکات را بدهد اما اگر دین او را قبل از واجب شدن زکات نپردازند، چنانچه مال میت فقط به اندازه دین است زکات واجب نمی شود.
- [آیت الله اردبیلی] وسایل ارتباط جمعی باید در جهت اشاعه مکارم اخلاق و خصال پسندیده انسانی و اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرند و در این زمینه از اندیشههای متفاوت بهره جویند و از ترویج فرهنگ ضد اسلامی و بیبندوباری به شدّت پرهیز نمایند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.