باید دقت کنیم که نسبت به دیگران وظیفه ما چقدر و چیست! دغدغه داشتن نسبت به دیگران بسیار نیکوست، تا آن جا که قرآن خطاب به پیامبر (ص) این گونه می فرماید: فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلیَ ءَاثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُواْ بِهَاذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا؛[1] شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاک سازی. قانع کردن دیگران همیشه ممکن نیست. چون انسان ها اگر تسلیم منطق باشند، می توان با گفتگو و دلیل آن ها را قانع کرد. اما هنگامی که تحت تاثیر عادت ها، هیجان ها و احساسات، خواسته های نفسانی و ... باشند، به سختی دست از شیوه و روش خود بر می دارند. ایجاد تغییر در گرایش های یک فرد و غالب کردن منطق بر خواسته های غیر منطقی اش، ممکن است نیاز به زمان طولانی و صرف کردن انرژی بسیار داشته باشد. و در هر شخصی ممکن است به روشی مخصوص به او لازم باشد. و در بعضی نیز به هیچ وجه ممکن نباشد: وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ؛[2] و زندگان و مردگان نیز یکسان نیستند، که همانا خدا هدایت خویش را به هر که خواهد می شنواند و تو چیزی را به کسانی که در گورستان (کفر و جهالت) فرو رفته اند نمی شنوانی. بعضی از انسان ها، مرده متحرک هستند و هرگز تسلیم حقیقت نمی شوند و هر چقدر هم دلیل و بینه در مقابلشان اقامه شود، نمی پذیرند. داستان های بسیاری از این گروه های معاند را در قرآن می توانید، ببینید، تا آنجا که قرآن می فرماید: وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی وَ حَشَرْنا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلاً ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ؛[3] (و حتّی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل می کردیم، و مردگان با آنان سخن می گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع می نمودیم، هرگز ایمان نمی آوردند مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمی دانند! پس بهتر است واقع بین باشیم و تنها سعی کنیم بیان منطقی و شفاف خود را داشته باشیم و پس از انجام وظیفه امر به معروف، تمام توجه و همتان صرف اصلاح خودمان باشد. (اگر چه باید وظیفه امر به معروف را نیز از این جهت که وظیفه ای بر دوش خودمان است، انجام دهیم. ) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ؛[4] ای کسانی که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته اید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند، به شما زیانی نمی رساند. [1]. عنکبوت آیه 6. [2]. فاطر آیه 22. [3]. انعام آیه 111. [4]. مائده آیه 105.
باید دقت کنیم که نسبت به دیگران وظیفه ما چقدر و چیست! دغدغه داشتن نسبت به دیگران بسیار نیکوست، تا آن جا که قرآن خطاب به پیامبر (ص) این گونه می فرماید:
فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلیَ ءَاثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُواْ بِهَاذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا؛[1] شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاک سازی.
قانع کردن دیگران همیشه ممکن نیست. چون انسان ها اگر تسلیم منطق باشند، می توان با گفتگو و دلیل آن ها را قانع کرد. اما هنگامی که تحت تاثیر عادت ها، هیجان ها و احساسات، خواسته های نفسانی و ... باشند، به سختی دست از شیوه و روش خود بر می دارند.
ایجاد تغییر در گرایش های یک فرد و غالب کردن منطق بر خواسته های غیر منطقی اش، ممکن است نیاز به زمان طولانی و صرف کردن انرژی بسیار داشته باشد. و در هر شخصی ممکن است به روشی مخصوص به او لازم باشد.
و در بعضی نیز به هیچ وجه ممکن نباشد:
وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ؛[2] و زندگان و مردگان نیز یکسان نیستند، که همانا خدا هدایت خویش را به هر که خواهد می شنواند و تو چیزی را به کسانی که در گورستان (کفر و جهالت) فرو رفته اند نمی شنوانی.
بعضی از انسان ها، مرده متحرک هستند و هرگز تسلیم حقیقت نمی شوند و هر چقدر هم دلیل و بینه در مقابلشان اقامه شود، نمی پذیرند. داستان های بسیاری از این گروه های معاند را در قرآن می توانید، ببینید، تا آنجا که قرآن می فرماید:
وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی وَ حَشَرْنا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلاً ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ؛[3] (و حتّی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل می کردیم، و مردگان با آنان سخن می گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع می نمودیم، هرگز ایمان نمی آوردند مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمی دانند!
پس بهتر است واقع بین باشیم و تنها سعی کنیم بیان منطقی و شفاف خود را داشته باشیم و پس از انجام وظیفه امر به معروف، تمام توجه و همتان صرف اصلاح خودمان باشد. (اگر چه باید وظیفه امر به معروف را نیز از این جهت که وظیفه ای بر دوش خودمان است، انجام دهیم. )
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ؛[4] ای کسانی که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته اید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند، به شما زیانی نمی رساند.
[1]. عنکبوت آیه 6.
[2]. فاطر آیه 22.
[3]. انعام آیه 111.
[4]. مائده آیه 105.
- [سایر] چگونه با لج بازی کودکان مقابله کنیم؟
- [آیت الله بهجت] اگر در امر به معروف و نهی ازمنکر حس کردیم طرف لج بازی می کند ولی باز احتمال تأثیر می دهیم، وظیفه چیست؟
- [سایر] برای یاد دادن مطالب دینی و تربیت دینی فرزند از چه روشهای استفاده کنیم؟
- [سایر] آیااین گفته برخی أفراد واقعیت داردکه درإسرائیل بامحارم خود إزدواج میکنند وهمجنس بازی بین مردان بسیارأست؟
- [سایر] اگر حکومت دینی مورد قبول دینداران قرار نگرفت، تکلیف چیست؟
- [سایر] شرط قبول ادعای مسلمان بودن افراد چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا می شود به حرف مردم، که هر کس در مورد مطالب دینی نظری می دهد، گوش داد، و طبق آن عمل کرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] زنهایی که در بعضی فیلمها در نقش همسر با افراد گوناگون بازی میکنند، از نظر شرعی چه صورت دارد؟
- [سایر] با توجه به روایات دینی که 7 سال اول زندگی کودک را سن بازی میدانند، آیا معنایش این است که از 7 سالگی به بعد، مانع بازی کودک شویم؟
- [سایر] آیا صحیح است که یهودیان تبلیغات دینی برای جذب افراد جدید ندارند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مضاربه ای که بانکها با پول افراد انجام می دهند چنانچه شرایط شرعیه بالا در آن رعایت شود و تنها صورت کاغذ بازی نداشته باشد صحیح است و سود حاصل از آن مشروع می باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند بلکه اگر مثلاً بگوید خانه خود را وقف کردم وخودش یا کسی که خانه را برای او وقف کرده یا وکیل یا ولیّ آن کس بگوید قبول کردم وقف صحیح است ولی اگر برای افراد مخصوصی وقف نکند بلکه مثل مسجد ومدرسه برای عموم وقف کند، یا مثلاً بر فقرا یا سادات وقف نماید، قبول کردن کسی لازم نیست بلکه در صورت اوّلی هم قبول لازم نیست اگرچه بنابر احتیاط مستحبّ قبول بهتر است.
- [آیت الله بهجت] اگر مخارج رفتن و برگشتن و مخارج افراد تحت تکفّل کسی را در مدتی که مکه میرود و برمیگردد به او ببخشند و با او شرط کنند که حج بهجا آورد، لازم نیست قبول کند، ولی اگر قبول کرد حج بر او واجب میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخواند، بلکه اگر مثلاً بگوید: خانه خود را وقف کردم، و خودش یا کسی که خانه را برای او وقف کرده، یا وکیل، یا ولی آن کس بگوید: قبول کردم، وقف صحیح است. ولی اگر برای افراد مخصوصی وقف نکند، بلکه مثل مسجد و مدرسه برای عموم وقف کند، یا مثلاً بر فقرا یا سادات وقف نماید، احوط و اولی آن است که حاکم شرع یا کسی که از طرف او منصوب است قبول نماید.
- [آیت الله بروجردی] لازم نیست صیغهی وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید:(خانهی خود را وقف کردم) و خودش یا کسی که خانه را برای او وقف کرده، یا وکیل، یا ولی آن کس بگوید:(قبول کردم)، وقف صحیح است، ولی اگر برای افراد مخصوصی وقف نکند، بلکه مثل مسجد و مدرسه برای عموم وقف کند، یا مثلاً بر فقرا یا سادات وقف نماید، قبول کردن کسی لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر خرجی رفت و برگشت و خرجی افراد تحت تکفّل کسی را در مدّتی که به مکّه میرود و برمیگردد به او ببخشند و با او شرط کنند که حجّ کند، اگرچه قرض داشته باشد و در هنگام برگشتن هم مالی که بتواند با آن زندگی کند نداشته باشد، باید قبول نماید و حجّ بر او واجب میشود.
- [آیت الله اردبیلی] اقدام به تأسیس مجامع فرهنگی یا نشر کتب و نشریات مفید یا تولید برنامههای رادیویی و تلویزیونی و مشابه آن که موجب تقویت پایههای عقیدتی، اخلاقی و عملی و یا رشد افکار و بالا رفتن سطح معلومات اجتماعی و دینی مردم میشود، از وظایف مهمّی است که شایسته است افراد به اندازه قدرت و توان خود به آن عمل نمایند و ممانعت از آن جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در وقف انشاء معنای وقف لازم است ولی لازم نیست معنای وقف را به زبان بیاورد یا به عربی بخواند، بلکه اگر مفاد وقف را به صیغه فارسی بخواند یا به وسیلهای همچون نوشتن یا کار دیگری وقف را انشاء کند کفایت میکند، در وقف قبول کردن کسی که برای او وقف شده یا ولیّ یا وکیل او شرط نیست، همچنانکه اگر وقف بر افراد مخصوصی نباشد، بلکه مثل مسجد و مدرسه برای عموم وقف کند یا مثلاً بر فقراء یا سادات وقف نماید، قبول کردن کسی لازم نیست، بنابراین اگر - مثلاً - بگوید خانه خود را وقف کردم، وقف (با شرایطی که گفته خواهد شد) صحیح خواهد بود.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله سیستانی] لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید این کتاب را بر طلاب علوم دینی وقف کردم، وقف صحیح است، بلکه وقف به عمل نیز محقق میشود مثلاً چنانچه حصیری را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد، و یا ساختمانی را بهطوری که مساجد را به آنطور میسازند به قصد مسجد بودن بسازد، وقفیت محقّق میشود، ولی به قصد تنها وقفیت محقق نمیشود. و قبول در وقف لازم نیست چه وقف عام باشد، و چه وقف خاص، و همچنین قصد قربت لازم نیست.