شرح پرسش: در قرآن صریحاً آمده که (اجْتَنِبُوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا) و نیز این‌که (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی‌ إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا). امّا از طرفی دیگر از حضرت امیرالمؤمنین و نیز سایر ائمّه علیهم السّلام نقل شده که (اذا استولی الصّلاح علی الزّمان و اهله ثمّ اساء رجلٌ الظنّ برجل لم تظهر منه خزیة فقد ظلم؛ و اذا استولی الفساد علی الزّمان و اهلِه فاحسن رجلٌ الظّنّ برجلٍ فقد غرر) و این‌که (من الحزم سوء الظّنّ). الف. قانون کلّی در مورد ظنّی که باید (یا جایز است) به دیگران داشته باشیم چیست؟ ب. به طور خاصّ برخی از افراد را می‌بینیم که در کشوری غیر مسلمان زندگی می‌کنند و هنگام خرید گوشت وقتی فروشنده به آن‌ها می‌ گوید که (من مسلمانم و گوشتم هم ذبح اسلامی و حلال است) به این سخن اکتفا و اعتماد نمی‌کنند، و گاهی اوقات دلائلی می‌ آورند از این قبیل که (امروزه به هیچ‌کس اعتماد نیست) یا این‌که (این فروشنده هیچ گاه در مسجد دیده نشده و در مغازه‌اش موسیقی حرام پخش می‌شود) و به این نحو سخن و ادّعای او را رد می ‌کنند. آیا این کار درست است یا خلاف؟ و در مقامِ تحقیق و تأمین روزی حلال تا چه حدّ باید جست و جو (یا تجسّس) کنیم؟ آیا باید به صِرفِ سخنِ طرف مقابل اعتماد کرد و ترتیب اثر داد یا این‌که باید بیش‌تر احتیاط کرد؟ 3. منظور از تعبّد در لسان شریعت چیست؟ و این تعبّد چه شرایطی دارد؟ و چه دلیلی می‌توان بیان کرد برای اثبات این‌که برخی امور تعبّدی هستند (به طور کلّ)، و تعیین مصادیق آن امور چگونه است؟ پاسخ: در جامعه ای که مسلمانان زندگی می کنند و یا در محله ای که مخصوص مسلمانان است - اگر چه در کشورهای غیر اسلامی- و اجتماع آنان تشکیل شده است، شخص می تواند بدون سؤال و تجسس از ذبیحه های آنان استفاده کند.[1] در کشورهای غیر مسلمان و در اجتماع مسلمانان اگر نسبت به شخصی که مطمئن هستیم مسلمان است، می توانیم اعمال و گفتار او را بر فعل صحیح و شرعی حمل کنیم.[2] ولی در صورتی که به این مطلب شک داریم و قرائنی نداریم که اثبات کند وی مسلمان است و جامعه، جامعه غیر اسلامی است، نمی توان اصالت صحت را در عمل و گفتار وی جاری کرد؛ زیرا این اصل در مورد مسلمانان (که قطعا علم به مسلمانی شان داریم) قابل اجرا است . برفرض هم که اصالت صحت در فعل و قول غیر مسلمان جاری شود، چون اصل در ذبیحه، عدم تذکیه است[3]، نمی توان از ذبائح وی استفاده کرد. بله! اگر اجتماع مسلمانان و متدینان با وی همانند یک مسلمان رفتار می کنند و از ذبیحه های او استفاده می کنند، می شود با اجرا اصالت صحت در قول و فعل این متدینان، به ذبائح او اعتماد کرده و مصرف کرد. به عبارت دیگر؛ در جامعه اسلامی است که می توان وارد بازار شد و بدون نیاز به پرسش و جستجو از گوشتی فروخته می شود خرید و مصرف کرد. همچنین معاملات آن را حمل بر صحت کرد. و اصولا از نظر فقهی سوق المسلمین (یعنی اینکه آنچه در بازار مسلمانان عرضه و فروخته می شود دارای معیار ها و ضوابط شرعی است و بدون تحقیق و پرسش می توان آثارشرعی آن معیارها مثل جواز و صحت خرید و فروش ،طهارت ،حلال بودن و... را بر آن بار کرد) یک دلیل بسیار مهم برای حلال بودن اموالی است که در آنجا وجود دارد و خرید و فروش می شود. حضرت آیت الله العظمی بهجت ره در این زمینه فرموده اند:"آن چه در سوق (بازار) مسلمانها فروخته می‌شود از لحوم ذبائح و جلود آنها که محتاج به تذکیه است، جائز است خریدن آنها، بدون فحص از تذکیه و از این که فروشنده مستحلّ ذبائح اهل کتاب یا مستحلّ تطهیر به دباغ هست یا نه، و هم چنین آن چه در زمین اسلام باشد از اینها و آن چه در زمین اسلام ساخته شده باشد از لباسها و ظاهر، صدق سوق مسلمین و زمین اسلام به غلبه مسلمانها در آن محل می‌نماید".[4] اما در کشورهای غیر اسلامی (کشورهایی اکثریت مردم شان غیر مسلمان هستند)، نمی شود با اصالت صحت حکم به حلیت ذبائح داد؛ زیرا اصل این است مردمی که در چنین کشور هایی زندگی می کنند غیر مسلمان هستند. بر این اساس فردی که در چنین کشورهایی ادعای اسلام و مسلمان بودن می کند،به سادگی ادعای او قابل قبول نیست و باید ابتدا یقین کنیم که راست می گوید بعد آثار مسلمان را بر او بار کرده و به اعمال او به عنوان اعمال یک فرد مسلمان ترتیب اثر بدهیم و مثلاً بتوانیم از مواد غذایی (مثل گوشت که حتما باید مسلمان بودن ذبح کننده آن ثابت شود) که در اختیار اوست، استفاده کنیم. بنا بر این در چنین کشورهایی به مجردی این که کسی بگوید من مسلمانم یا این گوشت ذبح اسلامی است نمی توان به گفته او اعتماد کرد و لازم است ابتدا از هر راهی که ممکن است (مثل شرکت در جمع مسلمانان،رعایت دستورات اسلامی یا...) به مسلمان بودن او اطمینان کنیم. زیرا قاعده سوق المسلمین مخصوص کشور های اسلامی است.[5] پی نوشتها: [1]. گلپایگانی،محمد رضا،هدایة العباد،ج2،ص 224،دارالقرآن الکریم،قم،1404 [2]. انصاری،شیخ مرتضی،فرائد الاصول،ص717،موسسه نشر اسلامی،قم. [3]. امام خمینی،کتاب الطهارة،ط-الحدیثة، ج‌4، ص 234. [4]. جامع المسائل (للبهجة)، ج‌4، ص: 370 [5]. وسیلة النجاة (مع حواشی الگلپایگانی)، ج‌1، ص: 104،حاشیه شماره3: "و اما المأخوذ منه فی سوق الکفار فالأحوط الاجتناب عنه الا إذا عامل المسلم معه معاملة الطهارة مع احتمال إحرازه لها." منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
در قرآن صریحاً آمده که (اجْتَنِبُوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا) و نیز اینکه (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا). امّا از طرفی دیگر از حضرت امیرالمؤمنین و نیز سایر ائمّه علیهم السّلام نقل شده که (اذا استولی الصّلاح علی الزّمان و اهله ثمّ اساء رجلٌ الظنّ برجل لم تظهر منه خزیة فقد ظلم؛ و اذا استولی الفساد علی الزّمان و اهلِه فاحسن رجلٌ الظّنّ برجلٍ فقد غرر) و اینکه (من الحزم سوء الظّنّ). الف. قانون کلّی در مورد ظنّی که باید (یا جایز است) به دیگران داشته باشیم چیست؟ ب. به طور خاصّ برخی از افراد را میبینیم که در کشوری غیر مسلمان زندگی میکنند و هنگام خرید گوشت وقتی فروشنده به آنها می گوید که (من مسلمانم و گوشتم هم ذبح اسلامی و حلال است) به این سخن اکتفا و اعتماد نمیکنند، و گاهی اوقات دلائلی می آورند از این قبیل که (امروزه به هیچکس اعتماد نیست) یا اینکه (این فروشنده هیچ گاه در مسجد دیده نشده و در مغازهاش موسیقی حرام پخش میشود) و به این نحو سخن و ادّعای او را رد می کنند. آیا این کار درست است یا خلاف؟ و در مقامِ تحقیق و تأمین روزی حلال تا چه حدّ باید جست و جو (یا تجسّس) کنیم؟ آیا باید به صِرفِ سخنِ طرف مقابل اعتماد کرد و ترتیب اثر داد یا اینکه باید بیشتر احتیاط کرد؟ 3. منظور از تعبّد در لسان شریعت چیست؟ و این تعبّد چه شرایطی دارد؟ و چه دلیلی میتوان بیان کرد برای اثبات اینکه برخی امور تعبّدی هستند (به طور کلّ)، و تعیین مصادیق آن امور چگونه است؟
پاسخ:
در جامعه ای که مسلمانان زندگی می کنند و یا در محله ای که مخصوص مسلمانان است - اگر چه در کشورهای غیر اسلامی- و اجتماع آنان تشکیل شده است، شخص می تواند بدون سؤال و تجسس از ذبیحه های آنان استفاده کند.[1]
در کشورهای غیر مسلمان و در اجتماع مسلمانان اگر نسبت به شخصی که مطمئن هستیم مسلمان است، می توانیم اعمال و گفتار او را بر فعل صحیح و شرعی حمل کنیم.[2] ولی در صورتی که به این مطلب شک داریم و قرائنی نداریم که اثبات کند وی مسلمان است و جامعه، جامعه غیر اسلامی است، نمی توان اصالت صحت را در عمل و گفتار وی جاری کرد؛ زیرا این اصل در مورد مسلمانان (که قطعا علم به مسلمانی شان داریم) قابل اجرا است . برفرض هم که اصالت صحت در فعل و قول غیر مسلمان جاری شود، چون اصل در ذبیحه، عدم تذکیه است[3]، نمی توان از ذبائح وی استفاده کرد. بله! اگر اجتماع مسلمانان و متدینان با وی همانند یک مسلمان رفتار می کنند و از ذبیحه های او استفاده می کنند، می شود با اجرا اصالت صحت در قول و فعل این متدینان، به ذبائح او اعتماد کرده و مصرف کرد.
به عبارت دیگر؛ در جامعه اسلامی است که می توان وارد بازار شد و بدون نیاز به پرسش و جستجو از گوشتی فروخته می شود خرید و مصرف کرد. همچنین معاملات آن را حمل بر صحت کرد. و اصولا از نظر فقهی سوق المسلمین (یعنی اینکه آنچه در بازار مسلمانان عرضه و فروخته می شود دارای معیار ها و ضوابط شرعی است و بدون تحقیق و پرسش می توان آثارشرعی آن معیارها مثل جواز و صحت خرید و فروش ،طهارت ،حلال بودن و... را بر آن بار کرد) یک دلیل بسیار مهم برای حلال بودن اموالی است که در آنجا وجود دارد و خرید و فروش می شود. حضرت آیت الله العظمی بهجت ره در این زمینه فرموده اند:"آن چه در سوق (بازار) مسلمانها فروخته میشود از لحوم ذبائح و جلود آنها که محتاج به تذکیه است، جائز است خریدن آنها، بدون فحص از تذکیه و از این که فروشنده مستحلّ ذبائح اهل کتاب یا مستحلّ تطهیر به دباغ هست یا نه، و هم چنین آن چه در زمین اسلام باشد از اینها و آن چه در زمین اسلام ساخته شده باشد از لباسها و ظاهر، صدق سوق مسلمین و زمین اسلام به غلبه مسلمانها در آن محل مینماید".[4]
اما در کشورهای غیر اسلامی (کشورهایی اکثریت مردم شان غیر مسلمان هستند)، نمی شود با اصالت صحت حکم به حلیت ذبائح داد؛ زیرا اصل این است مردمی که در چنین کشور هایی زندگی می کنند غیر مسلمان هستند. بر این اساس فردی که در چنین کشورهایی ادعای اسلام و مسلمان بودن می کند،به سادگی ادعای او قابل قبول نیست و باید ابتدا یقین کنیم که راست می گوید بعد آثار مسلمان را بر او بار کرده و به اعمال او به عنوان اعمال یک فرد مسلمان ترتیب اثر بدهیم و مثلاً بتوانیم از مواد غذایی (مثل گوشت که حتما باید مسلمان بودن ذبح کننده آن ثابت شود) که در اختیار اوست، استفاده کنیم. بنا بر این در چنین کشورهایی به مجردی این که کسی بگوید من مسلمانم یا این گوشت ذبح اسلامی است نمی توان به گفته او اعتماد کرد و لازم است ابتدا از هر راهی که ممکن است (مثل شرکت در جمع مسلمانان،رعایت دستورات اسلامی یا...) به مسلمان بودن او اطمینان کنیم. زیرا قاعده سوق المسلمین مخصوص کشور های اسلامی است.[5]
پی نوشتها:
[1]. گلپایگانی،محمد رضا،هدایة العباد،ج2،ص 224،دارالقرآن الکریم،قم،1404
[2]. انصاری،شیخ مرتضی،فرائد الاصول،ص717،موسسه نشر اسلامی،قم.
[3]. امام خمینی،کتاب الطهارة،ط-الحدیثة، ج4، ص 234.
[4]. جامع المسائل (للبهجة)، ج4، ص: 370
[5]. وسیلة النجاة (مع حواشی الگلپایگانی)، ج1، ص: 104،حاشیه شماره3: "و اما المأخوذ منه فی سوق الکفار فالأحوط الاجتناب عنه الا إذا عامل المسلم معه معاملة الطهارة مع احتمال إحرازه لها."
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا مسیحیت کنونی ادعای خاتمیت کردانداگر نکرده پس چرا مسیحیان کنونی مسلمان نمی شوند؟ آیا مسحیت مثل اسلام دستورات حکومتی(تشکیل حکومت)دارد؟ برتری اسلام به مسیحیت چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] کلانظر اسلام در مورد شمایل نگاری و پیکره سازی سایر افراد (افراد عادی) چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی ادعای بکند که من وصیّ میّتم که اموال او را به مصرفی برسانم، یا قیّم بچه های او هستم آیا مورد قبول می باشد؟
- [سایر] چرا باید اسلام را قبول داشته باشیم؟
- [سایر] چرا شیعه اهل سنت را که ائمه را قبول ندارند، مسلمان میدانند، اما اسماعیلیان راکه تا امام ششم را قبول دارند، مسلمان نمیدانند؟
- [سایر] قبول امتیاز چشم برزخی برای برخی از افراد با ستار العیوب بودن خداوند منافات ندارد؟
- [سایر] آیا ایمان افراد مسیحی هم مورد قبول خدا قرار میگیرد و آنها هم به بهشت میروند؟!
- [سایر] چگونه افراد لج بازی که مطالب دینی را قبول نمی کنند، متقاعد کنیم؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا در هبه دین به مدیون، قبول شرط است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سه نفر نظامی در منطقه در سنگرهای مخروبه مشغول تهیّه وسیله بوده اند. نظامی دیگری با فاصله حدود سیصد متر، چندین تیر به طرف آنها شلّیک کرده که منجر به قتل یکی از آنها شده، قاتل مدّعی است که من فکر کردم آنها افراد غیر نظامی هستند و قصد تیر هوایی و ترساندن آنها را داشتم که منطقه را ترک کنند ولی قصد شلیک به آنها را نداشتم البتّه ادّعای وی مبنی بر این که فکر کردم افراد غیر نظامی هستند قابل قبول نیست چون که افراد متعدّدی به وی گفته اند نظامی هستند. حال با توجّه به این که قاتل افراد را می دیده و به سوی آنها تیراندازی متعدّد کرده، بر فرض این که قبول کنیم قصد تیراندازی به افراد یا فرد معیّنی را نداشته، آیا این قتل عمد است یا خیر؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر ذمّی هنگام خریدن زمین از مسلمان، شرط کند که خمس به او تعلّق نگیرد یا اصل تعلّق خمس به عهده فروشنده باشد، چنین شرطی, به جهت خلاف شرع بودن , نافذ نیست , اگر ذمّی پذیرفته که خمس زمین خریداری شده به عهده اوست؛ ولی شرط کند که فروشند ه مسلمان از طرف او بپردازد، چنانچه فروشنده مسلمان قبول کند که دّیّن و بدهکاری ذمّی را بپردازد، چنین شرطی نافذ است؛ ولی تا زمانی که مسلمان به شرط وفا نکرده، ذمّی ضامن خمس است.
- [آیت الله بهجت] اگر مخارج رفتن و برگشتن و مخارج افراد تحت تکفّل کسی را در مدتی که مکه میرود و برمیگردد به او ببخشند و با او شرط کنند که حج بهجا آورد، لازم نیست قبول کند، ولی اگر قبول کرد حج بر او واجب میشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی امانتداری خود را انکار نماید یا آن را قبول کند، ولی مدّعی تلف شدن یا ردّ آن به صاحبش شود، چنانچه طرف بیّنهای نداشته باشد، ادّعای او با قسم قبول میشود؛ همچنین است در صورتی که دو طرف تلف شدن امانت را نزد امانتدار قبول داشته باشند، ولی امانتگذار مدّعی کوتاهی و یا تعدّی امانتدار در مال امانت شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هر گاه مال خود را به کسی صلح نماید و با او شرط کند که چیزی را که به تو صلح کردم وقف کنی و او هم این شرط را قبول کند، باید به شرط عمل نماید.
- [آیت الله سبحانی] هر گاه مال خود را به کسی صلح نماید و با او شرط کند که بعد از مرگ چیزی را که به تو صلح کردم وقف کنی و او هم این شرط را قبول کند; باید به شرط عمل نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کافر میتواند از طرف مسلمان وکیل شود، مگر در اموری که اسلام شرط عامل باشد، هم چنانکه مسلمان نیز میتواند وکیل کافر شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه مال خود را بکسی صلح نماید و با او شرط کند که بعد از مرگ من باید چیزی را که بتو صلح کردم وقف کنی، و او هم این شرط را قبول کند، باید به شرط عمل نماید.
- [آیت الله سبحانی] هر گاه مال خود را به کسی صلح نماید و با او شرط کند که بعد از مرگ چیزی را که به تو صلح کردم وقف کنی و او هم این شرط را قبول کند; باید به شرط عمل نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هرگاه مال خود را به کسی صلح نماید و با او شرط کند که باید چیزی را که به تو صلح کردم وقف کنی و او هم این شرط را قبول کند، باید به شرط عمل نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر خرجی رفت و برگشت و خرجی افراد تحت تکفّل کسی را در مدّتی که به مکّه میرود و برمیگردد به او ببخشند و با او شرط کنند که حجّ کند، اگرچه قرض داشته باشد و در هنگام برگشتن هم مالی که بتواند با آن زندگی کند نداشته باشد، باید قبول نماید و حجّ بر او واجب میشود.