آیا اگر مسلمانان مثل غربی ها، ماوراء را رها میکردند و به مادیات می پرداختند، بیشتر پیشرفت نمی کردند؟
در پاسخ به این مطلب چند نکته قابل توجه است: 1- آیا می توان گفت اگر انسان چشمش را رها می کرد و فقط گوش خود را به کار می گرفت، بهتر یا بیشتر میفهمید؟ یا آنکه هر چیزی در سر جای خود لازم است؟ انسان در تمام تاریخ سوالات بسیاری درباره عالم غیر مادی داشته است و هیچ کس نمی تواند با چشم بستن بر این سوالات، سر خود کلاه بگذارد. حتی کسانی که اعتقادی به عالم غیر مادی ندارند، یا این اعتقادشان بعد از بررسی و فهم بوده، یا آنکه کورکورانه چنین اعتقادی را انتخاب کرده اند که در این صورت شکی در غلط بودن شیوه شان وجود ندارد.   2- جوابهایی که انسان به سوالات مرتبط به عالم غیر مادی می دهد، در زندگی مادی او هم موثر است و نمی توان گفت این دو عالم غیر مرتبط هستند. اینکه انسان خود را موجودی بپندارند که صرفا برای لذت جویی در این دنیا قرار گرفته و باید مدام اختراعاتی برای لذات و رفاه بیشتر او ایجاد شود، خود در گرو نوع پاسخ هایی است که درباره عالم دیگر انتخاب کرده است. کما اینکه افرادی که زندگی را پوچ دانسته اند و راه رهایی از نکبت های دنیا را در خودکشی جسته اند هم رفتارشان در زندگی مادی، مبتنی بر نفی عالم غیر مادی و نوع پاسخ هایشان به چیستی آن دنیا می باشد. و خلاصه آنکه اگر چه انسان می تواند کورکورانه، مدل زندگی تقلیدی برگزیند و به سوالات مرتبط به عالم غیر مادی بی اعتنایی کند، اما در همان شیوه ای که از روی تقلید در پیش گرفته، حتما مبانی ای وجود دارد که در ارتباط با جواب به چیستی عالم غیر مادی است. پس تفاوت تنها در تقلیدی گرفتن جوابهای دیگران درباره عالم غیر مادی است.   3- تصور اینکه مسلمانان به غیر ماده مشغول شده اند و از پیشرفت مادی بازمانده اند، با تاریخ سازگار نیست و بیشتر القای فیلم های هالیودی است که می خواهند تاریخ را به دو بخش سیاه و سفید تقسیم کند و هر آنچه مربوط به صد سال اخیر نمی شود را ظلمت و تاریکی نشان دهد. حال آنکه تمدن امروز غرب، ادامه تمدن مسلمانان و با بهره گیری از علوم آنهاست که پس از گرفتاری مسلمانان به بلیه هایی مثل حمله مغول و ... و درگیر شدن به استبداد داخلی و استعمار خارجی، از پیشرفت بازماندند. و الا در اسلام هر علمی که مسلمانان در دنیا به آن نیاز دارند، واجب می شود. کما اینکه مثل طبابت واجب است. و در تاریخ مسلمانان نیز اندیشمندان متعددی می بینیم که تخصص شان علوم تجربی بوده است.   4- این تصور که علوم غیر تجربی بی ارزش است، حتی در جامعه امروز غرب هم جایگاهی ندارد. غرب حتی برای منافع مادی و دنیایی نیز توجه بسیاری به علوم غیر تجربی دارد. از مستشرقینی که عمر خود را صرف شناخت جوامع شرق می کردند تا راه استعمار را باز کنند، تا اندیشکده هایی که با مهندسی فرهنگی، در صدد نفوذ نرم هستند که بی سر و صدا به استعمار ادامه دهند و جاهلان را از علوم ارزشمند دور کنند و در علوم تجربی مشغولشان کنند که در نهایت با همان نفوذ فرهنگی، سرویس زحماتشان را به غرب ارائه کنند.
عنوان سوال:

آیا اگر مسلمانان مثل غربی ها، ماوراء را رها میکردند و به مادیات می پرداختند، بیشتر پیشرفت نمی کردند؟


پاسخ:

در پاسخ به این مطلب چند نکته قابل توجه است:

1- آیا می توان گفت اگر انسان چشمش را رها می کرد و فقط گوش خود را به کار می گرفت، بهتر یا بیشتر میفهمید؟ یا آنکه هر چیزی در سر جای خود لازم است؟ انسان در تمام تاریخ سوالات بسیاری درباره عالم غیر مادی داشته است و هیچ کس نمی تواند با چشم بستن بر این سوالات، سر خود کلاه بگذارد. حتی کسانی که اعتقادی به عالم غیر مادی ندارند، یا این اعتقادشان بعد از بررسی و فهم بوده، یا آنکه کورکورانه چنین اعتقادی را انتخاب کرده اند که در این صورت شکی در غلط بودن شیوه شان وجود ندارد.
 
2- جوابهایی که انسان به سوالات مرتبط به عالم غیر مادی می دهد، در زندگی مادی او هم موثر است و نمی توان گفت این دو عالم غیر مرتبط هستند. اینکه انسان خود را موجودی بپندارند که صرفا برای لذت جویی در این دنیا قرار گرفته و باید مدام اختراعاتی برای لذات و رفاه بیشتر او ایجاد شود، خود در گرو نوع پاسخ هایی است که درباره عالم دیگر انتخاب کرده است. کما اینکه افرادی که زندگی را پوچ دانسته اند و راه رهایی از نکبت های دنیا را در خودکشی جسته اند هم رفتارشان در زندگی مادی، مبتنی بر نفی عالم غیر مادی و نوع پاسخ هایشان به چیستی آن دنیا می باشد. و خلاصه آنکه اگر چه انسان می تواند کورکورانه، مدل زندگی تقلیدی برگزیند و به سوالات مرتبط به عالم غیر مادی بی اعتنایی کند، اما در همان شیوه ای که از روی تقلید در پیش گرفته، حتما مبانی ای وجود دارد که در ارتباط با جواب به چیستی عالم غیر مادی است. پس تفاوت تنها در تقلیدی گرفتن جوابهای دیگران درباره عالم غیر مادی است.
 
3- تصور اینکه مسلمانان به غیر ماده مشغول شده اند و از پیشرفت مادی بازمانده اند، با تاریخ سازگار نیست و بیشتر القای فیلم های هالیودی است که می خواهند تاریخ را به دو بخش سیاه و سفید تقسیم کند و هر آنچه مربوط به صد سال اخیر نمی شود را ظلمت و تاریکی نشان دهد. حال آنکه تمدن امروز غرب، ادامه تمدن مسلمانان و با بهره گیری از علوم آنهاست که پس از گرفتاری مسلمانان به بلیه هایی مثل حمله مغول و ... و درگیر شدن به استبداد داخلی و استعمار خارجی، از پیشرفت بازماندند. و الا در اسلام هر علمی که مسلمانان در دنیا به آن نیاز دارند، واجب می شود. کما اینکه مثل طبابت واجب است. و در تاریخ مسلمانان نیز اندیشمندان متعددی می بینیم که تخصص شان علوم تجربی بوده است.
 
4- این تصور که علوم غیر تجربی بی ارزش است، حتی در جامعه امروز غرب هم جایگاهی ندارد. غرب حتی برای منافع مادی و دنیایی نیز توجه بسیاری به علوم غیر تجربی دارد. از مستشرقینی که عمر خود را صرف شناخت جوامع شرق می کردند تا راه استعمار را باز کنند، تا اندیشکده هایی که با مهندسی فرهنگی، در صدد نفوذ نرم هستند که بی سر و صدا به استعمار ادامه دهند و جاهلان را از علوم ارزشمند دور کنند و در علوم تجربی مشغولشان کنند که در نهایت با همان نفوذ فرهنگی، سرویس زحماتشان را به غرب ارائه کنند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین