یقینا علم و آگاهی در رشد و کمال انسان نقش بسزایی دارد، و در میان علوم نیز برخی از آنها تأثیر بیشتری برای به کمال رساندن انسان را دارند؛ اما لزوما این طور نیست که هر کسی این علوم را فرا گرفت به کمال انسانی نایل خواهد شد. چون به عقیده ما کمال انسانی رسیدن به خلیفه اللهی است که انسان ( عین الله الناظره و...) ( چشم خدا بشود که با آن ببیند و...) بشود ، و به کمتر از ان قناعت نکند ، البته اگر از دید مادی به انسان نگاه شود کمال او بسیار پایین تر از این است که حتی قابل مقایسه نخواد بود . اینکه چه علمی برای رسیدن به کمال مطلوب اولویت دارد؛ گفتنی است که برخی از علوم و معارف الهی برای همه مکلفین واجب عینی است؛ نظیر اصول عقائد، اصول اخلاق و بخشی از احکام اسلام که برای شخص لازم است. اما بقیه علوم بر دو قسم اند یا علوم دنیوی هستند نظیر فیزیک، شیمی، زیست شناسی و ... یا علوم دینی و الهی هستند مثل فقه اجتهادی، علم اصول فقه، فروع عقاید، فروع علم اخلاق، عرفان نظری و عملی، فلسفه اسلامی، علم حدیث و رجال و ... . کسب این علوم- چه دنیوی و چه دینی- شرعا واجب کفایی است ؛ لذا اگر کسی در این علوم وارد نشد ومسلمین نیز به آن نیاز داشتند، بر تک تک مسلمین لازم است که در صورت داشتن استعداد لازم در آن علوم وارد شوند. اما اگر در همه ی این علوم به اندازه ی کافی متخصص وجود داشته باشد ورود در آنها بر کسی واجب نیست. در امور عملی نیز چنین است مثلا اگر جامعه اسلامی محتاج به شغلی مثل نانوایی یا مهندسی یا عملگی باشد و کسی وارد این شغلها نشود بر همه واجب کفایی است که درصورت داشتن استعداد وتوان وارد این کارها شوند. اما برای رسیدن به مقامات عالی انسانی، اصل، خلوص نیت و عبودیت نسبت به پروردگار متعال است؛ لذا هر کسی می تواند به چنین مقامی نائل شود. البته داشتن مقدار واجب از علوم دینی(اصول عقائد، اصول اخلاق و احکام مورد نیاز) الزامی است. افراد زیادی در طول تاریخ بوده اند که به مقامات بالای معنوی دست یافته اند در حالی که دروسی مثل حکمت و عرفان نیز نخوانده بودند نظیر شیخ رجبعلی خیاط و مرحوم دولابی. آنچه در سیر و سلوک مهم است این که هر کس در کنار انجام واجبات و ترک محرمات هر کاری را که انجام می دهد بر خود وظیفه شرعی بداند و آن را برای خدا انجام دهد. بنده خاص خدا آب هم که دست بچه اش می دهد به خاطر خدا می دهد ؛ غذا هم که می خورد به خاطر خدا می خورد .نمی خورد که سیر شود می خورد که نیرو بگیرد برای بندگی خدا . انسان در انتخاب رشته تحصیلی و شغل باید در درجه اول استعدادهای خود را ملاحظه کند و ببیند چه استعدادی در او قویتر است و در درجه دوم به علائق خود توجه کند چرا که تحصیل و کار بدون علاقه، چندان ثمربخش نخواهد بود. آن وقت که انسان رشته تحصیلی و شغل خود را انتخاب کرد، باید آن را برای خدا انجام دهد و با آن رضایت خدا را طلب کند و خود را در آن کار مأمور خدا بداند. البته روشن است که علوم دینی و به خصوص علم عقائد(کلام) و حکمت اسلامی و عرفان نظری وسائل مناسبتری برای سیروسلوک عملی هستند به شرط آنکه وسیله تلقی شوند نه هدف. لذا بسیاری از اولیای خدا نیز در بین علمای دینی بوده اند .اما علوم تجربی نقش چندانی در این زمینه ندارند و در واقع تحصیل علوم تجربی به منزله عمل صالح است لکن عمل ذهنی یا مقدمه ی برخی اعمال صالحه هستند. اما علوم دینی مثل کلام وفلسفه و عرفان یا خود از سنخ اعتقادند یا مقدمه اعتقاد و عمل اند لذا چنین علومی برای رسیدن به کمالات انسان مناسب ترند. البته جمع بین علوم دینی و دنیوی نیز ممکن است. وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین[عنکبوت/69] کسانی را که در راه ما مجاهدت کنند، به راههای خویش هدایتشان می کنیم، و خدا با نیکوکاران است.
یقینا علم و آگاهی در رشد و کمال انسان نقش بسزایی دارد، و در میان علوم نیز برخی از آنها تأثیر بیشتری برای به کمال رساندن انسان را دارند؛ اما لزوما این طور نیست که هر کسی این علوم را فرا گرفت به کمال انسانی نایل خواهد شد.
چون به عقیده ما کمال انسانی رسیدن به خلیفه اللهی است که انسان ( عین الله الناظره و...) ( چشم خدا بشود که با آن ببیند و...) بشود ، و به کمتر از ان قناعت نکند ، البته اگر از دید مادی به انسان نگاه شود کمال او بسیار پایین تر از این است که حتی قابل مقایسه نخواد بود .
اینکه چه علمی برای رسیدن به کمال مطلوب اولویت دارد؛ گفتنی است که برخی از علوم و معارف الهی برای همه مکلفین واجب عینی است؛ نظیر اصول عقائد، اصول اخلاق و بخشی از احکام اسلام که برای شخص لازم است. اما بقیه علوم بر دو قسم اند یا علوم دنیوی هستند نظیر فیزیک، شیمی، زیست شناسی و ... یا علوم دینی و الهی هستند مثل فقه اجتهادی، علم اصول فقه، فروع عقاید، فروع علم اخلاق، عرفان نظری و عملی، فلسفه اسلامی، علم حدیث و رجال و ... . کسب این علوم- چه دنیوی و چه دینی- شرعا واجب کفایی است ؛ لذا اگر کسی در این علوم وارد نشد ومسلمین نیز به آن نیاز داشتند، بر تک تک مسلمین لازم است که در صورت داشتن استعداد لازم در آن علوم وارد شوند. اما اگر در همه ی این علوم به اندازه ی کافی متخصص وجود داشته باشد ورود در آنها بر کسی واجب نیست. در امور عملی نیز چنین است مثلا اگر جامعه اسلامی محتاج به شغلی مثل نانوایی یا مهندسی یا عملگی باشد و کسی وارد این شغلها نشود بر همه واجب کفایی است که درصورت داشتن استعداد وتوان وارد این کارها شوند.
اما برای رسیدن به مقامات عالی انسانی، اصل، خلوص نیت و عبودیت نسبت به پروردگار متعال است؛ لذا هر کسی می تواند به چنین مقامی نائل شود. البته داشتن مقدار واجب از علوم دینی(اصول عقائد، اصول اخلاق و احکام مورد نیاز) الزامی است. افراد زیادی در طول تاریخ بوده اند که به مقامات بالای معنوی دست یافته اند در حالی که دروسی مثل حکمت و عرفان نیز نخوانده بودند نظیر شیخ رجبعلی خیاط و مرحوم دولابی.
آنچه در سیر و سلوک مهم است این که هر کس در کنار انجام واجبات و ترک محرمات هر کاری را که انجام می دهد بر خود وظیفه شرعی بداند و آن را برای خدا انجام دهد. بنده خاص خدا آب هم که دست بچه اش می دهد به خاطر خدا می دهد ؛ غذا هم که می خورد به خاطر خدا می خورد .نمی خورد که سیر شود می خورد که نیرو بگیرد برای بندگی خدا .
انسان در انتخاب رشته تحصیلی و شغل باید در درجه اول استعدادهای خود را ملاحظه کند و ببیند چه استعدادی در او قویتر است و در درجه دوم به علائق خود توجه کند چرا که تحصیل و کار بدون علاقه، چندان ثمربخش نخواهد بود. آن وقت که انسان رشته تحصیلی و شغل خود را انتخاب کرد، باید آن را برای خدا انجام دهد و با آن رضایت خدا را طلب کند و خود را در آن کار مأمور خدا بداند. البته روشن است که علوم دینی و به خصوص علم عقائد(کلام) و حکمت اسلامی و عرفان نظری وسائل مناسبتری برای سیروسلوک عملی هستند به شرط آنکه وسیله تلقی شوند نه هدف. لذا بسیاری از اولیای خدا نیز در بین علمای دینی بوده اند .اما علوم تجربی نقش چندانی در این زمینه ندارند و در واقع تحصیل علوم تجربی به منزله عمل صالح است لکن عمل ذهنی یا مقدمه ی برخی اعمال صالحه هستند. اما علوم دینی مثل کلام وفلسفه و عرفان یا خود از سنخ اعتقادند یا مقدمه اعتقاد و عمل اند لذا چنین علومی برای رسیدن به کمالات انسان مناسب ترند. البته جمع بین علوم دینی و دنیوی نیز ممکن است.
وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین[عنکبوت/69] کسانی را که در راه ما مجاهدت کنند، به راههای خویش هدایتشان می کنیم، و خدا با نیکوکاران است.
- [سایر] نشانه جامعه در حال رشد و پیشرفت چیست؟
- [سایر] آیا در پیشرفت و تعالی علم لازم است، یا عمل؟
- [سایر] نظر قرآن درباره پیشرفت علم و تکنولوژی جدید چیست؟
- [سایر] پیشرفت علم در حکومت امام مهدی(ع) تا کجاست؟
- [سایر] چرا پیشرفت علم موجب تجدید نبوت نگردیده است؟
- [آیت الله اردبیلی] درباره رابطه بلوغ و رشد بفرمایید: الف. آیا بین دو صفت بلوغ و رشد، شرعا ملازمه وجود دارد؟
- [سایر] آیا دین همانند علم قابل رشد و توسعه است ؟
- [سایر] با ظهور اسلام مسلمانان به پیشرفت دست یافتند، اما با پیشرفت علم اروپاییان بر تارک علم نشستند. علت عقب ماندن مسلمین در عرصه علوم مختلف و سیاست ، همینطور تضعیف دول مسلمین و ایجاد تفرقه در بین آنها چیست؟
- [سایر] رابطه ی دین گریزی و پیشرفت علمی و صنعتی را در غرب چگونه ارزیابی می کنید؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] به منظور پیشرفت علم داروسازی و اطمینان از تأثیر آن در بدن نیاز به آزمایش روی حیوانات و احیاناً بر روی انسان است، وظیفه چیست؟ و چنانچه راه آزمایش منحصر در انسان باشد حکم چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستد .
- [آیت الله بروجردی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اوّل بایستند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستند.
- [امام خمینی] مستحب است امام در وسط بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستند.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوا در صف اوّل بایستند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است امام در وسط صف بایستد، و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اوّل بایستند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستند.