شرح پرسش: وقتی به برخی افراد میگوییم که یکی از شروط لازم و ضروری جهت پیشرفت در مسائل معنوی این است که اعتقادات خود را با مطالعه کتابهای اصول عقائد محکم کنید و یا آشنایی خود را با معارف دین با آموختن ترجمه و توضیح آیات قرآن، یا خواندن کتابهای شهید مطهری، دستغیب و... افزایش دهید، نمیپذیرند و میگویند اصل عمل است، نه علم؛ چرا که افراد بیسوادی بودند که بدون خواندن و مطالعه حتی یک صفحه کتاب به مقامات بالای معنوی رسیدهاند؛ مانند کربلایی کاظم بیسواد که در نهایت، حافظ کلّ قرآن شد، و در عین حال فرد عالم هم داریم که در نهایت از راه منحرف شد. پاسخ مناسب و کامل به این شبهه چیست؟ پاسخ: 1. سواد، فقط خواندن و نوشتن نیست، همان کربلایی کاظم معروف، حتماً در ابتدا به دنبال کسب دانش بود تا عمل خود را بر اساس آن دانش، سامان دهد. دانش، گاه با خواندن به دست میآید و گاه با شنیدن. علاوه بر این، مگر ما چند نفر مثل کربلایی کاظم داریم؟. ایشان و برخی مانند وی استثنا هستند که نمیتوان از آنان، یک قاعده کلی ارائه نمود. 2. علم، هم خودش کمال است و هم مقدمه و ابزار است برای عمل به تکلیف که این را هر عقلی درک میکند. تأکید بر طلب علم و دانش آن قدر در آیات و روایات تکرار شده که حتی بسیاری از مردم عادی نیز از آن بیاطلاع نیستند؛ به عنوان نمونه به دو مورد اشاره میشود: الف. هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ؛[1] (آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکساناند). ب. کمیل که یکی از یاران خاصّ حضرت علی(ع) است گزارش میدهد: روزی امیر المؤمنین(ع) در مسجد دست مرا گرفته بیرون آورد و چون به صحرا رسید آهی از دل کشید، سپس فرمود: ای کمیل این دلها ظرفهایی است (از علوم و حقایق) و بهترین آن دلها نگاهدارنده‌ترین آنها است (که آنچه به او بسپارند خوب نگهداری کند و به خاطر بسپارد) آنچه من به تو میگویم از من نگهدار و به خاطر بسپار: مردم سه گروه‌اند؛ عالم ربانی، یادگیرنده و آموزنده‌ای که بر راه نجات و رهایی است، و مگسان کوچک و ناتوان که پیرو هر آوازند، از نور دانش روشنی نمیگیرند، و به پایه استواری پناه نمیبرند. ای کمیل دانش بهتر از ثروت است، دانش تو را نگهمیدارد ولی تو نگهدار مال و ثروت هستی، مال از دادن کم میگردد، ولی دانش به وسیله دادنِ به دیگران، افزون میشود. ای کمیل دوست داشتن علم و دانش شیوهای است که (در روز رستاخیز) به آن پاداش داده میشود و بدان‌ وسیله انسان در زمان حیات و زندگی پیروی (از خدا) را به کمال میرساند، و پس از مرگ (خوش نامی و) خوش گویی (مردم را) به دست میآورد، دانش حکومت و فرمانفرمایی میکند ولی دارایی و ثروت فرمان‌بردار و مغلوب است. ای کمیل خزانهداران داراییها و ثروتها با اینکه(در دنیا هستند و) زنده‌اند. مرده‌اند، ولی دانشمندان تا روزگار برپا است پایدار و باقی هستند، خودشان (با بدرود زندگی) ناپدیدند، ولی صورتهایشان در دلها موجود است.[2] روشن است، همان طوری که عمل بدون علم ممکن نیست و ره به جایی نمیبرد، همچنین علم به تنهایی نیز برای رسیدن به کمال کافی نیست و ما را به کمال نمیرساند، بلکه به دنبال آن عمل صالح نیز لازم است. 3. اینکه گفته میشود: اصل عمل است، اولاً: ما اینرا نمیپذیریم، بلکه بر این باوریم که اساس و ریشه، ایمان و اعتقاد است و عمل در مرحله پس از آن قرار دارد؛ لذا در قرآن در موارد متعدد نخست به ایمان اشاره شده، سپس به عمل نیک.[3] ثانیاً: بر فرض بپذیریم که اصل عمل است، باز هم از علم بینیاز نیستیم؛ زیرا عمل نیاز به علم دارد و تا به چیزی علم نداشته باشیم چگونه میخواهیم به آن عمل کنیم. 4. فضیلت و برتری انسان بر بسیاری از موجودات به اختیار و تکلیف او است و این بدون علم ممکن نیست. نخست باید به تکلیف علم داشت، سپس با اختیار آنرا عمل نمود و یا ترک کرد. 5. در پایان تذکر این نکته لازم است که شما و ما برای راهنمایی دیگران در حدّ امر به معروف و نهی از منکر وظیفه داریم و این که کسی سخن ما را میپذیرد و یا ردّ میکند بستگی به خودش دارد و هیچ اجباری برای زیر بار حق رفتن دیگران نیست و به تعبیر رسا ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه. پی نوشتها: [1]. زمر، 9. [2]. مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‌1، ص 227 و 228، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413 ق‌، (مَا رَوَاهُ أَهْلُ النَّقْلِ عَنْ کُمَیْلِ بْنَ زِیَادٍ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنَّهُ قَالَ أَخَذَ بِیَدِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ یَوْمٍ مِنَ الْمَسْجِدِ حَتَّی أَخْرَجَنِی مِنْهُ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ یَا کُمَیْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا احْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَی رُکْنٍ وَثِیقٍ یَا کُمَیْلُ الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُو عَلَی الْإِنْفَاقِ یَا کُمَیْلُ صُحْبَةُ الْعَالِمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ وَ بِهِ تَکْمِلَةُ الطَّاعَةِ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلُ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ یَا کُمَیْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ). [3]. در قرآن حدود 50 مورد آمده: (آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات)، بقره، 25، 83، 277 و ... . منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
وقتی به برخی افراد میگوییم که یکی از شروط لازم و ضروری جهت پیشرفت در مسائل معنوی این است که اعتقادات خود را با مطالعه کتابهای اصول عقائد محکم کنید و یا آشنایی خود را با معارف دین با آموختن ترجمه و توضیح آیات قرآن، یا خواندن کتابهای شهید مطهری، دستغیب و... افزایش دهید، نمیپذیرند و میگویند اصل عمل است، نه علم؛ چرا که افراد بیسوادی بودند که بدون خواندن و مطالعه حتی یک صفحه کتاب به مقامات بالای معنوی رسیدهاند؛ مانند کربلایی کاظم بیسواد که در نهایت، حافظ کلّ قرآن شد، و در عین حال فرد عالم هم داریم که در نهایت از راه منحرف شد. پاسخ مناسب و کامل به این شبهه چیست؟
پاسخ:
1. سواد، فقط خواندن و نوشتن نیست، همان کربلایی کاظم معروف، حتماً در ابتدا به دنبال کسب دانش بود تا عمل خود را بر اساس آن دانش، سامان دهد. دانش، گاه با خواندن به دست میآید و گاه با شنیدن. علاوه بر این، مگر ما چند نفر مثل کربلایی کاظم داریم؟. ایشان و برخی مانند وی استثنا هستند که نمیتوان از آنان، یک قاعده کلی ارائه نمود.
2. علم، هم خودش کمال است و هم مقدمه و ابزار است برای عمل به تکلیف که این را هر عقلی درک میکند. تأکید بر طلب علم و دانش آن قدر در آیات و روایات تکرار شده که حتی بسیاری از مردم عادی نیز از آن بیاطلاع نیستند؛ به عنوان نمونه به دو مورد اشاره میشود:
الف. هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ؛[1] (آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکساناند).
ب. کمیل که یکی از یاران خاصّ حضرت علی(ع) است گزارش میدهد: روزی امیر المؤمنین(ع) در مسجد دست مرا گرفته بیرون آورد و چون به صحرا رسید آهی از دل کشید، سپس فرمود: ای کمیل این دلها ظرفهایی است (از علوم و حقایق) و بهترین آن دلها نگاهدارندهترین آنها است (که آنچه به او بسپارند خوب نگهداری کند و به خاطر بسپارد) آنچه من به تو میگویم از من نگهدار و به خاطر بسپار: مردم سه گروهاند؛ عالم ربانی، یادگیرنده و آموزندهای که بر راه نجات و رهایی است، و مگسان کوچک و ناتوان که پیرو هر آوازند، از نور دانش روشنی نمیگیرند، و به پایه استواری پناه نمیبرند.
ای کمیل دانش بهتر از ثروت است، دانش تو را نگهمیدارد ولی تو نگهدار مال و ثروت هستی، مال از دادن کم میگردد، ولی دانش به وسیله دادنِ به دیگران، افزون میشود.
ای کمیل دوست داشتن علم و دانش شیوهای است که (در روز رستاخیز) به آن پاداش داده میشود و بدان وسیله انسان در زمان حیات و زندگی پیروی (از خدا) را به کمال میرساند، و پس از مرگ (خوش نامی و) خوش گویی (مردم را) به دست میآورد، دانش حکومت و فرمانفرمایی میکند ولی دارایی و ثروت فرمانبردار و مغلوب است.
ای کمیل خزانهداران داراییها و ثروتها با اینکه(در دنیا هستند و) زندهاند. مردهاند، ولی دانشمندان تا روزگار برپا است پایدار و باقی هستند، خودشان (با بدرود زندگی) ناپدیدند، ولی صورتهایشان در دلها موجود است.[2]
روشن است، همان طوری که عمل بدون علم ممکن نیست و ره به جایی نمیبرد، همچنین علم به تنهایی نیز برای رسیدن به کمال کافی نیست و ما را به کمال نمیرساند، بلکه به دنبال آن عمل صالح نیز لازم است.
3. اینکه گفته میشود: اصل عمل است، اولاً: ما اینرا نمیپذیریم، بلکه بر این باوریم که اساس و ریشه، ایمان و اعتقاد است و عمل در مرحله پس از آن قرار دارد؛ لذا در قرآن در موارد متعدد نخست به ایمان اشاره شده، سپس به عمل نیک.[3] ثانیاً: بر فرض بپذیریم که اصل عمل است، باز هم از علم بینیاز نیستیم؛ زیرا عمل نیاز به علم دارد و تا به چیزی علم نداشته باشیم چگونه میخواهیم به آن عمل کنیم.
4. فضیلت و برتری انسان بر بسیاری از موجودات به اختیار و تکلیف او است و این بدون علم ممکن نیست. نخست باید به تکلیف علم داشت، سپس با اختیار آنرا عمل نمود و یا ترک کرد.
5. در پایان تذکر این نکته لازم است که شما و ما برای راهنمایی دیگران در حدّ امر به معروف و نهی از منکر وظیفه داریم و این که کسی سخن ما را میپذیرد و یا ردّ میکند بستگی به خودش دارد و هیچ اجباری برای زیر بار حق رفتن دیگران نیست و به تعبیر رسا ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه.
پی نوشتها:
[1]. زمر، 9.
[2]. مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 227 و 228، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413 ق، (مَا رَوَاهُ أَهْلُ النَّقْلِ عَنْ کُمَیْلِ بْنَ زِیَادٍ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنَّهُ قَالَ أَخَذَ بِیَدِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ یَوْمٍ مِنَ الْمَسْجِدِ حَتَّی أَخْرَجَنِی مِنْهُ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ یَا کُمَیْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا احْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَی رُکْنٍ وَثِیقٍ یَا کُمَیْلُ الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُو عَلَی الْإِنْفَاقِ یَا کُمَیْلُ صُحْبَةُ الْعَالِمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ وَ بِهِ تَکْمِلَةُ الطَّاعَةِ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلُ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ یَا کُمَیْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ).
[3]. در قرآن حدود 50 مورد آمده: (آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات)، بقره، 25، 83، 277 و ... .
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] پیشرفت علم در حکومت امام مهدی(ع) تا کجاست؟
- [سایر] امام صادق(ع) در مورد پیشرفت علم در زمان حضرت مهدی(عج) چه میفرماید؟
- [سایر] رابطه علم با رشد، کمال، پیشرفت انسان چیست؟
- [سایر] نظر قرآن درباره پیشرفت علم و تکنولوژی جدید چیست؟
- [سایر] چرا پیشرفت علم موجب تجدید نبوت نگردیده است؟
- [سایر] با ظهور اسلام مسلمانان به پیشرفت دست یافتند، اما با پیشرفت علم اروپاییان بر تارک علم نشستند. علت عقب ماندن مسلمین در عرصه علوم مختلف و سیاست ، همینطور تضعیف دول مسلمین و ایجاد تفرقه در بین آنها چیست؟
- [سایر] چرا با پیشرفت وسیع علم دانشمندان هنوز قادر به شناخت کامل خداوند نشده اند؟
- [سایر] آیا با پیشرفت علم جایی برای اعتقاد به خدا باقی می ماند؟
- [آیت الله بهجت] اخیرا افرادی که فاقد ناخن هستند، به وسیله پیشرفت علم پزشکی می توانند ناخن مصنوعی بکارند.
- [سایر] چرا با پیشرفت وسیع علم دانشمندان هنوز قادر به شناخت کامل خداوند نشده اند؟
- [آیت الله مظاهری] در تشریح نگاه کردن مرد به بدن زن و نگاه کردن زن به بدن مرد و نگاه کردن به عورت دیگری و همچنین دست زدن به بدن نامحرم، اگر پیشرفت علم متوقف بر آن باشد مانعی ندارد، و در صورتی که بتواند در دست زدن به بدن نامحرم از دستکش استفاده کند، باید استفاده بنماید.
- [آیت الله بهجت] در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول کردم، معامله صحیح است. و بنابر اظهر لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم باشد (مقصود از ایجاب، کلام فروشنده و مقصود از قبول، کلام خریدار است). و احتیاط مستحب آن است که به هر زبانی معامله میکنند، صحیح گفته شود و کاملاً بیانگر مقصود طرفین باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر برای میتی می خواهند نماز قضا بدهند و ورثه علم به ترتیب نمازهای فوت شده داشته باشند بنابر احتیاط لازم است ترتیب رعایت شود، و بنابراین صحیح نیست برای میت چند نفر را در یک وقت برای نماز اجیر نمود و لازم است برای هریک از آنها وقتی را معین نمود و اگر ترتیب قضا شدن را نمی دانند این شرط لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] باید کسی را اجیر کنند که اطمینان داشته باشند که نماز را بجا میآورد و لازم نیست اطمینان داشته باشند که به صورت صحیح انجام داده است، بلکه اگر علم به بطلان عمل او نداشته باشند، کافی است.
- [آیت الله مظاهری] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند گرچه آن علم، علم دینی نباشد، میشود به او زکات داد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنان چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد. ولی احتیاط برای اهل علم نگرفتن زکات است مگر در صورتی که از تحصیل مخارج عاجز باشند ولکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه بشود.
- [آیت الله بهجت] پاک کردن مخرج غائط با چیزهای مقدس که احترام آنها لازم است مانند کاغذی که اسم خدا یا پیامبران بر آن نوشته شده حرام است و ممکن است در صورت علم و عمد موجب کفر شود که در این صورت به سبب کافر شدن تمام بدن نجس می شود . ولی در صورت عدم علم و عمد، یا غفلت یا خوانا نبودن نوشته ، اظهر حصول طهارت است .
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه آن علم واجب یا مستحبّ باشد، میشود به او زکاْ داد، و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکاْ دادن به او اشکال دارد، بنابر احتیاط واجب نباید بگیرد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، میشود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [امام خمینی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.