چرا در اسلام برای بعضی از گناهان مجازات در نظر گرفته شده است؟
دین را در دو بعد فردی و اجتماعی می توانیم در نظر بگیریم. در بعد فردی، امور کاملا به تمایل و خواست اشخاص بستگی دارد. و نه تنها هیچ اجبار و اکراهی وجود ندارد، بلکه امکان آن نیز وجود ندارد. چون تمایلات انسان، تحت تاثیر اکراه ها شکل نمی گیرند: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ؛(بقره 256) در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. اما در بعد اجتماعی و آن جا که دین متولی اداره امور جامعه است، ناگزیر باید ساز و کاری برای سامان دادن امور در نظر بگیرد. قوانینی که با آن عدالت در جامعه برپا بشود: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛(حدید/25) همانا ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسیل داشتیم، و با ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم را به عدالت خوی دهند. و طبیعتا باید برای ضمانت اجرایی قوانین، متخلفین از آن نیز تنبیه شوند. چون ایمان امری ارادی است و نمی توان زمانی را تصور کرد که همه ایمان بیاورند و تمام اعمال و رفتارشان، مطابق ارزشها باشد. به هر حال عده ای هستند که تابع تمایلات پست نفسانی می شوند و به تمرد و سرکشی می پردازند. و اگر دین بخواهند به صرف توصیه و اندرز لسانی کفایت کند، همین دسته از جامعه، هر چند محدود، جامعه را به تباهی می کشاند و با دست اندازی های زیاده خواهانه، نظام اجتماع را ویران می کنند. از این رو می بینیم که در ادامه آیه، بعد از سخن از عدالت، سریعا سخن از حدید  منافع آن به میان آمده و بحث عده ای است که خدا را نصرت می کنند: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ؛(حدید/25) و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌ کند بی ‌آنکه او را ببینند خداوند قویّ و شکست‌ ناپذیر است. البته حکمت های مجازات در هر مورد، نیاز به دقت و بررسی زیادی دارد. و طبیعتا ما نمی توانیم به همه جوانب آن مشرف شویم. اما گوشه هایی از آن به کمک وحی، برایمان روشن شده است. مثلا، اگر حکم قصاص را جدی گرفته و آن را اجرا کنیم، از جرایم بسیاری پیشگیری کرده و بدین شکل، مانع ارتکاب جرایم آسیب رسان به جان افراد جامعه می شویم. و از همین روست که در قرآن مجید، قصاص را مایه حیات خوانده است: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛(بقره/179) و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید. یا مثلا در بحث اعمال منافی عفت، بیشتر ممانعت با نهی و زجر از عذاب اخروی صورت گرفته و از طرفی نیز، با گشودن راه برای حفظ اعتدال، مسیر ارتکاب جرم را مسدود کرده است. اما آنجایی که وقاحت زیادی به خرج داده شده، و حرمت های جامعه دریده شده است، (از راه های مجاز استفاده نشده و کار به جایی رسیده که 4 نفر به طور آشکار ماجرا را دیده اند) باید شدت به خرج داد و هر گونه رحمت را به کنار گذاشت: الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی‌ فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی‌ دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛(نور/2) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند. البته این تنبیه ها، می تواند برای خود اشخاص تنبیه شده نیز مفید باشد. چون علاوه بر اینکه می تواند مانع ادامه خلافکاری آنها بشود، عذاب سنگین تری را نیز از دوش آن ها بر می دارد: حضرت علی (ع) فرموده اند: گناه آمرزیده، گناه آن بنده‌ای است که خداوند او را در دنیا بر گناهش عقوبت کند. پس خدا بردبارتر و کریمتر از آن است که بنده خود را دو بار عقوبت کند.( الکافی، ج‌2، ص: 443)
عنوان سوال:

چرا در اسلام برای بعضی از گناهان مجازات در نظر گرفته شده است؟


پاسخ:

دین را در دو بعد فردی و اجتماعی می توانیم در نظر بگیریم. در بعد فردی، امور کاملا به تمایل و خواست اشخاص بستگی دارد. و نه تنها هیچ اجبار و اکراهی وجود ندارد، بلکه امکان آن نیز وجود ندارد. چون تمایلات انسان، تحت تاثیر اکراه ها شکل نمی گیرند:

لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ؛(بقره 256) در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است.
اما در بعد اجتماعی و آن جا که دین متولی اداره امور جامعه است، ناگزیر باید ساز و کاری برای سامان دادن امور در نظر بگیرد. قوانینی که با آن عدالت در جامعه برپا بشود:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛(حدید/25) همانا ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسیل داشتیم، و با ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم را به عدالت خوی دهند.

و طبیعتا باید برای ضمانت اجرایی قوانین، متخلفین از آن نیز تنبیه شوند. چون ایمان امری ارادی است و نمی توان زمانی را تصور کرد که همه ایمان بیاورند و تمام اعمال و رفتارشان، مطابق ارزشها باشد. به هر حال عده ای هستند که تابع تمایلات پست نفسانی می شوند و به تمرد و سرکشی می پردازند. و اگر دین بخواهند به صرف توصیه و اندرز لسانی کفایت کند، همین دسته از جامعه، هر چند محدود، جامعه را به تباهی می کشاند و با دست اندازی های زیاده خواهانه، نظام اجتماع را ویران می کنند.
از این رو می بینیم که در ادامه آیه، بعد از سخن از عدالت، سریعا سخن از حدید  منافع آن به میان آمده و بحث عده ای است که خدا را نصرت می کنند:
وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ؛(حدید/25) و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌ کند بی ‌آنکه او را ببینند خداوند قویّ و شکست‌ ناپذیر است.

البته حکمت های مجازات در هر مورد، نیاز به دقت و بررسی زیادی دارد. و طبیعتا ما نمی توانیم به همه جوانب آن مشرف شویم. اما گوشه هایی از آن به کمک وحی، برایمان روشن شده است.
مثلا، اگر حکم قصاص را جدی گرفته و آن را اجرا کنیم، از جرایم بسیاری پیشگیری کرده و بدین شکل، مانع ارتکاب جرایم آسیب رسان به جان افراد جامعه می شویم. و از همین روست که در قرآن مجید، قصاص را مایه حیات خوانده است:

وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛(بقره/179) و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.

یا مثلا در بحث اعمال منافی عفت، بیشتر ممانعت با نهی و زجر از عذاب اخروی صورت گرفته و از طرفی نیز، با گشودن راه برای حفظ اعتدال، مسیر ارتکاب جرم را مسدود کرده است. اما آنجایی که وقاحت زیادی به خرج داده شده، و حرمت های جامعه دریده شده است، (از راه های مجاز استفاده نشده و کار به جایی رسیده که 4 نفر به طور آشکار ماجرا را دیده اند) باید شدت به خرج داد و هر گونه رحمت را به کنار گذاشت:
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی‌ فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی‌ دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛(نور/2) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند.

البته این تنبیه ها، می تواند برای خود اشخاص تنبیه شده نیز مفید باشد. چون علاوه بر اینکه می تواند مانع ادامه خلافکاری آنها بشود، عذاب سنگین تری را نیز از دوش آن ها بر می دارد:
حضرت علی (ع) فرموده اند: گناه آمرزیده، گناه آن بنده‌ای است که خداوند او را در دنیا بر گناهش عقوبت کند. پس خدا بردبارتر و کریمتر از آن است که بنده خود را دو بار عقوبت کند.( الکافی، ج‌2، ص: 443)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین