قبل از هر گام در بررسی این سوال، باید منظور از دین روشن شود. چون بین دین های حاضر در صحنه اجتماع، تفاوت های بنیادین و اساسی ای وجود دارد. و با توجه به این تفاوت های فراوان و محیط پرسش، می توانیم مساله را محدود به اسلام نموده و سپس آن را بررسی کنیم. در واقع به این سوال جواب دهیم که آیا اسلام از سیاست جدا است؟ و در این پرسش نیز باید روشن کنیم که منظور از سیاست، علم تدبیر اجتماع است. که با سیاسی بازی و امثال آن متفاوت می باشد. بعد از واضح شدن سوال می توانیم بگوییم که: اگر فرض کنیم که اسلام دین جامعی است و متضمن سعادت بشر می باشد، نمی تواند خود را از مسائل سیاسی و اجتماعی کنار کشیده و به آن بی توجه باشد. چون انسان شئون مختلفی دارد که نمی توانیم تاثیر و تاثر آن ها از یکدیگر را نادیده انگاریم. انسانی که ظلم در صحنه اجتماع را دیده و چشم بر روی آن می بندد، نمی تواند از قساوت خالی باشد. و این دل قساوت گرفته در خلوت نیز همراه او هست. انسانی که برای فرار از فساد جامعه، به کوه ها و بیابان ها فرار می کند، به زودی با هجومی در همان جا مواجه خواهد شد، و همین انسان هایی که او از آن ها فرار کرده، برای تفریح و سرگرمی و کنجکاوی و ... به سراغش می روند و او را با همان چیزی مواجه می کنند، که از آن فرار کرده است! پس با نگاه به هدف دین، باید بگوییم که اسلام هرگز از سیاست جدا نیست. و اگر به جای در نظر گرفتن هدف اسلام، محتوای آن را در نظر بگیریم، باز نیز به همین جواب خواهیم رسید. آیات فراوانی از قرآن درباره جهاد، هجرت، مالیات های جامعه، احکام و قوانین اجتماعی و ... است. و جدا کردن اسلام از سیاست، به معنای نفی همه این آیات می باشد. و اگر به تجربه محقق شده اسلام نیز بنگریم، مجددا به همین جواب خواهیم رسید که پیامبر خدا(ص) حکومت تشکیل داده و خود در راس حکومت قرار گرفتند. و پس از ایشان نیز ائمه شیعه، هرگز خود را از مسائل سیاسی کنار نکشیده، اگر چه تاکتیک ها و نوع برخوردها در زمان های مختلف فرق می کرده است. حتی در آنجایی که انحراف ایجاد می شود و دستور پیامبر(ص) برای رهبر جامعه، زیر پا قرار می گیرد، جامعه همچنان رهبر خود را خلیفه می خواند. و این تعبیر به معنای جانشین رسول خدا(ص) است. چون همه این امت پذیرفته اند که رهبری جامعه باید از جانب اصل دین بیان شود. در واقع اسلام نمی تواند، اسلام باقی بماند و فارغ از سیاست و مسائل سیاسی باشد. و تنها زمانی از سیاست جدا می شود که آن را تحریف کرده و محتوایش را تغییر دهیم که در این زمان، به آن اسلام نمی گویند.
قبل از هر گام در بررسی این سوال، باید منظور از دین روشن شود. چون بین دین های حاضر در صحنه اجتماع، تفاوت های بنیادین و اساسی ای وجود دارد. و با توجه به این تفاوت های فراوان و محیط پرسش، می توانیم مساله را محدود به اسلام نموده و سپس آن را بررسی کنیم. در واقع به این سوال جواب دهیم که آیا اسلام از سیاست جدا است؟
و در این پرسش نیز باید روشن کنیم که منظور از سیاست، علم تدبیر اجتماع است. که با سیاسی بازی و امثال آن متفاوت می باشد.
بعد از واضح شدن سوال می توانیم بگوییم که: اگر فرض کنیم که اسلام دین جامعی است و متضمن سعادت بشر می باشد، نمی تواند خود را از مسائل سیاسی و اجتماعی کنار کشیده و به آن بی توجه باشد. چون انسان شئون مختلفی دارد که نمی توانیم تاثیر و تاثر آن ها از یکدیگر را نادیده انگاریم. انسانی که ظلم در صحنه اجتماع را دیده و چشم بر روی آن می بندد، نمی تواند از قساوت خالی باشد. و این دل قساوت گرفته در خلوت نیز همراه او هست. انسانی که برای فرار از فساد جامعه، به کوه ها و بیابان ها فرار می کند، به زودی با هجومی در همان جا مواجه خواهد شد، و همین انسان هایی که او از آن ها فرار کرده، برای تفریح و سرگرمی و کنجکاوی و ... به سراغش می روند و او را با همان چیزی مواجه می کنند، که از آن فرار کرده است! پس با نگاه به هدف دین، باید بگوییم که اسلام هرگز از سیاست جدا نیست.
و اگر به جای در نظر گرفتن هدف اسلام، محتوای آن را در نظر بگیریم، باز نیز به همین جواب خواهیم رسید. آیات فراوانی از قرآن درباره جهاد، هجرت، مالیات های جامعه، احکام و قوانین اجتماعی و ... است. و جدا کردن اسلام از سیاست، به معنای نفی همه این آیات می باشد.
و اگر به تجربه محقق شده اسلام نیز بنگریم، مجددا به همین جواب خواهیم رسید که پیامبر خدا(ص) حکومت تشکیل داده و خود در راس حکومت قرار گرفتند. و پس از ایشان نیز ائمه شیعه، هرگز خود را از مسائل سیاسی کنار نکشیده، اگر چه تاکتیک ها و نوع برخوردها در زمان های مختلف فرق می کرده است.
حتی در آنجایی که انحراف ایجاد می شود و دستور پیامبر(ص) برای رهبر جامعه، زیر پا قرار می گیرد، جامعه همچنان رهبر خود را خلیفه می خواند. و این تعبیر به معنای جانشین رسول خدا(ص) است. چون همه این امت پذیرفته اند که رهبری جامعه باید از جانب اصل دین بیان شود.
در واقع اسلام نمی تواند، اسلام باقی بماند و فارغ از سیاست و مسائل سیاسی باشد. و تنها زمانی از سیاست جدا می شود که آن را تحریف کرده و محتوایش را تغییر دهیم که در این زمان، به آن اسلام نمی گویند.
- [سایر] آیا دین از سیاست جداست؟ لطفا نظر هر یک از بزرگان را ذکر کنید؟
- [سایر] آیا دین از سیاست جداست؟ این موضوع در رابطه با امام علی(ع) و امام حسین(ع) چگونه است؟
- [سایر] نسبت دین و سیاست با هم چگونه است؟ آیا دین و سیاست با هم قابل جمع هستند؟
- [سایر] آیا دین با سیاست سازگار است؟
- [سایر] آیا دین با سیاست محدودیت دارد یا ندارد؟ به تعبیر دیگر آیا همیشه دین بر سیاست سایه افکنده و بالعکس یا خیر؟
- [سایر] آیا دین با سیاست سازگار است؟
- [سایر] به نظرمن دین نباید از سیاست جدا باشد چون در هر کاری باید مسایل دینی را رعایت کرد ولی با توجه به لزوم انجام برخی کارهای خلاف دین اداره کنندگان (سازمان) دین باید از اداره کنندگان (سازمان) سیاست جدا باشد
- [سایر] سکولاریسم یا اندیشه جدایی دین از سیاست چگونه شکل گرفت؟
- [سایر] ادله سکولار ها بر جدایی دین از سیاست چیست؟
- [سایر] چه ارتباطی بین دین و سیاست وجود دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب در خطبة نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تَذکّر دهد ومردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی وغیر اسلامی قرار دهد ونیازهای مسلمین را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال وکیان مسلمین نقش مُهِمّی دارد گوشزد کند وکیفیّت روابط آنان را با سائر مِلَل بیان نماید ومردم را از دخالتهای دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سیاسی واقتصادی مسلمین که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها می شود بر حَذَرْ دارد . خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظیر حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز های عید فطر وقربان وغیره ، از سنگرهای بزرگی است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سیاسی خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند .اسلام دین سیاست ، آن هم در همة شئون آن است وکسی که در احکام قضائی ، سیاسی ، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تَأمّل کند مُتوجّه این معنی می شود .هر کس گمان کند دین از سیاست جدا است ، جاهلی است که نه اسلام را می شناسد ونه سیاست را.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه وارث فقط یک خواهر یا یک برادر مادری باشد که از پدر با میت جداست تمام مال به او می رسد و اگر چند برادر مادری، یا چند خواهر مادری، یا چند برادر و خواهر مادری باشند، درهرصورت مال بطور مساوی میان آنها تقسیم می شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب در خطبه نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تذکر دهد و مردم را در جریان مسائل زیان بار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار دهد و نیازهای مسلمین را در امر معاد و معاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد گوشزد کند و کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دول ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها می شود بر حذر دارد. خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظیر حج و مراکز تجمع آن و نمازهای عید فطر و قربان و غیره از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه کثیری از مسلمانان از وظائف مهم سیاسی خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند. اسلام دین سیاست آنهم در همه شئون آن است وکسی که در احکام قضائی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تأمل کند متوجه این معنی می شود. هر کس گمان کنددین ازسیاست جدااست جاهلی است که نه اسلام رامی شناسد و نه سیاست را می داند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر وارث میت فقط یک خواهر یا یک برادر مادری باشد که از پدر با میت جداست همه مال به او می رسد و اگر چند برادر مادری یا چند خواهر مادری یا چند برادر و خواهر مادری باشند مال به طور مساوی بین انان قسمت می شود
- [آیت الله بهجت] اگر وارث میت فقط یک خواهر یا یک برادر مادری باشد که از پدر با میت جداست، همه مال به او می رسد؛ و اگر چند برادر مادری یا چند خواهر مادری یا چند برادر و خواهر مادری باشند؛ مال به طور مساوی بین آنان تقسیم می شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر میت برادر و خواهر پدر و مادری دارد برادر و خواهر پدری که از مادر با میت جداست ارث نمی برد و اگر برادر و خواهر پدر و مادری ندارد چنانچه فقط یک خواهر یا یک برادر پدری داشته باشد همه مال به او می رسد و اگر چند برادر یا چند خواهر پدری داشته باشد مال به طور مساوی بین انان قسمت می شود و اگر هم برادر و هم خواهر پدری داشته باشد هر برادری دو برابر خواهر می برد
- [آیت الله اردبیلی] ابراء ذمّه میت از دَین صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] برای یاد دادن واجبات یا مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.