مطلبی که شما به آن اشاره نموده اید، خطبه 80 نهج البلاغه است و توجه کامل به خطبه، جواب سوال را واضح می کند: مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَال - ای مردم همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره وری از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام (عادت حیض) آنان است، و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است، و علّت تفاوت در بهره وری از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است. همانطوری که از متن روشن است، منظور از نقص عقل در این جا این است که شهادت زنان در دادگاه، مانند شهادت مردان نیست. و از همین جا نیز می توان فهمید که اصل مساله، در احساسات و عواطف زن است. چون یکی از عوامل متفاوت بودن احکام زن و مرد در اقامه شهادت قضائی، متفاوت بودن روحیات آنها و غلبه بیشتر احساسات در زن است. این تفاوت مطلبی نیست که با سخن حضرت علی (ع) به وجود آمده باشد. بلکه در اصل طبیعت و خلقت زن و مرد وجود دارد و انکار آن، نفی بدیهیات است. و این تفاوت نیز بسیار حکیمانه است. فرض کنید که یک کارخانه صرفا پیچ تولید کند و اصلا به فکر مهره متناسب با آن پیچ نباشد. آیا تولیدات آن کارخانه، کارآیی خواهد داشت و به نتیجه خواهد رسید؟ یا اینکه باید انواع مختلفی از پیچ و مهره ها تولید کرد، تا بتوان تولیدی مفید داشت؟ خلقت خدای تعالی نیز به همین شکل است. اگر خدای متعال می خواست همه را به یک نحو و دقیقا مشابه یکدیگر خلق کند، انسان چگونه می توانست زندگی اجتماعی تشکیل دهد و با استفاده از استعدادهای مختلف، شئون مختلف جامعه را اداره کند؟ آیا مردان می توانند مانند زنان، با عواطف به امر تربیت فرزند بپردازند؟ یا اینکه دست طبیعت این وظیفه را با قرار دادن استعداد خاص، در زنان قرار داده است؟ آنچه مهم است اینکه خدای تعالی، علیرغم استعدادهای متفاوت زن و مرد، ارزش آن دو را متفاوت قرار نداده است و معیار ارزش را در جنسیت نمی داند: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات/13) ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است. یک زن می توان از استعداد معنوی خود، آن قدر استفاده کند و پیش برود که نمونه ای برای همه مومنان (اعم از زن و مرد) قرار بگیرد: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (تحریم/11) و خدا برای مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامی که گفت: پروردگارا! برای من نزد خودت خانه ای در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایی بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده. یک زن تا آن جا رشد می کند که عمل و سخن او، برای یک پیامبر الهی، الهام بخش است: کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ(آل عمران/37 ) هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ (آل عمران/38) و هر وقت که زکریا به محراب نزد او می رفت، پیش او خوردنی می یافت. می گفت: ای مریم، اینها برای تو از کجا می رسد؟ مریم میگفت: از جانب خدا زیرا او هر کس را که بخواهد بی حساب روزی می دهد. (37) در آنجا زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت: ای پروردگار من، مرا از جانب خود فرزندی پاکیزه عطا کن، همانا که تو دعا را میشنوی. و طبیعتا وقتی جایگاه غالب زنان به عنوان مادر، در دین نگریسته می شود، بسیار روشن است که دین، چه جایگاه ارزشمندی را برای زنان قائل شده و چگونه فرزندان را (که بسیاری از آن ها مرد هستند) به دستبوسی مادر فرا می خواند: پیامبر (ص) می فرمایند: قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: (الجنّة تحت أقدام الأمّهات) رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: (بهشت زیر پای مادران است). (پیام پیامبر، متنعربی، ص: 37) پس با توجه به توضیحات فوق روشن می شود که سخن حضرت علی (ع) بیان یک تفاوت واضح و غیر قابل انکار است. خداوند متعال در نظام زیبای هستی هر یک از دو جنس زن و مرد را، به گونهی خاصی و با ویژگی های ذاتی متمایزی آفریده و هر یک را با ابزارهای ویژه ای مجهز ساخته است. در این راستا زن را کانون مهر و عطوفت و .... قرار داده و مرد را مظهر قدرت و تدبیر. بنابراین زن از جهاتی بر مرد برتری دارد و مرد در جهتی دیگر و هر یک به تناسب این ویژگی ها، رسالتی ویژه بر دوش دارند. آن گاه هر دو را مکمل یکدیگر و زندگی را براساس آن، کانونی از مهر و صفا و تدبیر و فعالیت قرار داده است.
مطلبی که شما به آن اشاره نموده اید، خطبه 80 نهج البلاغه است و توجه کامل به خطبه، جواب سوال را واضح می کند:
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَال - ای مردم همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره وری از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام (عادت حیض) آنان است، و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است، و علّت تفاوت در بهره وری از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
همانطوری که از متن روشن است، منظور از نقص عقل در این جا این است که شهادت زنان در دادگاه، مانند شهادت مردان نیست. و از همین جا نیز می توان فهمید که اصل مساله، در احساسات و عواطف زن است. چون یکی از عوامل متفاوت بودن احکام زن و مرد در اقامه شهادت قضائی، متفاوت بودن روحیات آنها و غلبه بیشتر احساسات در زن است.
این تفاوت مطلبی نیست که با سخن حضرت علی (ع) به وجود آمده باشد. بلکه در اصل طبیعت و خلقت زن و مرد وجود دارد و انکار آن، نفی بدیهیات است. و این تفاوت نیز بسیار حکیمانه است.
فرض کنید که یک کارخانه صرفا پیچ تولید کند و اصلا به فکر مهره متناسب با آن پیچ نباشد. آیا تولیدات آن کارخانه، کارآیی خواهد داشت و به نتیجه خواهد رسید؟ یا اینکه باید انواع مختلفی از پیچ و مهره ها تولید کرد، تا بتوان تولیدی مفید داشت؟
خلقت خدای تعالی نیز به همین شکل است. اگر خدای متعال می خواست همه را به یک نحو و دقیقا مشابه یکدیگر خلق کند، انسان چگونه می توانست زندگی اجتماعی تشکیل دهد و با استفاده از استعدادهای مختلف، شئون مختلف جامعه را اداره کند؟ آیا مردان می توانند مانند زنان، با عواطف به امر تربیت فرزند بپردازند؟ یا اینکه دست طبیعت این وظیفه را با قرار دادن استعداد خاص، در زنان قرار داده است؟
آنچه مهم است اینکه خدای تعالی، علیرغم استعدادهای متفاوت زن و مرد، ارزش آن دو را متفاوت قرار نداده است و معیار ارزش را در جنسیت نمی داند:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات/13) ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.
یک زن می توان از استعداد معنوی خود، آن قدر استفاده کند و پیش برود که نمونه ای برای همه مومنان (اعم از زن و مرد) قرار بگیرد:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (تحریم/11) و خدا برای مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامی که گفت: پروردگارا! برای من نزد خودت خانه ای در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایی بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده.
یک زن تا آن جا رشد می کند که عمل و سخن او، برای یک پیامبر الهی، الهام بخش است:
کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ(آل عمران/37 ) هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ (آل عمران/38) و هر وقت که زکریا به محراب نزد او می رفت، پیش او خوردنی می یافت. می گفت: ای مریم، اینها برای تو از کجا می رسد؟ مریم میگفت: از جانب خدا زیرا او هر کس را که بخواهد بی حساب روزی می دهد. (37) در آنجا زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت: ای پروردگار من، مرا از جانب خود فرزندی پاکیزه عطا کن، همانا که تو دعا را میشنوی.
و طبیعتا وقتی جایگاه غالب زنان به عنوان مادر، در دین نگریسته می شود، بسیار روشن است که دین، چه جایگاه ارزشمندی را برای زنان قائل شده و چگونه فرزندان را (که بسیاری از آن ها مرد هستند) به دستبوسی مادر فرا می خواند:
پیامبر (ص) می فرمایند: قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: (الجنّة تحت أقدام الأمّهات) رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: (بهشت زیر پای مادران است). (پیام پیامبر، متنعربی، ص: 37)
پس با توجه به توضیحات فوق روشن می شود که سخن حضرت علی (ع) بیان یک تفاوت واضح و غیر قابل انکار است. خداوند متعال در نظام زیبای هستی هر یک از دو جنس زن و مرد را، به گونهی خاصی و با ویژگی های ذاتی متمایزی آفریده و هر یک را با ابزارهای ویژه ای مجهز ساخته است. در این راستا زن را کانون مهر و عطوفت و .... قرار داده و مرد را مظهر قدرت و تدبیر. بنابراین زن از جهاتی بر مرد برتری دارد و مرد در جهتی دیگر و هر یک به تناسب این ویژگی ها، رسالتی ویژه بر دوش دارند. آن گاه هر دو را مکمل یکدیگر و زندگی را براساس آن، کانونی از مهر و صفا و تدبیر و فعالیت قرار داده است.
- [سایر] زن ناقص العقل است یعنی چه؟
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه منافقان را چگونه معرّفی میکند و دارای چه مشخصاتی میداند؟
- [سایر] در زمینة تقوا و پارسایی در نهج البلاغه، کتاب هایی معرفی شود؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [سایر] چرا حضرت علی(ع) زنان را ناقص العقل می خواند؟
- [سایر] مصونیت قرآن و نهج البلاغه ؟
- [سایر] تقسیم بندی نهج البلاغه چگونه است؟
- [سایر] تقسیم بندی نهج البلاغه چگونه است؟
- [سایر] نهج البلاغه، حکمت 230 را توضیح دهید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] همانطور که در مسأله سابق گفته شد اگر کودکی یک شبانه روز شیر زنی را بخورد باعث محرمیت می شود، ولی باید در بین یک شبانه روز غذا یا شیر زن دیگری را نخورد، مگر این که غذا بقدری کم باشد که به حساب نیاید، همچنین در بین پانزده مرتبه شیر خوردن باید شیر زن دیگری را نخورد، و در هر مرتبه باید بقدری بخورد که سیر شود و بنابر احتیاط دو دفعه بطور ناقص، نه دو دفعه حساب می شود و نه یک دفعه.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است امور زیربه امید ثواب الهی در جماعت رعایت شود: 1 اگر مأموم یک مرد است در طرف راست امام، کمی عقب تر از او بایستد و اگر یک زن است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام می ایستند و اگر چند مرد یا چند زن باشند همه پشت سر امام می ایستند و اگر چند مرد و چند زن باشند مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بایستند. 2 اگر امام و مأموم هر دو زن باشند در یک صف می ایستند، ولی امام کمی جلوتر می ایستد. 3 امام در وسط صف بایستد و اهل علم و فضیلت و تقوا در صف اول بایستند. 4 صفهای جماعت منظم باشد آنچنان که شانه های آنان ردیف یکدیگر قرار گیرد و میان کسانی که در یک صف ایستاده اند فاصله ای نباشد. 5 بعد از گفتن (قدْ قامت الصلاة) مأمومین همگی برخیزند و آماده جماعت شوند. 6 امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف تر است رعایت کند و عجله نکند تا افراد ضعیف به او برسند، همچنین رکوع و سجود و قنوت را زیاد طولانی نکند، مگر این که بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده اند آمادگی دارند. 7 امام جماعت هنگام قرائت حمد و سوره صدای خود را بلند کند تا مأمومین بشنوند ولی نه بیش از اندازه. 8 اگر امام در رکوع بفهمد شخص یا اشخاصی تازه رسیده اند و می خواهند اقتدا کنند رکوع را کمی طول بدهد تا به او برسند، ولی بیش از دو برابر رکوع معمولی طول ندهد، هرچند بداند شخص یا اشخاص دیگری نیز می خواهند اقتدا کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی دختر نابالغی را با اجازه ولی او برای خود عقد کند پیش از آن که نه سال دختر تمام شود نزدیکی کردن با او حرام است و بعد از نه سال نیز اگر استعداد جسمانی ندارد اشکال دارد، ولی در هر حال اگر نزدیکی کند و او را افضا نماید آن زن بر او حرام نمی شود مخصوصاً اگر از طریق جراحی یا درمان خوب شود و به حال اصلی بازگردد، بنابراین در مسأله نزدیکی با زن علاوه بر تمام شدن سن نه سال، لازم است رشد جسمانی برای نزدیکی نیز داشته باشد و اگر بیم افضا و ناقص شدن زن باشد نزدیکی با او اشکال دارد هرچند به سن بلوغ رسیده باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید بچه در بین یک شبانه روز، غذا یا شیر کس دیگر را نخورد ولی اگر کمی غذا بخورد که نگویند در بین شیردادن، غذا خورده اشکال ندارد، و نیز باید پانزده مرتبه را از شیر یک زن بخورد و در بین پانزده مرتبه شیر کس دیگر را نخورد حتی اگر به طور ناقص باشد بنابر احتیاط واجب و در هر دفعه بدون فاصله شیر بخورد، ولی اگر در بین شیر خوردن نفس تازه کند، یا کمی صبر کند، که از زمان اولی که پستان در دهان می گیرد تا وقتی سیر می شود، یک دفعه حساب شود اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر رطوبتی از انسان خارج شود و نداند منی است یا ادرار یا غیر آنها، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده باشد و پس از خروج آن، بدن سست شود، حکم منی را دارد، هرچند بعید نیست در مرد سالم احساس شهوت و خروج با جستن و در مرد مریض احساس شهوت با احتمال هر چند ضعیفِ خروج با جستن، کافی باشد که حکم منی بر آن رطوبت جاری شود و در غیر این صورت، حکم منی را ندارد؛ ولی چنانچه از زن رطوبتی با شهوت خارج شود و بعد از بیرون آمدن آن، بدن او سست شود، بنابر احتیاط واجب باید هم غسل کند و هم وضو بگیرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر امام جماعت با تیمم یا وضوی جبیره ای نماز می خواند می توان به او اقتدا کرد، ولی اگر به واسطه عذری با لباس نجس از روی ناچاری نماز می خواند بنابر احتیاط واجب نباید به او اقتدا کرد، همچنین کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند و همچنین زن مستحاضه و بطور کلی هر کس نماز خود را به سبب عذری ناقص می خواند حق ندارد امام جماعت برای دیگران شود (بنابر احتیاط واجب) مگر آنچه در بالا درباره تیمم یا وضوی جبیره ای گفته شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر امام جماعت با تیمم یا وضوی جبیره ای نماز می خواند می توان به او اقتدا کرد، ولی اگر به واسطه عذری با لباس نجس از روی ناچاری نماز می خواند بنابر احتیاط واجب نباید به او اقتدا کرد، همچنین کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند و همچنین زن مستحاضه و بطور کلی هر کس نماز خود را به سبب عذری ناقص می خواند حق ندارد امام جماعت برای دیگران شود (بنابر احتیاط واجب) مگر آنچه در بالا درباره تیمم یا وضوی جبیره ای گفته شد.
- [آیت الله سیستانی] اگر زن یا مرد بهتر از آنچه هست به دیگری معرفی شود تا به ازدواج با او رغبت نماید چه در ضمن عقد باشد ، یا پیش از آن ، در صورتی که عقد بر اساس آن واقع شود چنانچه پس از عقد این امر بر طرف دیگر معلوم شود ، او میتواند عقد را بهم بزند ، و تفصیل احکام این مسأله در رساله (منهاج الصالحین) بیان شده است . عدّهای از زنها که ازدواج با آنان حرام است
- [آیت الله اردبیلی] (حج) زیارت کردن خانه خداوند متعال و انجام دادن اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر هر کسی که شرایط ذیل را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: اوّل:آن که بالغ باشد.دوم:آن که عاقل و آزاد باشد.سوم:به واسطه رفتن به حجّ =============================================================================== 1 آل عمران(3):96 و 97 نهج البلاغه، خطبه 1. 2 مائده(5):97. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب وجوب الحجّ و شرائطه)،ح18،ج11،ص14. مجبور نشود کار حرامی را که اهمیّت آن در شرع مقدّس از حجّ بیشتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است ترک نماید.چهارم:آن که مستطیع باشد و شرایط استطاعت عبارت است از: 1 آن که توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حال خود در سفر به آن احتیاج دارد و در کتاب (مناسک حجّ و عمره) گفته شده دارا باشدو نیز وسیله سفر یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند، داشته باشد. 2 سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکّه برود و اعمال حجّ را بجا آورد. 3 در راه مانعی از رفتن و برگشتن نباشد و اگر راه را بسته باشند یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد در صورتی که مشقّت زیاد نداشته باشد و یا موجب ضرر قابل توجه به وی نگردد، باید از آن راه برود. 4 به اندازه بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد. 5 مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچّه ومخارج افرادی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند، داشته باشد. 6 بعد از برگشتن از حجّ، کسب، زراعت، عایدی ملک، یا راه دیگری برای تأمین معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] گفته شد که اگر کودکی یک شبانه روز شیر زنی را بخورد، باعث محرمیت میشود، این شیر خوردن باید به طور کامل باشد (یعنی در این مدت کودک گرسنه نماند و هر گاه نیاز به شیر خوردن داشت شیر بنوشد) و در این امر فرقی نمیکند که در هر بار به مقدار کامل بخورد یا شیر مورد نیاز را در چندین دفعه بخورد (یعنی مقداری شیر خورده و بعد از بازی یا استراحت یا خواب مختصر شیر خوردن خود را کامل کند) ولی باید در بین یک شبانه روز غذا یا شیر کس دیگری را نخورد. البتّه چیزهایی که خوردن آن در مدت شیر خوردن متعارف است؛ مثلاً مقدار مختصری عرق نعناع که برای جلوگیری از نفخ معده به کودک میدهند، اشکال ندارد. معیار دیگری که برای مقدار شیر خوردن گفته شد، پانزده مرتبه کامل بود، کودک نباید در بین پانزده مرتبه شیر زن دیگری را - ولو به طور ناقص - بخورد؛ ولی تغذیههای دیگر مانعی ندارد و در مورد معیار دیگر (یعنی شیر خوردن به مقداری که به طور محسوس موجب رشد گوشت کودک و محکم شدن استخوان او شود) خوردن غذاها یا شیر زن دیگر در اثنا مانعی ندارد.