زن ناقص العقل است یعنی چه؟
هیچ‌ کدام‌ از آیات‌ و روایات‌ ما به‌ صراحت‌ دلالت‌ بر نقص‌ عقل ‌زنان‌ ندارد و حدیث‌ نهج‌البلاغه‌ هم‌ به‌ موردی از موارد ظهور تعقل‌ و آسیب‌پذیری‌ زنان‌ از جهت‌ عواطف‌ و شرایط‌ مختلف‌ اشاره‌ دارد. در هر صورت‌ نتیجه‌ یکی‌ است‌ گر چه‌ در مقام‌ تئوری و نظر متفاوت ‌است‌ و باید بین‌ انتظاراتی که‌ از زن‌ ‌ با مرد داریم اختلاف‌ قائل‌ شویم‌. غالب‌ مردان‌ نیز زمانی‌ که‌ تحت‌ تأثیر عاطفة‌ شدیدی‌ مثل‌ غم‌، شادی‌، غضب‌، شهوت‌ و ترس‌ قرار می ‌گیرند، قدرت‌ تفکّر و تعمّق‌ و دور اندیشی ‌و داوری‌ صحیح‌ را از دست‌ می‌دهند. امّا تمام‌ سخن‌ در این‌ است‌ که‌ دست‌ آفرینش‌ برای‌ مکمل‌ بودن‌ دو جنس‌ زن‌ و مرد برای‌ یکدیگر و پوشاندن‌ و تکمیل‌ آنها بوسیله‌ همدیگر تفاوتهایی‌ در خلقت‌ ایجاد کرده‌ است‌. همانطوری‌ که‌ ضعیف‌ بودن‌ مرد ازجهت‌ عاطفه‌ امری‌ است‌ مسلّم‌ و این‌ نقصی‌ برای‌ مرد یا کمالی‌ برای‌ زن ‌به حساب‌ نمی ‌آید، ضعیف‌ بودن‌ زن‌ هم‌ از جهت‌ عقل‌ نقصی‌ برای‌ او و کمالی‌ برای‌ مرد شمرده‌ نمی ‌شود. خالق‌ حکیم‌ مرد را برای‌ غرضی‌ آفریده ‌است‌ و هیکل‌ مناسب‌ و قدرت‌ و صدای‌ لازم‌ و عقل‌ متناسب‌ با آن‌ را دراختیار او قرار داده‌ است‌، و به‌ همین‌ ترتیب‌ زن‌ را هم‌ برای‌ غرضی‌ آفریده‌است‌ و اندام‌ مناسب‌ و روحیه‌ و صدا و عاطفه‌ و سایر خصوصیات‌ لازم‌ را به‌ او عطا فرموده‌ است‌. و هیچ کدام‌ نقص‌ شمرده‌ نمی ‌شود بلکه‌ نهایت ‌ِتناسب‌ بکار رفته‌ است‌. آن‌ چیزی‌ که‌ در اسلام‌ و در واقع‌ ارزش‌ است،‌ عقل‌ به معنای دوّم‌ و تقوی ‌و قرب‌ الهی‌ و کمالات‌ معنوی‌ و روحی‌ است‌ که‌ همه‌ به‌ روح‌ انسانی‌ و قابلیت‌ آن‌ برگشت‌ می‌کند و از این‌ حیث‌، زن‌ و مرد یکسان‌ هستند و قرآن ‌صریحاً می ‌فرماید: (ان‌َّ أکرَمَکُم‌ عِندَالله‌ِ أَتقیکُم‌) خداوند خطاب‌ به‌ همه ‌انسانها می ‌فرماید: هر کسی‌ باتقوی ‌تر باشد، در درگاه‌ ما مقرّب‌تر است‌. درجهان‌ آخرت‌ و روز بازپسین‌ که‌ اصالت‌ و اهمیت‌ و ارزش‌ اساسی‌ مربوط ‌به‌ آن‌ است‌، تقوی‌ و عمل‌ صالح‌ و نیت‌ پاک‌ و خالص‌ خریدار دارد. در آن‌ عالم‌ نمی ‌گویند هر که‌ عقل‌ معاش‌ بیشتری‌ دارد یا استدلال‌ و مدیریت ‌قوی ‌تری‌ دارد، وارد بهشت‌ گردد و در جوار الهی‌ مسکن‌ گزیند، کما اینکه ‌نمی ‌گویند هر کس‌ عاطفه‌ و رقّت‌ قلب‌ بیشتری‌ دارد وارد جنّت‌ بشود. با توجه‌ به‌ اینکه‌ هدف‌ از خلقت‌ انسان‌ و زن‌ و مرد، رسیدن‌ به‌ کمال‌ و قرب‌ هر چه‌ بیشتر به‌ کمال‌ مطلق‌ است‌، تمام‌ فضائل‌ و رذایل‌ و خوبی ‌ها و بدی ‌ها و کمال‌ و نقص‌های‌ بشر، در مقایسه‌ با آن‌ هدف‌ معنا پیدا می ‌کند. بنابراین‌ بنده مسلمان‌ نسبت‌ به‌ خلقت‌ الهی‌ خرده‌ نمی ‌گیرد و عدل‌ الهی را در مواهب‌ و نعمت‌ها فراموش‌ نمی ‌کند. مرد و زن‌ در کنار یکدیگر با استفاده‌ از مجموع‌ امکاناتی‌ که‌ در اختیار آنها گذاشته‌ شده‌ در میدان ‌خیرات‌ و کمالات‌ سبقت‌ می گیرند و البّته‌ یقین‌ هم‌ دارند که‌ پروردگار عالم ‌و عادل‌، در مقام‌ پاداش‌ و جزا هم‌ مانند مقام‌ نعمت‌ها و عطا ذرّه‌ای‌ ظلم ‌نخواهد کرد و با توجه‌ به‌ استعدادها‌ و شرایط‌ هر فرد و قشر و صنفی‌، به‌حساب‌ اعمال‌ انسانها رسیدگی‌ خواهد کرد. توضیح آن که از دیدگاه اسلام زن و مرد هر دو در گوهر شریف انسانیت همتا و دارای مراتب کمالی واحدی هستند. در عین حال نظام زیبای آفرینش هر یک از این دو را با ابزارهای ویژه‌ای مجهز ساخته و به تناسب آن رسالت و مسؤولیت خاصی نیز بر دوش هر کدام نهاده است. تجهیز هر یک از دو صنف فوق به گونه‌ای است که از ترکیبشان شرایط و بستر مطبوع و دلپذیری برای ایجاد خانواده و کانونی فعال و پر مهر و صفا پدید می‌آید. هر یک در کنار دیگری می‌تواند آرامش، سکون و شرایط استکمال را بیابد. هم‌چنین زمینه مناسبی برای رشد و تربیت سالم فرزند به وجود می‌آید. در این تقسیم طبیعی آنچه معمولاً در مرد ظهور و بروز بیشتری دارد، قدرت و توانایی بیشتر برای انجام کارهای سخت و طاقت فرسا و نیز زیرکی و حسابگری در اموری است که به تیزبینی و کیاست نیازمند است و آنچه در زن نمود و پیدایی بیشتر دارد؛ لطافت، زیبایی، مهر، عاطفه، شور و احساس قلبی است. این نکته اولاً به معنای بی‌خردی زن یا بی‌عاطفگی مرد نیست و ثانیا به معنای آن نیست که هر زنی کم‌اندیش‌تر از هر مردی و هر مردی کم عاطفه‌تر از هر زنی است؛ بلکه می‌توان گفت که به طور متوسط وجه غالب کنش‌های مرد، رفتارهای حسابگرانه، و وجه غالب کنش‌های زن کردارهای مهر انگیز و عاطفی است. ثانیا: این دو گونه حرکت هر یک در جای خود بسیار ضروری است و این تقسیم تکوینی به هیچ روی نشانگر برتری مرد بر زن و فرومایگی زن نیست؛ بلکه هر یک جلوه‌ای خاص از اسمای حسنای الهی است. به قول سعدی: جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزش به جای خویش نیکوست ثالثا : عقل بر دو قسم است: 1- عقلی که معیار کمال و قرب الهی است: (العقل ماعبد به الرحمان واکتسب به الجنان) این عقل همان (عقال) و زانوبند هواها و امیال نفسانی است. در چنین عقلی مرد بر زن فزونی ندارد. 2- عقل حسابگر، ابزاری و اینتسترومنتال (Instrumental Reason) که کاربرد آن بیشتر در تنظیم معاش و سیاسات است. در این زمینه هر چند به طور معمول مرد از زن پیشی می‌گیرد؛ ولی این معیار کمال نیست و چنان که گفته شد نوعی تقسیم کار طبیعی و تکوینی است و در مقابل آن زن نیز از مهر و عاطفه افزون‌تری برخوردار است. از توضیح یاد شده روشن می‌شود که تعبیر امیر مؤمنان(ع) تحقیر کننده زن نیست؛ بلکه هشدار به کسانی است که در هر مسأله‌ای انتظار حرکتی مردگونه از زنان دارند. سخن آن حضرت در واقع تفطن و توجه دادن به این نکته است که زن موجودی سراپا شور و احساس و عاطفه است و در برخورد با او نباید انتظار حسابگری‌های مردانه را داشت؛ بلکه باید دقیقا روان‌شناسی او را به دست آورد و به تناسب آن با وی روبه‌رو شد. تعبیر (نواقص الایمان) نیز با تبیینی که با اشاره به ترک عباداتی چون نماز و روزه در ایام عادت در بر دارد، بیانگر تذکر مهمی به زنان است. این فراز در واقع مشتمل بر نوعی مقایسه فقهی بین کسی است که در چنین ایامی به حکم الهی ترک عبادت می‌کند و کسی که از عادت خارج است و به حکم الهی عبادات واجب را انجام می‌دهد. در این جا هر دو به حکم الهی عمل می‌کنند و احکام شرعی مربوط به هر کدام نیز مبتنی بر مصالح و مفاسد نفس‌الامری و مقتضیات تکوینی خاصی است که دست ما از آنها کوتاه است و علم ما به آنها راه ندارد؛ لیکن در هر صورت این مسأله را به عنوان یک واقعیت وجدانی و انکار ناپذیر باید پذیرفت که تأثیر هر یک از این دو عمل که هر دو هم اطاعت از فرمان پروردگار است بر نفس انسان متفاوت است. به عنوان مثال کسی که در ماه مبارک رمضان در سفر است و به حکم الهی روزه می‌خورد هرگز نورانیت و معنویتی را که در شرایط دیگر؛ یعنی، موقعی که در حضر است و به فرمان خدا روزه می‌گیرد، احساس نمی‌کند و از نظر قوت ایمانی و ظهور جلوه‌های زیبا و نورانی آن در وضعیت فروتری قرار می‌گیرد. بنابراین آنچه حضرت در این فراز فرموده‌اند بیان یک حالت طبیعی است. ثانیا : شارع مقدس در حد امکان راه‌های دیگری برای نقص خلأ یاد شده وضع نموده است؛ چنان که در رساله‌های عملیه آمده است که مستحب است زن در مواقع نماز وضو بگیرد و در محل عبادت رو به قبله بنشیند و به یاد خدا باشد؛ لیکن چون غالب زنان از این کار دوری می‌کنند، سخن امیر مؤمنان نسبت به آنها به گونه‌ای که بیان شد صدق می‌کند. تعبیر (نواقص الحظوظ) بیان یک مسأله حقوقی است و با کاوش دقیق روشن می‌شود که اگر سهم و بهره مالی زن در برخی اَشکال آن کمتر از مرد است، کاستی آن به شکل دیگری جبران شده است. لذا این سخن نیز چون فرازهای یاد شده، بیانگر (ناهمانندی) (Dissimilarity) و تفاوت‌های شکلی (Formal) است، عبارتی از امیر المومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه آمده است که عنوان می دارد؛ (ایاک و مشورة النساء فان رأیهن الی افن و عزمهن الی وهن[1]؛ از مشورت با زنان بپرهیزکه رای انان ناقص و تصمیم انان سست است.) لازم است تذکر دهیم که عبارت فوق قسمتی از وصیت امیرالمومنین علی علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه السلام است که در نهج البلاغه آورده شده است و در روایت دیگری اضافاتی دارد که در نهج البلاغه به آن اشاره نشده است. در روایت بحار این گونه است: (إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلٍ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ یَجُرُّ إِلَی الْأَفَنِ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَی وَهَن ..؛ از مشورت با زنان غیر از مواردی که به کمال عقل ازمایش شده اند بپرهیزکه رای انان ناقص و تصمیم انان سست است. ) [2] 1.همان گونه که آیت الله جوادی آملی تذکر می دهند ( چنین تعبیرهایی به لحاظ غلبه خارجی موضوع در زمان بیان آن است. یعنی در آن زمان که زنان از تعلیم و تربیت صحیح محروم بودند. در صورتی که اگر شرایط درست برای فراگیری آنها در صحنه تعلیم و تربیت فراهم شود اگر غلبه بر عکس نشود لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشاء نکوهش گردد. یعنی اگر زنان در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند و چون مردان بیندیشند و چون رجال تعقل و تدبر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شد، همانند تفاوتی است که در این مورد بین خود مردها نیز مشهود است. مثلاً اگر زنان مستعد به حوزه‌ها و دانشگاه‌های علمی راه یابند و همانند مردان به فراگیری علوم بپردازند و در دروس مشترک آگاهی کامل یابند دیگر نمی‌توان گفت روایاتی که در نکوهش زنان آمده و احادیثی که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادله‌ای که در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد و هیچ‌گونه استثنایی نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد بلکه قطعاً اینگونه زنان، مستثنا خواهند بود و در این زمینه تمایزی با مردها ندارند)[3] 2.نکته دیگر آنکه روایت در مقام نهی از مشورت در امور خاص (مانند حکومت داری یا قضاوت و ...) یا اموری که به او مربوط نیست نه مطلق مشورت . منظور روایات تمام زنان نیست، بلکه برخی از زنان است که سست رأی و کم همت هستند. برای فهم روایات توجه به این نکته ضروری است که امام می‌فرمایند: (ایاک و مشاورة النساء). در اصطلاح ادبی (الف و لام) در واژه (النساء) که حرف تعریف است، دو معنی دارد: 1 (الف و لام) جنس است که به معنای (همه) است؛ مثل آیه شریفه ان الانسان لفی خسر الا... همه انسانها در زیان هستند مگر... (عصر: 2) یعنی جنس انسان (الانسان) به گونه‌ای است که در زیان دائمی است. همچنین آیه شریفه و جعلنا من الماء کل شی‌ء حی ما از آب جنس و طبیعت آب هر چیزی را زنده کردیم. (انبیاء: 30) 2 الف و لام عهد است که منظور از آن اشاره به موردی است که بین گوینده و شنونده شناخته و معلوم است. مثل الیوم اکملت لکم دینکم... امروز روز غدیر دین شما را کامل کردم... (مائده: 3) به نظر می‌رسد که الف ولام در النساء برای جنس نباشد و منظور حضرت جنس زن و همه زنان نیست، بلکه برای عهد است و اشاره به برخی از زنان دارد. زیرا یکم در قرآن و اسلام برتری انسان به روح اوست نه جسمش. جسم طفیل و محمل و مرکب روح است و روح در زن و مرد مساوی است و زنان و مردان هیچ تفاوتی از این جهت ندارند. به عبارت دیگر ملاک انسان از جهت انسانیت روح اوست که موجب برتری او بر دیگر موجودات و انسان بودنش می‌شود. اما در جسمیت خود به مذکر و مؤنث تقسیم می‌گردد تا با هم یکدیگر را تکمیل کنند. پس جنسیت هیچ دخالتی در انسانیت او ندارد. دوم مسلما مقصود ائمه از نهی از مشورت با زنان، زنانی چون حضرت زهراء سلام الله علیها و حضرت زینب و حضرت معصومه و حضرت مریم سلام الله علیهن نبوده و یقینا در نظر آنها عقل و درک و درایت و ایمان این بزرگواران از بسیار مردان بیشتر بوده است. پس باید معنای این گونه روایات، نهی از مشورت با بعضی زنان باشد که دارای سستی رأی و عدم عزم هستند. خلاصه کلام اینکه میزان و ملاک مشورت در اسلام عقل و تدبیر و صلاح است و هر کس دارای چنین ویژگیهایی باشد، می‌تواند طرف مشورت واقع شود و در این جهت تفاوتی بین زنان و مردان نیست. چنانکه از امام علی(ع) نقل شده است: ایاک و مشاورة النساء الا من جُرّبَت بکمال العقل... از مشورت با زنان بپرهیز مگر آنهایی که به کمال خرد شناخته شده باشند...(بحار الانوار ج: 100 ص: 253) روایات درباره مشورت زیاد است که در آنها ویژگیهای افرادی که باید طرف مشورت واقع شوند، یا افرادی که مشورت با آنها نهی شده بیان شده است و از مجموع آنها مشخص می‌شود که ملاک در مشورت با دیگران عقل و درایت و عزم و صلاح است و باید کسانی که دارای چنین ویژگیهایی باشند طرف مشاوره قرار گیرند، و در مقابل باید از مشورت با افراد کم خرد و فاسد و ترسو و سست همت خودداری کرد. بنابر این معنای روایاتی که مشورت با زنان را نهی کرده است، نهی از مشورت با زنان سست رأی و کم همت است و شامل تمامی زنان نمی‌شود و همانند روایاتی است که از مشورت با مردان کم خرد نهی می‌کنند. اما این که نقل شده است که فرموده‌اند با زنانتان مشورت کنید اما به سخنان آنها گوش ندهید، منظور گول زدن زنان نیست. زیرا: اولاً چنانچه گذشت، روایت درباره تمام زنان نیست. ثانیا با جمع روایات و حوادث زمان امام علی(ع) روشن می‌شود که بسیاری از زنان مانع حضور شوهران و فرزندان خود در جبهه‌ها بوده‌اند و این موضوع منحصر به زمان آن امام هم نبوده و در زمان امام حسین(ع) نیز چنین مسئله‌ای رخ داد. مورخان تأکید دارند که یکی از دلایل خالی شدن اطراف مسلم بن عقیل سفیر امام در کوفه و شهادت وی، زنان کوفه بوده‌اند که شوهران و فرزندان خود را از حضور در سپاه مسلم برحذر داشتند. ثالثا از این روایات بر می‌آیید که زنان آن زمان دنیازده بوه‌اند، که همت اصلی آنها زینت و خودآرایی بوده و روشن است با نسان دنیازده نمی‌توان مشورت کرد زیرا انسان را به راحت‌طلبی و دنیازدگی دعوت می‌کنند. رابعا امام در سخنان خود نفرموده این زنان را طرد کنید یا محل نگذارید، بلکه فرموده به سخنانشان توجه‌ای نکنید تا در دام فتنه نیافتید، به عبارت دیگر در عین حالی که مراعات حال آنها را می‌کنید، و آنها را از خود طرد نمی‌کنید و آزرده نمی‌نمایید اما به دلیل نظرات غلطشان از آنها پیروی نکنید. جان گری روان شناس مشهور می‌گوید: (مرد ابتدا هدف را پیدا می‌کند، بعد حرف می‌زند و زن حرف می‌زند و بعد هدف را پیدا می‌کند)[6] البته ناگفته نماند که واقعیت فوق سبب برتری مطلق هوشی مرد بر زن نیست بلکه تفاوت هوشی زن و مرد را سبب می گردد.بی شک سطح هوش هیجانی ،کلامی و هنری زنان بالاتر از مردان و در مقابل سطح هوش مکانیکی و ریاضی و فلسفی مردان قوی تر است ویکی از رموز وظایف مادری و همسری در زن و وظایف اجتماعی و حکومتی در مرد مبتنی بر همین تفاوت در هوش است (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100130073)
عنوان سوال:

زن ناقص العقل است یعنی چه؟


پاسخ:

هیچ‌ کدام‌ از آیات‌ و روایات‌ ما به‌ صراحت‌ دلالت‌ بر نقص‌ عقل ‌زنان‌ ندارد و حدیث‌ نهج‌البلاغه‌ هم‌ به‌ موردی از موارد ظهور تعقل‌ و آسیب‌پذیری‌ زنان‌ از جهت‌ عواطف‌ و شرایط‌ مختلف‌ اشاره‌ دارد.
در هر صورت‌ نتیجه‌ یکی‌ است‌ گر چه‌ در مقام‌ تئوری و نظر متفاوت ‌است‌ و باید بین‌ انتظاراتی که‌ از زن‌ ‌ با مرد داریم اختلاف‌ قائل‌ شویم‌. غالب‌ مردان‌ نیز زمانی‌ که‌ تحت‌ تأثیر عاطفة‌ شدیدی‌ مثل‌ غم‌، شادی‌، غضب‌، شهوت‌ و ترس‌ قرار می ‌گیرند، قدرت‌ تفکّر و تعمّق‌ و دور اندیشی ‌و داوری‌ صحیح‌ را از دست‌ می‌دهند.
امّا تمام‌ سخن‌ در این‌ است‌ که‌ دست‌ آفرینش‌ برای‌ مکمل‌ بودن‌ دو جنس‌ زن‌ و مرد برای‌ یکدیگر و پوشاندن‌ و تکمیل‌ آنها بوسیله‌ همدیگر تفاوتهایی‌ در خلقت‌ ایجاد کرده‌ است‌. همانطوری‌ که‌ ضعیف‌ بودن‌ مرد ازجهت‌ عاطفه‌ امری‌ است‌ مسلّم‌ و این‌ نقصی‌ برای‌ مرد یا کمالی‌ برای‌ زن ‌به حساب‌ نمی ‌آید، ضعیف‌ بودن‌ زن‌ هم‌ از جهت‌ عقل‌ نقصی‌ برای‌ او و کمالی‌ برای‌ مرد شمرده‌ نمی ‌شود. خالق‌ حکیم‌ مرد را برای‌ غرضی‌ آفریده ‌است‌ و هیکل‌ مناسب‌ و قدرت‌ و صدای‌ لازم‌ و عقل‌ متناسب‌ با آن‌ را دراختیار او قرار داده‌ است‌، و به‌ همین‌ ترتیب‌ زن‌ را هم‌ برای‌ غرضی‌ آفریده‌است‌ و اندام‌ مناسب‌ و روحیه‌ و صدا و عاطفه‌ و سایر خصوصیات‌ لازم‌ را به‌ او عطا فرموده‌ است‌. و هیچ کدام‌ نقص‌ شمرده‌ نمی ‌شود بلکه‌ نهایت ‌ِتناسب‌ بکار رفته‌ است‌.
آن‌ چیزی‌ که‌ در اسلام‌ و در واقع‌ ارزش‌ است،‌ عقل‌ به معنای دوّم‌ و تقوی ‌و قرب‌ الهی‌ و کمالات‌ معنوی‌ و روحی‌ است‌ که‌ همه‌ به‌ روح‌ انسانی‌ و قابلیت‌ آن‌ برگشت‌ می‌کند و از این‌ حیث‌، زن‌ و مرد یکسان‌ هستند و قرآن ‌صریحاً می ‌فرماید: (ان‌َّ أکرَمَکُم‌ عِندَالله‌ِ أَتقیکُم‌) خداوند خطاب‌ به‌ همه ‌انسانها می ‌فرماید: هر کسی‌ باتقوی ‌تر باشد، در درگاه‌ ما مقرّب‌تر است‌. درجهان‌ آخرت‌ و روز بازپسین‌ که‌ اصالت‌ و اهمیت‌ و ارزش‌ اساسی‌ مربوط ‌به‌ آن‌ است‌، تقوی‌ و عمل‌ صالح‌ و نیت‌ پاک‌ و خالص‌ خریدار دارد. در آن‌ عالم‌ نمی ‌گویند هر که‌ عقل‌ معاش‌ بیشتری‌ دارد یا استدلال‌ و مدیریت ‌قوی ‌تری‌ دارد، وارد بهشت‌ گردد و در جوار الهی‌ مسکن‌ گزیند، کما اینکه ‌نمی ‌گویند هر کس‌ عاطفه‌ و رقّت‌ قلب‌ بیشتری‌ دارد وارد جنّت‌ بشود.
با توجه‌ به‌ اینکه‌ هدف‌ از خلقت‌ انسان‌ و زن‌ و مرد، رسیدن‌ به‌ کمال‌ و قرب‌ هر چه‌ بیشتر به‌ کمال‌ مطلق‌ است‌، تمام‌ فضائل‌ و رذایل‌ و خوبی ‌ها و بدی ‌ها و کمال‌ و نقص‌های‌ بشر، در مقایسه‌ با آن‌ هدف‌ معنا پیدا می ‌کند. بنابراین‌ بنده مسلمان‌ نسبت‌ به‌ خلقت‌ الهی‌ خرده‌ نمی ‌گیرد و عدل‌ الهی را در مواهب‌ و نعمت‌ها فراموش‌ نمی ‌کند. مرد و زن‌ در کنار یکدیگر با استفاده‌ از مجموع‌ امکاناتی‌ که‌ در اختیار آنها گذاشته‌ شده‌ در میدان ‌خیرات‌ و کمالات‌ سبقت‌ می گیرند و البّته‌ یقین‌ هم‌ دارند که‌ پروردگار عالم ‌و عادل‌، در مقام‌ پاداش‌ و جزا هم‌ مانند مقام‌ نعمت‌ها و عطا ذرّه‌ای‌ ظلم ‌نخواهد کرد و با توجه‌ به‌ استعدادها‌ و شرایط‌ هر فرد و قشر و صنفی‌، به‌حساب‌ اعمال‌ انسانها رسیدگی‌ خواهد کرد.
توضیح آن که از دیدگاه اسلام زن و مرد هر دو در گوهر شریف انسانیت همتا و دارای مراتب کمالی واحدی هستند. در عین حال نظام زیبای آفرینش هر یک از این دو را با ابزارهای ویژه‌ای مجهز ساخته و به تناسب آن رسالت و مسؤولیت خاصی نیز بر دوش هر کدام نهاده است. تجهیز هر یک از دو صنف فوق به گونه‌ای است که از ترکیبشان شرایط و بستر مطبوع و دلپذیری برای ایجاد خانواده و کانونی فعال و پر مهر و صفا پدید می‌آید. هر یک در کنار دیگری می‌تواند آرامش، سکون و شرایط استکمال را بیابد. هم‌چنین زمینه مناسبی برای رشد و تربیت سالم فرزند به وجود می‌آید. در این تقسیم طبیعی آنچه معمولاً در مرد ظهور و بروز بیشتری دارد، قدرت و توانایی بیشتر برای انجام کارهای سخت و طاقت فرسا و نیز زیرکی و حسابگری در اموری است که به تیزبینی و کیاست نیازمند است و آنچه در زن نمود و پیدایی بیشتر دارد؛ لطافت، زیبایی، مهر، عاطفه، شور و احساس قلبی است. این نکته اولاً به معنای بی‌خردی زن یا بی‌عاطفگی مرد نیست و ثانیا به معنای آن نیست که هر زنی کم‌اندیش‌تر از هر مردی و هر مردی کم عاطفه‌تر از هر زنی است؛ بلکه می‌توان گفت که به طور متوسط وجه غالب کنش‌های مرد، رفتارهای حسابگرانه، و وجه غالب کنش‌های زن کردارهای مهر انگیز و عاطفی است.
ثانیا: این دو گونه حرکت هر یک در جای خود بسیار ضروری است و این تقسیم تکوینی به هیچ روی نشانگر برتری مرد بر زن و فرومایگی زن نیست؛ بلکه هر یک جلوه‌ای خاص از اسمای حسنای الهی است. به قول سعدی:
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزش به جای خویش نیکوست
ثالثا : عقل بر دو قسم است:
1- عقلی که معیار کمال و قرب الهی است: (العقل ماعبد به الرحمان واکتسب به الجنان) این عقل همان (عقال) و زانوبند هواها و امیال نفسانی است. در چنین عقلی مرد بر زن فزونی ندارد.
2- عقل حسابگر، ابزاری و اینتسترومنتال (Instrumental Reason) که کاربرد آن بیشتر در تنظیم معاش و سیاسات است. در این زمینه هر چند به طور معمول مرد از زن پیشی می‌گیرد؛ ولی این معیار کمال نیست و چنان که گفته شد نوعی تقسیم کار طبیعی و تکوینی است و در مقابل آن زن نیز از مهر و عاطفه افزون‌تری برخوردار است.
از توضیح یاد شده روشن می‌شود که تعبیر امیر مؤمنان(ع) تحقیر کننده زن نیست؛ بلکه هشدار به کسانی است که در هر مسأله‌ای انتظار حرکتی مردگونه از زنان دارند. سخن آن حضرت در واقع تفطن و توجه دادن به این نکته است که زن موجودی سراپا شور و احساس و عاطفه است و در برخورد با او نباید انتظار حسابگری‌های مردانه را داشت؛ بلکه باید دقیقا روان‌شناسی او را به دست آورد و به تناسب آن با وی روبه‌رو شد.
تعبیر (نواقص الایمان) نیز با تبیینی که با اشاره به ترک عباداتی چون نماز و روزه در ایام عادت در بر دارد، بیانگر تذکر مهمی به زنان است.
این فراز در واقع مشتمل بر نوعی مقایسه فقهی بین کسی است که در چنین ایامی به حکم الهی ترک عبادت می‌کند و کسی که از عادت خارج است و به حکم الهی عبادات واجب را انجام می‌دهد. در این جا هر دو به حکم الهی عمل می‌کنند و احکام شرعی مربوط به هر کدام نیز مبتنی بر مصالح و مفاسد نفس‌الامری و مقتضیات تکوینی خاصی است که دست ما از آنها کوتاه است و علم ما به آنها راه ندارد؛ لیکن در هر صورت این مسأله را به عنوان یک واقعیت وجدانی و انکار ناپذیر باید پذیرفت که تأثیر هر یک از این دو عمل که هر دو هم اطاعت از فرمان پروردگار است بر نفس انسان متفاوت است. به عنوان مثال کسی که در ماه مبارک رمضان در سفر است و به حکم الهی روزه می‌خورد هرگز نورانیت و معنویتی را که در شرایط دیگر؛ یعنی، موقعی که در حضر است و به فرمان خدا روزه می‌گیرد، احساس نمی‌کند و از نظر قوت ایمانی و ظهور جلوه‌های زیبا و نورانی آن در وضعیت فروتری قرار می‌گیرد.
بنابراین آنچه حضرت در این فراز فرموده‌اند بیان یک حالت طبیعی است.
ثانیا : شارع مقدس در حد امکان راه‌های دیگری برای نقص خلأ یاد شده وضع نموده است؛ چنان که در رساله‌های عملیه آمده است که مستحب است زن در مواقع نماز وضو بگیرد و در محل عبادت رو به قبله بنشیند و به یاد خدا باشد؛ لیکن چون غالب زنان از این کار دوری می‌کنند، سخن امیر مؤمنان نسبت به آنها به گونه‌ای که بیان شد صدق می‌کند.
تعبیر (نواقص الحظوظ) بیان یک مسأله حقوقی است و با کاوش دقیق روشن می‌شود که اگر سهم و بهره مالی زن در برخی اَشکال آن کمتر از مرد است، کاستی آن به شکل دیگری جبران شده است. لذا این سخن نیز چون فرازهای یاد شده، بیانگر (ناهمانندی) (Dissimilarity) و تفاوت‌های شکلی (Formal) است،
عبارتی از امیر المومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه آمده است که عنوان می دارد؛
(ایاک و مشورة النساء فان رأیهن الی افن و عزمهن الی وهن[1]؛ از مشورت با زنان بپرهیزکه رای انان ناقص و تصمیم انان سست است.)
لازم است تذکر دهیم که عبارت فوق قسمتی از وصیت امیرالمومنین علی علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه السلام است که در نهج البلاغه آورده شده است و در روایت دیگری اضافاتی دارد که در نهج البلاغه به آن اشاره نشده است. در روایت بحار این گونه است:
(إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلٍ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ یَجُرُّ إِلَی الْأَفَنِ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَی وَهَن ..؛ از مشورت با زنان غیر از مواردی که به کمال عقل ازمایش شده اند بپرهیزکه رای انان ناقص و تصمیم انان سست است. ) [2]
1.همان گونه که آیت الله جوادی آملی تذکر می دهند ( چنین تعبیرهایی به لحاظ غلبه خارجی موضوع در زمان بیان آن است. یعنی در آن زمان که زنان از تعلیم و تربیت صحیح محروم بودند. در صورتی که اگر شرایط درست برای فراگیری آنها در صحنه تعلیم و تربیت فراهم شود اگر غلبه بر عکس نشود لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشاء نکوهش گردد. یعنی اگر زنان در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند و چون مردان بیندیشند و چون رجال تعقل و تدبر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شد، همانند تفاوتی است که در این مورد بین خود مردها نیز مشهود است.
مثلاً اگر زنان مستعد به حوزه‌ها و دانشگاه‌های علمی راه یابند و همانند مردان به فراگیری علوم بپردازند و در دروس مشترک آگاهی کامل یابند دیگر نمی‌توان گفت روایاتی که در نکوهش زنان آمده و احادیثی که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادله‌ای که در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد و هیچ‌گونه استثنایی نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد بلکه قطعاً اینگونه زنان، مستثنا خواهند بود و در این زمینه تمایزی با مردها ندارند)[3]
2.نکته دیگر آنکه روایت در مقام نهی از مشورت در امور خاص (مانند حکومت داری یا قضاوت و ...) یا اموری که به او مربوط نیست نه مطلق مشورت .

منظور روایات تمام زنان نیست، بلکه برخی از زنان است که سست رأی و کم همت هستند.
برای فهم روایات توجه به این نکته ضروری است که امام می‌فرمایند: (ایاک و مشاورة النساء). در اصطلاح ادبی (الف و لام) در واژه (النساء) که حرف تعریف است، دو معنی دارد: 1 (الف و لام) جنس است که به معنای (همه) است؛ مثل آیه شریفه ان الانسان لفی خسر الا... همه انسانها در زیان هستند مگر... (عصر: 2) یعنی جنس انسان (الانسان) به گونه‌ای است که در زیان دائمی است. همچنین آیه شریفه و جعلنا من الماء کل شی‌ء حی ما از آب جنس و طبیعت آب هر چیزی را زنده کردیم. (انبیاء: 30) 2 الف و لام عهد است که منظور از آن اشاره به موردی است که بین گوینده و شنونده شناخته و معلوم است. مثل الیوم اکملت لکم دینکم... امروز روز غدیر دین شما را کامل کردم... (مائده: 3) به نظر می‌رسد که الف ولام در النساء برای جنس نباشد و منظور حضرت جنس زن و همه زنان نیست، بلکه برای عهد است و اشاره به برخی از زنان دارد. زیرا یکم در قرآن و اسلام برتری انسان به روح اوست نه جسمش. جسم طفیل و محمل و مرکب روح است و روح در زن و مرد مساوی است و زنان و مردان هیچ تفاوتی از این جهت ندارند. به عبارت دیگر ملاک انسان از جهت انسانیت روح اوست که موجب برتری او بر دیگر موجودات و انسان بودنش می‌شود. اما در جسمیت خود به مذکر و مؤنث تقسیم می‌گردد تا با هم یکدیگر را تکمیل کنند. پس جنسیت هیچ دخالتی در انسانیت او ندارد. دوم مسلما مقصود ائمه از نهی از مشورت با زنان، زنانی چون حضرت زهراء سلام الله علیها و حضرت زینب و حضرت معصومه و حضرت مریم سلام الله علیهن نبوده و یقینا در نظر آنها عقل و درک و درایت و ایمان این بزرگواران از بسیار مردان بیشتر بوده است. پس باید معنای این گونه روایات، نهی از مشورت با بعضی زنان باشد که دارای سستی رأی و عدم عزم هستند. خلاصه کلام اینکه میزان و ملاک مشورت در اسلام عقل و تدبیر و صلاح است و هر کس دارای چنین ویژگیهایی باشد، می‌تواند طرف مشورت واقع شود و در این جهت تفاوتی بین زنان و مردان نیست. چنانکه از امام علی(ع) نقل شده است: ایاک و مشاورة النساء الا من جُرّبَت بکمال العقل... از مشورت با زنان بپرهیز مگر آنهایی که به کمال خرد شناخته شده باشند...(بحار الانوار ج: 100 ص: 253) روایات درباره مشورت زیاد است که در آنها ویژگیهای افرادی که باید طرف مشورت واقع شوند، یا افرادی که مشورت با آنها نهی شده بیان شده است و از مجموع آنها مشخص می‌شود که ملاک در مشورت با دیگران عقل و درایت و عزم و صلاح است و باید کسانی که دارای چنین ویژگیهایی باشند طرف مشاوره قرار گیرند، و در مقابل باید از مشورت با افراد کم خرد و فاسد و ترسو و سست همت خودداری کرد. بنابر این معنای روایاتی که مشورت با زنان را نهی کرده است، نهی از مشورت با زنان سست رأی و کم همت است و شامل تمامی زنان نمی‌شود و همانند روایاتی است که از مشورت با مردان کم خرد نهی می‌کنند. اما این که نقل شده است که فرموده‌اند با زنانتان مشورت کنید اما به سخنان آنها گوش ندهید، منظور گول زدن زنان نیست. زیرا: اولاً چنانچه گذشت، روایت درباره تمام زنان نیست. ثانیا با جمع روایات و حوادث زمان امام علی(ع) روشن می‌شود که بسیاری از زنان مانع حضور شوهران و فرزندان خود در جبهه‌ها بوده‌اند و این موضوع منحصر به زمان آن امام هم نبوده و در زمان امام حسین(ع) نیز چنین مسئله‌ای رخ داد. مورخان تأکید دارند که یکی از دلایل خالی شدن اطراف مسلم بن عقیل سفیر امام در کوفه و شهادت وی، زنان کوفه بوده‌اند که شوهران و فرزندان خود را از حضور در سپاه مسلم برحذر داشتند. ثالثا از این روایات بر می‌آیید که زنان آن زمان دنیازده بوه‌اند، که همت اصلی آنها زینت و خودآرایی بوده و روشن است با نسان دنیازده نمی‌توان مشورت کرد زیرا انسان را به راحت‌طلبی و دنیازدگی دعوت می‌کنند. رابعا امام در سخنان خود نفرموده این زنان را طرد کنید یا محل نگذارید، بلکه فرموده به سخنانشان توجه‌ای نکنید تا در دام فتنه نیافتید، به عبارت دیگر در عین حالی که مراعات حال آنها را می‌کنید، و آنها را از خود طرد نمی‌کنید و آزرده نمی‌نمایید اما به دلیل نظرات غلطشان از آنها پیروی نکنید.
جان گری روان شناس مشهور می‌گوید: (مرد ابتدا هدف را پیدا می‌کند، بعد حرف می‌زند و زن حرف می‌زند و بعد هدف را پیدا می‌کند)[6]
البته ناگفته نماند که واقعیت فوق سبب برتری مطلق هوشی مرد بر زن نیست بلکه تفاوت هوشی زن و مرد را سبب می گردد.بی شک سطح هوش هیجانی ،کلامی و هنری زنان بالاتر از مردان و در مقابل سطح هوش مکانیکی و ریاضی و فلسفی مردان قوی تر است ویکی از رموز وظایف مادری و همسری در زن و وظایف اجتماعی و حکومتی در مرد مبتنی بر همین تفاوت در هوش است (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100130073)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین