تاریخ چیست و به چند دسته تقسیم می شود؟ و کدامیک مهمتر است؟
تاریخ را سه گونه می‌توان تعریف کرد: 1. علم به وقایع و حوادث سپری شده و اوضاع و احوال گذشتگان. زندگینامه‌ ها، فتحنامه‌ ها، سیره ‌ها که در میان همة ملل تألیف شده و می‌شود از این مقوله است. علم تاریخ در این معنی، اوّلاً جزئی، یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است نه علم به کلّیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیاً یک علم (نقلی) است نه عقلی، ثالثاً علم به (بودن‌)ها است نه علم بن (شدن‌)ها، رابعاً به گذشته تعلّق دارد نه به حاضر. ما این نوع تاریخ را (تاریخ نقلی) اصطلاح می‌کنیم. 2. علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگی های گذشته که از مطالعه و بررسی و تحلیل حوادث و وقایع گذشته به دست می‌آید. مورّخ به معنی دوم در پی کشف طبیعت حوادث تاریخی و روابط علّی و معلولی آنهاست تا به یک سلسله قواعد و ضوابط عمومی و قابل تعمیم به همة موارد مشابه حال و گذشته دست یابد. ما تاریخ به این معنی را (تاریخ علمی) اصطلاح می‌کنیم. این جهت، تاریخ را بسیار سودمند می‌گرداند و آن را به صورت یکی از منابع (معرفت) (شناخت) انسانی درمی‌آورد و او را بر آینده ‌اش مسلّط می‌نماید. تاریخ علمی مانند تاریخ نقلی به گذشته تعلّق دارد نه به حال، و علم به (بودنها) است نه علم به (شدنها)؛ اما بر خلاف تاریخ نقلی، کلی است نه جزئی، و عقلی است نه نقلی محض. تاریخ علمی در حقیقت بخشی از جامعه شناسی است؛ یعنی جامعه شناسی جامعه ‌های گذشته است. 3. فلسفة تاریخ؛ یعنی علم به تحوّلات و تطوّرات جامعه‌ ها از مرحله‌ای به مرحلة دیگر و قوانین حاکم بر این تطوّرات و تحوّلات؛ به عبارت دیگر، علم به (شدن) جامعه ‌ها نه (بودن) آنها. از این سه نوع نوع دوم یعنی(تاریخ علمی) از همه مهمتر است.
عنوان سوال:

تاریخ چیست و به چند دسته تقسیم می شود؟ و کدامیک مهمتر است؟


پاسخ:

تاریخ را سه گونه می‌توان تعریف کرد:

1. علم به وقایع و حوادث سپری شده و اوضاع و احوال گذشتگان. زندگینامه‌ ها، فتحنامه‌ ها، سیره ‌ها که در میان همة ملل تألیف شده و می‌شود از این مقوله است.
علم تاریخ در این معنی، اوّلاً جزئی، یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است نه علم به کلّیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیاً یک علم (نقلی) است نه عقلی، ثالثاً علم به (بودن‌)ها است نه علم بن (شدن‌)ها، رابعاً به گذشته تعلّق دارد نه به حاضر. ما این نوع تاریخ را (تاریخ نقلی) اصطلاح می‌کنیم.

2. علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگی های گذشته که از مطالعه و بررسی و تحلیل حوادث و وقایع گذشته به دست می‌آید. مورّخ به معنی دوم در پی کشف طبیعت حوادث تاریخی و روابط علّی و معلولی آنهاست تا به یک سلسله قواعد و ضوابط عمومی و قابل تعمیم به همة موارد مشابه حال و گذشته دست یابد. ما تاریخ به این معنی را (تاریخ علمی) اصطلاح می‌کنیم.
این جهت، تاریخ را بسیار سودمند می‌گرداند و آن را به صورت یکی از منابع (معرفت) (شناخت) انسانی درمی‌آورد و او را بر آینده ‌اش مسلّط می‌نماید.
تاریخ علمی مانند تاریخ نقلی به گذشته تعلّق دارد نه به حال، و علم به (بودنها) است نه علم به (شدنها)؛ اما بر خلاف تاریخ نقلی، کلی است نه جزئی، و عقلی است نه نقلی محض.
تاریخ علمی در حقیقت بخشی از جامعه شناسی است؛ یعنی جامعه شناسی جامعه ‌های گذشته است.

3. فلسفة تاریخ؛ یعنی علم به تحوّلات و تطوّرات جامعه‌ ها از مرحله‌ای به مرحلة دیگر و قوانین حاکم بر این تطوّرات و تحوّلات؛ به عبارت دیگر، علم به (شدن) جامعه ‌ها نه (بودن) آنها.
از این سه نوع نوع دوم یعنی(تاریخ علمی) از همه مهمتر است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین