در قرآن به سرگذشت بنی اسرائیل توجه زیادی شده است پس طبیعتا از پیامبر این قوم نیز سخنان بیشتری مطرح می شود. و برای درک چرایی آن ابتدا باید دقت کنیم که قرآن، کتاب هدایت است و جایگاهش با جایگاه یک کتاب تاریخی متفاوت است: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ؛[بقره/185] ماهِ رمضان است ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانه های هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است.) بنابراین وجه بیان داستان بنی اسرائیل در قرآن، به جنبه های درس آموز در این داستان ها باز می گردد. و حتما از این زاویه برجستگی ای در نقل داستان های بنی اسرائیل وجود دارد. ما ضمن اعتراف به عدم شناخت کامل حکمت های قرآنی در این زمینه، به مواردی که می تواند جواب این سوال را تا حدودی روشن کند، می پردازیم. 1- سرنوشت قوم بنی اسرائیل با سرنوشت مسلمانان شباهت های بسیاری دارد و روایتی در این زمینه بیان شده است: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم می فرمود: (امتم سنت بنی اسرائیل را پیشه کنند و در آن گام بردارند و پا جای پای آنان گذارند، مانند آنان رفتار نمایند به گونه ای که اگر آنان به سوراخی خزیدند اینان نیز با آنان در آن سوراخ خزند. همانا که تورات و قرآن را یک فرشته در یک ورق و با یک قلم نگاشته است، سنن و امثال امتها یکسان جریان یابند)[1] بنابراین نقل داستان بنی اسرائیل بیشترین تناسب را با حال امت اسلامی دارد و برای آنها درس آموز ترین داستان هاست. 2- یهود که از بنی اسرائیل می باشند، در دوران رسول الله (ص) نقش گسترده ای در جامعه داشتند و دشمنی های بسیاری با اسلام داشتند: (لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛[مائده/82] بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت) از این رو، پرداختن به ماهیت آن ها و گذشته شان می تواند پاتکی در مقابل تهاجم های آن ها باشد. و توطئه هایشان را خنثی کند. و جالب اینجاست با اینکه قرآن، یهود را در شمردن دشمنان مقدم می دارد، تصور تاریخی ما معمولا این است که دشمنی مشرکان بیشتر بوده است! چون یهود نقش پیچیده ای تری ایفا می کرد و سعی می نمود دشمنی اش علنی نشود. اما دقت در اخراج سه قبیله یهود از مدینه و توطئه های آن ها، و اینکه به محض حذف شدن جبهه مشرکین، یهود را علنی در صحنه می بینیم، روشن می شود که یهود چه نقش پررنگی در این ماجرا داشته است. 3- نقش یهود در به انحراف کشاندن مسیحیت (ماجرای پولس) و مهارت آن ها در تحریف گری، و وجود پدیده ای به نام اسرائیلیات در روایات، و مسائلی که در زمانه ما هویداست، نشان می دهد که ما باید توجه بیشتری به این طایفه داشته باشیم و توطئه هایش را بشناسیم. و اهتمام قرآن می تواند از این جهت باشد. در تفسیر نمونه در این رابطه می نویسد: "این که میبینیم این سرگذشت مشروحتر از سرگذشت انبیای دیگر بیان شده ممکن است به خاطر این باشد که اوّلاً یهود و پیروان موسی بن عمران در محیط نزول قرآن زیاد بودهاند و توجیه (= راهنمایی) آنها به سوی اسلام به مراتب لازمتر بود و ثانیاً قیام پیامبر اسلام(ص) شباهت بیشتری به قیام موسی بن عمران داشت... ضمناً چون کشور مصر وسیعتر و مردم مصر دارای تمدن پیشرفتهتری از قوم نوح و هود و شعیب و مانند آنها بودند و مقاومت دستگاه فراعنه به همین نسبت بیشتر بود، قیام موسی بن عمران از اهمیت بیشتری برخوردار گردید، و نکات عبرتانگیز فراوانتری در بر دارد، لذا به تناسبهای مختلف روی فرازهای گوناگون زندگی موسی و بنی اسرائیل تکیه شده است".[2] [1]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص: 599. [2]. تفسیر نمونه، ج 6، ص 279 – 278.
در قرآن به سرگذشت بنی اسرائیل توجه زیادی شده است پس طبیعتا از پیامبر این قوم نیز سخنان بیشتری مطرح می شود. و برای درک چرایی آن ابتدا باید دقت کنیم که قرآن، کتاب هدایت است و جایگاهش با جایگاه یک کتاب تاریخی متفاوت است:
(شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ؛[بقره/185] ماهِ رمضان است ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانه های هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است.)
بنابراین وجه بیان داستان بنی اسرائیل در قرآن، به جنبه های درس آموز در این داستان ها باز می گردد. و حتما از این زاویه برجستگی ای در نقل داستان های بنی اسرائیل وجود دارد. ما ضمن اعتراف به عدم شناخت کامل حکمت های قرآنی در این زمینه، به مواردی که می تواند جواب این سوال را تا حدودی روشن کند، می پردازیم.
1- سرنوشت قوم بنی اسرائیل با سرنوشت مسلمانان شباهت های بسیاری دارد و روایتی در این زمینه بیان شده است: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم می فرمود: (امتم سنت بنی اسرائیل را پیشه کنند و در آن گام بردارند و پا جای پای آنان گذارند، مانند آنان رفتار نمایند به گونه ای که اگر آنان به سوراخی خزیدند اینان نیز با آنان در آن سوراخ خزند. همانا که تورات و قرآن را یک فرشته در یک ورق و با یک قلم نگاشته است، سنن و امثال امتها یکسان جریان یابند)[1] بنابراین نقل داستان بنی اسرائیل بیشترین تناسب را با حال امت اسلامی دارد و برای آنها درس آموز ترین داستان هاست.
2- یهود که از بنی اسرائیل می باشند، در دوران رسول الله (ص) نقش گسترده ای در جامعه داشتند و دشمنی های بسیاری با اسلام داشتند:
(لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛[مائده/82] بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت)
از این رو، پرداختن به ماهیت آن ها و گذشته شان می تواند پاتکی در مقابل تهاجم های آن ها باشد. و توطئه هایشان را خنثی کند. و جالب اینجاست با اینکه قرآن، یهود را در شمردن دشمنان مقدم می دارد، تصور تاریخی ما معمولا این است که دشمنی مشرکان بیشتر بوده است! چون یهود نقش پیچیده ای تری ایفا می کرد و سعی می نمود دشمنی اش علنی نشود. اما دقت در اخراج سه قبیله یهود از مدینه و توطئه های آن ها، و اینکه به محض حذف شدن جبهه مشرکین، یهود را علنی در صحنه می بینیم، روشن می شود که یهود چه نقش پررنگی در این ماجرا داشته است.
3- نقش یهود در به انحراف کشاندن مسیحیت (ماجرای پولس) و مهارت آن ها در تحریف گری، و وجود پدیده ای به نام اسرائیلیات در روایات، و مسائلی که در زمانه ما هویداست، نشان می دهد که ما باید توجه بیشتری به این طایفه داشته باشیم و توطئه هایش را بشناسیم. و اهتمام قرآن می تواند از این جهت باشد.
در تفسیر نمونه در این رابطه می نویسد: "این که میبینیم این سرگذشت مشروحتر از سرگذشت انبیای دیگر بیان شده ممکن است به خاطر این باشد که اوّلاً یهود و پیروان موسی بن عمران در محیط نزول قرآن زیاد بودهاند و توجیه (= راهنمایی) آنها به سوی اسلام به مراتب لازمتر بود و ثانیاً قیام پیامبر اسلام(ص) شباهت بیشتری به قیام موسی بن عمران داشت... ضمناً چون کشور مصر وسیعتر و مردم مصر دارای تمدن پیشرفتهتری از قوم نوح و هود و شعیب و مانند آنها بودند و مقاومت دستگاه فراعنه به همین نسبت بیشتر بود، قیام موسی بن عمران از اهمیت بیشتری برخوردار گردید، و نکات عبرتانگیز فراوانتری در بر دارد، لذا به تناسبهای مختلف روی فرازهای گوناگون زندگی موسی و بنی اسرائیل تکیه شده است".[2]
[1]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص: 599.
[2]. تفسیر نمونه، ج 6، ص 279 – 278.
- [سایر] چرا نام مبارک حضرت موسی (ع) بیش از نام دیگر پیامبران در قرآن آمده است؟
- [سایر] چرا در قرآن داستان پیامبران تکرار شده است، خصوصاً داستان حضرت موسی(علیه السلام)؟
- [سایر] نام پدر و مادر حضرت موسی چه بود و در زمان حضرت موسی آیا پیامبران دیگری هم می زیسته اند؟
- [سایر] چرا قرآن کریم بیشتر به داستانهای حضرت موسی(ع) پرداخته است؟
- [سایر] در داستان حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع) است که حضرت خضر مسائلی را میداند که حضرت موسی از آنها مطلع نیست در صورتی که موسی(ع) پیامبر اولوالعزم است و حضرت خضر نه!
- [سایر] آیا حضرت موسی(ع) که در قرآن اشاره شده که مرد مصری را کشته معصوم هست یا نه؟
- [سایر] آیا حضرت موسی(ع) که در قرآن اشاره شده که مرد مصری را کشته معصوم هست یا نه؟
- [سایر] چرا حضرت موسی(ع) موهای حضرت هارون(ع)را کشید؟ مگر حضرت موسی و هارون پیامبر و معصوم نبود؟ پس چرا این کار را انجام داد؟
- [سایر] پیامبر اسلام(ص) برخی ویژگیهای دیگر پیامبران را نداشت. او مانند حضرت موسی(ع) با خدا سخن نمیگفت و ...! با این وجود دلیل برتری حضرتشان بر دیگر انبیا چیست؟
- [سایر] بعد از حضرت موسی(ع) دین یهود چگونه منحرف شد؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بروجردی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول) ع) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند صلوات بفرستد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر روزهدار با گفتن یا با نوشتن یا با اشاره و مانند آنها به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و جانشینان آن حضرت علیهمالسلام عمدا نسبت دروغ بدهد، اگرچه فورا بگوید: (دروغ گفتم) یا توبه کند، روزه او بنابر احتیاط واجب باطل است و اگر دروغ بستن به حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان آنان علیهمالسلام موجب دروغ بستن به خدا یا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا جانشینان آن حضرت علیهمالسلام گردد نیز همین حکم را دارند.
- [آیت الله بروجردی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول (ع) مانند محمّد و احمد، یا لقب و کُنیة آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیدالشهداء (ع) می باشد؛ بعد از آن خاک؛ بعد از خاک سنگ و بعد از سنگ گیاه است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر روزهدار به گفتن یا نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا یا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا یکی از امامان معصوم علیهمالسلام عمداً نسبتی را بدهد که دروغ است؛ اگر چه فوراً بگوید: دروغ گفتم یا توبه کند، روزه او باطل است، بلکه اگر به حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان ایشان علیهمالسلام هم به دروغ نسبتی بدهد بنا بر احتیاط روزه او باطل میشود.
- [آیت الله جوادی آملی] .سیّدی که مستحقِ سهم سادات است , باید از طرف پدر به هاشم انتساب دا شته باشد و لازم نیست که از نسل حضرت پیامبر(ع) باشد؛ اما اگر کسی از طرف مادر انتساب به هاشم داشته باشد، کافی نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که وضو ندارد بنا بر احتیاط حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد؛ مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا (ع) را هم مس ننماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .سجده بر تربت حضرت سید الشهداء(ع) افضل از سجده بر سایر چیزهایی است که سجده بر آنها صحیح است. پس از آن, در فضیلت، خاک و سپس سنگ و پس از سنگ، گیاه است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است در شوهر دادن دختری که بالغه است یعنی مکلف شده؛ عجله کنند. از حضرت صادق (ع) روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.