همه انبیاء الهی (با اختلاف درجات) معصوم و در اوج کمال و قرب الهی هستند، و وظایفی بالاتر از وظایف دیگران دارند، بلکه هر گونه توجه به غیر معبود را گناهی عظیم می دانند. از سوی اندیشمندان و علمای اسلامی برای تبیین عصمت حضرت موسی (ع) در جریان حضرت موسی(ع) و کشتن مرد قبطی (فرعونی) ، بیانات متعددی صورت گرفته است. مهم ترین وجه بیان شده در باره ی این حادثه ، آن است که گناهی از ایشان سر نزده است، و تنها ترک اولی بوده است. در مورد مرد قبطی (فرعونی) گفته شده است که کشتن او به دلایلی که در جای خود آمده، حرام نبوده است گرچه بهتر بود حضرت موسی(ع) این کار را زود انجام ندهد. تعبیرات قرآن هم منافاتی با عصمت حضرت موسی ندارد؛ چنانکه امام رضا (ع) در جواب مأمون پیرامون این سخن حضرت موسی که گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‏کننده آشکاری است» و یا گفته او که «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!»، فرمودند: منظور از «هذا من عمل شیطان» کار آن مرد قبطی است نه عمل موسی و منظور از «ظلمت نفسی» این بود که نباید در شهر وارد می شد و منظور از «فاغفرلی» مخفی شدن از دید فرعونیان است.
همه انبیاء الهی (با اختلاف درجات) معصوم و در اوج کمال و قرب الهی هستند، و وظایفی بالاتر از وظایف دیگران دارند، بلکه هر گونه توجه به غیر معبود را گناهی عظیم می دانند.
از سوی اندیشمندان و علمای اسلامی برای تبیین عصمت حضرت موسی (ع) در جریان حضرت موسی(ع) و کشتن مرد قبطی (فرعونی) ، بیانات متعددی صورت گرفته است.
مهم ترین وجه بیان شده در باره ی این حادثه ، آن است که گناهی از ایشان سر نزده است، و تنها ترک اولی بوده است. در مورد مرد قبطی (فرعونی) گفته شده است که کشتن او به دلایلی که در جای خود آمده، حرام نبوده است گرچه بهتر بود حضرت موسی(ع) این کار را زود انجام ندهد.
تعبیرات قرآن هم منافاتی با عصمت حضرت موسی ندارد؛ چنانکه امام رضا (ع) در جواب مأمون پیرامون این سخن حضرت موسی که گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکاری است» و یا گفته او که «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!»، فرمودند: منظور از «هذا من عمل شیطان» کار آن مرد قبطی است نه عمل موسی و منظور از «ظلمت نفسی» این بود که نباید در شهر وارد می شد و منظور از «فاغفرلی» مخفی شدن از دید فرعونیان است.
- [سایر] آیا حضرت موسی(ع) که در قرآن اشاره شده که مرد مصری را کشته معصوم هست یا نه؟
- [سایر] چرا حضرت موسی(ع) موهای حضرت هارون(ع)را کشید؟ مگر حضرت موسی و هارون پیامبر و معصوم نبود؟ پس چرا این کار را انجام داد؟
- [سایر] چرا قرآن کریم بیشتر به داستانهای حضرت موسی(ع) پرداخته است؟
- [سایر] چرا نام حضرت موسی (ع) بیش از نام دیگر پیامبران در قرآن آمده است؟
- [سایر] در داستان حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع) است که حضرت خضر مسائلی را میداند که حضرت موسی از آنها مطلع نیست در صورتی که موسی(ع) پیامبر اولوالعزم است و حضرت خضر نه!
- [سایر] چرا نام مبارک حضرت موسی (ع) بیش از نام دیگر پیامبران در قرآن آمده است؟
- [سایر] یکی از صفات سلبی برای ذات احدیت "رؤیت حسی" است، اما در یکی از آیات قرآن اشاره به این امر شده که حضرت موسی (ع) صدای خداوند را شنید.
- [سایر] در قرآن آمده است که حضرت موسی علیه السلام در جوانی فردی را کشت. آیا این با عصمت نبی سازگار است؟
- [سایر] در گفتگوی حضرت خضر(ع) و حضرت موسی(ع) -که در آیه 74 سوره کهف بیان شده- از نقطه نظر عاطفی، کشته شدن بچه توسط حضرت خضر(ع) چه توجیهی دارد؟ آیا باید این حادثه را یک اتفاق خاص قلمداد کرد که به اذن الهی صورت گرفته است؟
- [سایر] بعد از حضرت موسی(ع) دین یهود چگونه منحرف شد؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر(ص) و جانشینان آن حضرت (ع) عمداً نسبت دروغ بدهد . اگر چه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند ،روزة او باطل است .و احتیاط .اجب آن است که حضرت زهراسلام الله علیها و سایر پیغمبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقی ندارند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است در شوهر دادن دختری که بالغه است یعنی مکلف شده؛ عجله کنند. از حضرت صادق (ع) روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر بین نمازگزار و قبر معصوم(ع) دیوار و مانند آن حاجبی باشد که مانع صدق هتک حرمت است , اقامه نماز حرام نیست؛ ولی ضریح یا پردهای که روی قبر شریف قرار دارد, حاجب نخواهند بود. شرط پنجم
- [آیت الله بروجردی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول) ع) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند صلوات بفرستد.
- [آیت الله مظاهری] کسانی که برای دفاع در برابر هجوم دشمنان اسلام کشته میشوند، خواه مرد باشند یا زن، بزرگ باشند یا کودک، گرچه دفاع بدون اجازه حاکم شرع باشد، غسل و کفن و حنوط آنها لازم نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم(ع) و منصوب خاص او , واجب تعیینی است؛ به این صورت که غیر آن صحیح نیست؛ ولی در زمان غیبت معصوم (ع) واجب تخییری است؛ یعنی کسی که در نماز جمعه شرکت کرده, لازم نیست نماز ظهرِ چهار رکعتی را هم به جا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده)، پس از آن بدون فاصله قابل توجّه مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ عَلَی الصِّداق المعلُوم) (یعنی ازدواج را با مهری که معیّن شده قبول کردم) عقد صحیح است. جمله دوم میتواند با اشاره به مهر مذکور باشد، مانند: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ هکذا) بلکه اگر در جواب تنها بگوید: (قَبِلْتُ) یا (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ) و مقصود او قبول تزویج با مهر معیّن شده باشد کفایت میکند. در عقد ازدواج دائم اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أَحْمَدَ علی الصّداقِ المعلُومِ) و پس از آن بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَزْویج لمُوکّلی عَلَی الصّداقِ المعلُومِ) صحیح میباشد، همین طور به شکلهای دیگری که اشاره شد. گفتنیست که لازم نیست صیغه ایجاب را زن بخواند و صیغه قبول را مرد، بلکه بر عکس، میتواند صیغه ایجاب را مرد و صیغه قبول را زن بخواند. در هر حال باید صیغهای که مرد و زن میخوانند معنای یکسانی را برساند، هر چند با یک لفظ نباشد، مثلاً اگر زن با لفظ (زوّجتک) صیغه ایجاب را بخواند و مرد با لفظ (قبلت النّکاح) آن را قبول کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله سیستانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود ، و دو مرد عادل آن را بشنوند ، و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد ، بگوید : (زَوْجَتِی فاطِمَةُ طالِقٌ) یعنی همسر من فاطمه رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، آن وکیل بگوید : (زَوْجَةُ مُوَکّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ) ؛ و در صورتی که زن معیّن باشد ، ذکر نام او لازم نیست . و اگر حاضر باشد کافی است بگوید : (هذِهِ طالِقٌ) و به او اشاره کند ، یا بگوید : (اَنْتِ طالِق) و او را مخاطب قرار دهد . و چنانچه مرد نتواند طلاق را به صیغه عربی بیاورد و نتواند وکیل بگیرد ، به هر لفظی که مرادف صیغه عربی آن است از هر لغتی باشد میتواند طلاق دهد .