مراجعه به منابع تاریخی و نقد و بررسی منصفانه آنها و اتفاقاً نوع برخورد امام علی(ع) بعد از به درک واصل کردن عمرو بن عبدود،هر چند ناقص و نادرست مطرح شدن مبارزه امام علی(ع) در جنگ خندق را بیان می کند،اما این واقعیت را هم مطرح می کند که اتفاقاً یکی از نمونه هایی که بیانگر اوج شجاعت،دلاوری و پهلوانی امام علی(ع) می باشد،همین مبارزه آن حضرت با یکی از بزرگترین و شجاعترین قهرمانان عرب بوده است.ارزش و اهمیت این مبارزه بحدی بوده است که رسول خدا(ص) فرمودند: (ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین؛ ارزش این فداکاری بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس است.(1) زیرا در سایه شکست بزرگترین قهرمان کفر، عموم مسلمانان عزیز میشدند و ملّت شرک، خوار و ذلیل گردید. از باب نمونه متن و ترجمه عبارات محمد بن جریر طبری(متوفای 310ق) را خدمت شما عرض می کنم: پیامبر همچنان در محاصره دشمن بماند و جنگی در میانه نبود جز آنکه بعضی سواران قریش و از جمله عمرو بن عبدود و عکرمة بن ابی جهل و هبیرة بن ابی وهب مخزومی و نوفل بن عبد الله و ضرار بن خطاب بن مرداس برای جنگ آماده شدند و بر اسب نشستند و بر مردم بنی کنانه گذشتند و گفتند: (برای جنگ آماده شوید که امروز می بینید که زبده سواران چه کسانند.) آنگاه این گروه سوی خندق آمدند و به کنار آن ایستادند و گفتند: (بخدا این خدعه ایست که هرگز عربان نکرده اند.) پس از آن به جایی رفتند که خندق تنگ بود و اسبان خویش را بزدند و از خندق بجستند در شوره زار میان خندق و سلع به جولان پرداختند. در این هنگام علی بن ابی طالب با جمعی از مسلمانان برفتند و تنگنای خندق را بگرفتند و سواران قریش سوی آنها حمله بردند. و چنان بود که عمرو بن عبدود به روز بدر زخمی شده بود و در احد حاضر نبود و به روز خندق نشان دار آمده بود تا جای او را بدانند. و چون او و سوارانش بایستادند، علی بن ابی طالب به او گفت: (ای عمرو تو با خدا پیمان کرده ای که هر کس از قرشیان دو چیز از تو بخواهد یکی را بپذیری؟) عمرو گفت: (آری، چنین پیمان کرده ام.) علی بن ابی طالب گفت: (من ترا به سوی خدا و پیمبر و مسلمانی می خوانم.) عمرو گفت: (حاجت به این کار ندارم.) علی گفت: (پس تو را به جنگ می خوانم.) عمرو گفت: (برادرزاده! برای چه؟ من دوست ندارم ترا بکشم.) علی گفت: (ولی بخدا من دوست دارم ترا بکشم.) عمرو بن عبد ود به هیجان آمد و از اسب به زیر آمد و آنرا پی کرد، یا اسب را براند، و سوی علی آمد و با هم درآویختند و جولان دادند و علی او را بکشت و سوارانش هزیمت شدند و گریزان از خندق گذشتند و بجز عمرو دو تن دیگر کشته شدند: منبه بن عثمان که تیر خورد و در مکه جان داد و نوفل بن عبد الله بن مغیره که هنگام عبور در خندق افتاد و او را سنگباران کردند...)(2) بنابراین طبق نقل طبری جنگ امام با عمربن عبدود،جنگی واقعی و رودرو بوده است. اوج جوانمردی امام علی(ع) آنجایی خو را نشان می دهد که بعد از کشتن عمرو بن عبدود،بر خلاف رسم عرب که بعد از کشتن شخصی در جنگ تمام وسایلش را بعنوان غنیمت بر می داشتند،امام علی(ع) دست به لباس و وسایل جنگی عمرو نزد،لذا وقتی خواهر عمرو این موضوع را متوجه شد،اینگونه سروده است که: لو کانَ قاتلُ عَمروٍ غیر قاتِله * لکنتُ اَبکی علیه آخرَ الابدی لکنَّ قاتلَه مَن لایعابُ به * مَن کانَ یدعی قدیما بیضةَ البلدی اگر قاتل برادرم غیر از علی بود، تا ابد برایش می گریستم، ولی قاتل برادرم مردی است که بر او عیبی نیست و کسی است که از قدیم، بزرگ مرد شهر و ماه مکه خوانده شده است.(3) پی نوشتها: (1). بحارالانوار، ج20، ص 216/ مستدرک حاکم، ج 3، ص 32 . (2). تاریخ الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، ط الثانیة، 1387/1967.،ج2،ص:574. (3). (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید)،ج 1ص 20.
مراجعه به منابع تاریخی و نقد و بررسی منصفانه آنها و اتفاقاً نوع برخورد امام علی(ع) بعد از به درک واصل کردن عمرو بن عبدود،هر چند ناقص و نادرست مطرح شدن مبارزه امام علی(ع) در جنگ خندق را بیان می کند،اما این واقعیت را هم مطرح می کند که اتفاقاً یکی از نمونه هایی که بیانگر اوج شجاعت،دلاوری و پهلوانی امام علی(ع) می باشد،همین مبارزه آن حضرت با یکی از بزرگترین و شجاعترین قهرمانان عرب بوده است.ارزش و اهمیت این مبارزه بحدی بوده است که رسول خدا(ص) فرمودند:
(ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین؛ ارزش این فداکاری بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس است.(1)
زیرا در سایه شکست بزرگترین قهرمان کفر، عموم مسلمانان عزیز میشدند و ملّت شرک، خوار و ذلیل گردید.
از باب نمونه متن و ترجمه عبارات محمد بن جریر طبری(متوفای 310ق) را خدمت شما عرض می کنم:
پیامبر همچنان در محاصره دشمن بماند و جنگی در میانه نبود جز آنکه بعضی سواران قریش و از جمله عمرو بن عبدود و عکرمة بن ابی جهل و هبیرة بن ابی وهب مخزومی و نوفل بن عبد الله و ضرار بن خطاب بن مرداس برای جنگ آماده شدند و بر اسب نشستند و بر مردم بنی کنانه گذشتند و گفتند: (برای جنگ آماده شوید که امروز می بینید که زبده سواران چه کسانند.) آنگاه این گروه سوی خندق آمدند و به کنار آن ایستادند و گفتند: (بخدا این خدعه ایست که هرگز عربان نکرده اند.) پس از آن به جایی رفتند که خندق تنگ بود و اسبان خویش را بزدند و از خندق بجستند در شوره زار میان خندق و سلع به جولان پرداختند.
در این هنگام علی بن ابی طالب با جمعی از مسلمانان برفتند و تنگنای خندق را بگرفتند و سواران قریش سوی آنها حمله بردند.
و چنان بود که عمرو بن عبدود به روز بدر زخمی شده بود و در احد حاضر نبود و به روز خندق نشان دار آمده بود تا جای او را بدانند. و چون او و سوارانش بایستادند، علی بن ابی طالب به او گفت: (ای عمرو تو با خدا پیمان کرده ای که هر کس از قرشیان دو چیز از تو بخواهد یکی را بپذیری؟) عمرو گفت: (آری، چنین پیمان کرده ام.)
علی بن ابی طالب گفت: (من ترا به سوی خدا و پیمبر و مسلمانی می خوانم.) عمرو گفت: (حاجت به این کار ندارم.)
علی گفت: (پس تو را به جنگ می خوانم.)
عمرو گفت: (برادرزاده! برای چه؟ من دوست ندارم ترا بکشم.)
علی گفت: (ولی بخدا من دوست دارم ترا بکشم.)
عمرو بن عبد ود به هیجان آمد و از اسب به زیر آمد و آنرا پی کرد، یا اسب را براند، و سوی علی آمد و با هم درآویختند و جولان دادند و علی او را بکشت و سوارانش هزیمت شدند و گریزان از خندق گذشتند و بجز عمرو دو تن دیگر کشته شدند: منبه بن عثمان که تیر خورد و در مکه جان داد و نوفل بن عبد الله بن مغیره که هنگام عبور در خندق افتاد و او را سنگباران کردند...)(2)
بنابراین طبق نقل طبری جنگ امام با عمربن عبدود،جنگی واقعی و رودرو بوده است.
اوج جوانمردی امام علی(ع) آنجایی خو را نشان می دهد که بعد از کشتن عمرو بن عبدود،بر خلاف رسم عرب که بعد از کشتن شخصی در جنگ تمام وسایلش را بعنوان غنیمت بر می داشتند،امام علی(ع) دست به لباس و وسایل جنگی عمرو نزد،لذا وقتی خواهر عمرو این موضوع را متوجه شد،اینگونه سروده است که:
لو کانَ قاتلُ عَمروٍ غیر قاتِله * لکنتُ اَبکی علیه آخرَ الابدی
لکنَّ قاتلَه مَن لایعابُ به * مَن کانَ یدعی قدیما بیضةَ البلدی
اگر قاتل برادرم غیر از علی بود، تا ابد برایش می گریستم، ولی قاتل برادرم مردی است که بر او عیبی نیست و کسی است که از قدیم، بزرگ مرد شهر و ماه مکه خوانده شده است.(3)
پی نوشتها:
(1). بحارالانوار، ج20، ص 216/ مستدرک حاکم، ج 3، ص 32 .
(2). تاریخ الطبری، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، ط الثانیة، 1387/1967.،ج2،ص:574.
(3). (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید)،ج 1ص 20.
- [سایر] قرآن کریم در سوره احزاب پیرامون نقش امام علی(علیه السلام) در جنگ احزاب چه می فرماید؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت بر فرار خلفای سه گانه در جنگ خندق از برابر عمرو بن عبدود اشاره شده است؟
- [سایر] آیا از معنای برخی روایات این شبهه به ذهن نمیرسد که در فضائل امام علی(ع) اغراق شده است؟ مثلاً در روایتی داریم ضربه شمشیر امیرالمؤمنین(ع) در جنگ خندق افضل از عبادت جن و انس است! اگر این روایت صحیح باشد، مستلزم این است که ضربه امام علی(ع) از اعمال و عبادات خود پیامبر اسلام(ص) هم افضل باشد!
- [سایر] حضرت علی (ع) درچند غزوه شرکت کرد و درکدام غزوه غایب بود، علت غیبتش چه بود؟
- [سایر] سخن ابن اثیر در تاریخ خود راجع به فداکاری حضرت علی (ع) در جنگ احد چیست؟
- [سایر] نظر ابن ابی الحدید درباره فداکاری حضرت علی (ع) در جنگ احد چیست؟
- [سایر] پرچم داران قریش که در جنگ احد بدست حضرت علی (ع) به درک واصل شدند چه کسانی بودند؟
- [سایر] یکی از وقایعی که برای عاشورا ذکر میشود و به بدی یاد میشود که حق هم همین است سر بریدن است، ولی سؤالی که مطرح است حضرت امیر(ع) هم در جنگ احزاب سر عمرو بن عبدود را زنده برید. لطفاً مرا روشن کنید که اگر بد است این هم بد است، شمشیر را میکرد در قلبش و به درک واصل میکرد؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام نگذاشت در جنگ با دشمن، جن ها کمکش کنند تا دشمنان را شکست بدهد؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام نگذاشت در جنگ با دشمن، جن ها کمکش کنند تا دشمنان را شکست بدهد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود