بفرض امام حسین(ع) از باب امر به معروف و نهی از منکر موظف به قیام بود هر چند که می دانست در این راه شهید خواهد شد. اما چرا فامیل و اهل و عیال را با خودش بردند؟ بین بردن اهل بیت امام حسین(ع) به سوی کربلا و علم غیب امام مبنی بر آینده جنگ منافات وجود ندارد؛ زیرا امامان ما در امور فردی، سیاسی و اجتماعی از علم غیب بهره نمیگرفتند، از این رو در جنگ، قیام، صلح و برخورد با مردم از علم غیب استفاده نمیکردند. اگر چنین بود، رفتار و زندگی آنان نمیتوانست، الگو باشد. همراهی خانواده امام در حادثه عاشورا می تواند به جهت عوامل زیر باشد: 1- تأییدی بر هدف امر به معروف و نهی از منکر امام حسین(ع)هدف اصلی خود از بیعت نکردن با یزید و عدم سازش با حکومت او را اصلاح دین اسلام و اجرای امر به معروف و نهی از منکر بیان کرده بودند و با بردن زنان و کودکان این پیام را به بشریت داد که غرضشان جنگ طلبی و خونریزی نیست بلکه برای امر به معروف و نهی از منکر و هدایت نمودن مردم و جلو گیری از تحریف اسلام ناب محمدی از بیعت با یزید سر باز می زند. 2- پیام رسانی امام حسین (ع) برای تحقق بخشیدن به هدف خود از قیام، نهضت و قیام خود را در دو مرحله برنامهریزی کرد. مرحله نخست، مرحله خون، قیام و شهادت و مرحله دوم مرحله پیام رسانی، بیدارگری، زنده نگهداشتن یاد و خاطره نهضت بود. مسئولیت مرحله نخست نهضت بر دوش مردان فداکار و از جان گذشتهای بود که با تمام هستی خود در برابر ظلم و بیداد و انحراف ایستادگی کردند و در این راه به شهادت رسیدند. ولی مسئولیت بخش دوم نهضت و قیام از عهده مردان خارج بود. چرا که یزید و یزیدیان را تصمیم بر آن بود که در روز عاشورا هیچ مردی را زنده نگذارند. انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبری و پرچمداری بر عهده ایشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچمداری امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) آغاز گردید. آنان با سخنان آتشین خود، پیام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سیدالشهدا و یارانش را به آگاهی افکار عمومی رسانیدند و طبل رسوایی حکومت پلید اموی را به صدا درآوردند. 3- بی اثر سازی تبلیغات دشمن: شام از آن روز که به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سیطره فرمانروایانی چون خالد پسر ولید و معاویه پسر ابوسفیان قرار گرفت. مردم این سرزمین، نه سخن پیامبر را دریافته بودند و نه روش اصحاب او را میدانستند و نه اسلام را آنگونه که در مدینه رواج داشت، میشناختند. در نتیجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقیقی چیزی نمیدانستند. شاید در نظر آنان، اسلام هم حکومتی بود مانند حکومت کسانی که پیش از ورود اسلام بر آن سرزمین فرمان میراندند! تجمّل دربار معاویه، حیف و میل اموال عمومی، ساختن کاخهای بزرگ، تبعید و زندانی کردن و کشتن مخالفان، برای آنان امری طبیعی بود؛ زیرا چنین نظامی نیم قرن سابقه داشت و کسانی بودند که میپنداشتند آنچه در مدینه عصر پیامبر گذشته، چنین بوده است.(1) معاویه حدود 42 سال در شام حکومت کرد و در این مدت نسبتاً طولانی، مردم شام را به گونهای پرورش داد که فاقد بصیرت و آگاهی دینی باشند و در برابر اراده و خواست او، بیچون و چرا تسلیم شوند.(2) به طوری که پس از پیروزی قیام عباسیان و استقرار حکومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امرای شام نزد وی رفتند و همه سوگند خوردند، که تا زمان قتل مروان (آخرین خلیفه اموی)، نمیدانستیم، که رسول خدا(ص) جز بنیامیه خویشاوندی داشت، که از او ارث ببرند.(3) بنابراین، جای شگفتی نیست، اگر در مقاتل میخوانیم: به هنگام آمدن اسیران کربلا به دمشق، مردی در برابر امام زینالعابدین(ع) ایستاد و گفت: سپاس خدایی را که شما را کشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده کرد! حضرت کمی صبر کرد تا شامی هر چه در دل داشت بیرون ریخت؛ سپس با تلاوت آیاتی مانند: (إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً؛ خداوند میخواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک سازد)(4) فرمود: این آیات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود که مرد فهمید آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست. آنان خارجی نیستند؛ بلکه فرزندان پیامبر هستند؛ از آنچه گفته بود، پشیمان شد و توبه کرد.(5) بنابراین با حرکت منزل به منزل خاندان امام و خطبهها و روشنگریهای امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، تحریفات چندین دهه بنیامیه - حتی در (شام) به عنوان مرکز خلافت دشمنان - بی اثر شد. 4- افشای ماهیت ستمگران حاکم: بُعد دیگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاک، بیرحم و غیرانسانی یزید و حکومت وی بود. یکی از عوامل مؤثر در پذیرش پیام از سوی مردم و رساتر بودن تبلیغات از سوی پیامآوران، عنصر مظلومیت است. در همین راستا و بیان حقایق جنایات امویان در روز عاشورا امام سجاد(ع) در شام همین که خواست دستگاه بنیامیه را رسوا کند، فرمود: پدرم امام حسین(ع) را با قطعه قطعه کردن، به شهادت رساندند. همچون پرندهای در قفس، پر و بال او را شکستند تا جان داد. امام سجاد فرمود: اگر قصد کشتن دارید، چرا این گونه کشتید؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره کردید؟ چرا کنار نهر آب، او را تشنه کشتید؟ چرا او را دفن نکردید؟ چرا به خیمههای او حمله کردید؟ چرا کودک او را شهید کردید؟).(6) این کلمات به قدری نزد افراد غیرقابل خدشه بود که شام را طوفانی کرد و جنبش فکری و فرهنگی، علیه رژیم اموی به راه انداخت. یزید میخواست با کشتن مردان و به اسارت کشیدن خاندان اهلبیت، همه حرکتها را در نطفه خفه کند؛ به طوری که همگان از چنین سرنوشتی ترسان و بیمناک باشند و خود بر اریکه قدرت تکیه بزند. اما قیام با عزت امام و پیام رسانی افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هستههای ظلمستیزی را برای خونخواهی امام حسین(ع) و از بین بردن بنیامیه در نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی به وجود آورد. پی نوشتها: 1. سید جعفر شهیدی، قیام امام حسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ دوازدهم، 1367، ص 185. 2 . محمد ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، تهران، صدوق، چ هشتم، 1372ش، ص47. 3 . ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، 1404ق، ج7، ص159. (نرم افزار جامع الاحادیث2) 4 . احزاب (33)، آیه 33. 5 . موفق بن احمد خوارزمی، مقتل الحسین، قم، انوار الهدی، چ دوم، 1423ق، ج2، ص69. (نرم افزار سیره معصومان) 6 . عبد الرزاق مقرّم، مقتل الحسین(ع)، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق، ص334. (نرم افزار سیره معصومان)
بفرض امام حسین(ع) از باب امر به معروف و نهی از منکر موظف به قیام بود هر چند که می دانست در این راه شهید خواهد شد. اما چرا فامیل و اهل و عیال را با خودش بردند؟
بین بردن اهل بیت امام حسین(ع) به سوی کربلا و علم غیب امام مبنی بر آینده جنگ منافات وجود ندارد؛ زیرا امامان ما در امور فردی، سیاسی و اجتماعی از علم غیب بهره نمیگرفتند، از این رو در جنگ، قیام، صلح و برخورد با مردم از علم غیب استفاده نمیکردند. اگر چنین بود، رفتار و زندگی آنان نمیتوانست، الگو باشد.
همراهی خانواده امام در حادثه عاشورا می تواند به جهت عوامل زیر باشد:
1- تأییدی بر هدف امر به معروف و نهی از منکر
امام حسین(ع)هدف اصلی خود از بیعت نکردن با یزید و عدم سازش با حکومت او را اصلاح دین اسلام و اجرای امر به معروف و نهی از منکر بیان کرده بودند و با بردن زنان و کودکان این پیام را به بشریت داد که غرضشان جنگ طلبی و خونریزی نیست بلکه برای امر به معروف و نهی از منکر و هدایت نمودن مردم و جلو گیری از تحریف اسلام ناب محمدی از بیعت با یزید سر باز می زند.
2- پیام رسانی
امام حسین (ع) برای تحقق بخشیدن به هدف خود از قیام، نهضت و قیام خود را در دو مرحله برنامهریزی کرد. مرحله نخست، مرحله خون، قیام و شهادت و مرحله دوم مرحله پیام رسانی، بیدارگری، زنده نگهداشتن یاد و خاطره نهضت بود. مسئولیت مرحله نخست نهضت بر دوش مردان فداکار و از جان گذشتهای بود که با تمام هستی خود در برابر ظلم و بیداد و انحراف ایستادگی کردند و در این راه به شهادت رسیدند. ولی مسئولیت بخش دوم نهضت و قیام از عهده مردان خارج بود. چرا که یزید و یزیدیان را تصمیم بر آن بود که در روز عاشورا هیچ مردی را زنده نگذارند.
انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبری و پرچمداری بر عهده ایشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچمداری امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) آغاز گردید. آنان با سخنان آتشین خود، پیام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سیدالشهدا و یارانش را به آگاهی افکار عمومی رسانیدند و طبل رسوایی حکومت پلید اموی را به صدا درآوردند.
3- بی اثر سازی تبلیغات دشمن:
شام از آن روز که به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سیطره فرمانروایانی چون خالد پسر ولید و معاویه پسر ابوسفیان قرار گرفت. مردم این سرزمین، نه سخن پیامبر را دریافته بودند و نه روش اصحاب او را میدانستند و نه اسلام را آنگونه که در مدینه رواج داشت، میشناختند. در نتیجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقیقی چیزی نمیدانستند. شاید در نظر آنان، اسلام هم حکومتی بود مانند حکومت کسانی که پیش از ورود اسلام بر آن سرزمین فرمان میراندند! تجمّل دربار معاویه، حیف و میل اموال عمومی، ساختن کاخهای بزرگ، تبعید و زندانی کردن و کشتن مخالفان، برای آنان امری طبیعی بود؛ زیرا چنین نظامی نیم قرن سابقه داشت و کسانی بودند که میپنداشتند آنچه در مدینه عصر پیامبر گذشته، چنین بوده است.(1)
معاویه حدود 42 سال در شام حکومت کرد و در این مدت نسبتاً طولانی، مردم شام را به گونهای پرورش داد که فاقد بصیرت و آگاهی دینی باشند و در برابر اراده و خواست او، بیچون و چرا تسلیم شوند.(2)
به طوری که پس از پیروزی قیام عباسیان و استقرار حکومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امرای شام نزد وی رفتند و همه سوگند خوردند، که تا زمان قتل مروان (آخرین خلیفه اموی)، نمیدانستیم، که رسول خدا(ص) جز بنیامیه خویشاوندی داشت، که از او ارث ببرند.(3)
بنابراین، جای شگفتی نیست، اگر در مقاتل میخوانیم: به هنگام آمدن اسیران کربلا به دمشق، مردی در برابر امام زینالعابدین(ع) ایستاد و گفت: سپاس خدایی را که شما را کشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده کرد! حضرت کمی صبر کرد تا شامی هر چه در دل داشت بیرون ریخت؛ سپس با تلاوت آیاتی مانند: (إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً؛ خداوند میخواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک سازد)(4) فرمود: این آیات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود که مرد فهمید آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست. آنان خارجی نیستند؛ بلکه فرزندان پیامبر هستند؛ از آنچه گفته بود، پشیمان شد و توبه کرد.(5)
بنابراین با حرکت منزل به منزل خاندان امام و خطبهها و روشنگریهای امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، تحریفات چندین دهه بنیامیه - حتی در (شام) به عنوان مرکز خلافت دشمنان - بی اثر شد.
4- افشای ماهیت ستمگران حاکم:
بُعد دیگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاک، بیرحم و غیرانسانی یزید و حکومت وی بود. یکی از عوامل مؤثر در پذیرش پیام از سوی مردم و رساتر بودن تبلیغات از سوی پیامآوران، عنصر مظلومیت است.
در همین راستا و بیان حقایق جنایات امویان در روز عاشورا امام سجاد(ع) در شام همین که خواست دستگاه بنیامیه را رسوا کند، فرمود: پدرم امام حسین(ع) را با قطعه قطعه کردن، به شهادت رساندند. همچون پرندهای در قفس، پر و بال او را شکستند تا جان داد. امام سجاد فرمود: اگر قصد کشتن دارید، چرا این گونه کشتید؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره کردید؟ چرا کنار نهر آب، او را تشنه کشتید؟ چرا او را دفن نکردید؟ چرا به خیمههای او حمله کردید؟ چرا کودک او را شهید کردید؟).(6) این کلمات به قدری نزد افراد غیرقابل خدشه بود که شام را طوفانی کرد و جنبش فکری و فرهنگی، علیه رژیم اموی به راه انداخت.
یزید میخواست با کشتن مردان و به اسارت کشیدن خاندان اهلبیت، همه حرکتها را در نطفه خفه کند؛ به طوری که همگان از چنین سرنوشتی ترسان و بیمناک باشند و خود بر اریکه قدرت تکیه بزند. اما قیام با عزت امام و پیام رسانی افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هستههای ظلمستیزی را برای خونخواهی امام حسین(ع) و از بین بردن بنیامیه در نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی به وجود آورد.
پی نوشتها:
1. سید جعفر شهیدی، قیام امام حسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ دوازدهم، 1367، ص 185.
2 . محمد ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، تهران، صدوق، چ هشتم، 1372ش، ص47.
3 . ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، 1404ق، ج7، ص159. (نرم افزار جامع الاحادیث2)
4 . احزاب (33)، آیه 33.
5 . موفق بن احمد خوارزمی، مقتل الحسین، قم، انوار الهدی، چ دوم، 1423ق، ج2، ص69. (نرم افزار سیره معصومان)
6 . عبد الرزاق مقرّم، مقتل الحسین(ع)، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق، ص334. (نرم افزار سیره معصومان)
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] آیا خرابة شام که اهل بیت امام حسین(ع) مدتی را در آنجا به سر بردند، واقعاً خرابه بود یا با توجه به شأن اهل بیت خرابه محسوب می شده است؟
- [سایر] در حالی که بهشتیان همه جوان هستند، چطور در میان پیامبران و ائمه، فقط امام حسن(ع) و امام حسین (ع) سید جوانان اهل بهشت اند؟
- [سایر] امام حسین(ع) در روایات اهل سنت چگونه مطرح شده است؟
- [سایر] در حالی که بهشتیان همه جوان هستند، چطور در میان پیامبران و ائمه، فقط امام حسن(ع) و امام حسین (ع) سید جوانان اهل بهشت اند؟
- [سایر] شواهد موجود بر سنخیت روحی لازم امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) برای اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بودن کدامند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) با این که میدانستند به شهادت میرسند، خانواده خود را به همراه بردند؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند کار در روایات به هنگام آشامیدن آب توصیه شده است: 1 آب را بطور مکیدن بیاشامد 2 در روز ایستاده آب بخورد 3 پیش از نوشیدن آب (بسم الله) و بعد آن (الحمد لله) بگوید. 4 آب را به سه نفس بیاشامد، نه یک نفس. 5 از روی میل آب بیاشامد. 6 بعد از نوشیدن آب حضرت امام حسین(علیه السلام) و اهل او را یاد کند و قاتلان ایشان را لعنت نماید.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.