عاقبت قاتلین امام حسین(ع) چه شد؟
طبق نقل بعضی از مقاتل، سرنوشت شوم قاتلین و معاندین امام و اهل بیت ایشان به قرار زیر است: * اخنس(لعنة الله علیه): وی عمامه حضرت را به یغما برد، هنگامی که آن را بر سر نهاد دیوانه گشت. * اسحاق بن حوبه حضری(لعنة الله علیه): پیراهن حضرت را از تن مبارک درآورده و پوشید، وی مبتلا به بیماری پیسی شد و همه موهای بدنش ریخت. * بجدل بن سلیم کلبی(لعنة الله علیه): وی که با بریدن انگشت امام حسین(علیه السلام)، انگشتر ایشان را ربود، به دستور مختار دست و پایش را قطع نموده و رهایش کردند، آنقدر در خون خود غلتید و دست و پا زد تا به درک واصل شد. * بحر بن کعب تمیمی (لعنة الله علیه): که خداوند او را لعنت کند، شلوار امام را به غارت برد که پس از این کار زمین گیر و هر دو پایش فلج شد. *شمر (لعنة الله علیه): پس از قیام مختار وی از کوفه بیرون رفت و جمعی از سپاهیان به سر کرده ابوعمره به جنگ او رفتند، شمر در این نبرد کشته شد و تن او را پیش سگان انداختند. * عمر سعد(لعنة الله علیه): عمر سعد در پنج سالی که پس از جریان عاشورا زنده بود روز خوشی ندید و مرگ او طبق نفرین امام به صورت ذبح، آن هم درون خانه و در میان رختخواب گرددید. ذلت و بدبختی او بلافاصله پس از جریان عاشورا شروع شد، او هم مورد خشم ابن زیاد قرار گرفت و هم مورد نفرت عموم مردم کوفه، هر وقت به مسجد می رفت مردم از وی کناره می گرفتند و هر وقت ازکوچه و بازار عبور می کرد، مرد و زن و کوچک و بزرگ آن او را سب و لعن می نمودندو می گفتند: هذا قاتل الحسین. * حکیم بن طفیبل: او اولین کسی بود که به سوی امام حسین (علیه السلام) تیر اندازی کرد. او قاتل حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بود و لباس و اسلحه ی حضرت را به غارت برد. دیگر جنایت او تازیدن اسب بر پیکر مطهر امام حسین (علیه السلام) می باشد. عبید الله بن کامل از فرماندهان سپاه مختار او را دستگیر کرده او را برهنه کردند و دست بسته در کنار دیوار نگاه داشتند و آنقدر تیر بر او زدند تا بمرد سپس سر او را به نزد مختار بردند. * عبیدالله بن زیاد: چهره سفاک و حاکم کوفه و مسئول همه جنایاتی که در کربلا که نسبت به امام حسین (علیه السلام) و یاران و اهل بیت او روا داشتند. وی بدست ابراهیم بن مالک اشتر کشته شد و بعد از جدا کردن سرش و فرستادن آن برای مختار،بدنش را سوزاندند. *سنانبن انس(لعنة الله علیه) :در روز عاشورا به گلوی امام حسین (علیه السلام) شمشیر زد و در این حال می گفت: سوگند به خدا من سر تو را تو جدا کنم با اینکه می دانم تو پسر رسول خدا و از نظر پدر و مادر، بهترین انسان روی زمین هستی. به دستور مختار سر انگشتان را بریده و سپس دستها و پا هایش را قطع کردندو او را در میان دیگ جوشان انداختند تا به هلاکت رسید. * خولی بن یزید اصبحی: از چهره های بسیار کثیف و از عمال سر سپرده حکومت بنی امیه و از فرماندهان سپاه یزید در کربلا بود. او کشنده عبدالله بن علی و عثمان بن علی می باشد و در غروب عاشورا با تمام افتخار سر مبارک امام حسین (علیه السلام) را به کوفه برد. او پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) به غارت خیمه ها پرداخت. خولی پس از غارت خیمه ها به همراه شمر و سنان و ده نفر دیگر اسب بر بدن مطهر شهدا و امام حسین (علیه السلام) تازاندند. ابوعمره فرمانده مختار خانه خولی را محاصره کرد. او خود را در چاه مستراح مخفی کرده بود. زن او که کینه بسیاری از او داشت، محل اختفای او را نشان داد. مختار دستور داد دست و پاهایش را بریدند و جسدش را نیز سوزاندند تا اینکه به خاکستر تبدیل شد. * حصین بن نُمَیر: او فرمانده نیروهای نظامی عبیداله بن زیاد در کوفه بود. هنگامیکه در ظهر عاشورا امام حسین (علیه السلام) به نماز ایستاد حصین فریاد زد ای حسین هر قدر که می خواهی نماز بگزار خدا نماز تو را قبول نمی کند. او کشنده حبیب بن مظاهر است. در نبرد سپاه شام با سپاه مختار به هلاکت رسید. مختار سر او را به همراه سر عبید الله بن زیاد و برخی دیگر از سران سپاه ابن زیاد برای محمد بن حنفیه فرستاد. افراد دیگری هم که در حادثه عاشورا حضور داشتند و نسبت به اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و اهل بیت آن حضرت ظلم و ستمی روا داشته بودند، بدست مختار ثقفی به سزای خود رسیدند. البته باید در نظر داشت که بعضی از این تعابیر می تواند از نظر تاریخی محل تامل باشد و با واقعیت فاصله هایی داشته باشد. شاید عده ای برای فرونشاندن آتش خشم و غضب علیه دستگاه جور، بعضی مطالب را جعل کرده باشند. یا حتی به نیت خنک کردن دل مومنان مطالبی را با اغراق بیان کرده باشند. به عنوان نمونه درباره خولی در منابعی نوشته شده که او خود را در نهانخانه خانه مخفی کرده بود،[1] اما بعضی نوشته اند در چاه مستراح! همچنین امکان بعضی از جعل ها به نیت تخریب شخصیت مختار می تواند صورت گرفته باشد، چنانکه نسبت دادن فرقه کیسانیه به او، وجود چنین انگیزه هایی را نشان می دهد. منابع: 1- لهوف،سید بن طاووس 2- نفس المهموم،شیخ عباس قمی،ترجمه علی نظری منفرد. [1]. رک: الکامل/ترجمه،ج‌12، ص 101.
عنوان سوال:

عاقبت قاتلین امام حسین(ع) چه شد؟


پاسخ:

طبق نقل بعضی از مقاتل، سرنوشت شوم قاتلین و معاندین امام و اهل بیت ایشان به قرار زیر است:

* اخنس(لعنة الله علیه): وی عمامه حضرت را به یغما برد، هنگامی که آن را بر سر نهاد دیوانه گشت.

* اسحاق بن حوبه حضری(لعنة الله علیه): پیراهن حضرت را از تن مبارک درآورده و پوشید، وی مبتلا به بیماری پیسی شد و همه موهای بدنش ریخت.

* بجدل بن سلیم کلبی(لعنة الله علیه): وی که با بریدن انگشت امام حسین(علیه السلام)، انگشتر ایشان را ربود، به دستور مختار دست و پایش را قطع نموده و رهایش کردند، آنقدر در خون خود غلتید و دست و پا زد تا به درک واصل شد.

* بحر بن کعب تمیمی (لعنة الله علیه): که خداوند او را لعنت کند، شلوار امام را به غارت برد که پس از این کار زمین گیر و هر دو پایش فلج شد.

*شمر (لعنة الله علیه): پس از قیام مختار وی از کوفه بیرون رفت و جمعی از سپاهیان به سر کرده ابوعمره به جنگ او رفتند، شمر در این نبرد کشته شد و تن او را پیش سگان انداختند.

* عمر سعد(لعنة الله علیه): عمر سعد در پنج سالی که پس از جریان عاشورا زنده بود روز خوشی ندید و مرگ او طبق نفرین امام به صورت ذبح، آن هم درون خانه و در میان رختخواب گرددید. ذلت و بدبختی او بلافاصله پس از جریان عاشورا شروع شد، او هم مورد خشم ابن زیاد قرار گرفت و هم مورد نفرت عموم مردم کوفه، هر وقت به مسجد می رفت مردم از وی کناره می گرفتند و هر وقت ازکوچه و بازار عبور می کرد، مرد و زن و کوچک و بزرگ آن او را سب و لعن می نمودندو می گفتند: هذا قاتل الحسین.

* حکیم بن طفیبل: او اولین کسی بود که به سوی امام حسین (علیه السلام) تیر اندازی کرد. او قاتل حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بود و لباس و اسلحه ی حضرت را به غارت برد. دیگر جنایت او تازیدن اسب بر پیکر مطهر امام حسین (علیه السلام) می باشد.
عبید الله بن کامل از فرماندهان سپاه مختار او را دستگیر کرده او را برهنه کردند و دست بسته در کنار دیوار نگاه داشتند و آنقدر تیر بر او زدند تا بمرد سپس سر او را به نزد مختار بردند.

* عبیدالله بن زیاد: چهره سفاک و حاکم کوفه و مسئول همه جنایاتی که در کربلا که نسبت به امام حسین (علیه السلام) و یاران و اهل بیت او روا داشتند.
وی بدست ابراهیم بن مالک اشتر کشته شد و بعد از جدا کردن سرش و فرستادن آن برای مختار،بدنش را سوزاندند.

*سنانبن انس(لعنة الله علیه) :در روز عاشورا به گلوی امام حسین (علیه السلام) شمشیر زد و در این حال می گفت: سوگند به خدا من سر تو را تو جدا کنم با اینکه می دانم تو پسر رسول خدا و از نظر پدر و مادر، بهترین انسان روی زمین هستی. به دستور مختار سر انگشتان را بریده و سپس دستها و پا هایش را قطع کردندو او را در میان دیگ جوشان انداختند تا به هلاکت رسید.

* خولی بن یزید اصبحی: از چهره های بسیار کثیف و از عمال سر سپرده حکومت بنی امیه و از فرماندهان سپاه یزید در کربلا بود. او کشنده عبدالله بن علی و عثمان بن علی می باشد و در غروب عاشورا با تمام افتخار سر مبارک امام حسین (علیه السلام) را به کوفه برد. او پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) به غارت خیمه ها پرداخت. خولی پس از غارت خیمه ها به همراه شمر و سنان و ده نفر دیگر اسب بر بدن مطهر شهدا و امام حسین (علیه السلام) تازاندند.
ابوعمره فرمانده مختار خانه خولی را محاصره کرد. او خود را در چاه مستراح مخفی کرده بود. زن او که کینه بسیاری از او داشت، محل اختفای او را نشان داد. مختار دستور داد دست و پاهایش را بریدند و جسدش را نیز سوزاندند تا اینکه به خاکستر تبدیل شد.

* حصین بن نُمَیر: او فرمانده نیروهای نظامی عبیداله بن زیاد در کوفه بود. هنگامیکه در ظهر عاشورا امام حسین (علیه السلام) به نماز ایستاد حصین فریاد زد ای حسین هر قدر که می خواهی نماز بگزار خدا نماز تو را قبول نمی کند. او کشنده حبیب بن مظاهر است.
در نبرد سپاه شام با سپاه مختار به هلاکت رسید. مختار سر او را به همراه سر عبید الله بن زیاد و برخی دیگر از سران سپاه ابن زیاد برای محمد بن حنفیه فرستاد.

افراد دیگری هم که در حادثه عاشورا حضور داشتند و نسبت به اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و اهل بیت آن حضرت ظلم و ستمی روا داشته بودند، بدست مختار ثقفی به سزای خود رسیدند.

البته باید در نظر داشت که بعضی از این تعابیر می تواند از نظر تاریخی محل تامل باشد و با واقعیت فاصله هایی داشته باشد. شاید عده ای برای فرونشاندن آتش خشم و غضب علیه دستگاه جور، بعضی مطالب را جعل کرده باشند. یا حتی به نیت خنک کردن دل مومنان مطالبی را با اغراق بیان کرده باشند. به عنوان نمونه درباره خولی در منابعی نوشته شده که او خود را در نهانخانه خانه مخفی کرده بود،[1] اما بعضی نوشته اند در چاه مستراح! همچنین امکان بعضی از جعل ها به نیت تخریب شخصیت مختار می تواند صورت گرفته باشد، چنانکه نسبت دادن فرقه کیسانیه به او، وجود چنین انگیزه هایی را نشان می دهد.

منابع:
1- لهوف،سید بن طاووس
2- نفس المهموم،شیخ عباس قمی،ترجمه علی نظری منفرد.

[1]. رک: الکامل/ترجمه،ج‌12، ص 101.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین