هنگامی که علی - علیه السلام- به قصد ازدواج فاطمه (س) به منزل پیامبر (ص) رفت، پیامبر به ام سلمه فرمود: (برخیز و در را بگشای، که این همان است که خدا و رسولش او را دوست دارند.) ام سلمه فوراً در را باز کرد و علی - علیه السلام- داخل شد. علی - علیه السلام- در کمال حجب و حیا و خجالت بود که پیامبر -صلی الله علیه و سلم- فرمود: علی جان حاجتی داری؟ آسوده باش، امیدوارم که حاجت تو برآورده شود. علی - علیه السلام- نیز قصد خود را بازگو نمود و از فاطمه (س) خواستگاری نمود. پیامبر فرمود: چه چیزی برای تو است که مهریه فاطمه (س) قرار دهی؟ علی - علیه السلام- عرض کرد: ای رسول خدا! تو خود شاهد هستی که برای من به جز شمشیر و شتر و زره، از مال دنیا چیزی نیست. پیامبر -صلی الله علیه و سلم- فرمود: ای علی شمشیر و شتر مورد نیاز توست، اما زره ات را بفروش و با آن مراسم ازدواج با فاطمه (س) را فراهم کن.[1] اما اینکه حضرت آن زره را چه مقدار فروخت و آن را مهریه حضرت زهرا قرار داد از نظر تاریخی و روایی در آن اختلاف وجود دارد. و آن عبارت است از، 400 درهم، 480درهم یا 500 درهم.[2] لکن قدر مسلم این است که مهریه آن حضرت بیشتر از پانصد در هم و کمتر از چهار صد درهم نبوده است، و این مقدار -پانصد درهم- عبارت از مقدار مهریه ای است که رسول خدا(ص) برای کلیه زنان و دخترانش تعیین نموده و از آن تعبیر به مهر السنه هم می شود.[3] و این سیره الگویی برای سایر مسلمانان و گروندگان به اسلام قرار گرفت. گرچه در آن زمان مهریه های سنگین از طرف مردم برای دختران قرار داده می شد؛ زیرا وقتی پیامبر(ص) فاطمه، را به عقد علی(ع) در آورد، عده ای از مردم قریش به خدمت ایشان رسیدند و گفتند چرا علی(ع) را با مهریه کم و ناچیز داماد کردی؟[4] بنابراین مقدار مهریه حضرت زهرا(س) بیش از پانصد در هم - نقره- نبوده است. این مقدار مهریه از طرف پیامبر اکرم(ص) برای دخترش، مهریه ای متوسط - نه بسیار کم و نه زیاد - در آن زمان بوده است که به عنوان سنت، الگویی برای سایر مسلمانان قرار گرفت. شاید مناسب باشد که بگوییم هر ده درهم (سکه نقره) ، معادل یک دینار (سکه طلا) بوده است. پس مهریه حضرت زهرا (س) پنجاه دینار می شود و هر دینار، 18 نخود طلا، یا حدود 5/4 گرم است. البته ارزش اقتصادی این مقدار طلا، در دوره های مختلف فرق می کند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فاطمه زهرا فرشته زمینی، روح الله حسینیان. 2. فاطمه زهرا، توفیق ابوعلم، ترجمه علی اکبر صادقی. پی نوشتها: [1]. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، چاپ دوم، 1403ه ق، ج43، ص120، 140. [2]. ابن شهر آشوب، مناقب، موسسه انتشارات علامه، بی تا، ج3، ص350، 351، و متقی هندی، فاضل، کنزالعمال، موسسه الرساله، ج13، ص680. [3]. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت،چاپ اول، 1412ه ، ج21، ص246، 249؛ و کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1375، ج5، ص376. [4]. صدوق، من الایحضره الفقیه، دارالصعب، ج3، ص253.
هنگامی که علی - علیه السلام- به قصد ازدواج فاطمه (س) به منزل پیامبر (ص) رفت، پیامبر به ام سلمه فرمود: (برخیز و در را بگشای، که این همان است که خدا و رسولش او را دوست دارند.) ام سلمه فوراً در را باز کرد و علی - علیه السلام- داخل شد. علی - علیه السلام- در کمال حجب و حیا و خجالت بود که پیامبر -صلی الله علیه و سلم- فرمود: علی جان حاجتی داری؟ آسوده باش، امیدوارم که حاجت تو برآورده شود. علی - علیه السلام- نیز قصد خود را بازگو نمود و از فاطمه (س) خواستگاری نمود. پیامبر فرمود: چه چیزی برای تو است که مهریه فاطمه (س) قرار دهی؟ علی - علیه السلام- عرض کرد: ای رسول خدا! تو خود شاهد هستی که برای من به جز شمشیر و شتر و زره، از مال دنیا چیزی نیست. پیامبر -صلی الله علیه و سلم- فرمود: ای علی شمشیر و شتر مورد نیاز توست، اما زره ات را بفروش و با آن مراسم ازدواج با فاطمه (س) را فراهم کن.[1]
اما اینکه حضرت آن زره را چه مقدار فروخت و آن را مهریه حضرت زهرا قرار داد از نظر تاریخی و روایی در آن اختلاف وجود دارد. و آن عبارت است از، 400 درهم، 480درهم یا 500 درهم.[2]
لکن قدر مسلم این است که مهریه آن حضرت بیشتر از پانصد در هم و کمتر از چهار صد درهم نبوده است، و این مقدار -پانصد درهم- عبارت از مقدار مهریه ای است که رسول خدا(ص) برای کلیه زنان و دخترانش تعیین نموده و از آن تعبیر به مهر السنه هم می شود.[3] و این سیره الگویی برای سایر مسلمانان و گروندگان به اسلام قرار گرفت. گرچه در آن زمان مهریه های سنگین از طرف مردم برای دختران قرار داده می شد؛ زیرا وقتی پیامبر(ص) فاطمه، را به عقد علی(ع) در آورد، عده ای از مردم قریش به خدمت ایشان رسیدند و گفتند چرا علی(ع) را با مهریه کم و ناچیز داماد کردی؟[4]
بنابراین مقدار مهریه حضرت زهرا(س) بیش از پانصد در هم - نقره- نبوده است. این مقدار مهریه از طرف پیامبر اکرم(ص) برای دخترش، مهریه ای متوسط - نه بسیار کم و نه زیاد - در آن زمان بوده است که به عنوان سنت، الگویی برای سایر مسلمانان قرار گرفت.
شاید مناسب باشد که بگوییم هر ده درهم (سکه نقره) ، معادل یک دینار (سکه طلا) بوده است. پس مهریه حضرت زهرا (س) پنجاه دینار می شود و هر دینار، 18 نخود طلا، یا حدود 5/4 گرم است. البته ارزش اقتصادی این مقدار طلا، در دوره های مختلف فرق می کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فاطمه زهرا فرشته زمینی، روح الله حسینیان.
2. فاطمه زهرا، توفیق ابوعلم، ترجمه علی اکبر صادقی.
پی نوشتها:
[1]. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، چاپ دوم، 1403ه ق، ج43، ص120، 140.
[2]. ابن شهر آشوب، مناقب، موسسه انتشارات علامه، بی تا، ج3، ص350، 351، و متقی هندی، فاضل، کنزالعمال، موسسه الرساله، ج13، ص680.
[3]. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت،چاپ اول، 1412ه ، ج21، ص246، 249؛ و کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1375، ج5، ص376.
[4]. صدوق، من الایحضره الفقیه، دارالصعب، ج3، ص253.
- [سایر] مهریه ی حضرت زهرا(س) چه مقدار بوده است؟
- [سایر] مهریه ی حضرت زهرا(س) چه مقدار بوده است؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] مهریه و جهیزیه فاطمه(س) به نرخ و مدل امروزی چه مقدار بود؟ چه چیزهایی قرار دادند؟ چه کسی هزینه جهیزیه را متقبل شد؟ آیا پیامبر(ص) در جهیزیه فاطمه کمک کردند یا خیر و همه را به گردن علی(ع) انداختند؟ آیا درست است که جهیزیه فاطمه(س) از مهریهاش تعیین شد؟ چه کسانی عهدهدار خرید و تأمین جهیزیه فاطمه(س) شدند؟ و آیا فاطمه را به بازار برای انتخاب هم بردند؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا(س) علاوه بر پانصد درهم،مهریه دیگری طلب کردند؟
- [سایر] اینکه می گویند آب مهریه حضرت زهرا(س) است یعنی چه؟ لطفا کامل توضیح دهید.
- [سایر] آیا درسته که مهریه حضرت زهرا(س) آب یا نمک یا هر 2 بوده است؟
- [سایر] مهریه حضرت زهرا(س) با توجه به ارزش پول امروز چقدر میشود؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).