چرا نام حضرت زهرا(س) در قرآن نیامده است؟
این سؤال اختصاص به حضرت زهرا(س) نداشته و نسبت به همه  ائمه علیهم السلام - نیز جاری است و در همه پاسخ مشابهی دارد. شیوه برخورد قرآن با اهلبیت(ع)، دادن یکسری اصول و معیارها و بیان امتیازات و ویژگی‌های برجسته آنان است. نه ذکر نام آنها مانند آنچه در آیه تطهیر، اطعام، انفاق و...آمده است . اما این که از چه رو چنین شیوه‌ای اتخاذ گردیده کاملا بر ما روشن نیست ولی با توجه به قرائن قرآنی و تاریخی می‌توان نتایجی به دست آورد: 1- روش قرآن در مسائل مهم فکری اجتماعی و سیاسی دادن معیار به جای معرفی اشخاص است و این طبیعتاً موجب شکوفایی اذهان است و به جامعه این مسووءلیت را می‌دهد که در پی کشف مصادیق و انطباق آنها با ضوابط تعیین شده برآیند. 2- جریاناتی در عصر پیامبر(ص) وجود داشت که هر گونه سخنی از پیامبر(ص) در مورد اهل‌بیت(ع) را حمل بر این می‌کردند که پیامبر(ص) آمده است تا خود را و سپس نزدیکانش را بر مردم حاکم گرداند. این برنامه آن قدر قوت گرفت که پیامبر(ص) را مجبور ساخت به هنگام نوشتن وصیت از تصمیم خود منصرف شود زیرا بیم آن می‌رفت که برخی به خاطر اجرای برنامه‌های شوم خود حتی اصل رسالت پیامبر(ص) را منکر شوند چنانچه یزید گفت: (لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل) با نگاهی دقیق به حوادث تاریخی به خوبی روشن می‌شود که همین مساله در مورد قرآن نیز راه می‌یافت و اگر به صراحت نامی از آنان می‌آمد و با اجمال و اشاره قضیه ختم نمی‌شد چه بسا الهی بودن آنرا نیز منکر می‌شدند و اساساً بنیان دین را ویران می‌ساختند. در این جا ممکن است گفته شود که خداوند خود اعلام داشته‌ که حافظ قرآن است. پاسخ آن است که: بله. ولی خداوند هر چیزی را از طریق اسباب و وسایل ویژه و مناسبش به انجام می‌رساند، چرا که فرموده اند: (أبا الله ان یجری الاشیاء الاّ بالاسباب)[1] و یکی از اسباب حفظ قرآن رعایت همین شیوه‌ هاست زیرا این روش انگیزه مخالفت و تحریف قرآن را از بین برده یا محدود می‌سازد. [1]. مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 90.
عنوان سوال:

چرا نام حضرت زهرا(س) در قرآن نیامده است؟


پاسخ:

این سؤال اختصاص به حضرت زهرا(س) نداشته و نسبت به همه  ائمه علیهم السلام - نیز جاری است و در همه پاسخ مشابهی دارد.

شیوه برخورد قرآن با اهلبیت(ع)، دادن یکسری اصول و معیارها و بیان امتیازات و ویژگی‌های برجسته آنان است. نه ذکر نام آنها مانند آنچه در آیه تطهیر، اطعام، انفاق و...آمده است . اما این که از چه رو چنین شیوه‌ای اتخاذ گردیده کاملا بر ما روشن نیست ولی با توجه به قرائن قرآنی و تاریخی می‌توان نتایجی به دست آورد:

1- روش قرآن در مسائل مهم فکری اجتماعی و سیاسی دادن معیار به جای معرفی اشخاص است و این طبیعتاً موجب شکوفایی اذهان است و به جامعه این مسووءلیت را می‌دهد که در پی کشف مصادیق و انطباق آنها با ضوابط تعیین شده برآیند.

2- جریاناتی در عصر پیامبر(ص) وجود داشت که هر گونه سخنی از پیامبر(ص) در مورد اهل‌بیت(ع) را حمل بر این می‌کردند که پیامبر(ص) آمده است تا خود را و سپس نزدیکانش را بر مردم حاکم گرداند. این برنامه آن قدر قوت گرفت که پیامبر(ص) را مجبور ساخت به هنگام نوشتن وصیت از تصمیم خود منصرف شود زیرا بیم آن می‌رفت که برخی به خاطر اجرای برنامه‌های شوم خود حتی اصل رسالت پیامبر(ص) را منکر شوند چنانچه یزید گفت: (لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل) با نگاهی دقیق به حوادث تاریخی به خوبی روشن می‌شود که همین مساله در مورد قرآن نیز راه می‌یافت و اگر به صراحت نامی از آنان می‌آمد و با اجمال و اشاره قضیه ختم نمی‌شد چه بسا الهی بودن آنرا نیز منکر می‌شدند و اساساً بنیان دین را ویران می‌ساختند.

در این جا ممکن است گفته شود که خداوند خود اعلام داشته‌ که حافظ قرآن است.

پاسخ آن است که: بله. ولی خداوند هر چیزی را از طریق اسباب و وسایل ویژه و مناسبش به انجام می‌رساند، چرا که فرموده اند: (أبا الله ان یجری الاشیاء الاّ بالاسباب)[1] و یکی از اسباب حفظ قرآن رعایت همین شیوه‌ هاست زیرا این روش انگیزه مخالفت و تحریف قرآن را از بین برده یا محدود می‌سازد.

[1]. مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 90.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین