اولا لازم نیست با هر وصفی که حضرت مریم توصیف شده حضرت زهرا (س) هم توصیف شد، و ثانیا بنا بر نقل عده ای از بزرگان وعده ای از تفاسیر از قبیل نمونه ومجمع و تفسیر شبر ، کوثر را تفسیر به حضرت زهرا ( س) و یکی از مصادیق آن نقل نموده اند ثالثا : امکان تحریف در این امر پیش می آمد همانگونه که در عده ای از روایت چنین تحریفی شده است از باب نمونه : 1- قال رسول الله (ص) ( انا مدینه العلم و علی بابها ) ( که من شهر علمم علی هم در اوست ) 2- ) ب: بدین گونه که ( انا مدینه العلم ابوبکر محرابها و عمر حیطانها وعثمان سقفها وعلی بابها) منم شهر علم و ابوبکر محراب وعمر دیوار وعثمان سقف آن و علی (ع) دروازه آن. و در پایان اگر چه نام آن حضرت در قرآن نیست ولی آیات متعددی به کمک اسناد اهل شیعه و سنت در شأن ائمه و حضرت زهرا(س) نازل شد. حاکم حسکانی سنی مذهب می گوید در مجلس بودم ، جمعی از علماء حضور داشتند در آنجا یک نفر گفت هیچ آیه در شأن علی (ع) و آل ایشان وارد نشده در آنجا هیچ کس اعتراض نکرد من در مورد افتراء او برحسب وظیفه کتابی تحت عنوان شواهد تنزل تألیف کنم که شامل صدها آیه در شأن علی (ع) و خاندان عصمت است.(1) و اینکه مخفی بودن در تمام شئون و مراتب شخصیت والای آن حضرت به نوعی رخسار خود را آشکار نموده است . قدر آن حضرت ،قبر آن حضرت حقیقت آن حضرت ( که باطن شب قدراست ) و همچنین مخفی بودن نشان، نبودن نیست بلکه برخی از ابعاد عدم ظهور به دلیل شدت حضوراست مانند نور مقدس ذات حضرت احدیت ،در تأیید فوق واعظ تهرانی در خصایص الفاطمیه می گوید : حضرت مریم دلیل افضلیت نیست بلکه خفای اسم مبارکش دلیل بر عصمت ذات و شرافت حالات آن مکرمه را دارد .(2) منابع جهت رجوع : 1- فضائل الخمسه فی الصاح السته، فیروزآبادی. 2- فاطمه الزهرا (س)، میر علی محمدنژاد. لا زم به ذکر است در آیه{ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا} ( احزاب /32 ) خداوند عصمت اهل بیت (علیهم السلام) اعلان نموده و در آیه مباهله (162آل عمران ) جایگاه رفیع آنان را بیان نموده و در سوره انسان آیه 7 تا 13 اشاره به عملکرد ارزشمند اسامی اهل بیت دارد آیات دیگر نیز در قرآن وجود دارد که بذکر فضائل اهل البیت پرداخته شد . برای آگاهی بیشتر به تفسیر نمونه مراجعه فرمایید : 1- چرا ؟ محمد محمدی اشتهاردی . 2- ص 58 ،فاطمه زهرا (س)، علی محمد نژاد، ص 58 . به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 220/400008)
چرا نام حضرت زهرا(س) در قرآن نیامده است؟
اولا لازم نیست با هر وصفی که حضرت مریم توصیف شده حضرت زهرا (س) هم توصیف شد، و ثانیا بنا بر نقل عده ای از بزرگان وعده ای از تفاسیر از قبیل نمونه ومجمع و تفسیر شبر ، کوثر را تفسیر به حضرت زهرا ( س) و یکی از مصادیق آن نقل نموده اند ثالثا : امکان تحریف در این امر پیش می آمد همانگونه که در عده ای از روایت چنین تحریفی شده است از باب نمونه :
1- قال رسول الله (ص) ( انا مدینه العلم و علی بابها ) ( که من شهر علمم علی هم در اوست )
2- ) ب: بدین گونه که ( انا مدینه العلم ابوبکر محرابها و عمر حیطانها وعثمان سقفها وعلی بابها) منم شهر علم و ابوبکر محراب وعمر دیوار وعثمان سقف آن و علی (ع) دروازه آن.
و در پایان اگر چه نام آن حضرت در قرآن نیست ولی آیات متعددی به کمک اسناد اهل شیعه و سنت در شأن ائمه و حضرت زهرا(س) نازل شد.
حاکم حسکانی سنی مذهب می گوید در مجلس بودم ، جمعی از علماء حضور داشتند در آنجا یک نفر گفت هیچ آیه در شأن علی (ع) و آل ایشان وارد نشده در آنجا هیچ کس اعتراض نکرد من در مورد افتراء او برحسب وظیفه کتابی تحت عنوان شواهد تنزل تألیف کنم که شامل صدها آیه در شأن علی (ع) و خاندان عصمت است.(1)
و اینکه مخفی بودن در تمام شئون و مراتب شخصیت والای آن حضرت به نوعی رخسار خود را آشکار نموده است . قدر آن حضرت ،قبر آن حضرت حقیقت آن حضرت ( که باطن شب قدراست ) و همچنین مخفی بودن نشان، نبودن نیست بلکه برخی از ابعاد عدم ظهور به دلیل شدت حضوراست مانند نور مقدس ذات حضرت احدیت ،در تأیید فوق واعظ تهرانی در خصایص الفاطمیه می گوید : حضرت مریم دلیل افضلیت نیست بلکه خفای اسم مبارکش دلیل بر عصمت ذات و شرافت حالات آن مکرمه را دارد .(2)
منابع جهت رجوع :
1- فضائل الخمسه فی الصاح السته، فیروزآبادی.
2- فاطمه الزهرا (س)، میر علی محمدنژاد.
لا زم به ذکر است در آیه{ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا}
( احزاب /32 )
خداوند عصمت اهل بیت (علیهم السلام) اعلان نموده و در آیه مباهله (162آل عمران ) جایگاه رفیع آنان را بیان نموده و در سوره انسان آیه 7 تا 13 اشاره به عملکرد ارزشمند اسامی اهل بیت دارد آیات دیگر نیز در قرآن وجود دارد که بذکر فضائل اهل البیت پرداخته شد .
برای آگاهی بیشتر به تفسیر نمونه مراجعه فرمایید :
1- چرا ؟ محمد محمدی اشتهاردی .
2- ص 58 ،فاطمه زهرا (س)، علی محمد نژاد، ص 58 .
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 220/400008)
- [سایر] چرا نام حضرت زهرا(س) در قرآن نیامده است؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا نام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) در قرآن نیامده است ؟
- [سایر] چرا نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قرآن نیامده است ؟
- [سایر] چرا نام حضرت مریم(علیها السلام) در قرآن آمده ولی نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قرآن نیامده است؟
- [سایر] در کدام سوره اسم حور العین به احترام حضرت زهرا (س) نیامده است؟
- [سایر] در کدام سوره اسم حور العین به احترام حضرت زهرا (س) نیامده است؟
- [سایر] در کدام سوره اسم حور العین به احترام حضرت زهرا (س) نیامده است؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).