پاسخ از آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته: اولاً، آمدن یک اسم در قرآن کریم صرفاً، فضیلتی نیست؛ زیرا در قرآن اسم ناصالحان و ناپاکان نیز آمده است مثل شیطان، فرعون، قارون، ابولهب و نظایر آن، و لذا نام همه انبیاء و اولیاء الهی هم در قرآن کریم ذکر نشده و فقط نام تعدادی از انبیاء در قرآن شریف آمده است. ثانیاً از نظر ادبی، در برخی مواقع، نام کسی یا مطلبی را ذکر کردن به وسیله کنایه، رساتر و بهتر است، از این جها نام مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) نیز در قرآن کریم تصریح نشده، ولی با کنایه بطور مکرر و متعدد از آن حضرت و مقام ولایت و امامت آن بزرگوار و جانشینان و فرزندانشان ذکر و یاد شده است. (1) نام مبارک حضرت زهرا(س) هم با عناوینی ذکر شده؛ از جمله: (کوثر) که در عالم ملکوت، تجلی حق تعالی است و در عالم ناسوت فاطمه زهرا(س) است و در عالم لاهوت، آن حوض معهود است که بهشتیان باید از آن بنوشند تا لیاقت بهشت را پیدا کنند و هر کس از آن، جرعه ای بیاشامد، انسان کامل می گردد؛ و از جمله (کلمه الله) در آیه: فتلقی آدم من ربه کلمات (بقره 37) [سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود] که منظور، آنان نور حضرت زهرا از درخشندگی ویژه ای برخوردار است. و اینگونه ذکر کردن کنایی، از نظر فصاحت و بلاغت و حتی از نظر سیاسی و اجتماعی، بهتر است. پی نوشت: 1. رجوع شود به ولایت علی(ع) در قرآن کریم و سنت پیامبر، از علامه عسگری؛ منابع اهل سنت: 1. مناقب علی ابن ابی طالب، از امام احمد حنبل، 241 ه ق2. فضایل علی(ع)، از جلال الدین سیوطی شافعی، 911ه ق 3. مناقب علی(ع)، از علامه محب الدین طبری. منبع: حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری از آسمان، آقا شریفیان و احمدیان
چرا نام حضرت مریم(علیها السلام) در قرآن آمده ولی نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قرآن نیامده است؟
پاسخ از آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته:
اولاً، آمدن یک اسم در قرآن کریم صرفاً، فضیلتی نیست؛ زیرا در قرآن اسم ناصالحان و ناپاکان نیز آمده است مثل شیطان، فرعون، قارون، ابولهب و نظایر آن، و لذا نام همه انبیاء و اولیاء الهی هم در قرآن کریم ذکر نشده و فقط نام تعدادی از انبیاء در قرآن شریف آمده است. ثانیاً از نظر ادبی، در برخی مواقع، نام کسی یا مطلبی را ذکر کردن به وسیله کنایه، رساتر و بهتر است، از این جها نام مبارک امیرالمؤمنین علی (ع) نیز در قرآن کریم تصریح نشده، ولی با کنایه بطور مکرر و متعدد از آن حضرت و مقام ولایت و امامت آن بزرگوار و جانشینان و فرزندانشان ذکر و یاد شده است. (1) نام مبارک حضرت زهرا(س) هم با عناوینی ذکر شده؛ از جمله: (کوثر) که در عالم ملکوت، تجلی حق تعالی است و در عالم ناسوت فاطمه زهرا(س) است و در عالم لاهوت، آن حوض معهود است که بهشتیان باید از آن
بنوشند تا لیاقت بهشت را پیدا کنند و هر کس از آن، جرعه ای بیاشامد، انسان کامل می گردد؛ و از جمله (کلمه الله) در آیه:
فتلقی آدم من ربه کلمات (بقره 37)
[سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود]
که منظور، آنان نور حضرت زهرا از درخشندگی ویژه ای برخوردار است. و اینگونه ذکر کردن کنایی، از نظر فصاحت و بلاغت و حتی از نظر سیاسی و اجتماعی، بهتر است.
پی نوشت:
1. رجوع شود به ولایت علی(ع) در قرآن کریم و سنت پیامبر، از علامه عسگری؛ منابع اهل سنت: 1. مناقب علی ابن ابی طالب، از امام احمد حنبل، 241 ه ق2. فضایل علی(ع)، از جلال الدین سیوطی شافعی، 911ه ق 3. مناقب علی(ع)، از علامه محب الدین طبری.
منبع: حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری از آسمان، آقا شریفیان و احمدیان
- [سایر] آیا حضرت فاطمه(س) از حضرت مریم(س) برتر هستند؟
- [سایر] با توجه به آیه 42 سوره آل عمران حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برتر است یا حضرت مریم (سلام الله علیها)؟
- [سایر] مقام حضرت زهرا(س) و حضرت مریم(س) کدام برتر هستند؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] چرا نام حضرت زهرا(س) در قرآن نیامده است؟
- [سایر] چرا نام حضرت زهرا(س) در قرآن نیامده است؟
- [سایر] چرا نام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) در قرآن نیامده است ؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.