عده ای برای ضد علم و دانش نشان دادن مسلمانان این ادعا را مطرح کرده و عده ای هم ناخواسته به آن دامن زده اند، در حالی که بررسی ها نشان می دهد این ادعا به هیچ وجه صحیح نیست. شهید مطهری در این باره می نویسند: ( در مورد کتابخانه اسکندریه، علاوه بر نبودن مأخذ و علاوه بر اینکه ناقلها به صورت فعل مجهول که نشانه بیاعتمادی است نقل کردهاند، یک سلسله قرائن خارجی هم بر دروغ بودن قضیه بود، از آن جمله اینکه تاریخ میگوید این کتابخانه قرنها قبل از اسلام به باد رفته است. در مورد کتابسوزی ایران نیز برخی قرائن خارجی در کار است. یکی اینکه اساساً تاریخ وجود کتابخانه ای را در ایران ضبط نکرده است، برخلاف کتابخانه اسکندریه که وجود چنین کتابخانه ای در سالهای میان سه قرن قبل از میلاد تا حدود چهار قرن بعد از میلاد قطعی تاریخ است. اگر در ایران کتابخانه هایی وجود می داشت، فرضاً سوختن آنها ضبط نشده بود، اصل وجود کتابخانه ضبط می شد خصوصاً با توجه به اینکه میدانیم اخبار ایران و تاریخ ایران بیش از هر جای دیگر در تواریخ اسلامی وسیله خود ایرانیان یا اعراب ضبط شده است. دیگر اینکه در میان ایرانیان یک جریان خاص پدید آمد که ایجاب می کرد اگر کتابسوزی در ایران رخ داده باشد حتماً ضبط شود و با آب و تاب فراوان هم ضبط شود و آن جریان شعوبیگری است. شعوبیگری هر چند در ابتدا یک نهضت مقدس اسلامی عدالتخواهانه و ضد تبعیض بود، ولی بعدها تبدیل شد به یک حرکت نژادپرستانه و ضدعرب. ایرانیان شعوبی مسلک، کتابها در مثالب و معایب عرب نوشتند و هرجا نقطه ضعفی از عرب سراغ داشتند با آب و تاب فراوان می نوشتند و پخش می کردند؛ جزئیاتی از لابلای تاریخ پیدا میکردند و از سیر تا پیاز فروگذار نمیکردند. اگر عرب چنین نقطه ضعف بزرگی داشت که کتابخانه ها را آتش زده بود خصوصاً کتابخانه ایران را، محال و ممتنع بود که شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند و بنی العباس به حکم سیاست ضداموی و ضدعربی که داشتند به آنها پروبال میدادند درباره اش سکوت کنند، بلکه یک کلاغ را صدکلاغ کرده و جار و جنجال راه می انداختند، و حال آنکه شعوبیه تفوّه به این مطلب نکردهاند و این خود دلیل قاطعی است بر افسانه بودن قصه کتابسوزی ایران. ... خلاصه سخن این شد که تا قرن هفتم هجری یعنی حدود ششصدسال بعد از فتح ایران و مصر، در هیچ مدرکی (چه اسلامی و چه غیراسلامی) سخن از کتابسوزی مسلمین نیست. برای اولین بار در قرن هفتم این مسأله طرح می شود. کسانی که طرح کرده اند اولًا هیچ مدرک و مأخذی نشان ندادهاند و طبعاً از این جهت نقلشان اعتبار تاریخی ندارد، و اگر هیچ ضعفی جز این یک ضعف نبود، برای بی اعتباری نقل آنها کافی بود. تازه همه آنها به استثنای ابوالفرج و قفطی وجود شایعه ای را بر زبانها روایت کرده اند نه وقوع حادثه را، و در شریعت روایت و قانون نقل تاریخی، هرگاه مورخ به جای نقل حادثهای، (بر سر زبانها بودن) آن حادثه را نقل کند، یعنی به جای آنکه بگوید چنین حادثه ای واقع شده بگوید (گفته می شود چنین حادثه ای واقع شده) نشانه این است که حتی خود گوینده اعتمادی به وقوع آن حادثه ندارد. و بعلاوه، نقلهای قرن هفتم که ریشه و منبع سایر نقلهاست یعنی نقل عبد اللطیف و ابوالفرج و قفطی در متن خود مشتمل بر دروغهای قطعی است که سند بی اعتباری آنهاست. و علاوه بر همه اینها، چه در مورد ایران و چه در مورد اسکندریه قرائن خارجی وجود دارد که فرضاً این نقلها ضعف سندی و مضمونی نمی داشت، آنها را از اعتبار می انداخت.) شهید مطهری سپس می نویسند: ( این داستان را از محیط تحقیق و جوّ بررسی علمی خارج کرده و از آن یک (سوژه) برای (تبلیغ) ساخته اند. برای محققین بی طرف اعم از مسلمان و غیرمسلمان، بی اساسی این داستان امری مسلّم و قطعی است ولی گروههایی که به نوعی خود را در تبلیغ این قصه ذی نفع می دانند دست بردار نیستند، کوشش دارند از راههای مختلف این داستان را وسیله تبلیغ قرار دهند. تبلیغ کتابسوزی در ایران و در اسکندریه تدریجاً به صورت یک (دستور) و یک (شیوه حمله) درآمده است. شبلی نعمان در رساله کتابخانه اسکندریه می گوید: (محققین نامی اروپا مانند گیبون، کارلیل، گدفری، هکتور، رنان، سیدلو و غیر اینها غالب روایات بیهودهای را که در اروپا راجع به اسلام و مسلمین انتشار یافته بودند، غلط و بی اساس دانسته و صراحتاً آنها را رد و انکار کرده اند، ولی در تألیفات و روایات عامه هنوز از شهرت آنها کاسته نشده است. و باید دانست از میان شایعاتی که گفتیم یکی هم شایعه سوزانیدن کتابخانه اسکندریه است. اروپا این قضیه را با یک صدای غریب و آهنگ مهیبی انتشار داده است که واقعاً حیرتانگیز میباشد. کتب تاریخ، رمان،مذهب، منطق و فلسفه و امثال آن هیچ کدام از اثر آن خالی نیست (برای اینکه این قصه در اذهان رسوخ پیدا کند در هر نوع کتاب به بهانهای آن را گنجانیدهاند، حتی در کتب فلسفه و منطق). حتی یک سال در امتحان سالیانه اونیورسیته کلکته هند (که تحت نظر انگلیسیها بود) در اوراق سؤالیه متعلق به منطق که چندین هزار نسخه چاپ شده، حل مغالطه ذیل را سؤال نموده بودند: اگر کتابها موافق با قرآن است ضرورتی به آنها نیست و اگر موافق نیست همه را بسوزان.) منبع: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج14، ص: 308 تا 310.
عده ای برای ضد علم و دانش نشان دادن مسلمانان این ادعا را مطرح کرده و عده ای هم ناخواسته به آن دامن زده اند، در حالی که بررسی ها نشان می دهد این ادعا به هیچ وجه صحیح نیست.
شهید مطهری در این باره می نویسند: ( در مورد کتابخانه اسکندریه، علاوه بر نبودن مأخذ و علاوه بر اینکه ناقلها به صورت فعل مجهول که نشانه بیاعتمادی است نقل کردهاند، یک سلسله قرائن خارجی هم بر دروغ بودن قضیه بود، از آن جمله اینکه تاریخ میگوید این کتابخانه قرنها قبل از اسلام به باد رفته است.
در مورد کتابسوزی ایران نیز برخی قرائن خارجی در کار است. یکی اینکه اساساً تاریخ وجود کتابخانه ای را در ایران ضبط نکرده است، برخلاف کتابخانه اسکندریه که وجود چنین کتابخانه ای در سالهای میان سه قرن قبل از میلاد تا حدود چهار قرن بعد از میلاد قطعی تاریخ است. اگر در ایران کتابخانه هایی وجود می داشت، فرضاً سوختن آنها ضبط نشده بود، اصل وجود کتابخانه ضبط می شد خصوصاً با توجه به اینکه میدانیم اخبار ایران و تاریخ ایران بیش از هر جای دیگر در تواریخ اسلامی وسیله خود ایرانیان یا اعراب ضبط شده است.
دیگر اینکه در میان ایرانیان یک جریان خاص پدید آمد که ایجاب می کرد اگر کتابسوزی در ایران رخ داده باشد حتماً ضبط شود و با آب و تاب فراوان هم ضبط شود و آن جریان شعوبیگری است. شعوبیگری هر چند در ابتدا یک نهضت مقدس اسلامی عدالتخواهانه و ضد تبعیض بود، ولی بعدها تبدیل شد به یک حرکت نژادپرستانه و ضدعرب. ایرانیان شعوبی مسلک، کتابها در مثالب و معایب عرب نوشتند و هرجا نقطه ضعفی از عرب سراغ داشتند با آب و تاب فراوان می نوشتند و پخش می کردند؛ جزئیاتی از لابلای تاریخ پیدا میکردند و از سیر تا پیاز فروگذار نمیکردند.
اگر عرب چنین نقطه ضعف بزرگی داشت که کتابخانه ها را آتش زده بود خصوصاً کتابخانه ایران را، محال و ممتنع بود که شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند و بنی العباس به حکم سیاست ضداموی و ضدعربی که داشتند به آنها پروبال میدادند درباره اش سکوت کنند، بلکه یک کلاغ را صدکلاغ کرده و جار و جنجال راه می انداختند، و حال آنکه شعوبیه تفوّه به این مطلب نکردهاند و این خود دلیل قاطعی است بر افسانه بودن قصه کتابسوزی ایران.
... خلاصه سخن این شد که تا قرن هفتم هجری یعنی حدود ششصدسال بعد از فتح ایران و مصر، در هیچ مدرکی (چه اسلامی و چه غیراسلامی) سخن از کتابسوزی مسلمین نیست. برای اولین بار در قرن هفتم این مسأله طرح می شود. کسانی که طرح کرده اند اولًا هیچ مدرک و مأخذی نشان ندادهاند و طبعاً از این جهت نقلشان اعتبار تاریخی ندارد، و اگر هیچ ضعفی جز این یک ضعف نبود، برای بی اعتباری نقل آنها کافی بود.
تازه همه آنها به استثنای ابوالفرج و قفطی وجود شایعه ای را بر زبانها روایت کرده اند نه وقوع حادثه را، و در شریعت روایت و قانون نقل تاریخی، هرگاه مورخ به جای نقل حادثهای، (بر سر زبانها بودن) آن حادثه را نقل کند، یعنی به جای آنکه بگوید چنین حادثه ای واقع شده بگوید (گفته می شود چنین حادثه ای واقع شده) نشانه این است که حتی خود گوینده اعتمادی به وقوع آن حادثه ندارد.
و بعلاوه، نقلهای قرن هفتم که ریشه و منبع سایر نقلهاست یعنی نقل عبد اللطیف و ابوالفرج و قفطی در متن خود مشتمل بر دروغهای قطعی است که سند بی اعتباری آنهاست.
و علاوه بر همه اینها، چه در مورد ایران و چه در مورد اسکندریه قرائن خارجی وجود دارد که فرضاً این نقلها ضعف سندی و مضمونی نمی داشت، آنها را از اعتبار می انداخت.)
شهید مطهری سپس می نویسند: ( این داستان را از محیط تحقیق و جوّ بررسی علمی خارج کرده و از آن یک (سوژه) برای (تبلیغ) ساخته اند. برای محققین بی طرف اعم از مسلمان و غیرمسلمان، بی اساسی این داستان امری مسلّم و قطعی است ولی گروههایی که به نوعی خود را در تبلیغ این قصه ذی نفع می دانند دست بردار نیستند، کوشش دارند از راههای مختلف این داستان را وسیله تبلیغ قرار دهند. تبلیغ کتابسوزی در ایران و در اسکندریه تدریجاً به صورت یک (دستور) و یک (شیوه حمله) درآمده است.
شبلی نعمان در رساله کتابخانه اسکندریه می گوید:
(محققین نامی اروپا مانند گیبون، کارلیل، گدفری، هکتور، رنان، سیدلو و غیر اینها غالب روایات بیهودهای را که در اروپا راجع به اسلام و مسلمین انتشار یافته بودند، غلط و بی اساس دانسته و صراحتاً آنها را رد و انکار کرده اند، ولی در تألیفات و روایات عامه هنوز از شهرت آنها کاسته نشده است. و باید دانست از میان شایعاتی که گفتیم یکی هم شایعه سوزانیدن کتابخانه اسکندریه است. اروپا این قضیه را با یک صدای غریب و آهنگ مهیبی انتشار داده است که واقعاً حیرتانگیز میباشد. کتب تاریخ، رمان،مذهب، منطق و فلسفه و امثال آن هیچ کدام از اثر آن خالی نیست (برای اینکه این قصه در اذهان رسوخ پیدا کند در هر نوع کتاب به بهانهای آن را گنجانیدهاند، حتی در کتب فلسفه و منطق). حتی یک سال در امتحان سالیانه اونیورسیته کلکته هند (که تحت نظر انگلیسیها بود) در اوراق سؤالیه متعلق به منطق که چندین هزار نسخه چاپ شده، حل مغالطه ذیل را سؤال نموده بودند: اگر کتابها موافق با قرآن است ضرورتی به آنها نیست و اگر موافق نیست همه را بسوزان.)
منبع: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج14، ص: 308 تا 310.
- [سایر] پاسخ این شبهه چیست که می گویند ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شده و کتابهای کتابخانه های ایران توسط مسلمانان به آتش کشیده شده است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مردم مسلمان ایران همه ساله مبالغی به امامزاده ها و بقاع متبرکه اهدا می کنند. آیا سازمان اوقاف می تواند مقداری از این وجوه را جهت تبلیغ و نشر معارف اسلام، تعمیر و تکمیل مساجد، خرید کتب مذهبی و اهدا به کتابخانه ها از اماکن مذکور بگیرد؟
- [سایر] مواضع و شرایط مسئولان و مقامات ایران در دوران جنگ برای پذیرش آتش بس و صلح با عراق چه بود؟
- [سایر] سلام جریان به اتش کشیدن سفارت ایران درلندن درچندسال قبل چه بود که دو نفر ایرانی هم شهید شدند؟
- [سایر] ایرانیان چگونه اسلام آوردند؟
- [سایر] چرا مسلمانان هنگام فتح ایران به ایرانیان اجازه انتخاب دینی آزاد را ندادند؟
- [سایر] چرا مسلمانان هنگام فتح ایران به ایرانیان اجازه انتخاب آزاد دین را ندادند؟
- [سایر] چرا مسلمانان هنگام فتح ایران به ایرانیان اجازۀ انتخاب دینی آزاد را ندادند؟
- [سایر] آیا ایرانیان یکتاپرست بودند؟ زرتشت قبل از اسلام در ایران یکتا پرست بودند؟
- [آیت الله نوری همدانی] با توجه به اینکه کتابخانه و مسجد هر دو مکان عمومی هستند آیا به علّت وسایل کم کتابخانه میتوانیم از وسایل مسجد استفاده بکنیم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کتابهایی را که طلاب علوم دینی یا غیر آنها از درآمد کسب و کار می خرند چنانچه مورد نیازشان باشد خمس ندارد، ولی اگر فعلاً نیازی به آن ندارند و مقصودشان استفاده در آینده است خمس به آن تعلق می گیرد (اگر در تمام طول سال نیز از آن استفاده نکند، ولی وجود آن کتاب برای مواقع ضروری در کتابخانه لازم است، نیاز محسوب می شود) همچنین وسایلی مانند اسباب آتش نشانی در جاهایی که بیم آتش سوزی است یا داروهای ضروری و کمکهای اولیه در خانه جزء هزینه های زندگی محسوب می شود و خمس ندارد هر چند اتفاقاً در تمام سال از آنها استفاده نشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . آب انگوری که با آتش جوش آمده اگر آن قدر بجوشد که ثلثان شود یعنی: دو قسمت آن کم شود و یک قسمت آن بماند پاک می شود. ولی اگر به خودی خود جوش بیاید و به آتش یا غیر آتش ثلثان شود، یا به آتش جوش بیاید و به غیر آتش ثلثان شود فقط به سرکه شدن پاک می شود. و این حکم بنابر قول به نجاست عصیر است به جوش آمدن و گذشت که اقوی طهارت است.
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان واجب است نقشههایی را که بیگانگان برای سلطه بر کشورهای اسلامی یا سلطه سیاسی اقتصادی، نظامی و یا فرهنگی بر آنان کشیدهاند، برهم زده و از سلطه آنان پیشگیری کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اب انگوری که به اتش جوش بیاید حرام می شود و اگر ان قدر به اتش بجوشد که دو قسمت ان کم شود و یک قسمت ان بماند حلال می شود و در مساله گذشت که به جوش امدن به اتش نجس نمی شود و اگر به غیر اتش جوش بیاید حرام و بنابر احتیاط نجس می شود و احتیاط واجب ان است که به غیر از سرکه شدن پاک و حلال نمی شود
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انگور و آب انگور بخودی خود، یا به واسطه پختن جوش بیاید پاک است، ولی خوردن آن حرام است و آنچه به آتش جوش آمده اگر به آتش دو ثلث آن کم شود حلال می شود و آنچه به غیر آتش جوش آمده با سرکه شدن حلال می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چیزی که معلوم نیست غوره است، یا انگور اگر با آتش بجوشد، حرام نمی شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] آب انگوری که به سبب آتش یا به خودی خود جوش بیاید، خوردن آن حرام و بنا بر احتیاط نجس میشود، چنانچه در مسأله 114 گذشت و آب انگوری که به سبب آتش جوش آمده اگر آن قدر با آتش بجوشد که ثلثان شود، یعنی دوسوم آن کم شود، پاک شده و خوردن آن حلال است؛ ولی اگر به خودی خود جوش آمده، بنا بر احتیاط فقط به سرکه شدن پاک و حلال میشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] آب انگوری که به آتش یا به خودی خود جوش بیاید؛ حرام می شود و اگر آن قدر به آتش بجوشد که ثلثان شود؛ یعنی دو قسمت آن کم شود و یک قسمت آن بماند؛ حلال می شود. و در مسأله (114) گذشت که آب انگور به جوش آمدن نجس نمی شود و بعید نیست که اگر دو قسمت آن به غیر آتش کم شود حلال باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تزیین کردن مسجد به طلا اشکال دارد. همچنین احتیاط واجب آن است که عکس چیزهایی که روح دارد مثل انسان و حیوان را در مسجد نصب نکنند، ولی در جای دیگر مانند کتابخانه مسجد مانعی ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر یک دانه انگور در چیزی که به آتش میجوشد بیفتد و بجوشد پاک است اگرچه خوردن آن حرام است.