سلام جریان به اتش کشیدن سفارت ایران درلندن درچندسال قبل چه بود که دو نفر ایرانی هم شهید شدند؟ با سلام و احترام خدمت جنابعالی ، این حادثه به فاصله چند روز پس از دخالت نظامی امریکا در طبس، به وقوع پیوست. این افراد پس از اشغال سفارت، جمهوری اسلامی ایران را متهم به (سرکوب خلقهای غیر فارس) کرده و خواستار خودمختاری خوزستان (با نام مجعول عربستان) شدند. آنان تهدید کردند که اگر خواستههایشان عملی نشود، دیپلماتهای ایران را خواهند کشت. افراد مسلح عراقی در این عملیات، 26 نفر از جمله 17 کارمند سفارتخانه، هشت نفر مراجعهکننده و یک مأمور نگهبان انگلیسی را به گروگان گرفته بودند. اشغال سفارت ایران شش روز به درازا کشید. در طول این حادثه، دو تن از دیپلماتهای ایرانی به نامهای سید عباس لواسانی و دکتر علیاکبر صمدزاده به دست افراد مسلح به شهادت رسیدند. در نهایت نیز با حمله یک گروه کوماندویی حکومت انگلیس به سفارتخانه، شش مرد مسلح بازداشت شدند ولی هرگز خبری از محاکمه، مجازات، محکومیت و یا حتی اخراج آنان از انگلیس منتشر نشد. چند روز پیش از این حادثه، سفارت انگلیس در تهران تخلیه شده و دیپلماتهای انگلیسی ایران را ترک کرده بودند. در سال 1376 یک مأمور سابق سازمان پلیس مخفی انگلیس (MI6) فاش ساخت که در حادثه اشغال سفارت ایران، پلیس اسکاتلندیارد طراح و برنامهریز اصلی بود. این مأمور انگلیسی که خود در زمان وقوع حادثه مشاور رئیس پلیس اسکاتلندیارد بود گفت: (اشغال سفارت و مرگ دیپلماتهای ایرانی را رئیس MI6 طرحریزی کرده و اجرای آن را به چند تروریست عراقی که دستپرورده سازمان اطلاعاتی انگلیس بودند واگذار نمود.) این در حالی است که در حادثه ورود چند دانشجوی معترض به سیاستهای دولت انگلیس به سفارت این کشور در تهران، لندن واکنشهای عصبی و خشمگینانه غیرمتعارفی را از خود بروز داد که در مقایسه با تعلل دولت بریتانیا در قبال حادثه گروگانگیری در سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن و شهادت چند دیپلمات کشورمان در خاک این کشور، شگفتانگیز بود.(www.mashreghnews.ir/fa/news/115349) جزییات بیشتراین حادثه ؛ روز 10 اردیبهشت 1359، شش فرد مسلح که خود را از اهالی عرب استان خوزستان معرفی میکردند، با هجوم به داخل سفارت ایران در لندن، 26 تن از کارکنان و مراجعان را گروگان گرفته و ساختمان را به اشغال خود درآوردند. فروردین ماه 1359 بود که شش مرد عربتبار با تابعیت ایرانی، سوری و عراقی از بغداد رهسپار لندن شدند. آنها قبل از عزیمت به لندن تحت نظارت یک افسر بعثی به نام سامی محمدعلی که بعدها در رابطه با اقدامات تروریستی سازمان جورج حبش و به اتهام قتل نماینده الفتح در لندن تحت تعقیب قرار گرفت، در زمین تمرین تیراندازی سازمان جورج حبش در حومه بغداد تمرین کرده بودند. سامی محمدعلی در لندن به آنها پیوست و همان اسلحهها را که از طریق پست سیاسی سفارت عراق به لندن آورده شده بود در اختیار آنها گذاشت تا پس از بررسی نقشه سفارت ایران، حمله به سفارت را آغاز کنند. گروه مطابق قرار قبلی رأس ساعت 11 صبح روز 10 اردیبهشت 1359 به ساختمان اصلی سفارت ایران در محله پرنسس گیت لندن حمله کرده، مامور محافظ سفارت را خلع سلاح نموده و 26 نفر را به مدت شش روز به گروگان میگیرند. از این 26 نفر 17 نفر کارمندان سفارت، هشت نفر ایرانی و خارجی مراجعه کننده به سفارت و یک نفر مامور نگهبان سفارت بودند. از آنجا که اشغال سفارت ایران در لندن پنج روز پس از شکست حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس رخ داد برخی خبرگزاریها آن را به عنوان اقدام تازه آمریکا و بریتانیا برای تحت فشار قرار دادن ایران و آزادی گروگانهای آمریکایی ارزیابی کردند. اشغال سفارت ایران در حالی رخ داد که در پی تهدیدهای مکرر قبلی از ناحیه بعثیها و حمله ناموفق چند روز قبل به سفارت ایران در بیروت، دکتر غلامعلی افروز کاردار سفارت ایران در نامهای رسمی خطاب به شاخه ضد تروریست پلیس لندن تقاضای حفاظت بیشتر از سفارتخانه را اعلام کرده و روز قبل از حمله، پلیس لندن در نامهای رسمی در این مورد قول مساعد داده بود. دو خبرنگار بریتانیایی شبکه بیبیسی تقاضای گروگانگیران را به بیرون مخابره کردند. آنان علاوه بر درخواست یک هواپیما برای خروج سالم از بریتانیا، خواستار آزادی 91 زندانی سیاسی در خوزستان (که از آن با عنوان عربستان ایران یاد میکردند) و نیز عزل سیداحمد مدنی استاندار وقت خوزستان شدند اما وزیر خارجه ایران با درخواست گروگانگیرها مخالفت کرد. همزمان گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم لندن در اعتراض به گروگانگیری روبروی ساختمان سفارت تظاهرات و اعتصاب کردند. در جریان این تجمع میان دانشجویان، گروهی از نیروهای راستگرا و پلیس درگیریهای پراکندهای رخ داد. همزمان در داخل سفارت هم آرام آرام تنشها میان کارمندان سفارت و گروگانگیران بالا میگرفت. با گذشت زمان و خودداری ایران از پذیرش تقاضای گروگانگیران و مقاومت درونی گروگانهایی نظیر لواسانی و افروز، گروگانگیران تقاضای خود را به مذاکره با سه سفیر عرب (از کشورهای عراق، اردن، لیبی یا سوریه) کاهش دادند و سپس به دیدار با یک دیپلمات عرب نیز راضی شدند تا پس از آن اسلحهها را زمین بگذارند. اسناد تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا نشان میدهد که وزارت خارجه بریتانیا از سفرای کشورهای مختلف عربی در لندن خواسته بود تا با میانجیگری و گفتوگو با اشغالگران برای کمک به حل مسالمتآمیز و بدون خونریزی ماجرا وارد صحنه شوند، ولی به جز نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در لندن، هیچ یک از دیپلماتهای عرب حاضر به این کمک نشدند. بر اساس اسناد آرشیو ملی بریتانیا، در فاصله اشغال سفارت و حمله نیروهای اس.آی.اس به داخل ساختمان، گروگانگیرها چند نفر از جمله یک کارمند شبکه خبری بیبیسی، یک توریست پاکستانی، یک خانم منشی سفارت، یک خبرنگار سوری و یک خانم مسئول روابط عمومی سفارت را آزاد کردند. گروگانگیران چند بار با تعیین ضربالاجل تهدید کردند ساختمان سفارت را منفجر خواهند کرد اما با تداوم بیاعتنایی مسئولان بریتانیایی و تعویق سه باره این ضربالاجل، مهاجمان که از دیدار با دیپلماتهای عرب ناامید شده بودند وعده دادند که در صورت تداوم بیتوجهی به خواستههایشان، هر نیم ساعت یکی از گروگانها را خواهند کشت. اولین انتخاب آنها سیدعباس لواسانی بود که خود از گروگانگیران خواست به جای دکتر عزتی استاد فلسفه و رایزن مسن فرهنگی ایران که از هراس تهدید گروگانگیران دچار حمله عصبی شده بود، قربانی شود. بدین ترتیب گروگانگیران، عباس لواسانی دانشجوی ایرانی - که همکار بخش مطبوعاتی سفارت بود- را به ضرب 3 گلوله به قتل رسانده و جسد او را به بیرون ساختمان انداختند. با کشته شدن لواسانی، مذاکرات ماموران دولت بریتانیا برای حل مسالمتآمیز ماجرا عملاً به بن بست رسید و تصمیم برای انجام عملیات نجات گروگانها قطعی شد. در پی این واقعه مارگارت تاچر نخستوزیر وقت بریتانیا، مسئولیت عملیات نجات را از پلیس به نیروهای ویژه بریتانیا موسوم به (کماندوهای اس.ای. اس) منتقل و بلافاصله دستور حمله به سفارت و کشتن تمامی گروگانگیران را صادر کرد. کماندوها با ایجاد انفجارهای متعدد و استفاده از مواد دودزا و گلولههای اشکآور از چند نقطه وارد ساختمان شدند و تمام اشغالگران حتی سه تن از آنها که آشکارا تسلیم شده بودند را به قتل رساندند. در همین موقع بود که دو تن از گروگانگیران در آخرین لحظات خود را به اتاق گروگانهای مرد رساندند و آنها را به رگبار بستند که در جریان این تیراندازی سه تن به نامهای افروز، عزتی و صمدزاده زخمی شدند. تنها بازمانده گروه گروگانگیران، شخصی به نام فوزی بداوینژاد بود که در میان گروگانها دراز کشیده و پنهان شد. پلیس، علی صمدزاده کارمند اداره مطبوعات سفارت را که به شدت زخمی شده بود، به جای بداوینژاد بازداشت و بدین ترتیب از کشته شدن همه تروریستها اطمینان حاصل کرد. بعدها گفته شد کماندوهای اس.ای.اس تروریستهای زخمی را تیر خلاص زدهاند و این موضوع احتمال قتل علی صمدزاده توسط پلیس بریتانیا را مطرح کرد. جسد صمدزاده مدت سه شبانهروز پس از قتل در محل سفارت- به همراه جسد دو تروریست- باقی ماند و در آتشسوزی بعدی سفارت و ریزش سقف آسیب زیادی دید اما حتی پس از خروج جسد از سفارت نیز کالبد شکافی دقیقی برای تشخیص علت مرگ وی انجام نشد. با پایان گروگانگیری، دو زخمی ایرانی در بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفته و مداوا شدند؛ اولی دکتر افروز بود و دومی دکتر عزتی که استاد فلسفه اسلامی در بریتانیاست. پس از پایان یافتن ماجرای خونین سفارت ایران در لندن، دادگاهی غیرعلنی به اتهامات فوزی بداوینژاد تنها بازمانده گروه تروریستی رسیدگی کرد. در این دادگاه بداوینژاد که در هنگام گروگانگیری تنها 23 سال سن داشت، به حبس ابد محکوم شد ولی در نهایت او پس از چند بار تقاضای آزادی و رد این تقاضا نهایتا در نوامبر سال 2008 و پس از تحمل 28 سال از زندان آزاد و زندگی جدیدی را با هویتی جدید در بریتانیا آغاز کرد. (www.farsnews.com/13941013001676)
سلام جریان به اتش کشیدن سفارت ایران درلندن درچندسال قبل چه بود که دو نفر ایرانی هم شهید شدند؟
سلام جریان به اتش کشیدن سفارت ایران درلندن درچندسال قبل چه بود که دو نفر ایرانی هم شهید شدند؟
با سلام و احترام خدمت جنابعالی ، این حادثه به فاصله چند روز پس از دخالت نظامی امریکا در طبس، به وقوع پیوست. این افراد پس از اشغال سفارت، جمهوری اسلامی ایران را متهم به (سرکوب خلقهای غیر فارس) کرده و خواستار خودمختاری خوزستان (با نام مجعول عربستان) شدند. آنان تهدید کردند که اگر خواستههایشان عملی نشود، دیپلماتهای ایران را خواهند کشت. افراد مسلح عراقی در این عملیات، 26 نفر از جمله 17 کارمند سفارتخانه، هشت نفر مراجعهکننده و یک مأمور نگهبان انگلیسی را به گروگان گرفته بودند. اشغال سفارت ایران شش روز به درازا کشید. در طول این حادثه، دو تن از دیپلماتهای ایرانی به نامهای سید عباس لواسانی و دکتر علیاکبر صمدزاده به دست افراد مسلح به شهادت رسیدند. در نهایت نیز با حمله یک گروه کوماندویی حکومت انگلیس به سفارتخانه، شش مرد مسلح بازداشت شدند ولی هرگز خبری از محاکمه، مجازات، محکومیت و یا حتی اخراج آنان از انگلیس منتشر نشد. چند روز پیش از این حادثه، سفارت انگلیس در تهران تخلیه شده و دیپلماتهای انگلیسی ایران را ترک کرده بودند. در سال 1376 یک مأمور سابق سازمان پلیس مخفی انگلیس (MI6) فاش ساخت که در حادثه اشغال سفارت ایران، پلیس اسکاتلندیارد طراح و برنامهریز اصلی بود. این مأمور انگلیسی که خود در زمان وقوع حادثه مشاور رئیس پلیس اسکاتلندیارد بود گفت: (اشغال سفارت و مرگ دیپلماتهای ایرانی را رئیس MI6 طرحریزی کرده و اجرای آن را به چند تروریست عراقی که دستپرورده سازمان اطلاعاتی انگلیس بودند واگذار نمود.) این در حالی است که در حادثه ورود چند دانشجوی معترض به سیاستهای دولت انگلیس به سفارت این کشور در تهران، لندن واکنشهای عصبی و خشمگینانه غیرمتعارفی را از خود بروز داد که در مقایسه با تعلل دولت بریتانیا در قبال حادثه گروگانگیری در سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن و شهادت چند دیپلمات کشورمان در خاک این کشور، شگفتانگیز بود.(www.mashreghnews.ir/fa/news/115349) جزییات بیشتراین حادثه ؛ روز 10 اردیبهشت 1359، شش فرد مسلح که خود را از اهالی عرب استان خوزستان معرفی میکردند، با هجوم به داخل سفارت ایران در لندن، 26 تن از کارکنان و مراجعان را گروگان گرفته و ساختمان را به اشغال خود درآوردند. فروردین ماه 1359 بود که شش مرد عربتبار با تابعیت ایرانی، سوری و عراقی از بغداد رهسپار لندن شدند. آنها قبل از عزیمت به لندن تحت نظارت یک افسر بعثی به نام سامی محمدعلی که بعدها در رابطه با اقدامات تروریستی سازمان جورج حبش و به اتهام قتل نماینده الفتح در لندن تحت تعقیب قرار گرفت، در زمین تمرین تیراندازی سازمان جورج حبش در حومه بغداد تمرین کرده بودند. سامی محمدعلی در لندن به آنها پیوست و همان اسلحهها را که از طریق پست سیاسی سفارت عراق به لندن آورده شده بود در اختیار آنها گذاشت تا پس از بررسی نقشه سفارت ایران، حمله به سفارت را آغاز کنند. گروه مطابق قرار قبلی رأس ساعت 11 صبح روز 10 اردیبهشت 1359 به ساختمان اصلی سفارت ایران در محله پرنسس گیت لندن حمله کرده، مامور محافظ سفارت را خلع سلاح نموده و 26 نفر را به مدت شش روز به گروگان میگیرند. از این 26 نفر 17 نفر کارمندان سفارت، هشت نفر ایرانی و خارجی مراجعه کننده به سفارت و یک نفر مامور نگهبان سفارت بودند. از آنجا که اشغال سفارت ایران در لندن پنج روز پس از شکست حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس رخ داد برخی خبرگزاریها آن را به عنوان اقدام تازه آمریکا و بریتانیا برای تحت فشار قرار دادن ایران و آزادی گروگانهای آمریکایی ارزیابی کردند. اشغال سفارت ایران در حالی رخ داد که در پی تهدیدهای مکرر قبلی از ناحیه بعثیها و حمله ناموفق چند روز قبل به سفارت ایران در بیروت، دکتر غلامعلی افروز کاردار سفارت ایران در نامهای رسمی خطاب به شاخه ضد تروریست پلیس لندن تقاضای حفاظت بیشتر از سفارتخانه را اعلام کرده و روز قبل از حمله، پلیس لندن در نامهای رسمی در این مورد قول مساعد داده بود. دو خبرنگار بریتانیایی شبکه بیبیسی تقاضای گروگانگیران را به بیرون مخابره کردند. آنان علاوه بر درخواست یک هواپیما برای خروج سالم از بریتانیا، خواستار آزادی 91 زندانی سیاسی در خوزستان (که از آن با عنوان عربستان ایران یاد میکردند) و نیز عزل سیداحمد مدنی استاندار وقت خوزستان شدند اما وزیر خارجه ایران با درخواست گروگانگیرها مخالفت کرد. همزمان گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم لندن در اعتراض به گروگانگیری روبروی ساختمان سفارت تظاهرات و اعتصاب کردند. در جریان این تجمع میان دانشجویان، گروهی از نیروهای راستگرا و پلیس درگیریهای پراکندهای رخ داد. همزمان در داخل سفارت هم آرام آرام تنشها میان کارمندان سفارت و گروگانگیران بالا میگرفت. با گذشت زمان و خودداری ایران از پذیرش تقاضای گروگانگیران و مقاومت درونی گروگانهایی نظیر لواسانی و افروز، گروگانگیران تقاضای خود را به مذاکره با سه سفیر عرب (از کشورهای عراق، اردن، لیبی یا سوریه) کاهش دادند و سپس به دیدار با یک دیپلمات عرب نیز راضی شدند تا پس از آن اسلحهها را زمین بگذارند. اسناد تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا نشان میدهد که وزارت خارجه بریتانیا از سفرای کشورهای مختلف عربی در لندن خواسته بود تا با میانجیگری و گفتوگو با اشغالگران برای کمک به حل مسالمتآمیز و بدون خونریزی ماجرا وارد صحنه شوند، ولی به جز نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در لندن، هیچ یک از دیپلماتهای عرب حاضر به این کمک نشدند. بر اساس اسناد آرشیو ملی بریتانیا، در فاصله اشغال سفارت و حمله نیروهای اس.آی.اس به داخل ساختمان، گروگانگیرها چند نفر از جمله یک کارمند شبکه خبری بیبیسی، یک توریست پاکستانی، یک خانم منشی سفارت، یک خبرنگار سوری و یک خانم مسئول روابط عمومی سفارت را آزاد کردند. گروگانگیران چند بار با تعیین ضربالاجل تهدید کردند ساختمان سفارت را منفجر خواهند کرد اما با تداوم بیاعتنایی مسئولان بریتانیایی و تعویق سه باره این ضربالاجل، مهاجمان که از دیدار با دیپلماتهای عرب ناامید شده بودند وعده دادند که در صورت تداوم بیتوجهی به خواستههایشان، هر نیم ساعت یکی از گروگانها را خواهند کشت. اولین انتخاب آنها سیدعباس لواسانی بود که خود از گروگانگیران خواست به جای دکتر عزتی استاد فلسفه و رایزن مسن فرهنگی ایران که از هراس تهدید گروگانگیران دچار حمله عصبی شده بود، قربانی شود. بدین ترتیب گروگانگیران، عباس لواسانی دانشجوی ایرانی - که همکار بخش مطبوعاتی سفارت بود- را به ضرب 3 گلوله به قتل رسانده و جسد او را به بیرون ساختمان انداختند. با کشته شدن لواسانی، مذاکرات ماموران دولت بریتانیا برای حل مسالمتآمیز ماجرا عملاً به بن بست رسید و تصمیم برای انجام عملیات نجات گروگانها قطعی شد. در پی این واقعه مارگارت تاچر نخستوزیر وقت بریتانیا، مسئولیت عملیات نجات را از پلیس به نیروهای ویژه بریتانیا موسوم به (کماندوهای اس.ای. اس) منتقل و بلافاصله دستور حمله به سفارت و کشتن تمامی گروگانگیران را صادر کرد. کماندوها با ایجاد انفجارهای متعدد و استفاده از مواد دودزا و گلولههای اشکآور از چند نقطه وارد ساختمان شدند و تمام اشغالگران حتی سه تن از آنها که آشکارا تسلیم شده بودند را به قتل رساندند. در همین موقع بود که دو تن از گروگانگیران در آخرین لحظات خود را به اتاق گروگانهای مرد رساندند و آنها را به رگبار بستند که در جریان این تیراندازی سه تن به نامهای افروز، عزتی و صمدزاده زخمی شدند. تنها بازمانده گروه گروگانگیران، شخصی به نام فوزی بداوینژاد بود که در میان گروگانها دراز کشیده و پنهان شد. پلیس، علی صمدزاده کارمند اداره مطبوعات سفارت را که به شدت زخمی شده بود، به جای بداوینژاد بازداشت و بدین ترتیب از کشته شدن همه تروریستها اطمینان حاصل کرد. بعدها گفته شد کماندوهای اس.ای.اس تروریستهای زخمی را تیر خلاص زدهاند و این موضوع احتمال قتل علی صمدزاده توسط پلیس بریتانیا را مطرح کرد. جسد صمدزاده مدت سه شبانهروز پس از قتل در محل سفارت- به همراه جسد دو تروریست- باقی ماند و در آتشسوزی بعدی سفارت و ریزش سقف آسیب زیادی دید اما حتی پس از خروج جسد از سفارت نیز کالبد شکافی دقیقی برای تشخیص علت مرگ وی انجام نشد. با پایان گروگانگیری، دو زخمی ایرانی در بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفته و مداوا شدند؛ اولی دکتر افروز بود و دومی دکتر عزتی که استاد فلسفه اسلامی در بریتانیاست. پس از پایان یافتن ماجرای خونین سفارت ایران در لندن، دادگاهی غیرعلنی به اتهامات فوزی بداوینژاد تنها بازمانده گروه تروریستی رسیدگی کرد. در این دادگاه بداوینژاد که در هنگام گروگانگیری تنها 23 سال سن داشت، به حبس ابد محکوم شد ولی در نهایت او پس از چند بار تقاضای آزادی و رد این تقاضا نهایتا در نوامبر سال 2008 و پس از تحمل 28 سال از زندان آزاد و زندگی جدیدی را با هویتی جدید در بریتانیا آغاز کرد. (www.farsnews.com/13941013001676)
- [سایر] آیا ماجرای به آتش کشیدن درب منزل حضرت فاطمه (س) صحیح است؟ سند ارائه دهید؟
- [سایر] آیا ماجرای به آتش کشیدن درب منزل حضرت فاطمه (س) صحیح است؟ سند ارائه دهید؟
- [سایر] چند نفر از «قرّاء سبعه» ایرانی بودهاند؟
- [سایر] آیا امام رضا(ع) بعد از شهادت حضرت معصومه(س) به قم سفر کردهاند یا خیر؟ همراهان حضرت معصومه در سفر به ایران چه کسانی بودهاند؟
- [سایر] استانداران و فرمانداران عمر(خلیفه دوم) در ایران چه کسانی بودند؟ ایرانی بودند یا عرب؟
- [سایر] آیا برآوردی از هزینه های یک رزمنده ایرانی در زمان جنگ ایران و عراق وجود دارد؟
- [سایر] آیا مسلمانان کتابخانه های ایران و اسکندریه را آتش زده اند؟
- [سایر] دو نفر یهودی به مسلمان شدن یک یهودی شهادت میدهند، آیا شهادتشان قبول است؟ دو نفر نصرانی شهادت میدهند که یک فرد نصرانی، یا یهودی، یا مجوسی مسلمان شده است شهادت این دو نفر چگونه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا پوشیدن لباس سیاه در ایام شهادت حضرت زهرا با توجه به وحدت و کراهت لباس سیاه جایز است؟ آیا برپائی مراسم عزاداری در ایام فاطمیه باتوجه به مخالفت برخی دستگاههای کشور جائز است؟ آیا در خانه حضرت زهرا را آتش زدند یا شهادت ایشان طبق گفته برخی افسانه است؟
- [سایر] سوالم این است که عاقبت گروگان هایی که در جریان 13 آبان از سفارت امریکا گرفتند، چه شد؟ آیا همه آزاد شدند یا خیر؟ اگه آزاد شدند، چه مراحلی طی شد برای آزادیشان و ایران چه منافعی کسب کرد؟
- [آیت الله مظاهری] اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند، بر هر یک واجب است جواب سلام دیگری را بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کند ، بر هر یک واجب است جواب سلام دیگری را بدهد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند، بر هر یک واجب است جواب سلام دیگری را بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند، بر هر یک واجب است جواب سلام دیگری را بدهد.
- [آیت الله خوئی] اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند، بنابر احتیاط واجب باید هر یک جواب سلام دیگری را بدهد.
- [آیت الله بهجت] اول ماه به تلگراف ثابت نمیشود، مگر اینکه انسان بداند تلگراف از راهی بوده که شرعاً معتبر است، مثلاً دو نفر شاهد عادل شهادت دادهاند یا آنکه سبب اطمینان شود، اگرچه با ضمیمه نشانهها و امارات دیگر باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه دو نفر عادل، یا یک نفر، از پاک شدن چیز نجسی خبر دهند شهادت آنها قبول است، همچنین اگر (ذوالید) یعنی کسی که چیزی را در اختیار دارد بگوید پاک شده است، یا بدانیم مسلمانی آن را آب کشیده، ولی نمی دانیم درست آب کشیده یا نه، پاک است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند؛ بنا بر احتیاط واجب باید هر یک جواب سلام دیگری را بدهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که چیزی که نجس بوده پاک شده است ، یا دو نفر عادل بر پاک شدن آن شهادت دهند ، و مورد شهادت آنان سبب پاک شدن باشد ، آن چیز پاک است ، مثلاً شهادت دهند به اینکه لباس آلوده به بول دو مرتبه شسته شده ، و همچنین است اگر کسی که چیز نجس در اختیار اوست بگوید آن چیز پاک شده ، و مورد اتهام هم نباشد ، یا مسلمانی چیز نجسی را به منظور پاک شدن آب کشیده باشد ، اگر چه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه .
- [آیت الله مکارم شیرازی] (مجتهد) و (اعلم) را از سه راه می توان شناخت: اوّل: این که خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: این که دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند، به شرط این که دو نفر عالم دیگر برخلاف گفته آنها شهادت ندهند. سوم: این که آنچنان در میان اهل علم و محافل علمی مشهور باشد که انسان یقین پیدا کند او اعلم است.