خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب کرده است، پس دعا را مستجاب مینماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد. بدیهی است که اگر خداوند دعای همه بندگانش را مستجاب نمینمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر میبردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است: ( قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا) (الفرقان، 77) ترجمه: بگو اگر دعای شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند در حقیقت شما به تکذیب پرداخته اید و به زودی [عذاب بر شما] لازم خواهد شد. خداوند کریم دعا را مستجاب مینماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزهای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانهای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است. در عین حال لازم است دقت کنیم که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوبهایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمتهای متعددی دارد که به اختصار میگویند لابد مصحلت نیست. که به عنوان مثال نکات ذیل برای روشنتر شدن موضوع ایفاد میگردد: نکته اول: دعا فقط لفظ نیست، بلکه خواستن است و خواستن کار دل و اراده است. اگر به لفظ چیزی گفته میشود، باید بیان خواست و اراده قلبی باشد، وگرنه فقط صوت است و ارزشی ندارد. لذا بسیار اتفاق میافتد که انسان با اصرار و مکرر به زبان چیزی میخواهد، اما به دل خواهان آن نیست. کسی که برای خواستهاش تلاشی نمیکند، معلوم است که نمیخواهد. مَثَل کسی که مقام قرب شهدا را میخواهد اما تلاش نمیکند، مانند کسی است که عِلم بخواهد، اما تحصیل علم ننماید. راجع به همه دعاها نیز همین طور است. کسی که چیزی بخواهد، خودش تلاش درستی برای رسیدن میکند. لذا امام رضا (ع) فرمود: کسی که دعا کند و دنبالش نرود، خودش را مسخره کرده است. نکته دوم: گاهی انسان چون در لفظ از خدا چیزی میخواهد، گمان میکند که دعایش را نزد خدا برده است، لکن در عمل امید دارد که دیگری خواستهاش را مستجاب نماید. یعنی برای آن دیگری استقلال در تأثیر قائل میگردد. نه این که از خدا بخواهد وسیلهسازی کند، چه آن دیگری باشد یا هر کس دیگری. بلکه باور، امید و اتکایش به همان دیگری است. پس در چنین حالتی او خدا را نخوانده است، بلکه لفظش خداست، دلش دیگری را میخواند. منتهی وقتی کارش نمیشود، به خدا معترض میگردد که پس چرا ندادی؟ نکته سوم: گاهی انسان در ضمن این که خواستهای دارد و آن را نیز از خدا میخواهد، کارهای دیگری میکند که راه دعایش را میبندد و یا استجابت را به تأخیر میاندازد یا کلاً منتفی میکند. گاه انسان دچار گناهان یا خطاهایی میشود که پردههای حفاظتی را میدرد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمَ)، گاه گناهانی میکند که سبب میشود مصیبتها و گرفتاریها بر او ببارد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ)، گاه گناهانی میکند که نعمتهای داده شده و نعمت استجابت را نیز ضایع میکند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ)، و گاه گناهانی میکند که دعای او را حبس میکند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لی الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ). - گاهی هیچ شرایطی برای استجابت دعا در آن زمانی که دعا کننده خواسته فراهم نیست. - گاهی استجابت در همان فراهم کردن شرایط و زمینههای لازم است. مثل کسی که پول و گشایش بخواهد، شغل خوبی سر راهش قرار گیرد و یا علم بخواهد با استاد خوبی آشنا گردد. - گاهی آن چه دعا کننده میخواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف میشود، سبب نزول بلا میگردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا میخواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد. از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمیخواهد و تلاشی هم در این زمینه نمینماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشری در رزقش میخواهد، و حال آن که خدا میداند همین گشایش بیشتر، او را منحرف میکند و او خواهان این انحراف نمیباشد. (وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ) (المؤمنون، 75) ترجمه: و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف کنیم در طغیان خود کوردلانه اصرار می ورزند. - گاهی آن چه به خیر خود میداند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود میداند خیر اوست. (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَ عَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) (البقره، 216) ترجمه: بر شما کارزار واجب شده است در حالی که برای شما ناگوار است و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است و خدا می داند و شما نمی دانید. - گاهی آن چه به مصلحت خود میداند و به خدا اصرار دارد تا اگر به مصلحتش نیست نیز به مصلحت نماید، به ضرر دیگران است، اما بندهی از خود راضی انتظار دارد که خواست او بشود، به دیگران هر چه میشود بشود. - گاهی به وسیله لازم متوسل نمی شود. استجابت هر دعایی وسیلههایی می خواهد که باید دعا کننده به آن متوسل گردد و از جمله وسیلهها بعد از توسل به اهل بیت (ع)، توسل به نماز، به دعا، به نیکی به پدر و مادر، صله ارحام، صدقه و ... می باشد. خود فرمود برای تقرب وسیله بجویید و تلاش کنید. و البته که باید وسیله متناسب با هدف باشد: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ و َابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ( (المائده، 31) ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید. و خلاصه هزاران هزار حالت و شرایط دیگر... اما در عین حال فرمود: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.
خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب کرده است، پس دعا را مستجاب مینماید، ولی استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
بدیهی است که اگر خداوند دعای همه بندگانش را مستجاب نمینمود، یا همه هلاک شده بودند و یا حتی مؤمنین و دعا کنندگان نیز در شرایط خیلی خیلی ناخوشایندی به سر میبردند، چرا که از نظر لطف الهی محروم شده بودند. لذا به پیامبرش (ص) به بندگانم بگو اگر دعا شما نبود که به شما نظر نمی کردم، و بدیهی است هر کس تکذیب کند، خودش لوازم عذاب خود را فراهم کرده است:
( قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا) (الفرقان، 77)
ترجمه: بگو اگر دعای شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند در حقیقت شما به تکذیب پرداخته اید و به زودی [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
خداوند کریم دعا را مستجاب مینماید، اما دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزهای آن را به مصلحت نماید. قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و...، همه لوازم وقوع یک اتفاق است و چنین نیست که اگر خواست یک نفر مغایر با تمامی شرایط بود، خدا [با توجه به ارتباط همه اجزای مادی و غیر مادی عالم هستی با یک دیگر]، تمام نظم عالم را بر هم زند تا غیر مصلحتی را مصلحت نماید. انتظار چنین درخواست غیر حکیمانه و عادلانهای از خداوند حکیم و عادل، همان دعای غیر قابل استجابت است.
در عین حال لازم است دقت کنیم که دعا و استجابت دعا تعاریف، شرایط و چارچوبهایی دارد و استجابت یا عدم استجابت دعا، علل و حکمتهای متعددی دارد که به اختصار میگویند لابد مصحلت نیست. که به عنوان مثال نکات ذیل برای روشنتر شدن موضوع ایفاد میگردد:
نکته اول: دعا فقط لفظ نیست، بلکه خواستن است و خواستن کار دل و اراده است. اگر به لفظ چیزی گفته میشود، باید بیان خواست و اراده قلبی باشد، وگرنه فقط صوت است و ارزشی ندارد. لذا بسیار اتفاق میافتد که انسان با اصرار و مکرر به زبان چیزی میخواهد، اما به دل خواهان آن نیست. کسی که برای خواستهاش تلاشی نمیکند، معلوم است که نمیخواهد. مَثَل کسی که مقام قرب شهدا را میخواهد اما تلاش نمیکند، مانند کسی است که عِلم بخواهد، اما تحصیل علم ننماید. راجع به همه دعاها نیز همین طور است. کسی که چیزی بخواهد، خودش تلاش درستی برای رسیدن میکند. لذا امام رضا (ع) فرمود: کسی که دعا کند و دنبالش نرود، خودش را مسخره کرده است.
نکته دوم: گاهی انسان چون در لفظ از خدا چیزی میخواهد، گمان میکند که دعایش را نزد خدا برده است، لکن در عمل امید دارد که دیگری خواستهاش را مستجاب نماید. یعنی برای آن دیگری استقلال در تأثیر قائل میگردد. نه این که از خدا بخواهد وسیلهسازی کند، چه آن دیگری باشد یا هر کس دیگری. بلکه باور، امید و اتکایش به همان دیگری است. پس در چنین حالتی او خدا را نخوانده است، بلکه لفظش خداست، دلش دیگری را میخواند. منتهی وقتی کارش نمیشود، به خدا معترض میگردد که پس چرا ندادی؟
نکته سوم: گاهی انسان در ضمن این که خواستهای دارد و آن را نیز از خدا میخواهد، کارهای دیگری میکند که راه دعایش را میبندد و یا استجابت را به تأخیر میاندازد یا کلاً منتفی میکند. گاه انسان دچار گناهان یا خطاهایی میشود که پردههای حفاظتی را میدرد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمَ)، گاه گناهانی میکند که سبب میشود مصیبتها و گرفتاریها بر او ببارد (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ)، گاه گناهانی میکند که نعمتهای داده شده و نعمت استجابت را نیز ضایع میکند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ)، و گاه گناهانی میکند که دعای او را حبس میکند (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لی الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ).
- گاهی هیچ شرایطی برای استجابت دعا در آن زمانی که دعا کننده خواسته فراهم نیست.
- گاهی استجابت در همان فراهم کردن شرایط و زمینههای لازم است. مثل کسی که پول و گشایش بخواهد، شغل خوبی سر راهش قرار گیرد و یا علم بخواهد با استاد خوبی آشنا گردد.
- گاهی آن چه دعا کننده میخواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف میشود، سبب نزول بلا میگردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا میخواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد. از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمیخواهد و تلاشی هم در این زمینه نمینماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشری در رزقش میخواهد، و حال آن که خدا میداند همین گشایش بیشتر، او را منحرف میکند و او خواهان این انحراف نمیباشد.
(وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ) (المؤمنون، 75)
ترجمه: و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف کنیم در طغیان خود کوردلانه اصرار می ورزند.
- گاهی آن چه به خیر خود میداند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود میداند خیر اوست.
(کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَ عَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) (البقره، 216)
ترجمه: بر شما کارزار واجب شده است در حالی که برای شما ناگوار است و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است و خدا می داند و شما نمی دانید.
- گاهی آن چه به مصلحت خود میداند و به خدا اصرار دارد تا اگر به مصلحتش نیست نیز به مصلحت نماید، به ضرر دیگران است، اما بندهی از خود راضی انتظار دارد که خواست او بشود، به دیگران هر چه میشود بشود.
- گاهی به وسیله لازم متوسل نمی شود. استجابت هر دعایی وسیلههایی می خواهد که باید دعا کننده به آن متوسل گردد و از جمله وسیلهها بعد از توسل به اهل بیت (ع)، توسل به نماز، به دعا، به نیکی به پدر و مادر، صله ارحام، صدقه و ... می باشد. خود فرمود برای تقرب وسیله بجویید و تلاش کنید. و البته که باید وسیله متناسب با هدف باشد:
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ و َابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ( (المائده، 31)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید.
و خلاصه هزاران هزار حالت و شرایط دیگر...
اما در عین حال فرمود: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.
- [سایر] چرا برای برآورده شدن حاجاتمان نذر میکنیم؟ در صورتی که اگر خداوند بخواهد حاجتی را پاسخ دهد، نیاز به امداد مالی ما ندارد تا در راهش خرج کنیم.
- [سایر] اینکه دعا بعد از تمجید خدا مستجاب است یعنی اینکه خدا نیاز به این تمجید دارد تا دعای ما را برآورده بکند ؟
- [آیت الله سبحانی] نذر نمودم اگر فلان حاجت برآورده شود گوسفندی بدهم و اگر حاجت دیگر برآورده شود مقداری برنج بدهم و اکنون یکی از حاجت ها برآورده شده است ولی نمی دانم مورد نذر گوسفند بوده یا برنج وظیفه ام چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر زنی در زمان قبل از ازدواج خود نذر حج بکند و شرایط بگونه ای باشد که بعد از ازدواج بخواهد به نذرخود عمل کند مثلا حاجتش بعد از ازدواج برآورده شده تکلیف چیست ؟ آیا نیاز به اجازه شوهر دارد ؟
- [آیت الله سبحانی] نذر کرده ام که اگر حاجتم برآورده شد خواهر و برادرم را به مشهد ببرم و حاجتم برآورده شد ولی آنها نمی توانند به مشهد بیایند آیا عمل به نذر از من ساقط می شود؟
- [سایر] برای برآورده شدن حاجات چه دعایی بخوانیم و شیوه دعا کردن چگونه است؟
- [سایر] آیا عمل به نذر فوری است؟ مثلاً چنانچه شخص نذر کند که اگر حاجتش برآورده شود، ده روز روزه بگیرد ؛ آیا باید بلافاصله این کار را بکند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر شخصی بگوید: خدایا اگر حاجت من برآورده شد فلان کار را می کنم. آیا در انعقاد نذر کافی است؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شخصی نذر کند که اگر کاری انجام گیرد مبلغی را به جایی پرداخت نماید اما بعد از برآورده شدن و انجام فعلش فراموش کند که نذر کرده یا خیر. آیا پرداخت نذر شکی واجب است یا خیر؟
- [سایر] سرانجام آرزوهای مادی چیست؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر از نذر کردن زن جلوگیری نماید، زن نمیتواند نذر کند و اگر با جلوگیری شوهر نذر کند، نذر او باطل است.
- [آیت الله سبحانی] نذر کننده باید مکلف و عاقل باشد و به اختیار و قصد خود نذر کند، بنابراین نذر کردن کسی که بی اختیار نذر کرده صحیح نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر از نذر کردن زن جلوگیری نماید، زن نمیتواند نذر کند و اگر بدون اجازه شوهر نذر کند، نذر او صحیح است ولی اگر بخواهد میتواند نذر او را به هم بزند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر فرزند با اجازه پدر نذر کند، باید به آن نذر عمل نماید، بلکه بنا بر احتیاط اگر بدون اذن او نذر کند، بلکه اگر با نهی پدر نذر کند، عمل به آن نذر بنماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] نذر کننده باید بالغ و عاقل باشد و با قصد و اختیار خود نذر کند بنابراین کسی که به واسطه عصبانی شدن بی اختیار نذر کرده یا او را بر نذر اکراه کرده باشند نذر او صحیح نیست
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر فرزند با اجازه پدر نذر کند، باید به آن نذر عمل نماید، بلکه اگر بدون اجازه او هم نذر کند، عمل کردن به آن نذر واجب است. ولی اگر پدر از کاری منع کرده باشد، و یا بعد از نذر از آن کار منع کند، آن نذر صحیح نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که نذر کرده عملی را مستمراً ترک کند مثلاً نذر می کند که اصلاً سیگار نکشد این نذر عرفاً یک نذر محسوب می شود لذا اگر یک مرتبه سیگار کشید نذر خود را شکسته و باید کفاره نذر خود را بدهد و اگر مرتبه دیگر آن را انجام دهد ربطی به نذر او ندارد و گاهی اوقات به نحوی نذر می کند که عرفاً چند نذر محسوب می شود مثل این که چند بار نذر کرده باشد که در این صورت برای هر بار که عمل نکند باید یک بار کفاره بدهد و در آینده نیز رعایت نذر را بکند. و اگر تردید داشته باشد که نذر او به چه نحوی بوده است یک نذر محسوب می شود.
- [آیت الله اردبیلی] نذر کننده باید مکلّف و عاقل باشد و به اختیار و قصد خود نذر کند، بنابر این نذر کردن کسی که او را مجبور کردهاند یا به واسطه عصبانی شدن بیاختیار نذر کرده، صحیح نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر فرزند بدون اجازه پدر یا با اجازه او نذر کند باید به ان نذر عمل نماید ولی اگر پدر یا مادر از عملی که نذر کرده منعش کنند نذر او صحیح نیست
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نذر کننده باید مکلف و عاقل باشد و به اختیار و قصد خود نذر کند، بنابر این نذر کردن کسی که او را مجبور کرده اند، یا بواسطه عصبانی شدن بی اختیار نذر کرده صحیح نیست.