مومن انسانی است که دین در جان و دلش نشسته و اعمالش رنگ خدایی یافته و آن ها را مطابق خواست الهی انجام می دهد. روایات متعددی در این باره بیان شده است که هر کدام از زاویه ای، بعضی از خصائص مومن را بیان کرده و صاحب آن ویژگی ها را مومن خوانده است که تعدادی از این احادیث شریف تقدیم می شود: (پیامبر خدا (ص) را از نشانه مؤمن و منافق پرسیدند، فرمود: همّت مؤمن نماز و روزه و عبادت است، ولی همّت منافق مانند چهار پایان خوردن و آشامیدن!)[1] (کسی خدمت حضرت علی (ع) عرض کرد: ای أمیر مؤمنان نشانه مؤمن در این زمان چیست؟ فرمود: به دوست خدا نگریسته و از او تبعیّت کند، و به دشمن خدا نظر کرده و از او تبرّی و بیزاری جوید هر چند که او دوست و خویش او باشد. عرض کرد: بخدا سوگند که راست گفتی ای أمیر مؤمنان! این را گفت و از دیده پنهان شد. حضرت فرمود: او برادرم خضر علیه السّلام بود!.)[2] (از علی (ع) نقل شده است: مؤمن دارای سه نشانه است: راستگوئی، یقین، و کوتاهی آرزو.)[3] راوی می گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود: مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او وجود داشته باشد: خصلتی از پروردگارش و خصلتی از پیامبرش و خصلتی از امامش. امّا خصلتی که از پروردگار باید داشته باشد راز داری است، خداوند فرموده: (دانای غیب است و هیچ کس را از غیب خود آگاه نمی کند مگر پیامبری را که مورد رضایت او باشد). و امّا خصلتی را که از پیامبر باید داشته باشد خوشرفتاری با مردم است، زیرا خداوند پیامبرش را به خوشرفتاری با مردم دستور داده و فرموده: (راه عفو را در پیش گیر و به نیکوکاری فرمان ده). و امّا خصلتی که از امام باید داشته باشد شکیبائی در سختی و گرفتاری است.[4] (طاوس یمانی میگوید: از علی بن الحسین(ع) شنیدم که فرمود: نشانه های مؤمن پنج چیز است، گفتم: آنها کدامند؟ فرمود: خداترسی در خلوت، و صدقه دادن در حال تنگدستی، و شکیبایی در مصیبت، و بردباری در حال غضب، و راستگویی در حال ترس.)[5] (امام صادق(ع) فرموده اند: آن کسی که از کار نیک خود مسرور شود و از کار بد خود شرمنده و غمین گردد، مؤمن است.)[6] (امام باقر(ع) فرموده اند: آن کسی مؤمن است که چون شاد و خرم شود، شادی و خرمی او را بسوی گناه نکشاند. و چون در خشم و ستیز شود، از گفتار حق بیرون نرود. و چون صاحب قدرت شود، دست تعدی و تجاوز دراز نکند.)[7] [1]. الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص 463. [2]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص: 259. [3]. الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص 460. [4]. الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص 460. [5]. الخصال، ج1، ص: 269. [6]. الکافی، ج2، ص: 233. [7]. الکافی، ج2، ص: 233.
مومن انسانی است که دین در جان و دلش نشسته و اعمالش رنگ خدایی یافته و آن ها را مطابق خواست الهی انجام می دهد. روایات متعددی در این باره بیان شده است که هر کدام از زاویه ای، بعضی از خصائص مومن را بیان کرده و صاحب آن ویژگی ها را مومن خوانده است که تعدادی از این احادیث شریف تقدیم می شود:
(پیامبر خدا (ص) را از نشانه مؤمن و منافق پرسیدند، فرمود: همّت مؤمن نماز و روزه و عبادت است، ولی همّت منافق مانند چهار پایان خوردن و آشامیدن!)[1]
(کسی خدمت حضرت علی (ع) عرض کرد: ای أمیر مؤمنان نشانه مؤمن در این زمان چیست؟ فرمود: به دوست خدا نگریسته و از او تبعیّت کند، و به دشمن خدا نظر کرده و از او تبرّی و بیزاری جوید هر چند که او دوست و خویش او باشد. عرض کرد: بخدا سوگند که راست گفتی ای أمیر مؤمنان! این را گفت و از دیده پنهان شد. حضرت فرمود: او برادرم خضر علیه السّلام بود!.)[2]
(از علی (ع) نقل شده است: مؤمن دارای سه نشانه است: راستگوئی، یقین، و کوتاهی آرزو.)[3]
راوی می گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که می فرمود: مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او وجود داشته باشد: خصلتی از پروردگارش و خصلتی از پیامبرش و خصلتی از امامش. امّا خصلتی که از پروردگار باید داشته باشد راز داری است، خداوند فرموده: (دانای غیب است و هیچ کس را از غیب خود آگاه نمی کند مگر پیامبری را که مورد رضایت او باشد). و امّا خصلتی را که از پیامبر باید داشته باشد خوشرفتاری با مردم است، زیرا خداوند پیامبرش را به خوشرفتاری با مردم دستور داده و فرموده: (راه عفو را در پیش گیر و به نیکوکاری فرمان ده). و امّا خصلتی که از امام باید داشته باشد شکیبائی در سختی و گرفتاری است.[4]
(طاوس یمانی میگوید: از علی بن الحسین(ع) شنیدم که فرمود: نشانه های مؤمن پنج چیز است، گفتم: آنها کدامند؟ فرمود: خداترسی در خلوت، و صدقه دادن در حال تنگدستی، و شکیبایی در مصیبت، و بردباری در حال غضب، و راستگویی در حال ترس.)[5]
(امام صادق(ع) فرموده اند: آن کسی که از کار نیک خود مسرور شود و از کار بد خود شرمنده و غمین گردد، مؤمن است.)[6]
(امام باقر(ع) فرموده اند: آن کسی مؤمن است که چون شاد و خرم شود، شادی و خرمی او را بسوی گناه نکشاند. و چون در خشم و ستیز شود، از گفتار حق بیرون نرود. و چون صاحب قدرت شود، دست تعدی و تجاوز دراز نکند.)[7]
[1]. الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص 463.
[2]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص: 259.
[3]. الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص 460.
[4]. الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص 460.
[5]. الخصال، ج1، ص: 269.
[6]. الکافی، ج2، ص: 233.
[7]. الکافی، ج2، ص: 233.
- [سایر] نشانه های مومن چیست؟
- [سایر] دروغ نگفتن در چه صورتی نشانه ی قوت ایمان است؟
- [سایر] ایمان واقعی و یقین قلبی به خدا را توضیح دهید؟ نشانه ها و آثار به دست آوردن این یقین چیست؟
- [سایر] با توجه به اینکه یکی از نشانه های ایمان آرزوی لقاء بروردگار می باشد (سوره جمعه) در حالی که ما دعای طول عمر می کنیم این دو مطلب به ظاهر متفاوت را چگونه می شود جمع نمود؟
- [سایر] ویژگیهای انسان مسلمان مؤمن از دیدگاه قرآن چیست؟ و انسان مسلمان و مؤمن چه تفاوتهایی با انسان مسیحی مؤمن یا یهودی مؤمن دارد؟
- [سایر] بفرمایید نشانه کسانی که چشم شور دارند چیست؟بفرمایید نشانه کسی که چشم خورده چیست؟
- [سایر] بفرمایید نشانه کسانی که چشم شور دارند چیست؟بفرمایید نشانه کسی که چشم خورده چیست؟
- [سایر] یکی از نشانه های آخرالزمان صیحه آسمانی است نشانه های قبل از صیحه آسمانی چیست؟
- [سایر] عطسه نشانه ی چیست؟
- [سایر] خارش نشانه ی چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مبتدیه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز ان نشانه حیض و چند روز دیگر ان نشانه استحاضه داشته باشد ولی خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر باشد همه خونهایی که دیده استحاضه است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سه روز یا بیشتر خون ببیند که نشانه حیض را دارد؛ بعد؛ ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند؛ باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته حیض قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد، ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [امام خمینی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه های حیض داشته، حیض قرار دهد.
- [امام خمینی] مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید از اولی که خون نشانه حیض دارد،حیض قرار دهد و در عدد، به خویشاوندان خود رجوع کند و بقیه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه های حیض را دارد و بعد ده روز یا بیشتر خونی را ببیند که نشانه های استحاضه را دارد و مجدداً خونی را ببیند که نشانه حیض را دارد، باید تمام خونهایی را که نشانه حیض داشته است حیض قرار دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنانی که از خون پاک نمی شوند ولی دو ماه پشت سر هم چند روز از خونی را که می بینند نشانه حیض و بقیه نشانه های استحاضه دارد و شماره روزهایی که نشانه حیض دارد در هر دو ماه یک اندازه است، اما وقت آن یکی نیست، باید آن چند روزی که نشانه حیض را دارد حیض قرار دهند.
- [آیت الله بهجت] مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونی که نشانه حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد، باید از اولی که خون نشانه حیض دارد، حیض قرار دهد و در عدد به خویشاوندان خود رجوع کند و بقیه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد، بعد ده روز یا بیشتر با نشانه استحاضه خون ببیند و دوباره سه روز یا بیشتر خونی به نشانه حیض ببیند، باید خون اول و خون آخر را که نشانه حیض داشته، حیض قرار دهد؛ بلی در مورد زنی که عادت وقتیه دارد و عادت وی به وسیله نشانه حیض مشخّص نشده باشد، خون بعد از ایام عادت، حیض نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] مضطربه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز ان نشانه های حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه دارد چنانچه خونی که نشانه حیض دارد کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد همه ان حیض است و اگر همه ان را که نشانه حیض دارد نشود حیض قرار دهد مثل ان که پنج روز به نشانه های حیض و پنج روز به نشانه های استحاضه و پنج روز دوباره به نشانه های حیض ببیند پس اگر انچه به نشانه های حیض است بشود هر یک را حیض قرار دهد به این که هر یک کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد باید در هر دو خون احتیاط کند به جمع بین تروک حایض و اعمال مستحاضه و انچه در وسط است و به نشانه های حیض نیست استحاضه قرار دهد و اگر فقط یکی از انها را بشود حیض قرار داد همان را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد