از دیدگاه قرآن (ایمان) عبارت است از علم و معرفت یقینی توام با تسلیم و خضوع در برابر حق. در یقین چهار شرط هست و با آنها ، ظن، شک و جهل، از قلمرو یقین خارج می شود؛ چرا که در ظن و شک، جزم به ثبوت وجود ندارد، ولی یقین غیر قابل زوال است. قرآن کریم از ضرورتی که حاصل شرایط چهارگانه (یقین) است با عباراتی از قبیل (لا ریب فیه) و مانند آن یاد کرده است. (1) از دیدگاه قرآن یقین دارای مراتبی است که به حسب آن ایمان نیز دارای مراتب می گردد: علم الیقین ، عین الیقین و حق الیقین. (علم الیقین) در مرحله معرفت مفهومی و ذهنی است: مانند آنکه آدمی به جهنم و بهشت در حد ادراک عقلی واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم دریابد. (عین الیقین) یافتن حقایق خارجی و مشاهده همان معرفت مفهومی و ذهنی است؛ مثل آنکه وقتی ملحد را در قیامت به جهنم بردند. وی دیگر خود جهنم را می بیند یا هنگامی که مومن را به بهشت بردند. او خود بهشت را مشاهده می کند. (حق الیقین) آن است که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانی از غیر و باقی بالله شود. از خود چیزی نداشته باشد و در معرفت الهی غرق شود. (2) در قرآن کریم به بعضی از مقامات یا درجات مومنان، اشاره شده است: 1.مقام تسلیم؛ یعنی ، واگذاری تمام ساحت های وجودی خود به اختیار خداوند. (3) 2.مقام ابرار؛ یعنی ، گذشتن از آن چیزی که به آن نیازمندیم و بخشیدن آن به دیگران (4) 3.مقام تقوا؛ یعنی، خوف از خدا و کناره گیری از گناه، (البته به شرط اینکه) مقصود از آن ترس و این کناره گیری خداوند باشد. (5) 4.مقام اخلاص؛ یعنی، انسان قلبش را مخصوص حق کند تا احدی جز مقلب القلوب در حرم دل او راه نیابد. (6) اما نشانه ها و آثار این یقین ایمان واقعی را باید در اعمال و کردار خویش جست و جو کنیم؛ چنان که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: (عقیده مومن در کردارش دیده می شود). اما این آثار و نشانه ها را در دو قلمرو و فردی و اجتماعی شمارش می کنیم: یک آثار فردی: 1.لذت معنوی و انبساط روحی، 2.تغییر نگرش به امور معنوی و مادی، 3.آرامش روحی، 4.رضامندی از حق و خود مقصر انگاری، 5.احساس عزت و غلبه، (7) 6.توکل بر خدا، (8) 7.محافظت بر ادای فرایض، به خصوص نماز، (9) 8.عفت و پاکدامنی، (10) 9.خشوع در نماز، (11) 10. روی گردانی از امور لغو و بیهوده، (12) 11. افزایش ایمان، هنگام شنیدن آیات الهی. (13) دو. آثار اجتماعی 1.تحکیم وحدت، 2.استقرار عدالت اجتماعی، 3.حسن مقابله با فساد و انحراف، (14) 4.تامین نیازهای مادی دیگران، (15) 5.تواضع در برابر مردم، (16) 6.پیشی گرفتن در امور خیر، (17) 7.عدم طمع دوستی با کافران، (18) 8.کوشش در امانت داری، (19) 9.وفای به تعهدها و قراردادها، (20) پی نوشتها: 1- مانند: بقره (2)، آیه 2؛ آل عمران (3)، آیه 9 . در این خصوص نگا: معرفت شناسی در قرآن ، ج 3 ، ص 255و 256. 2- نگا: تکاثر (102)، آیه 5 و 6 ؛ حاقه (69)، آیه 51 و نیز: مراحل اخلاق در قرآن، ج 11 (تفسیر موضوعی)، ص 351-356. 3- مانند: بقره (2)، آیه 128 و نگا: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، ص 383 و 384. 4- مطففین (83)، آیه 18-22 و نگا: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، ص 383 و 384. 5- تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، ص 205-219. 6- لقمان (31)، آیه 32، بینه (98)، آیه 5؛ کهف (18) آیه 110 و نگا: اوصاف الاشراف، ص 65، تفسیر موضوعی قرآن کریم ، ج 11، ص 253-258. 7- در خصوص این پنج مورد نگا: کیش پارسیان، ص 37-45. 8- انفال (8)، آیه 2. 9- مومنون (23)، آیه 9. 10- همان، آیه 5. 11- همان، آیه 2. 12- همان، آیه 3. 13- انفال (8)، آیه 2. 14- در خصوص این سه مورد نگا: کیش پارسیان ، ص 45-49. 15- توبه (9)، آیه 71؛ انفال (8)، آیه 3. 16- فرقان (25)، آیه 63. 17- مومنون (23)، آیه 59. 18- مجادله (58)، آیه 22. 19- مومنون (23)، آیه 8. 20- همان.
ایمان واقعی و یقین قلبی به خدا را توضیح دهید؟ نشانه ها و آثار به دست آوردن این یقین چیست؟
از دیدگاه قرآن (ایمان) عبارت است از علم و معرفت یقینی توام با تسلیم و خضوع در برابر حق. در یقین چهار شرط هست و با آنها ، ظن، شک و جهل، از قلمرو یقین خارج می شود؛ چرا که در ظن و شک، جزم به ثبوت وجود ندارد، ولی یقین غیر قابل زوال است. قرآن کریم از ضرورتی که حاصل شرایط چهارگانه (یقین) است با عباراتی از قبیل (لا ریب فیه) و مانند آن یاد کرده است. (1)
از دیدگاه قرآن یقین دارای مراتبی است که به حسب آن ایمان نیز دارای مراتب می گردد: علم الیقین ، عین الیقین و حق الیقین.
(علم الیقین) در مرحله معرفت مفهومی و ذهنی است: مانند آنکه آدمی به جهنم و بهشت در حد ادراک عقلی واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم دریابد. (عین الیقین) یافتن حقایق خارجی و مشاهده همان معرفت مفهومی و ذهنی است؛ مثل آنکه وقتی ملحد را در قیامت به جهنم بردند. وی دیگر خود جهنم را می بیند یا هنگامی که مومن را به بهشت بردند. او خود بهشت را مشاهده می کند. (حق الیقین) آن است که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانی از غیر و باقی بالله شود. از خود چیزی نداشته باشد و در معرفت الهی غرق شود. (2)
در قرآن کریم به بعضی از مقامات یا درجات مومنان، اشاره شده است:
1.مقام تسلیم؛ یعنی ، واگذاری تمام ساحت های وجودی خود به اختیار خداوند. (3)
2.مقام ابرار؛ یعنی ، گذشتن از آن چیزی که به آن نیازمندیم و بخشیدن آن به دیگران (4)
3.مقام تقوا؛ یعنی، خوف از خدا و کناره گیری از گناه، (البته به شرط اینکه) مقصود از آن ترس و این کناره گیری خداوند باشد. (5)
4.مقام اخلاص؛ یعنی، انسان قلبش را مخصوص حق کند تا احدی جز مقلب القلوب در حرم دل او راه نیابد. (6)
اما نشانه ها و آثار این یقین ایمان واقعی را باید در اعمال و کردار خویش جست و جو کنیم؛ چنان که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: (عقیده مومن در کردارش دیده می شود). اما این آثار و نشانه ها را در دو قلمرو و فردی و اجتماعی شمارش می کنیم:
یک آثار فردی:
1.لذت معنوی و انبساط روحی،
2.تغییر نگرش به امور معنوی و مادی،
3.آرامش روحی،
4.رضامندی از حق و خود مقصر انگاری،
5.احساس عزت و غلبه، (7)
6.توکل بر خدا، (8)
7.محافظت بر ادای فرایض، به خصوص نماز، (9)
8.عفت و پاکدامنی، (10)
9.خشوع در نماز، (11)
10. روی گردانی از امور لغو و بیهوده، (12)
11. افزایش ایمان، هنگام شنیدن آیات الهی. (13)
دو. آثار اجتماعی
1.تحکیم وحدت،
2.استقرار عدالت اجتماعی،
3.حسن مقابله با فساد و انحراف، (14)
4.تامین نیازهای مادی دیگران، (15)
5.تواضع در برابر مردم، (16)
6.پیشی گرفتن در امور خیر، (17)
7.عدم طمع دوستی با کافران، (18)
8.کوشش در امانت داری، (19)
9.وفای به تعهدها و قراردادها، (20)
پی نوشتها:
1- مانند: بقره (2)، آیه 2؛ آل عمران (3)، آیه 9 . در این خصوص نگا: معرفت شناسی در قرآن ، ج 3 ، ص 255و 256.
2- نگا: تکاثر (102)، آیه 5 و 6 ؛ حاقه (69)، آیه 51 و نیز: مراحل اخلاق در قرآن، ج 11 (تفسیر موضوعی)، ص 351-356.
3- مانند: بقره (2)، آیه 128 و نگا: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، ص 383 و 384.
4- مطففین (83)، آیه 18-22 و نگا: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، ص 383 و 384.
5- تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، ص 205-219.
6- لقمان (31)، آیه 32، بینه (98)، آیه 5؛ کهف (18) آیه 110 و نگا: اوصاف الاشراف، ص 65، تفسیر موضوعی قرآن کریم ، ج 11، ص 253-258.
7- در خصوص این پنج مورد نگا: کیش پارسیان، ص 37-45.
8- انفال (8)، آیه 2.
9- مومنون (23)، آیه 9.
10- همان، آیه 5.
11- همان، آیه 2.
12- همان، آیه 3.
13- انفال (8)، آیه 2.
14- در خصوص این سه مورد نگا: کیش پارسیان ، ص 45-49.
15- توبه (9)، آیه 71؛ انفال (8)، آیه 3.
16- فرقان (25)، آیه 63.
17- مومنون (23)، آیه 59.
18- مجادله (58)، آیه 22.
19- مومنون (23)، آیه 8.
20- همان.
- [سایر] اثرات لقمه حلال و حرام در ایمان قلبی و نفاق قلبی چیست؟
- [سایر] پی آمدهای روحی و روانی لقمه ی حلال و حرام بر ایمان قلبی و نفاق قلبی چیست؟
- [آیت الله بهجت] آثار بی اعتقادی به اصول ایمان چیست؟
- [سایر] راههای رسیدن به یقین قلبی در عقاید چیست؟
- [سایر] نشانه ایمان حقیقی چیست؟
- [سایر] نشانه های مومن چیست؟
- [سایر] رابطه ایمان و اطمینان قلبی در قرآن به چه صورت مطرح شده است؟
- [سایر] آثار دنیایی ایمان به حیات اخروی و یاد آن چیست؟
- [سایر] آثار دیدن فیلم های ترسناک در ایمان آدمی چیست؟
- [سایر] بعضی آثار و فواید ایمان را بیان کنید؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اشیاء عتیقه و آثار باستانی که از زیر خاک به دست می آید، اگرچه گنج نیستند; ولی خمس دارند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا یکی از معصومین علیهمالسلام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن، اگر چه خرج داشته باشد واجب است و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است. و نیز اگر تربت کربلا در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکردهاند بکلی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
- [آیت الله سبحانی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگرچه هزینه داشته باشد واجب است. و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است. و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند به کلی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر ورق قران یا چیزی که احترام ان لازم است مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا یکی از معصومین علیهم السلام بر ان نوشته شده در مستراح بیفتد بیرون اوردن و اب کشیدن ان اگر چه خرج داشته باشد واجب است و اگر بیرون اوردن ان ممکن نباشد باید به ان مستراح نروند تا یقین کنند ان ورق پوسیده است و همچنین اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون اوردن ان ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند که بکلی از بین رفته به ان مستراح نروند
- [آیت الله بروجردی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگر چه خرج داشته باشد واجب است و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکردهاند به کلّی از بین رفته به آن مستراح نروند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است ، مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده ، در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگر چه خرج داشته باشد ، واجب است .و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد ، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند ان ورق پوسیده است . و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند ، بکلی از بین رفته به آن مستراح نروند .
- [امام خمینی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است -مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر(ص) یا امام(ع) بر آن نوشته شده- در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگر چه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است. و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تا وقتی که یقین نکرده اند به کلی از بین رفته به آن مستراح نروند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگرچه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است، و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد وبیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید تاوقتی که یقین نکردهاند بکلّی از بین رفته به احتیاط واجب به آن مستراح نروند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است؛ مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده؛ در مستراح بیفتد؛ بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگرچه خرج داشته باشد واجب است. و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد؛ باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است. و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد؛ باید تا وقتی که یقین نکرده اند که به کلی از بین رفته به آن مستراح نروند.