در برخی از روایت داریم که اصرار بر دعا موجب برآمدن حاجات است و در تعالیم دیگر داریم بعضی دعاها به صلاح نیست؛ حال ما از کجا بدانیم که کدام دعا به صلاح است و کدام نیست و علت این تأخیر در استجابت چیست؟ بالاخره در دعا اصرار کنیم یا خیر؟ امام باقر علیه السلام می فرماید: واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَی اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ؛ به خدا سوگند هیچ بنده مؤمنی در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد. (الکافی : 2 / 475 / 3 منتخب میزان الحکمة : 200) در بیان برخی علما نیز آمده که خیلی اصرار بر دعا نکنید شاید به مصلحت شما نباشد، چرا که شاید در آینده و یا در قیامت و پس از مرگ متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده و خدا را شکر کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است. هر دو درست می گویند ولی شبهه تعارض بین این دو مطلب، ناشی از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است. در صورتیکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است. پس در واقع انسان باید بر دعا اصرار کند ولی بر استجابت ظاهری اصرار نکند. مثلا یک کسی که صاحب فرزند نمی شود همیشه و تا آخر عمر خوب است که بر دعا به صاحب فرزند صالح شدن اصرار کند ولی بر استجابت آن اصرار نکند. و از اینکه به ظاهر این دعا بر آورده نمی شود بی تابی نکند و نا امید از رحمت الهی نشود و افسرده نگردد. خود دعا کردن از جهات مختلف ممدوح است. از قبیل ارتباط با خدا و پیوند دائمی با خدا و اینکه انسان خود را محتاج به خدا ببیند. و اینکه خود دعا کردن فی نفسه مطلوب است و خود همین دعا کردن نوعی استجابت است. تا خدا نخواهد کسی توفیق دعا کردن و ارتباط با خدا را پیدا نمی کند. و از آنجایی که خداوند فرموده و وعده داده که: ادعونی استجب لکم- هر دعایی به تحقیق مستجاب می شود ولی نه به آنصورت ظاهری که ما همیشه بفهمیم. خداوند همه دعا ها را مستجاب می کند ولی گاهی مطابق ظاهر آن و گاهی که به صلاح نیست مطابق صلاح فرد و حتی بیشتر از خواسته فرد به او می دهد، لکن انسان به آن توجه ندارد. البته گاهی هم عدم استجابت ناشی از مانعی مثل گناه است که با توبه انسان، دعاهای او نیز شنیده و مستجاب می شود. پس شایسته است تمام نیاز هایمان را در دعا هایمان مد نظر بیاوریم بر آنها اصرار کنیم ولی در عین حال عرضه داریم که خدایا اگر به صلاحمان نیست آنگونه که خود می دانی و به خیرمان است پیش بیاور. و برای خداوند متعال تعیین تکلیف نکنیم که حتما باید چنین کنی و چنان کنی و این دور از ادب و خضوع است. اصرار نداشتن بر استجابت ظاهری کسی که اصرار بر استجابت ظاهری دعا دارد ، در دعا هم اگر استجابت ظاهری پیش نیامد ، گاهی برخی از رحمت خدا مأیوس می شود و یا کسانی بوده اند که نعوذ بالله کارشان به کفر کشیده شده است. در حالیکه اگر می دانستند که استجابت این دعا به خیرشان نیست هیچگاه این همه اصرار نمی کردند. دعا به معنای واقعی البته عدم استجابت دعا همیشه ناشی از این نیست که به صلاح فرد نباشد. گاهی موانعی برای استجابت دعا وجود دارد، نظیر برخی گناهان که منجر به حبس دعا می شوند و دردعای کمیل به برخی از آنها اشاره شده است. در رابطه با اصرار بر خواسته های معنوی یا مادی ، مطلبی را که باید توجه داشته باشیم ، مسئله همت انسان است.که به ما توصیه شده که همت هایمان را بلند کنیم و خواسته هایمان را در قله ها قرار دهیم و تمام همت خود را مصروف خواسته های ناچیز دنیایی نکنیم. ولی از آنجایی که انسان ، مادام که در دنیا قرار دارد به حوائج مادی هم نیازمند است ، به ما توصیه کرده اند که نمک طعامتان را و حتی بندکفشتان را از خدا بخواهید. و به نظر می رسد که این کار،توحید افعالی و فعلی انسان را تقویت می کند. از طرف دیگر، باید توجه داشته باشیم که ظرفیت و معرفت انسان ها، متفاوت است. آنهایی که دارای ظرفیت و معرفت بالاتری هستند ، به طبع در دعاهایشان خواسته های بلند همتانه بیشتری را لحاظ می کنند و کسانی که در سطح معرفتی پایین تری هستند، به تناسب معرفت و همتشان ، خواسته هایی از خداوند طلب می کنند. ضمن اینکه باید بدانیم، نفس ارتباط گیری با خداوند مطلوب است. در حدیث قدسی در بیان علت تفاوت های انسان ها آمده است: خداوند به این دلیل انسان ها را متفاوت آفریده (در خلق و مال و جمال و ... ) تا آنکس که در مرتبه بالاتری است خدارا به این واسطه شکر کند و آنکه در مرتبه پایین تری به لحاظ ظاهر قرار دارد در دعا، از خداوند طلب کند که به او هم بدهد و به این واسطه هر دو گروه به خداوند متصل شوند و ارتباط برقرار کنند. البته این حدیث موارد دیگری هم دارد که به تناسب بحث، فقط این قسمت را آوردم. خیر و صلاح به تشخیص ما یا به تشخیص خداوند؟ خیر و صلاح واقعی فرق دارد با آنچه که ما فکر می کنیم که به خیر و صلاحمان هست. (عسی وَعَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) (سوره بقره آیه 216) چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشد در حالی که خیر شما در آن است و همین طور چه بسا چیزی را دوست می دارید در حالی که در حقیقت برای شما شر است و خدا می داند حقایق امور را و شما نمی دانید. چه بسا کسی که در بیابان دارد از تشنگی می میرد و از خداوند مطالبه آب دارد کاملا مطمئن است که یافتن آب برای او نافع و به صلاح او است، ولی حتی همین شخص در حقیقت مطمئن نیست که رسیدن به آب به خیر و صلاحش است. شاید اگر الان از تشنگی بمیرد ، با وضع بهتری از دنیا برود و اگر به او آب برسد و زنده بماند و مثلا 30 سال دیگر زنده بماند ولی شرایطی در آینده زندگی اش پیش بیاید که عاقبت به شر از دنیا برود. چه بسیار کسانی که صاحب فرزند نمی شوند و با هزار اصرار و دعا و نذر و نیاز به فرزند می رسند ولی بچه ای ناقص الخلقه به دنیا می آید یا فرزند ناخلفی می شود، که بعدا پشیمان می شوند از این همه اصراری که کرده اند بر اجابت دعایشان و خواهند گفت که ای کاش بی فرزند باقی می ماندیم. توجه به حقیقت دعا مساله دیگری که از اهمیت زیادی برخوردار است، توجه به حقیقت دعا و پی بردن به ارزش دعا است؛ اینکه به دعا تنها به چشم وسیله ای برای گرفتن حاجت نگاه نکنیم؛ نه اینکه حاجات خود را از طریق دعا نخواهیم، خیر، بلکه مقصود این است که بدانیم نفس دعا کردن، عبادت است یعنی دعا از دعوت است و در دعا انسان از خداوند دعوت می کند تا در دل و جان او با صفات جمال و جلال اش تجلی کند و به دلی مومن که عرش خدا است بنشیند بنابراین دعا کننده چه حاجت بگیرد و چه نگیرد عبادت کرده و به خداوند نزدیک شده است. علت تأخیر در اجابت دعا مسأله اجابت دعا از مسائل قطعی در همه ادیان الهی است. قرآن مجید می فرماید: (اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزدیکم، و دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت می کنم) (بقره، آیه 186) گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهید تا اجابت کنم؛ پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت سریع دعاهای خود نیستیم؟ آیا خدا ما را فراموش کرده است؟ می دانیم که فراموشی در خداوند راه ندارد. پس علت چیست؟ اولا هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست؛ زیرا همانطور که گفتیم، دعا نوعی عبادت و پرستش است و در هر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: (شما را به دعا سفارش می کنم؛ زیرا با هیچ عمل دیگری همچون دعا، به خدا نزدیک نمی شوید.) ثانیا در خصوص استجابت دعا، توجه به یک نکته لازم و ضروری است که رسیدن به هر خواسته ای راه خود را دارد و باید از مسیر طبیعی خودش بدان دست یافت. البته در کنار تلاش فردی و اجتماعی موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنایت و کمک خداوند می شود. به عبارت دیگر باید برخاست و دعا کرد؛ نه اینکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستنی نیست. دعا برای کسی مفید است که در مسیر قرار دارد و عملا تلاش می کند و نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام می دهد. چنین کسی بسیار موفق خواهد بود و برای او رسیدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نیست.
در برخی از روایت داریم که اصرار بر دعا موجب برآمدن حاجات است و در تعالیم دیگر داریم بعضی دعاها به صلاح نیست؛ حال ما از کجا بدانیم که کدام دعا به صلاح است و کدام نیست و علت این تأخیر در استجابت چیست؟ بالاخره در دعا اصرار کنیم یا خیر؟
امام باقر علیه السلام می فرماید: واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَی اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ؛
به خدا سوگند هیچ بنده مؤمنی در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد. (الکافی : 2 / 475 / 3 منتخب میزان الحکمة : 200)
در بیان برخی علما نیز آمده که خیلی اصرار بر دعا نکنید شاید به مصلحت شما نباشد، چرا که شاید در آینده و یا در قیامت و پس از مرگ متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده و خدا را شکر کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است.
هر دو درست می گویند ولی شبهه تعارض بین این دو مطلب، ناشی از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است. در صورتیکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است. پس در واقع انسان باید بر دعا اصرار کند ولی بر استجابت ظاهری اصرار نکند.
مثلا یک کسی که صاحب فرزند نمی شود همیشه و تا آخر عمر خوب است که بر دعا به صاحب فرزند صالح شدن اصرار کند ولی بر استجابت آن اصرار نکند. و از اینکه به ظاهر این دعا بر آورده نمی شود بی تابی نکند و نا امید از رحمت الهی نشود و افسرده نگردد.
خود دعا کردن از جهات مختلف ممدوح است. از قبیل ارتباط با خدا و پیوند دائمی با خدا و اینکه انسان خود را محتاج به خدا ببیند. و اینکه خود دعا کردن فی نفسه مطلوب است و خود همین دعا کردن نوعی استجابت است. تا خدا نخواهد کسی توفیق دعا کردن و ارتباط با خدا را پیدا نمی کند. و از آنجایی که خداوند فرموده و وعده داده که: ادعونی استجب لکم- هر دعایی به تحقیق مستجاب می شود ولی نه به آنصورت ظاهری که ما همیشه بفهمیم. خداوند همه دعا ها را مستجاب می کند ولی گاهی مطابق ظاهر آن و گاهی که به صلاح نیست مطابق صلاح فرد و حتی بیشتر از خواسته فرد به او می دهد، لکن انسان به آن توجه ندارد. البته گاهی هم عدم استجابت ناشی از مانعی مثل گناه است که با توبه انسان، دعاهای او نیز شنیده و مستجاب می شود.
پس شایسته است تمام نیاز هایمان را در دعا هایمان مد نظر بیاوریم بر آنها اصرار کنیم ولی در عین حال عرضه داریم که خدایا اگر به صلاحمان نیست آنگونه که خود می دانی و به خیرمان است پیش بیاور. و برای خداوند متعال تعیین تکلیف نکنیم که حتما باید چنین کنی و چنان کنی و این دور از ادب و خضوع است.
اصرار نداشتن بر استجابت ظاهری
کسی که اصرار بر استجابت ظاهری دعا دارد ، در دعا هم اگر استجابت ظاهری پیش نیامد ، گاهی برخی از رحمت خدا مأیوس می شود و یا کسانی بوده اند که نعوذ بالله کارشان به کفر کشیده شده است. در حالیکه اگر می دانستند که استجابت این دعا به خیرشان نیست هیچگاه این همه اصرار نمی کردند.
دعا به معنای واقعی
البته عدم استجابت دعا همیشه ناشی از این نیست که به صلاح فرد نباشد. گاهی موانعی برای استجابت دعا وجود دارد، نظیر برخی گناهان که منجر به حبس دعا می شوند و دردعای کمیل به برخی از آنها اشاره شده است.
در رابطه با اصرار بر خواسته های معنوی یا مادی ، مطلبی را که باید توجه داشته باشیم ، مسئله همت انسان است.که به ما توصیه شده که همت هایمان را بلند کنیم و خواسته هایمان را در قله ها قرار دهیم و تمام همت خود را مصروف خواسته های ناچیز دنیایی نکنیم. ولی از آنجایی که انسان ، مادام که در دنیا قرار دارد به حوائج مادی هم نیازمند است ، به ما توصیه کرده اند که نمک طعامتان را و حتی بندکفشتان را از خدا بخواهید. و به نظر می رسد که این کار،توحید افعالی و فعلی انسان را تقویت می کند.
از طرف دیگر، باید توجه داشته باشیم که ظرفیت و معرفت انسان ها، متفاوت است. آنهایی که دارای ظرفیت و معرفت بالاتری هستند ، به طبع در دعاهایشان خواسته های بلند همتانه بیشتری را لحاظ می کنند و کسانی که در سطح معرفتی پایین تری هستند، به تناسب معرفت و همتشان ، خواسته هایی از خداوند طلب می کنند.
ضمن اینکه باید بدانیم، نفس ارتباط گیری با خداوند مطلوب است. در حدیث قدسی در بیان علت تفاوت های انسان ها آمده است: خداوند به این دلیل انسان ها را متفاوت آفریده (در خلق و مال و جمال و ... ) تا آنکس که در مرتبه بالاتری است خدارا به این واسطه شکر کند و آنکه در مرتبه پایین تری به لحاظ ظاهر قرار دارد در دعا، از خداوند طلب کند که به او هم بدهد و به این واسطه هر دو گروه به خداوند متصل شوند و ارتباط برقرار کنند. البته این حدیث موارد دیگری هم دارد که به تناسب بحث، فقط این قسمت را آوردم.
خیر و صلاح به تشخیص ما یا به تشخیص خداوند؟
خیر و صلاح واقعی فرق دارد با آنچه که ما فکر می کنیم که به خیر و صلاحمان هست.
(عسی وَعَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) (سوره بقره آیه 216)
چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشد در حالی که خیر شما در آن است و همین طور چه بسا چیزی را دوست می دارید در حالی که در حقیقت برای شما شر است و خدا می داند حقایق امور را و شما نمی دانید.
چه بسا کسی که در بیابان دارد از تشنگی می میرد و از خداوند مطالبه آب دارد کاملا مطمئن است که یافتن آب برای او نافع و به صلاح او است، ولی حتی همین شخص در حقیقت مطمئن نیست که رسیدن به آب به خیر و صلاحش است. شاید اگر الان از تشنگی بمیرد ، با وضع بهتری از دنیا برود و اگر به او آب برسد و زنده بماند و مثلا 30 سال دیگر زنده بماند ولی شرایطی در آینده زندگی اش پیش بیاید که عاقبت به شر از دنیا برود.
چه بسیار کسانی که صاحب فرزند نمی شوند و با هزار اصرار و دعا و نذر و نیاز به فرزند می رسند ولی بچه ای ناقص الخلقه به دنیا می آید یا فرزند ناخلفی می شود، که بعدا پشیمان می شوند از این همه اصراری که کرده اند بر اجابت دعایشان و خواهند گفت که ای کاش بی فرزند باقی می ماندیم.
توجه به حقیقت دعا
مساله دیگری که از اهمیت زیادی برخوردار است، توجه به حقیقت دعا و پی بردن به ارزش دعا است؛ اینکه به دعا تنها به چشم وسیله ای برای گرفتن حاجت نگاه نکنیم؛ نه اینکه حاجات خود را از طریق دعا نخواهیم، خیر، بلکه مقصود این است که بدانیم نفس دعا کردن، عبادت است یعنی دعا از دعوت است و در دعا انسان از خداوند دعوت می کند تا در دل و جان او با صفات جمال و جلال اش تجلی کند و به دلی مومن که عرش خدا است بنشیند بنابراین دعا کننده چه حاجت بگیرد و چه نگیرد عبادت کرده و به خداوند نزدیک شده است.
علت تأخیر در اجابت دعا
مسأله اجابت دعا از مسائل قطعی در همه ادیان الهی است. قرآن مجید می فرماید: (اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان؛
هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزدیکم، و دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت می کنم) (بقره، آیه 186)
گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهید تا اجابت کنم؛ پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت سریع دعاهای خود نیستیم؟ آیا خدا ما را فراموش کرده است؟ می دانیم که فراموشی در خداوند راه ندارد.
پس علت چیست؟
اولا هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست؛ زیرا همانطور که گفتیم، دعا نوعی عبادت و پرستش است و در هر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: (شما را به دعا سفارش می کنم؛ زیرا با هیچ عمل دیگری همچون دعا، به خدا نزدیک نمی شوید.)
ثانیا در خصوص استجابت دعا، توجه به یک نکته لازم و ضروری است که رسیدن به هر خواسته ای راه خود را دارد و باید از مسیر طبیعی خودش بدان دست یافت. البته در کنار تلاش فردی و اجتماعی موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنایت و کمک خداوند می شود. به عبارت دیگر باید برخاست و دعا کرد؛ نه اینکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستنی نیست. دعا برای کسی مفید است که در مسیر قرار دارد و عملا تلاش می کند و نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام می دهد. چنین کسی بسیار موفق خواهد بود و برای او رسیدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نیست.
- [سایر] آداب ظاهری دعا چه تأثیری در اجابت دعا دارد؟
- [سایر] راه اجابت دعا چیست؟
- [سایر] چرا هر چقدر دعا می کنم اجابت نمی شود؟
- [سایر] چرا گاهی دعا آن قدر در اجابت به تأخیر می افتد که انسان دچار رنج و زحمت می شود؟
- [سایر] اصرار بر دعا چه نقشی در استجابت دارد؟
- [سایر] چرا گاهی دعا آن قدر در اجابت به تأخیر می افتد که انسان دچار رنج و زحمت می شود؟
- [سایر] چرا خداوند بعضی حاجات انسان را به سرعت اجابت میکند و بعضی را اجابت نمیکند؟
- [سایر] آیا دعای مضطر اجابت میشود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا وقتی ما دعا می کنیم وقتی خداوند بخواهد اجابت کند به اصطلاح دلش به رحم می آید (که خداوند از صفت بشری مبراست ) و یا با علم الهی خود هر چیزی که درست است انجام می شود و دعا کردن ما فقط نشان دهنده ی افتادگی در برابر خداوند است در حالی که در قرآن آمده که مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم معنی این جمله چیست آیا با صفات خداوند جور در می آید در یک کلام فلسفه ی دعا چیست؟
- [سایر] چه دعایی به اجابت نزدیکتر است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] واجب نیست که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد اگرچه قصد دعا بهتر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] گفته شد، و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله وحید خراسانی] خواندن قران به قصد قرانیت نه قصد جزییت در نماز به غیر از چهار ایه ای که سجده واجب دارد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ولی احتیاط مستحب ان است که به غیر عربی دعا نکند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خواندن قرآن در نماز؛ غیر از چهار آیه ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد؛ ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله بروجردی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سورهای که سجده واجب دارد (و در احکام جنابت مسأله 361 گفته شد) و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط واجب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار آیهای که سجده واجب دارد و در مسأله 361 و 1102 گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله نوری همدانی] باید نماز گزار جواب سلام را به قصد جواب بگوید نه به قصد دعا .
- [آیت الله سبحانی] باید نمازگزار جواب سلام را به قصد جواب بگوید نه به قصد دعا.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . جواب سلام را باید به قصد رد تحیت بگوید، نه به قصد قرآن یا دعا.
- [آیت الله سبحانی] عدالت یک حالت خداترسی باطنی در انسان است که او را از ارتکاب گناهان کبیره و اصرار بر صغیره باز می دارد و اگر هم گناهی از او سر زد فوراً نادم شده و استغفار می کند.