عبادت چیست؟
عبادت بر معنایی آمیخته از (اطاعت ) و (فروتنی ) دلالت می کند. و عملی است که فرمانبری از معبودی را در پی دارد. (رک:  (اساس البلاغه )، (لسان العرب ) و (تاج العروس )) اما باید در نظر داشت که هر اطاعتی، عبادت نیست، موارد بسیاری از اطاعت است که عبات شمرده نمی شود. به عنوان مثال، انسان از کارفرمای خویش، اطاعت می کند، اما او را عبادت نمی کند. و رمز مساله در این جاست که اطاعت از کارفرما و نظیر آن، اطاعت بدون قید و شرطی نیست. علامه طباطبایی می فرمایند: (عبادت هر چیز مساوی با اعتقاد به ربوبیت او است، همچنین اطاعت بدون قید و شرط هر چیز نیز مساوی با رب دانستن آن چیز است، پس طاعت هم وقتی بطور استقلال باشد خود، عبادت و پرستش است و لازمه این معنا این است که شخص مطاع را بدون قید و شرط و بنحو استقلال اله بدانیم، زیرا اله آن کسی است که سزاوار عبادت باشد. )[1] همچنین اصل عبادت، آن حالت قلبی و درونی انسان است. پس نماز و روزه و نظیر آن، حقیقت عبادت نیستند، اگر چه افعال و اعمالی هستند که عبادت در شکل آنها، ظهور و بروز می کند. علامه در این باره می فرمایند: ( و هیچ شکی نیست در اینکه روح و مغز عبادت بنده عبارت است از همان بندگی درونی او، و حالاتی که در قلب نسبت به معبود دارد که اگر آن نباشد، عبادتش روح نداشته و اصلا عبادت بشمار نمی‌رود و لیکن در عین حال این توجه قلبی باید به صورتی مجسم شود و خلاصه عبادت در کمالش و ثبات و استقرار تحققش، محتاج به این است که در قالبی و ریختی ممثل گردد. ...  مغز عبادت و روح آن را همان حالات درونی دانسته، برای مقام تمثل آن حالات نیز طرحی ریخته )[2] و نکته دیگری که باید در نظر داشت، این است که عبودیت، درجات مختلفی دارد. حضرت علی (ع) عبادت ها را چند نوع می دانند: گروهی، خدا را به شوق بهشت می‌پرستند، این عبادت بازرگانان است. و گروهی خدا را از ترس عذاب او می‌پرستند، این عبادت بردگان است. و گروهی خدا را برای سپاس او می‌پرستند، این عبادت آزادگان است.[3] برترین نوع عبادت، عبادتی است که خالصانه برای خدای متعال انجام شود و در آن هیچ چیز و هیچ کس، حتی خود انسان نیز مد نظر نباشد. علامه طباطبایی می فرمایند: (عبادت وقتی حقیقتا عبادت است که عبد عابد در عبادتش خلوص داشته باشد، و خلوص، همان حضوری است که قبلا بیان کردیم، و روشن شد که عبادت وقتی تمام و کامل میشود که به غیر خدا بکسی دیگر مشغول نباشد، و در عملش شریکی برای سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت بسته و متعلق بجایی نباشد، نه به امیدی، و نه ترسی، حتی نه امید به بهشتی، و نه ترس از دوزخی، که در این صورت عبادتش خالص، و برای خدا است، بخلاف اینکه عبادتش بمنظور کسب بهشت و دفع عذاب باشد، که در اینصورت خودش را پرستیده، نه خدا را.)[4] [1]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌9، ص: 327. [2]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌1، ص: 508. [3]. نهج البلاغه، کلمات قصار 237. [4]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌1، ص: 42.
عنوان سوال:

عبادت چیست؟


پاسخ:

عبادت بر معنایی آمیخته از (اطاعت ) و (فروتنی ) دلالت می کند. و عملی است که فرمانبری از معبودی را در پی دارد. (رک:  (اساس البلاغه )، (لسان العرب ) و (تاج العروس )) اما باید در نظر داشت که هر اطاعتی، عبادت نیست، موارد بسیاری از اطاعت است که عبات شمرده نمی شود. به عنوان مثال، انسان از کارفرمای خویش، اطاعت می کند، اما او را عبادت نمی کند. و رمز مساله در این جاست که اطاعت از کارفرما و نظیر آن، اطاعت بدون قید و شرطی نیست.

علامه طباطبایی می فرمایند: (عبادت هر چیز مساوی با اعتقاد به ربوبیت او است، همچنین اطاعت بدون قید و شرط هر چیز نیز مساوی با رب دانستن آن چیز است، پس طاعت هم وقتی بطور استقلال باشد خود، عبادت و پرستش است و لازمه این معنا این است که شخص مطاع را بدون قید و شرط و بنحو استقلال اله بدانیم، زیرا اله آن کسی است که سزاوار عبادت باشد. )[1]

همچنین اصل عبادت، آن حالت قلبی و درونی انسان است. پس نماز و روزه و نظیر آن، حقیقت عبادت نیستند، اگر چه افعال و اعمالی هستند که عبادت در شکل آنها، ظهور و بروز می کند.

علامه در این باره می فرمایند: ( و هیچ شکی نیست در اینکه روح و مغز عبادت بنده عبارت است از همان بندگی درونی او، و حالاتی که در قلب نسبت به معبود دارد که اگر آن نباشد، عبادتش روح نداشته و اصلا عبادت بشمار نمی‌رود و لیکن در عین حال این توجه قلبی باید به صورتی مجسم شود و خلاصه عبادت در کمالش و ثبات و استقرار تحققش، محتاج به این است که در قالبی و ریختی ممثل گردد. ...  مغز عبادت و روح آن را همان حالات درونی دانسته، برای مقام تمثل آن حالات نیز طرحی ریخته )[2]

و نکته دیگری که باید در نظر داشت، این است که عبودیت، درجات مختلفی دارد. حضرت علی (ع) عبادت ها را چند نوع می دانند: گروهی، خدا را به شوق بهشت می‌پرستند، این عبادت بازرگانان است. و گروهی خدا را از ترس عذاب او می‌پرستند، این عبادت بردگان است. و گروهی خدا را برای سپاس او می‌پرستند، این عبادت آزادگان است.[3]

برترین نوع عبادت، عبادتی است که خالصانه برای خدای متعال انجام شود و در آن هیچ چیز و هیچ کس، حتی خود انسان نیز مد نظر نباشد. علامه طباطبایی می فرمایند: (عبادت وقتی حقیقتا عبادت است که عبد عابد در عبادتش خلوص داشته باشد، و خلوص، همان حضوری است که قبلا بیان کردیم، و روشن شد که عبادت وقتی تمام و کامل میشود که به غیر خدا بکسی دیگر مشغول نباشد، و در عملش شریکی برای سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت بسته و متعلق بجایی نباشد، نه به امیدی، و نه ترسی، حتی نه امید به بهشتی، و نه ترس از دوزخی، که در این صورت عبادتش خالص، و برای خدا است، بخلاف اینکه عبادتش بمنظور کسب بهشت و دفع عذاب باشد، که در اینصورت خودش را پرستیده، نه خدا را.)[4]

[1]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌9، ص: 327.
[2]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌1، ص: 508.
[3]. نهج البلاغه، کلمات قصار 237.
[4]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌1، ص: 42.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین