در تاریخ ادیان توحیدی، پس از نام مقدس خداوند هیچ کلمهای به اهمیت و شگرفی (وحی) نیست؛ اگر وحی نبود: 1. خداوند با غنا و استغنای کامل ذات و ذاتیاش، از کل آفرینش در پرده غیب الغیوب باقی میماند و در آن صورت کار انسان، زار و عرصه بر او تنگ بود و کل بشریت با یک پای چوبین (عقل عدد اندیش) تنها میماند.سید محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام، (دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هفتم، 1374 ش) صص 91 - 92. 2. هر چند وجود جهان ماورای طبیعت و عالم ملکوت و مراتب مافوق تا حدودی قابل درک بوده و ضرورت قیامت و جهان پس از مرگ از راه تفکر و برهان و استدلال قابل اثبات استمرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5. ؛ اما شناخت بسیاری از ویژگیها و جزئیات هستی فراتر از دسترسی دانش و تجربه بشری است. 3. اگر خداوند خود را از طریق وحی بر انسانها آشکار نمیکرد، چه بسا آنان ناچار بودند درباره وجود خداوند، فقط حدس بزنند و یا حداقل به دو گروه تقسیم میشدند: عدهای حدس میزدند که خدا هست و مبدئی هست؛ هم جهان غیبی و هم غیب جهانی دارد. عدهای نیز حدس میزدند که هر چه هست در همین دنیا است و نه پیش از آفرینش، خداوندی در کار بوده است و نه پس از پایان طبیعی جهان. سپس از حدس هم فراتر میرفتند چنانکه در تاریخ فکر و فلسفه استدلال به عدم مبدأ کردهاند!!بهاءالدین خرمشاهی، قرآن شناخت طرح نو، تهران چاپ سوم 1375 ش صص 45 46. 4. آدمی در پرتو وجود و جاودانگی روح، برای شناخت حقایق جهان پس از مرگ هیچ منبع اطلاعاتی نداشت و نمیتوانست هیچ گونه پیشبینی خاصی درباره نیازهای ضروری این سفر طولانی و بیبازگشت ارائه کند. 5. اگر وحی نبود، بسیاری از اختلافات موجود میان بشر از بین نمیرفت و انسان با تردیدهای جدی در مسائل معرفتی - نظیر شناخت انسان، هدف خلقت و زندگی اجتماعی آغاز و فرجام طبیعت، وظایف انسان در قبال خدا، جامعه، طبیعت خود روبه رو میشد. 6. اگر وحی نبود، بسیاری از ظرفیتهای فطری و عقلانی انسان شناخته نمیشد و یا به درستی شکوفا نمیگشت. وحی الهی قلههای والایی از حقایق را در برابر انسان مینهد و او را به اندیشه و تأمل در آنها دعوت میکند و از این طریق به شکوفایی عقل و فطرت او کمک مینماید. 7. انسان تصویر شفاف و روشنی از کمال و سعادت خود ندارد و سرگذشت دیرین اندیشه بشر، نشان میدهد که بدون تلقّی روشن و شفاف از کمال و سعادت، شاهد سردرگمیها، کژرویها و از بین رفتن سرمایههای اساسی بودهایم! این نقص به ضعف دستگاه معرفتی انسان بر میگردد. وحی الهی ضمن تعریف روشن آفریدگار، جهان هستی، انسان و ظرفیتهای او، راهکار شکوفایی متوازن، متعادل و هماهنگ انسان را تشریح و مسیر رسیدن او را به سعادت دائمی بیان میکند. 8. وحی الهی را نباید در محدوده رسولان و کتابهای آسمانی خلاصه کرد. این وحی به تصریح قرآن شامل الهامات ویژه به اولیای خدا نیز میگردد. براساس روایات، در طول تاریخ حدود 124 هزار پیامبر ظهور کردهاند که تنها گروهی اندک وظیفه ابلاغ پیامهای الهی را به مردم داشتهاند. اما گروه بیشتری برای به کمال رساندن ظرفیتهای عقلی و فطری خود، هدایتهای ویژه دریافت میکردند و در محیط اجتماعی آلوده، مسیر سلامت را میپیمودند. در قرآن آمده است که مادر حضرت موسیعلیه السلام به مدد وحی الهی، فرزند خود را در سبد گذاشت و به دریا انداخت: (وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ)؛ قصص (28)، آیه 7.؛ (و به مادر موسی الها م کردیم که او را شیر بده و چون بر او بیمناک شدی، او را در [جعبهای] به دریا بیفکن و مترس و غم مخور، [چرا که] ما برگرداننده او به سوی تو و گرداننده او از پیامبران هستیم). همچنین عنایاتی به حضرت مریمعلیها السلام شد و ملائکه با او به گفت و گو پرداختند: (وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ. یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ)؛ آل عمران (3)، آیه 42 و 43.؛ (و یاد کن [زمانی که] فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاکیزه داشته و بر زنان جهانیان برتری داده است. ای مریم! پروردگارت را اطاعت کن و سجده بر و همراه نمازگزاران نماز بگزار). البته (وحی رسالی) جایگاه ویژهای دارد و در این میان نقش قرآن بسیار ممتاز است، به طوری که قرآن کریم بیش از کتابهای آسمانی پیشین، برای تنظیم جذب و دفع و تعدیل شهوت و غضب و تصحیح محبت و عداوت انسانها، بشیر و نذیر است.فصلت (41)، آیات 2 و 4 ؛ مریم (19)، آیه 97. لیک گر واقف شوی زین آب پاک که کلام ایزد است و روحناک نیست گردد وسوسه کلی ز جان دل بیابد ره به سوی گلستان ز آنکه در باغی و در جویی پرد هر که از سر صحف بویی برد مثنوی، 4/3470 - 3472. بدون قرآن چه بسا آدمی در غفلت بود و عمر خود را به غفلت سپری میکرد؛ زیرا تنها نگاه خود را محدود به دنیای مادی میساخت و آن را چون سرای حقیقت میانگاشت و از این رو، جهان برای او معنایی ورا و بالاتر از خود نداشت؛ بلکه هر چه را میدید و مینگریست، تنها موجودات تقطیع شدهای میپنداشت که فارغ از مبدأ و غایت است و نه (از جایی است) و نه (رو به جایی) دارد. اما آیات قرآن انسان را به تدبر واداشته و او را از این غفلت بیدار میسازدص (38)، آیه 29 ؛ محمد (47)، آیه 24. .برای آگاهی بیشتر در این باب نکا: مقالات، استاد محمد شجاعی (سروش، چاپ دوم 1371 ش، ج اول)، صص 89 98. به هر روی دلیل نزول قرآن، نیاز آدمی است و تا زمانی که این نیاز هست - که تا ابد خواهد بود - باید قرآن باشد. (قرآن شناسی، صالح قنادی با همکاری جمعی از محققان، کد: 1/500005)
در تاریخ ادیان توحیدی، پس از نام مقدس خداوند هیچ کلمهای به اهمیت و شگرفی (وحی) نیست؛ اگر وحی نبود:
1. خداوند با غنا و استغنای کامل ذات و ذاتیاش، از کل آفرینش در پرده غیب الغیوب باقی میماند و در آن صورت کار انسان، زار و عرصه بر او تنگ بود و کل بشریت با یک پای چوبین (عقل عدد اندیش) تنها میماند.سید محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام، (دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هفتم، 1374 ش) صص 91 - 92.
2. هر چند وجود جهان ماورای طبیعت و عالم ملکوت و مراتب مافوق تا حدودی قابل درک بوده و ضرورت قیامت و جهان پس از مرگ از راه تفکر و برهان و استدلال قابل اثبات استمرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5.
؛ اما شناخت بسیاری از ویژگیها و جزئیات هستی فراتر از دسترسی دانش و تجربه بشری است.
3. اگر خداوند خود را از طریق وحی بر انسانها آشکار نمیکرد، چه بسا آنان ناچار بودند درباره وجود خداوند، فقط حدس بزنند و یا حداقل به دو گروه تقسیم میشدند: عدهای حدس میزدند که خدا هست و مبدئی هست؛ هم جهان غیبی و هم غیب جهانی دارد. عدهای نیز حدس میزدند که هر چه هست در همین دنیا است و نه پیش از آفرینش، خداوندی در کار بوده است و نه پس از پایان طبیعی جهان. سپس از حدس هم فراتر میرفتند چنانکه در تاریخ فکر و فلسفه استدلال به عدم مبدأ کردهاند!!بهاءالدین خرمشاهی، قرآن شناخت طرح نو، تهران چاپ سوم 1375 ش صص 45 46.
4. آدمی در پرتو وجود و جاودانگی روح، برای شناخت حقایق جهان پس از مرگ هیچ منبع اطلاعاتی نداشت و نمیتوانست هیچ گونه پیشبینی خاصی درباره نیازهای ضروری این سفر طولانی و بیبازگشت ارائه کند.
5. اگر وحی نبود، بسیاری از اختلافات موجود میان بشر از بین نمیرفت و انسان با تردیدهای جدی در مسائل معرفتی - نظیر شناخت انسان، هدف خلقت و زندگی اجتماعی آغاز و فرجام طبیعت، وظایف انسان در قبال خدا، جامعه، طبیعت خود روبه رو میشد.
6. اگر وحی نبود، بسیاری از ظرفیتهای فطری و عقلانی انسان شناخته نمیشد و یا به درستی شکوفا نمیگشت. وحی الهی قلههای والایی از حقایق را در برابر انسان مینهد و او را به اندیشه و تأمل در آنها دعوت میکند و از این طریق به شکوفایی عقل و فطرت او کمک مینماید.
7. انسان تصویر شفاف و روشنی از کمال و سعادت خود ندارد و سرگذشت دیرین اندیشه بشر، نشان میدهد که بدون تلقّی روشن و شفاف از کمال و سعادت، شاهد سردرگمیها، کژرویها و از بین رفتن سرمایههای اساسی بودهایم! این نقص به ضعف دستگاه معرفتی انسان بر میگردد. وحی الهی ضمن تعریف روشن آفریدگار، جهان هستی، انسان و ظرفیتهای او، راهکار شکوفایی متوازن، متعادل و هماهنگ انسان را تشریح و مسیر رسیدن او را به سعادت دائمی بیان میکند.
8. وحی الهی را نباید در محدوده رسولان و کتابهای آسمانی خلاصه کرد. این وحی به تصریح قرآن شامل الهامات ویژه به اولیای خدا نیز میگردد. براساس روایات، در طول تاریخ حدود 124 هزار پیامبر ظهور کردهاند که تنها گروهی اندک وظیفه ابلاغ پیامهای الهی را به مردم داشتهاند. اما گروه بیشتری برای به کمال رساندن ظرفیتهای عقلی و فطری خود، هدایتهای ویژه دریافت میکردند و در محیط اجتماعی آلوده، مسیر سلامت را میپیمودند. در قرآن آمده است که مادر حضرت موسیعلیه السلام به مدد وحی الهی، فرزند خود را در سبد گذاشت و به دریا انداخت: (وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ)؛ قصص (28)، آیه 7.؛ (و به مادر موسی الها م کردیم که او را شیر بده و چون بر او بیمناک شدی، او را در [جعبهای] به دریا بیفکن و مترس و غم مخور، [چرا که] ما برگرداننده او به سوی تو و گرداننده او از پیامبران هستیم).
همچنین عنایاتی به حضرت مریمعلیها السلام شد و ملائکه با او به گفت و گو پرداختند: (وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ. یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ)؛ آل عمران (3)، آیه 42 و 43.؛ (و یاد کن [زمانی که] فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاکیزه داشته و بر زنان جهانیان برتری داده است. ای مریم! پروردگارت را اطاعت کن و سجده بر و همراه نمازگزاران نماز بگزار).
البته (وحی رسالی) جایگاه ویژهای دارد و در این میان نقش قرآن بسیار ممتاز است، به طوری که قرآن کریم بیش از کتابهای آسمانی پیشین، برای تنظیم جذب و دفع و تعدیل شهوت و غضب و تصحیح محبت و عداوت انسانها، بشیر و نذیر است.فصلت (41)، آیات 2 و 4 ؛ مریم (19)، آیه 97.
لیک گر واقف شوی زین آب پاک که کلام ایزد است و روحناک
نیست گردد وسوسه کلی ز جان دل بیابد ره به سوی گلستان
ز آنکه در باغی و در جویی پرد هر که از سر صحف بویی برد
مثنوی، 4/3470 - 3472.
بدون قرآن چه بسا آدمی در غفلت بود و عمر خود را به غفلت سپری میکرد؛ زیرا تنها نگاه خود را محدود به دنیای مادی میساخت و آن را چون سرای حقیقت میانگاشت و از این رو، جهان برای او معنایی ورا و بالاتر از خود نداشت؛ بلکه هر چه را میدید و مینگریست، تنها موجودات تقطیع شدهای میپنداشت که فارغ از مبدأ و غایت است و نه (از جایی است) و نه (رو به جایی) دارد. اما آیات قرآن انسان را به تدبر واداشته و او را از این غفلت بیدار میسازدص (38)، آیه 29 ؛ محمد (47)، آیه 24.
.برای آگاهی بیشتر در این باب نکا: مقالات، استاد محمد شجاعی (سروش، چاپ دوم 1371 ش، ج اول)، صص 89 98.
به هر روی دلیل نزول قرآن، نیاز آدمی است و تا زمانی که این نیاز هست - که تا ابد خواهد بود - باید قرآن باشد. (قرآن شناسی، صالح قنادی با همکاری جمعی از محققان، کد: 1/500005)
- [سایر] 1. معنای نزول القرآن چیست؟ 2. مرحله و مرتبه نزول القرآن چگونه است؟ 3. فلسفه تدریجی بودن نزول القرآن چیست؟
- [سایر] مبدا نزول کلام وحی چیست؟
- [سایر] وحی چیست؟ و آیا نزول وحی بر انسان های عادی ممکن است؟
- [سایر] زمان نزول قرآن و شروع وحی کی بوده است؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی برای مطالعه مباحث زیر ارائه دهید: کلام اسلامی- فلسفه اسلامی عرفان اسلامی -فقه اسلامی -فلسفه غرب.
- [سایر] فلسفه ایجاد نظام اسلامی چیست ؟
- [سایر] تفاوت فلسفه اسلامی با غیر اسلامی کدامند؟
- [سایر] فلسفه نماز چیست؟ و آیا این فلسفه در نظر شیعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
- [سایر] آیا در وحی به پیامبر فترت صورت گرفته است؟ در چه زمان و مکانی و به هنگام نزول کدام آیات؟ تأثیر فترت و تأخیر در وحی بر پیامبر و برخورد مردم با ایشان چگونه بوده است؟
- [سایر] فلسفه پیدایش فرق مختلف اسلامی چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه از ممالک غیر اسلامی آورده باشند حرام است و اگر از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی تهیّه شده یا از این جاها به ممالک غیر اسلامی منتقل شده باشد اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت، ولی اگر انسان بداند که ماهی از ممالک غیر اسلامی بدون تحقیق وارد بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی شده، حرام میباشد.
- [آیت الله مظاهری] معادن گرچه در ملک شخصی کسی پیدا شود ملک حکومت اسلامی است و در صورت ممانعت حکومت اسلامی، کسی حقّ تصرّف در آنها را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله مظاهری] ربا گرفتن از بانکهای کشورهای غیر اسلامی اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ملخ را با دست یا به وسیله دیگری زنده بگیرند، خوردن آن حلال است و لازم نیست کسی که آن را میگیرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد؛ ولی اگر ملخ مردهای از ممالک غیر اسلامی تهیّه شود یا از بازار اسلامی یا سرزمین اسلامی تهیّه شده ولی بدانیم که بدون تحقیق از ممالک غیر اسلامی وارد شده و معلوم نباشد که آن را زنده گرفتهاند یا نه، حرام است، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی که از ممالک غیر اسلامی میآورند، باطل است، ولی اگر انسان نشانه معتبری داشته باشد که آنها از حیوانیست که به دستور شرع کشته شده یا از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی به ممالک غیر اسلامی منتقل شده، خرید و فروش آنها اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و دول اجانب، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی، تسلط پیدا کنند اگر چه تسلط سیاسی و اقتصادی باشد، لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند، و دول اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط.
- [امام خمینی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و دول اجانب، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی، تسلط پیدا کنند اگر چه تسلط سیاسی و اقتصادی باشد، لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند، و دول اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و سایر دولتها، خوف آن باشد که بیگانگان بر ممالک اسلامی تسلّط پیدا کنند چه تسلّط سیاسی و چه اقتصادی باشد لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند و دول اسلامی را به قطع این گونه روابط الزام کنند.