لازم است متذکر شویم که بسیاری از آیات قرآن که مطالب علمی را یادآوری میکنند، در معرض تفسیر و بهره علمی از سوی مفسران و دانشمندان دیگر قرار گرفتهاند.[کامل از کد28749] در اینکه آیا ما حق داریم آیات قرآن را با مسائل مختلف علوم طبیعی و اکتشافات علمی تطبیق کنیم یا نه؟ و آیا از این راه میتوان برای ارزیابی قرآن، و کشف معجزات علمی آن استفاده کرد یا نه؟ نظرات مختلفی در میان دانشمندان اسلامی وجود دارد بعضی چنان راه افراط را در پیش گرفتهاند که آیات قرآن را با کمترین تناسب بر یک سلسله فرضیات علمی و نه حقایق مسلم و قطعی تطبیق کردهاند و به گمان خود از این راه خدمتی به شناسائی قرآن نمودهاند. در حالی که این یک اشتباه بزرگ است، فرضیات علمی، پیوسته در حال تغییر و تحول میباشد و قرآن یک واقعیت ثابت، تطبیق یک واقعیت ثابت بر یک سلسله امور متحول و متغیر نه منطقی است، و نه خدمت به علم، و نه خدمت به دین. مثلا اگر ما فرضیه لاپلاس دربارة چگونگی پیدایش منظومة شمسی را اساس قرار دهیم و آیات قرآن را با مناسبتهای جزئی بر آن تطبیق کنیم، مسلماً مرتکب کار خلافی شدهایم، چه اینکه هیچ دور نیست، فرضیه لاپلاس در پرتو اکتشافات علمی جدیدی همچون صدها فرضیه دیگر راه فنا و نیستی را طی کند، آنگاه تکلیف ما با آن آیات، که وحی آسمانی است و خطا و اشتباه در آن راه ندارد چه خواهد بود. در برابر این دسته، دسته دیگری هستند که راه تفریط را پیمودهاند و معتقدند که ما به هیچوجه حق نداریم مسائل علمی را هر قدر مسلم باشد، بر آیات قرآن هر قدر روشن و صریح باشد تطبیق نمائیم. این تعصب و جمود نیز کاملا بیدلیل به نظر میرسد. اگر راستی یک مسئله علمی به روشنی اثبات شده و از محیط (فرضیهها) قدم به جهان قوانین علمی گذارده و حتی گاهی جنبه حسی بخود گرفته مانند گردش زمین بدور خود، یا گردش زمین بدور آفتاب و مانند وجود گیاهان نر و ماده، و تلقیح در عالم نباتات و امثال اینها و از سوی دیگر آیاتی از قرآن هم صراحت در این مسائل داشته باشند، چرا از تطبیق این مسائل بر آیات قرآن سر باز زنیم، و از این توافق که نشانه عظمت این کتاب آسمانی است وحشت داشته باشیم؟! قرآن و آخرین پیامبر، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به نقل از سایت تبیان [کامل از کد25738] رطب و یابس در کتاب خدای سبحان، قرآن کریم را (کتاب مبین) معرفی میکند: (قَدْ جاءَکُمْمِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ)؛ مائده (5)، آیه 15.. در آیات گوناگون، آنچه که پیامبران آوردهاند، به عنوان کتاب منیر و مبین وصف شده است: (جاؤُا بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ)؛ آلعمران (3)، آیه 184. و در جای دیگر میفرماید: (لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ)؛ انعام (6)، آیه 59.؛ یعنی، هیچ تر و خشکی نیست، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است. مقصود از (رطب و یابس) - به قرینه قبل و بعد آیه علم همه اشیا است؛ چنانکه در آیه دیگر میفرماید: (ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ)؛ همان، آیه 38. ؛ یعنی، هیچ چیزیدر کتاب الهی فروگذار نشده و همه اموری که در سعادت بشر دخالت دارد، بیان شده است. در این زمینه احتمالات و دیدگاههای چندی وجود دارد: 1. منظور از (کتاب مبین) در آیه 59 سوره (انعام)، علم الهی یا لوح محفوظ است و (کتاب) در آیه 38 همان سوره (اجل) است، نه قرآن مجید. در بعضی از روایات نیز (کتاب مبین) به (امام مبین) معنا شده است.الزرکشی، بدرالدین محمد بن عبداللَّه، تفسیر البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره: دار احیاء الکتب العربیه)، ج 1، ص 529. 2. منظور از (کتاب) همین قرآن، به لحاظ باطن والای آن است که (امالکتاب) میباشد؛ زیرا همه حقایق در آن نهفته است و انسان کامل به آن دسترسی دارد. 3. منظور از (کتاب) قرآن است و در مراتب مختلف آن، همه امور دین و دنیا وجود دارد. 4. منظور از (کتاب) همین قرآن - در همه مراتب آن است؛ لیکن مراداز همه چیز، اصول و کلیاتی است که بر اساس آن، دانشها و معارف مختلف را میتوان بنیان نهاد و رشتهها و انگارههای گوناگون علمی را تولید کرد. 5. منظور از کتاب، قرآن در همه مراتب آن است؛ لیکن مراد از همه چیز، جامع بودن قرآن نسبت به تمامی معارف و دستوراتی است که در جهت هدایت بشر و نیل به سعادت او مؤثر است. این مجموعه مشتمل بر عقاید، جهان بینی، آموزههای اخلاقی و دستورات عملی جامعی در حوزه روابط چهارگانه انسان (رابطه با خدا، دیگران، خود و جهان) است. در این انگاره هدف اصلی قرآن، بیان حقایق دینی و هدایتگرایانه بشر است. این انگاره مانع از آن نیست که بعضی از حقیقتهای علمی، با دقایق و لطایف اعجازآمیزی، در قرآن وجود داشته باشد؛ لیکن بیان این امور، هدف اصلی قرآن نیست و ادعای جامع بودن همه علوم و دانشهای تجربی را ندارد. وجود این گونه از گزارههای علمی در این کتاب مقدس، فوایدی دارد؛ از جمله: الف. نشان دادن آیات تکوینی الهی و هموارسازی خداشناسی از طریق آن؛ ب. اعجاز علمی و اثبات الهی و آسمانی بودن قرآن مجید؛ ج. انگیزش حس کنجکاوی و خردورزی انسان؛ د. الهامبخشی در حوزه معارف بشری و زمینه سازی رشد و شکوفایی علمی مسلمین؛ ه. اثبات پارهای از حقایق دینی، چون معاد و ... از طریق گزارههای علمی. به نظر میرسد این دیدگاه پذیرفتنی است و با بعضی از دیدگاههای پیشین نیز قابل جمع است. علامه طباطبایی همین دیدگاه را اختیار کرده و در ذیل آیه (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ)؛ نحل (16)، آیه 89. مینویسد: (ظاهراً مراد از (کل شیء) هر چیزی است که به هدایت مربوط باشد. هر چه که مردم در مورد مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شریعتهای الهی، قصص و موعظهها احتیاج دارند، قرآن به آن هدایت و بیان کرده است و ما از ظاهر قرآن و مقاصد آن، همین مطلب را متوجه میشویم. اما در روایات نقل شده است که در قرآن، علم گذشته و آینده، تا قیامت موجود است. اگر این روایات صحیح باشد، منظور از (تبیان) اعم از دلالت لفظی است. پس شاید اشاراتی از غیر طریق دلالت لفظی دارد و اسراری را کشف میکند که فهم عرفی، به آنها راهی ندارد).ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 325. جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، (قم: انتشارات کتاب مبین، چاپ سوم، 1381). [پایان کد انتخابی][کامل از کد25741] قرآن کریم، کلام الهی است که معجزه جاویدان پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله بوده و اعجاز آن دارای ابعاد مختلف است؛ از جمله: فصاحت، بلاغت، محتوا و قوانین عالی، مطالب علمی اعجازآمیز و... که مقصود از اعجاز علمی، مطالبی از قرآن است که به علوم بشری اشاره دارد. به طوری که قبل از اسلام کسی از این مطالب آگاه نبوده؛ بلکه مدتها بعد از نزول قرآن، آن مطالب علمی کشف شده است. وجود این گونه مطالب در قرآن، نوعی اخبار غیبی و سرّ گویی قرآن و معجزه است. مثل اشارات قرآن به نیروی جاذبهرعد (13)، آیه 2 ؛ لقمان (31)، آیه 10.؛ مراحل خلقت انسانحج (22)، آیه 5 ؛ مؤمنون (23)، آیه 12.؛ لقاح ابرها و گیاهانحجر (15)، آیه 22. و زوجیت عام موجوداتذاریات (51)، آیه 49.. تفسیر علمی در قرآن کریم بیش از هزار آیه به کیهانشناسی، زیستشناسی، زمینشناسی، علوم پزشکی و... اشاره دارد که برای فهم و تفسیر آنها نیازمند علوم تجربی هستیم. البته در این مورد سه شیوه وجود دارد: الف. استخراج علوم از قرآن؛ ب. تحمیل نظریههای اثبات نشده علمی بر قرآن؛ ج. استخدام علوم در فهم قرآن. شیوه اول و دوم غلط و موجب تفسیر به رأی میشود و شیوه سوم صحیح است و موجب فهم بهتر قرآن میگردد. در مواردی تفسیر علمی قرآن جایز است که: 1. ظاهر آیه شریفه قرآن بر مطلب علمی دلالت داشته باشد. 2. مطلب علمی، قطعی باشد (یعنی نظریههای اثبات نشده علمی نباشد). اقسام مطالب علمی قرآن آیاتی که در قرآن به مسائل علمی اشاره دارد، سه دسته است: 1. آیاتی که اعجاز علمی قرآن را اثبات میکند (مثل مواردی که بیان شد). 2. آیاتی که به صورت شگفتانگیزی به مطالب علمی اشاره دارد؛ ولی قبل از اسلام به صورت پراکنده و دیدگاههای ضعیف در جهان مطرح بوده است (مثل اشاره قرآن به حرکت زمین). 3. آیاتی که فقط اشارات علمی در بر دارد؛ ولی اعجاز یا شگفتی علمی به شمار نمیآید (مثل: دعوت قرآن به تفکر در مورد شتر و کوهها و...).جهت آگاهی بیشتر در این زمینه: الف. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، (انتشارات اسوه، چاپ اول، 1375)؛ ب. همو، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، (انتشارات مبین)؛ ج. همو، اشارات اعجازآمیز علمی قرآن، (نشر معارف). [پایان کد انتخابی] (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100108002)
لازم است متذکر شویم که بسیاری از آیات قرآن که مطالب علمی را یادآوری میکنند، در معرض تفسیر و بهره علمی از سوی مفسران و دانشمندان دیگر قرار گرفتهاند.[کامل از کد28749]
در اینکه آیا ما حق داریم آیات قرآن را با مسائل مختلف علوم طبیعی و اکتشافات علمی تطبیق کنیم یا نه؟ و آیا از این راه میتوان برای ارزیابی قرآن، و کشف معجزات علمی آن استفاده کرد یا نه؟ نظرات مختلفی در میان دانشمندان اسلامی وجود دارد بعضی چنان راه افراط را در پیش گرفتهاند که آیات قرآن را با کمترین تناسب بر یک سلسله فرضیات علمی و نه حقایق مسلم و قطعی تطبیق کردهاند و به گمان خود از این راه خدمتی به شناسائی قرآن نمودهاند. در حالی که این یک اشتباه بزرگ است، فرضیات علمی، پیوسته در حال تغییر و تحول میباشد و قرآن یک واقعیت ثابت، تطبیق یک واقعیت ثابت بر یک سلسله امور متحول و متغیر نه منطقی است، و نه خدمت به علم، و نه خدمت به دین. مثلا اگر ما فرضیه لاپلاس دربارة چگونگی پیدایش منظومة شمسی را اساس قرار دهیم و آیات قرآن را با مناسبتهای جزئی بر آن تطبیق کنیم، مسلماً مرتکب کار خلافی شدهایم، چه اینکه هیچ دور نیست، فرضیه لاپلاس در پرتو اکتشافات علمی جدیدی همچون صدها فرضیه دیگر راه فنا و نیستی را طی کند، آنگاه تکلیف ما با آن آیات، که وحی آسمانی است و خطا و اشتباه در آن راه ندارد چه خواهد بود. در برابر این دسته، دسته دیگری هستند که راه تفریط را پیمودهاند و معتقدند که ما به هیچوجه حق نداریم مسائل علمی را هر قدر مسلم باشد، بر آیات قرآن هر قدر روشن و صریح باشد تطبیق نمائیم. این تعصب و جمود نیز کاملا بیدلیل به نظر میرسد. اگر راستی یک مسئله علمی به روشنی اثبات شده و از محیط (فرضیهها) قدم به جهان قوانین علمی گذارده و حتی گاهی جنبه حسی بخود گرفته مانند گردش زمین بدور خود، یا گردش زمین بدور آفتاب و مانند وجود گیاهان نر و ماده، و تلقیح در عالم نباتات و امثال اینها و از سوی دیگر آیاتی از قرآن هم صراحت در این مسائل داشته باشند، چرا از تطبیق این مسائل بر آیات قرآن سر باز زنیم، و از این توافق که نشانه عظمت این کتاب آسمانی است وحشت داشته باشیم؟! قرآن و آخرین پیامبر، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به نقل از سایت تبیان
[کامل از کد25738]
رطب و یابس در کتاب خدای سبحان، قرآن کریم را (کتاب مبین) معرفی میکند: (قَدْ جاءَکُمْمِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ)؛ مائده (5)، آیه 15.. در آیات گوناگون، آنچه که پیامبران آوردهاند، به عنوان کتاب منیر و مبین وصف شده است: (جاؤُا بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ)؛ آلعمران (3)، آیه 184. و در جای دیگر میفرماید: (لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ)؛ انعام (6)، آیه 59.؛ یعنی، هیچ تر و خشکی نیست، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است. مقصود از (رطب و یابس) - به قرینه قبل و بعد آیه علم همه اشیا است؛ چنانکه در آیه دیگر میفرماید: (ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ)؛ همان، آیه 38. ؛ یعنی، هیچ چیزیدر کتاب الهی فروگذار نشده و همه اموری که در سعادت بشر دخالت دارد، بیان شده است. در این زمینه احتمالات و دیدگاههای چندی وجود دارد: 1. منظور از (کتاب مبین) در آیه 59 سوره (انعام)، علم الهی یا لوح محفوظ است و (کتاب) در آیه 38 همان سوره (اجل) است، نه قرآن مجید. در بعضی از روایات نیز (کتاب مبین) به (امام مبین) معنا شده است.الزرکشی، بدرالدین محمد بن عبداللَّه، تفسیر البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره: دار احیاء الکتب العربیه)، ج 1، ص 529. 2. منظور از (کتاب) همین قرآن، به لحاظ باطن والای آن است که (امالکتاب) میباشد؛ زیرا همه حقایق در آن نهفته است و انسان کامل به آن دسترسی دارد. 3. منظور از (کتاب) قرآن است و در مراتب مختلف آن، همه امور دین و دنیا وجود دارد. 4. منظور از (کتاب) همین قرآن - در همه مراتب آن است؛ لیکن مراداز همه چیز، اصول و کلیاتی است که بر اساس آن، دانشها و معارف مختلف را میتوان بنیان نهاد و رشتهها و انگارههای گوناگون علمی را تولید کرد. 5. منظور از کتاب، قرآن در همه مراتب آن است؛ لیکن مراد از همه چیز، جامع بودن قرآن نسبت به تمامی معارف و دستوراتی است که در جهت هدایت بشر و نیل به سعادت او مؤثر است. این مجموعه مشتمل بر عقاید، جهان بینی، آموزههای اخلاقی و دستورات عملی جامعی در حوزه روابط چهارگانه انسان (رابطه با خدا، دیگران، خود و جهان) است. در این انگاره هدف اصلی قرآن، بیان حقایق دینی و هدایتگرایانه بشر است. این انگاره مانع از آن نیست که بعضی از حقیقتهای علمی، با دقایق و لطایف اعجازآمیزی، در قرآن وجود داشته باشد؛ لیکن بیان این امور، هدف اصلی قرآن نیست و ادعای جامع بودن همه علوم و دانشهای تجربی را ندارد. وجود این گونه از گزارههای علمی در این کتاب مقدس، فوایدی دارد؛ از جمله: الف. نشان دادن آیات تکوینی الهی و هموارسازی خداشناسی از طریق آن؛ ب. اعجاز علمی و اثبات الهی و آسمانی بودن قرآن مجید؛ ج. انگیزش حس کنجکاوی و خردورزی انسان؛ د. الهامبخشی در حوزه معارف بشری و زمینه سازی رشد و شکوفایی علمی مسلمین؛ ه. اثبات پارهای از حقایق دینی، چون معاد و ... از طریق گزارههای علمی. به نظر میرسد این دیدگاه پذیرفتنی است و با بعضی از دیدگاههای پیشین نیز قابل جمع است. علامه طباطبایی همین دیدگاه را اختیار کرده و در ذیل آیه (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ)؛ نحل (16)، آیه 89. مینویسد: (ظاهراً مراد از (کل شیء) هر چیزی است که به هدایت مربوط باشد. هر چه که مردم در مورد مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شریعتهای الهی، قصص و موعظهها احتیاج دارند، قرآن به آن هدایت و بیان کرده است و ما از ظاهر قرآن و مقاصد آن، همین مطلب را متوجه میشویم. اما در روایات نقل شده است که در قرآن، علم گذشته و آینده، تا قیامت موجود است. اگر این روایات صحیح باشد، منظور از (تبیان) اعم از دلالت لفظی است. پس شاید اشاراتی از غیر طریق دلالت لفظی دارد و اسراری را کشف میکند که فهم عرفی، به آنها راهی ندارد).ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 325. جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، (قم: انتشارات کتاب مبین، چاپ سوم، 1381).
[پایان کد انتخابی][کامل از کد25741]
قرآن کریم، کلام الهی است که معجزه جاویدان پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله بوده و اعجاز آن دارای ابعاد مختلف است؛ از جمله: فصاحت، بلاغت، محتوا و قوانین عالی، مطالب علمی اعجازآمیز و... که مقصود از اعجاز علمی، مطالبی از قرآن است که به علوم بشری اشاره دارد. به طوری که قبل از اسلام کسی از این مطالب آگاه نبوده؛ بلکه مدتها بعد از نزول قرآن، آن مطالب علمی کشف شده است. وجود این گونه مطالب در قرآن، نوعی اخبار غیبی و سرّ گویی قرآن و معجزه است. مثل اشارات قرآن به نیروی جاذبهرعد (13)، آیه 2 ؛ لقمان (31)، آیه 10.؛ مراحل خلقت انسانحج (22)، آیه 5 ؛ مؤمنون (23)، آیه 12.؛ لقاح ابرها و گیاهانحجر (15)، آیه 22. و زوجیت عام موجوداتذاریات (51)، آیه 49.. تفسیر علمی در قرآن کریم بیش از هزار آیه به کیهانشناسی، زیستشناسی، زمینشناسی، علوم پزشکی و... اشاره دارد که برای فهم و تفسیر آنها نیازمند علوم تجربی هستیم. البته در این مورد سه شیوه وجود دارد: الف. استخراج علوم از قرآن؛ ب. تحمیل نظریههای اثبات نشده علمی بر قرآن؛ ج. استخدام علوم در فهم قرآن. شیوه اول و دوم غلط و موجب تفسیر به رأی میشود و شیوه سوم صحیح است و موجب فهم بهتر قرآن میگردد. در مواردی تفسیر علمی قرآن جایز است که: 1. ظاهر آیه شریفه قرآن بر مطلب علمی دلالت داشته باشد. 2. مطلب علمی، قطعی باشد (یعنی نظریههای اثبات نشده علمی نباشد). اقسام مطالب علمی قرآن آیاتی که در قرآن به مسائل علمی اشاره دارد، سه دسته است: 1. آیاتی که اعجاز علمی قرآن را اثبات میکند (مثل مواردی که بیان شد). 2. آیاتی که به صورت شگفتانگیزی به مطالب علمی اشاره دارد؛ ولی قبل از اسلام به صورت پراکنده و دیدگاههای ضعیف در جهان مطرح بوده است (مثل اشاره قرآن به حرکت زمین). 3. آیاتی که فقط اشارات علمی در بر دارد؛ ولی اعجاز یا شگفتی علمی به شمار نمیآید (مثل: دعوت قرآن به تفکر در مورد شتر و کوهها و...).جهت آگاهی بیشتر در این زمینه: الف. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، (انتشارات اسوه، چاپ اول، 1375)؛ ب. همو، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، (انتشارات مبین)؛ ج. همو، اشارات اعجازآمیز علمی قرآن، (نشر معارف).
[پایان کد انتخابی] (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100108002)
- [سایر] خلقت جهان در چندروز بوده است؟ 6 روز یا 8 روز؟
- [سایر] آیا خداوند از خلقت جهان و مخلوقات غرض دارد ؟
- [سایر] هدف از خلقت انسان و جهان چه بوده است؟
- [سایر] مگر خلقت هستی برای خدا در یک لحظه امکان نداشته که در 6 روز آفریده است؟
- [آیت الله نوری همدانی] گاهی 8 روز و گاهی 6 روز خون میبینم آیا در مدتی که 8 روز خون میبینم (در آن دو روز) هم حیض حساب میشود یا نه؟
- [سایر] طبق قرآن کریم و احادیث گرانقدر معصومین علیهم السلام آیا نظام خلقت اعم از طبیعت و ماورای آن یک نظام علت و معلولی است؟ منظور از جهان غیب و جهان شهادت چیست؟
- [سایر] سلام دوست عزیز میخواستم یک چیزی را بدونم چرا خدا یکی است یا جهان قبل از خلقت چگونه بوده چگونه خدا به فکر افرینش جهان افتاد نمی دونم چندمی هستمکه این سوال را می کن
- [سایر] در خلقت جهان و موجودات از قوانین طبیعی بهره گرفته شده یا در مواردی مانند معجزات، خلاف این قوانین هم صورت گرفته است؟
- [آیت الله نوری همدانی] الف اینکه می گویند خلقت آدم پس از خلقت انسان بوده یعنی چه ؟ آیا انسان با آدم فرق دارد ؟ ب خداوند می فرماید که (ای محمّد ! اگر تو نبودی جهان را خلق نمی کردم ) لطفا بفرمایید که چرا خداوند ، جهان را آفریده و بعد از یک مدتی بسیار طولانی آدم را خلق کرده و باز بعد از یک مدت طولانی پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) را فرستاده و بعد ایشان را از این جهان بردند ، چرا خداوند از همان ابتدا پیامبر را خلق نفرمودند ؟
- [سایر] قرآن شریف میگوید: هامان وزیر فرعون بوده (قصص، آیه 6 و 8) در حالی که هامان در بابل بود و هزار سال بعد از فرعون ظهور کرده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مطهرات به چیزهایی گفته می شود که نجس را پاک می کند و آن 12 چیز است: 1 آب 2 زمین 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب 6 ثلثان شدن 7 انتقال 8 اسلام 9 تبعیت 10 برطرف شدن عین نجاست 11 استبراء حیوان نجاستخوار 12 غایب شدن مسلمان، که احکام اینها بطور تفصیل در مسائل آینده خواهد آمد.
- [آیت الله مظاهری] هشت چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: 1 - پوشیدن لباس سیاه. 2 - پوشیدن لباس کثیف. 3 - پوشیدن لباس تنگ. 4 - پوشیدن لباس شرابخوار. 5 - پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند. 6 - پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد. 7 - باز بودن دکمههای لباس. 8 - دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] واجبات نماز یازده چیز است: 1 نیت، 2 تکبیرة الاحرام، یعنی (الله اکبر) در اول نماز، 3 قیام، 4 قرائت، 5 رکوع، 6 سجود، 7 ذکر رکوع و سجود، 8 تشهد، 9 سلام، 10 ترتیب، 11 موالات (پی در پی به جا آوردن اجزاء نماز).
- [آیت الله مکارم شیرازی] شکیات نماز 23 قسم است: 1 شکهایی که نماز را باطل می کند و آن 8 قسم است. 2 شکهایی که نباید به آن اعتنا کرد و آن 6 قسم است. 3 شکهای صحیح و آن 9 قسم است که شرح همه آنها در مسائل آینده به خواست خدا می آید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 6 احتیاط در ترک آن است.
- [آیت الله مظاهری] در موقع تخلّی یازده چیز مکروه است: 1 - نشستن در مقابل خورشید یا ماه، ولی اگر عورت خود را با وسیلهای بپوشاند مکروه نیست. 2 - نشستن در مقابل باد. 3 - نشستن زیر درختی که میوه میدهد. 4 - خوردن و آشامیدن. 5 - توقّف زیاد. 6 - تطهیر با دست راست. 7 - حرف زدن، ولی اگر ناچار باشد یا ذکر خدا بگوید اشکال ندارد. 8 - در حال ایستادن. 9 - در زمین سخت. 10 - در سوراخ جانوران. 11 - در آب خصوصاً آب راکد.
- [آیت الله مظاهری] نماز خواندن در دوازده جا مکروه است: 1 - حمام. 2 - زمین نمکزار. 3 - مقابل انسان. 4 - مقابل دری که باز است. 5 - جاده، خیابان و کوچه. 6 - مقابل آتش و چراغ. 7 - آشپزخانه. 8 - مقابل چاه و چالهای که محلّ بول باشد. 9 - مقابل عکس و مجسمه چیزی که روح دارد، مگر آنکه روی آن پرده بکشند. 10 - اطاقی که جُنُب در آن باشد. 11 - جایی که عکس در آنجا باشد گرچه روبروی نمازگزار نباشد. 12 - قبرستان.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دوازده چیز نماز را باطل می کند که آنها را (مبطلات نماز) می گویند. 1 از بین رفتن یکی از شروط نماز. 2 باطل شدن وضو. 3 دست بسته نماز خواندن. 4 آمین گفتن. 5 پشت به قبله نماز خواندن. 6 حرف زدن. 7 خنده. 8 گریه. 9 به هم خوردن صورت نماز. 10 خوردن و آشامیدن. 11 شک. 12 کم یا زیاد کردن أرکان.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کارهایی که روزه را باطل می کند بنابر احتیاط نه چیز است: 1 خوردن و آشامیدن، 2 جماع، 3 استمناء، 4 دروغ بستن به خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله)و ائمه(علیهم السلام)، 5 رساندن غبار غلیظ به حلق، 6 فرو بردن سر در آب، 7 باقی ماندن بر جنابت یا حیض یا نفاس تا اذان صبح، 8 اماله کردن با مایعات، 9 قی کردن عمدی.
- [آیت الله سبحانی] شرایط وجوب نماز جمعه بر نمازگزاران: نماز جمعه به کسی که واجد شرایط ذیل است واجب می شود: 1. بالغ، 2. عاقل، 3. مرد، 4. حاضر (نه مسافر)، 5. بینا، 6. سالم (نه بیمار)، 7. لنگ و شل نبوده، 8. پیر و ناتوان نباشد. ولی در عین حال گروهی که نماز بر آنها واجب نیست اگر تحمل زحمت کنند و نمازجمعه بخوانند نماز جمعه آنها صحیح است.