دیدگاه‌ها در رابطه با جامعیت قرآن را بیان کنید؟
علی کریم پور قراملکی‌ قرآن چون دریایی عمیق است و هیچ کتابی را نمی‌توان با آن مقایسه کرد. یکی از نشانه‌های عمیق بودن قرآن کریم، تفاسیر مختلفی است که بر آن نگاشته‌اند. این در حالی است که نه تفاسیر گذشته توانسته‌اند از عهده تفسیر کامل آیات این کتاب مقدس بر آیند؛ نه تفاسیر معاصر می‌توانند تمام معانی‌اش را کشف کنند و نه تفاسیر آینده‌گان خواهند توانست به درک عمیق آیات آن نایل آیند. امامان معصوم علیهم‌السلام نیز در موارد مختلف به جایگاه رفیع قرآن اشاره کرده‌اند. در حدیثی آمده است: (برتری قرآن بر دیگر. سخنان، مانند برتری خداوند بر مخلوق خود است).[1] تاریخ اسلام نشان می‌دهد که قرآن در عرصه‌های مختلف زندگی مسلمانان ظهور و نفوذ داشته است. بخشی از این عرصه‌ها عبارتند از: 1. معنوی و روحی. 2. عملی و اجتماعی. 3. علمی و نظری. به نظر می‌رسد که بُعد اخیر، پرسش درباره (جامعیت قرآن) را در اذهان مسلمانان پدید آورده است. بسیاری از دانشمندان جامعیت قرآن را پذیرفته و در جهت اثبات آن دلیل‌هایی ارائه داده‌اند. پیش از تبیین برهان‌های این گروه، باید دانست که دیدگاه طرفداران جامعیت قرآن به انواع زیر قابل تقسیم است: 1. دیدگاه حداکثری که به گستردگی قرآن در همه علوم و روش‌ها معتقد است. این گروه از طرفداران جامعیت قرآن، قرآن را دربردارنده همه علوم نخستین و واپسین می‌دانند. از دیدگاه آنان، قرآن همه مسائل جزئی و کلی و حتّی بسیاری دیگر از موضوعات مانند شیمی، فیزیک و ... را شامل می‌شود. اینان قرآن را جامع مسائلی می‌دانند که مبین قوانین علوم نظری و تجربی است. اسکندرانی و طنطاوی و ملامحسن فیض به شکل افراطی به مسائل علوم و مسائل تجربی پرداخته‌اند: فیض کاشانی، پس از آن که دانش انسان را به دو نوع جزئی و حسی و کلی و مطلق تقسیم می‌کند، می‌نویسد: اکنون آن که کیفیت این نوع دانش (علم کلی) را می‌داند، معنا و مفهوم آیه (ونزلنإ علیک الکتاب تبیاناً لکل شی‌ء) را در می‌یابد. چنین کسی در واقع، گواهی می‌دهد که همه دانش‌ها در قرآن کریم وجود دارند. ابن کثیر نیز پس از نقل کلام ابن مسعود درباره نهفته بودن همه علوم در قرآن، می‌نویسد: هر چه مردم در کارهای دنیایی و دین و معیشت و عالم رستاخیز نیازمندند، در قرآن بیان شده است. بی‌تردید اگر مراد ابن‌کثیر ظواهر کلمات قرآن باشد، قابل پذیرش نیست؛ زیرا اموری چون مسائل دقیق و جزئی ریاضی، شیمی، فیزیک و مانند آن در ظواهر قرآن به صورت شفاف بیان نشده‌اند؛ اما اگر مقصودش نهفته بودن این دانش‌ها در مراتب گونه‌گون معانی و مفاهیم قرآن باشد، می‌توان آن را پذیرفت. 2. دیدگاه حداقلی که تمامیت قرآن در ذکر کلیات و بیان ارزش‌ها می‌پذیرد. طرفداران این نظریه، قرآن را در محدوده توصیف جهان بینی و عقاید و بیان ارزش‌های جامع می‌دانند و معتقدند که طرح مسائل علمی، با قدسی بودن دین، سازگار نیست. اکمال دین در نظر این گروه، عبارت است از؛ تبیین کامل امور معنوی و آخرتی و واگذاردن علوم انسانی و تجربی؛ مانند شیوه حکومت بر مردم. برخی در تأیید این نظریه گفته‌اند: افزودن سنّت. رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله، توجّه به سیره امامان علیهماالسلام و توسل به اجتهاد در کنار قرآن، از دلایل روشن کامل نبودن قرآن به شمار می‌آیند. بی‌تردید این دیدگاه نمی‌تواند درست باشد؛ زیرا طرح مسائل علمی در راستای هدایت و تربیت نفوس، ضرورت دارد و به قدسی بودن، زیان نمی‌رساند. از سوی دیگر، نقدپذیری، به دینی بودن موضوع، آسیب وارد نمی‌کند؛ چنان که احکام شرعی به واسطه عنصر اجتهاد، همیشه در معرض انتقاد قرار دارند. افزون بر این، مسائلی چون سنّت رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله و سیره ائمّه علیهماالسلام و اجتهاد، از پایه‌های جامعیّت قرآن به شمار می‌آیند و به عبارت دیگر، همه اینها از متن قرآن کریم الهام گرفته‌اند. آیاتی مانند (وما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا؛[2] و آن چه را فرستاده او به شما داد، آن را بگیرید و از آن چه شما را باز داشت، باز ایستید). (أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الامر منکم‌؛[3] خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید. (إنما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا ...؛[4] ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند ...)، بر نادرستی این نظر، گواهی می‌دهند. 3. دیدگاه اعتدالی که معتقد است قرآن کریم ضمن بیان کلیات و اصول و قواعد ارزشی و نگرشی، برخی از روش‌های سرنوشت ساز و موثر در هدایت را نیز تبیین می‌کند. طرفداران این نظریه، چنان باور دارند که قرآن اصول و ارزش‌هایی را مطرح کرده است که می‌توان بر اساس آنها، یک نظام حقوقی، سیاسی و اجتماعی و نیز پیام‌های ارزشی مبتنی بر یک مکتب روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را استخراج کرد. بنابراین، قرآن از زاویه‌ای خاص، بیان‌گر همه چیز است. جامعیت و شمول قرآن در گستره دیدگاه‌های علمی، چنان است که در خصوص تک گزاره‌های آن، سخنی ندارد و اثباتاً یا نفیاً موضع‌گیری نمی‌کند. در این میان، برخی از مفسران مانند علامه طباطبایی و دیگران، جامعیت قرآن را در قلمرو هدایت و تربیت تفسیر کرده‌اند. او در این باره می‌نویسد: (آن چه ملاک است و کوتاهی را از جانب قرآن منتفی می‌سازد، این است که قرآن تمام مطالب لازم در حوزه هدایت و سعادت را همراه دارد و در این زمینه، از هیچ کوششی فروگذار نکرده است).[5] گروهی از پژوهش‌گران مانند استاد حسن‌زاده آملی، جامعیت را براساس فهم زبان قران و ذوبطون بودن آن معنا کرده‌اند. وی می‌نویسد: (کلمه مبارکه (کلّ شی) چیزی را فروگذار نکرده است؛ پس چیزی نیست که قرآن تبیان آن نباشد؛ ولی قرآن در دست انسان زبان فهم، تبیان کلی شی و زبان کلمات اللّه، بی‌انتهاست. این انسان زبان فهم، راسخ در علم است).[6] گروهی نیز جامعیت را در حوزه شرع و احکام آن محدود ساخته‌اند. عالمانی چون فخر رازی و طبرسی، اعتقاد دارند که جامعیت قرآن در محدوده دین و شرع معنا می‌یابد؛ زیرا بیان دین و احکام، جز از ناحیه قرآن، امکان‌پذیر نیست. معیارهای جامعیت‌ معیارهای جامعیت قرآن عبارتند از: مطابقت با فطرت انسانی، سهولت و انعطاف پذیری در تعلیمات، توان پاسخ به پرسش‌های بشر، شایستگی همگانی و جاودانگی، همسویی با انسان، همگونی اجزای دین، نگاه همه جانبه، فراروزی و آینده نگری، عقلانی بودن آموزه‌ها و توجّه به تفقه و اجتهاد.[7] ( 1) مجلسی، بحارالانوار، ج 89، ص 19. حشر، آیه 7. نساء، آیه 59. مائده، آیه 55. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 7، ذیل آیه 37. حسن زاده آملی، انسان و قرآن، ص 9. (به نقل از: نرم افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه پرسمان، شماره 21)
عنوان سوال:

دیدگاه‌ها در رابطه با جامعیت قرآن را بیان کنید؟


پاسخ:

علی کریم پور قراملکی‌ قرآن چون دریایی عمیق است و هیچ کتابی را نمی‌توان با آن مقایسه کرد. یکی از نشانه‌های عمیق بودن قرآن کریم، تفاسیر مختلفی است که بر آن نگاشته‌اند. این در حالی است که نه تفاسیر گذشته توانسته‌اند از عهده تفسیر کامل آیات این کتاب مقدس بر آیند؛ نه تفاسیر معاصر می‌توانند تمام معانی‌اش را کشف کنند و نه تفاسیر آینده‌گان خواهند توانست به درک عمیق آیات آن نایل آیند. امامان معصوم علیهم‌السلام نیز در موارد مختلف به جایگاه رفیع قرآن اشاره کرده‌اند. در حدیثی آمده است: (برتری قرآن بر دیگر. سخنان، مانند برتری خداوند بر مخلوق خود است).[1] تاریخ اسلام نشان می‌دهد که قرآن در عرصه‌های مختلف زندگی مسلمانان ظهور و نفوذ داشته است. بخشی از این عرصه‌ها عبارتند از: 1. معنوی و روحی. 2. عملی و اجتماعی. 3. علمی و نظری. به نظر می‌رسد که بُعد اخیر، پرسش درباره (جامعیت قرآن) را در اذهان مسلمانان پدید آورده است. بسیاری از دانشمندان جامعیت قرآن را پذیرفته و در جهت اثبات آن دلیل‌هایی ارائه داده‌اند. پیش از تبیین برهان‌های این گروه، باید دانست که دیدگاه طرفداران جامعیت قرآن به انواع زیر قابل تقسیم است: 1. دیدگاه حداکثری که به گستردگی قرآن در همه علوم و روش‌ها معتقد است. این گروه از طرفداران جامعیت قرآن، قرآن را دربردارنده همه علوم نخستین و واپسین می‌دانند. از دیدگاه آنان، قرآن همه مسائل جزئی و کلی و حتّی بسیاری دیگر از موضوعات مانند شیمی، فیزیک و ... را شامل می‌شود. اینان قرآن را جامع مسائلی می‌دانند که مبین قوانین علوم نظری و تجربی است. اسکندرانی و طنطاوی و ملامحسن فیض به شکل افراطی به مسائل علوم و مسائل تجربی پرداخته‌اند: فیض کاشانی، پس از آن که دانش انسان را به دو نوع جزئی و حسی و کلی و مطلق تقسیم می‌کند، می‌نویسد: اکنون آن که کیفیت این نوع دانش (علم کلی) را می‌داند، معنا و مفهوم آیه (ونزلنإ علیک الکتاب تبیاناً لکل شی‌ء) را در می‌یابد. چنین کسی در واقع، گواهی می‌دهد که همه دانش‌ها در قرآن کریم وجود دارند. ابن کثیر نیز پس از نقل کلام ابن مسعود درباره نهفته بودن همه علوم در قرآن، می‌نویسد: هر چه مردم در کارهای دنیایی و دین و معیشت و عالم رستاخیز نیازمندند، در قرآن بیان شده است. بی‌تردید اگر مراد ابن‌کثیر ظواهر کلمات قرآن باشد، قابل پذیرش نیست؛ زیرا اموری چون مسائل دقیق و جزئی ریاضی، شیمی، فیزیک و مانند آن در ظواهر قرآن به صورت شفاف بیان نشده‌اند؛ اما اگر مقصودش نهفته بودن این دانش‌ها در مراتب گونه‌گون معانی و مفاهیم قرآن باشد، می‌توان آن را پذیرفت. 2. دیدگاه حداقلی که تمامیت قرآن در ذکر کلیات و بیان ارزش‌ها می‌پذیرد. طرفداران این نظریه، قرآن را در محدوده توصیف جهان بینی و عقاید و بیان ارزش‌های جامع می‌دانند و معتقدند که طرح مسائل علمی، با قدسی بودن دین، سازگار نیست. اکمال دین در نظر این گروه، عبارت است از؛ تبیین کامل امور معنوی و آخرتی و واگذاردن علوم انسانی و تجربی؛ مانند شیوه حکومت بر مردم. برخی در تأیید این نظریه گفته‌اند: افزودن سنّت. رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله، توجّه به سیره امامان علیهماالسلام و توسل به اجتهاد در کنار قرآن، از دلایل روشن کامل نبودن قرآن به شمار می‌آیند. بی‌تردید این دیدگاه نمی‌تواند درست باشد؛ زیرا طرح مسائل علمی در راستای هدایت و تربیت نفوس، ضرورت دارد و به قدسی بودن، زیان نمی‌رساند. از سوی دیگر، نقدپذیری، به دینی بودن موضوع، آسیب وارد نمی‌کند؛ چنان که احکام شرعی به واسطه عنصر اجتهاد، همیشه در معرض انتقاد قرار دارند. افزون بر این، مسائلی چون سنّت رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله و سیره ائمّه علیهماالسلام و اجتهاد، از پایه‌های جامعیّت قرآن به شمار می‌آیند و به عبارت دیگر، همه اینها از متن قرآن کریم الهام گرفته‌اند. آیاتی مانند (وما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا؛[2] و آن چه را فرستاده او به شما داد، آن را بگیرید و از آن چه شما را باز داشت، باز ایستید). (أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الامر منکم‌؛[3] خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید. (إنما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا ...؛[4] ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند ...)، بر نادرستی این نظر، گواهی می‌دهند. 3. دیدگاه اعتدالی که معتقد است قرآن کریم ضمن بیان کلیات و اصول و قواعد ارزشی و نگرشی، برخی از روش‌های سرنوشت ساز و موثر در هدایت را نیز تبیین می‌کند. طرفداران این نظریه، چنان باور دارند که قرآن اصول و ارزش‌هایی را مطرح کرده است که می‌توان بر اساس آنها، یک نظام حقوقی، سیاسی و اجتماعی و نیز پیام‌های ارزشی مبتنی بر یک مکتب روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را استخراج کرد. بنابراین، قرآن از زاویه‌ای خاص، بیان‌گر همه چیز است. جامعیت و شمول قرآن در گستره دیدگاه‌های علمی، چنان است که در خصوص تک گزاره‌های آن، سخنی ندارد و اثباتاً یا نفیاً موضع‌گیری نمی‌کند. در این میان، برخی از مفسران مانند علامه طباطبایی و دیگران، جامعیت قرآن را در قلمرو هدایت و تربیت تفسیر کرده‌اند. او در این باره می‌نویسد: (آن چه ملاک است و کوتاهی را از جانب قرآن منتفی می‌سازد، این است که قرآن تمام مطالب لازم در حوزه هدایت و سعادت را همراه دارد و در این زمینه، از هیچ کوششی فروگذار نکرده است).[5] گروهی از پژوهش‌گران مانند استاد حسن‌زاده آملی، جامعیت را براساس فهم زبان قران و ذوبطون بودن آن معنا کرده‌اند. وی می‌نویسد: (کلمه مبارکه (کلّ شی) چیزی را فروگذار نکرده است؛ پس چیزی نیست که قرآن تبیان آن نباشد؛ ولی قرآن در دست انسان زبان فهم، تبیان کلی شی و زبان کلمات اللّه، بی‌انتهاست. این انسان زبان فهم، راسخ در علم است).[6] گروهی نیز جامعیت را در حوزه شرع و احکام آن محدود ساخته‌اند. عالمانی چون فخر رازی و طبرسی، اعتقاد دارند که جامعیت قرآن در محدوده دین و شرع معنا می‌یابد؛ زیرا بیان دین و احکام، جز از ناحیه قرآن، امکان‌پذیر نیست. معیارهای جامعیت‌ معیارهای جامعیت قرآن عبارتند از: مطابقت با فطرت انسانی، سهولت و انعطاف پذیری در تعلیمات، توان پاسخ به پرسش‌های بشر، شایستگی همگانی و جاودانگی، همسویی با انسان، همگونی اجزای دین، نگاه همه جانبه، فراروزی و آینده نگری، عقلانی بودن آموزه‌ها و توجّه به تفقه و اجتهاد.[7] ( 1) مجلسی، بحارالانوار، ج 89، ص 19. حشر، آیه 7. نساء، آیه 59. مائده، آیه 55. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 7، ذیل آیه 37. حسن زاده آملی، انسان و قرآن، ص 9. (به نقل از: نرم افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه پرسمان، شماره 21)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین