تجربه دینی چیست؟ مهمترین دیدگاه‌ها دربارة حقیقت و چیستی آن را بررسی نمایید؟
مفهوم تجربه دینی تجربه واقعه‌ای است که شخص از سر می‌گذراند (خواه به عنوان عامل و خواه به عنوان ناظر) و نسبت به آن آگاه و مطلع است.[1] تجربه انواع مختلفی دارد و دامنة‌ آن بسیار وسیع است و محدودة آن را طیفی وسیع از تجارب تشکیل می‌دهد. از جمله: تجربه زیباشناختی، تجربة اخلاقی، تجربه لذایذ، تجربه حسی و... اما تجربه دینی غیر از تجربه‌های متعارف است. متعلق این تجربه، موجود یا حضوری مافوق طبیعی، یا مرتبط با ماورای طبیعت یا حقیقت غایی است؛ مثلاً تجربة خداوند تجلّی یا خدا در چیزی یا شخصی مانند مسیح یا مریم عذرا یا دیدن فرشته یا سخن گفتن با او و مانند آن.[2] همچنین در تجربة دینی، شخص تجربه‌گر معتقد است که تبیین آن تجربه بر مبنای امور طبیعی، نارسا و غیرکافی است، و باید آن را براساس آموزه‌های دینی تبیین کرد. و به عبارت دیگر، دینداران تعبیری دینی از تجربة خود به دست می‌دهند و تجربة خود را براساس آموزه‌های دینی توصیف و تفسیر می‌کنند. بنابراین دو شرط برای دینی شدن تجربه وجود دارد؛ یکی آن که در حوزه و محدودة دین صورت گیرد؛ و دوم آن که فاعل تجربه، در توصیف حالات خود از مفاهیم دینی بهره ببرد.[3] حقیقت و چیستی تجربه دینی با روشن شدن مفهوم تجربه دینی حال این سؤال به ذهن خطور می‌کند که حقیقت و هویت تجربه دینی چیست؟ آیا از سنخ تجربه‌های حسّی به شمار می‌آید؟ یا باید تبیینی مابعدطبیعی از آن به عمل آورد؟ و یا اینکه تجربه دینی نوعی احساس و عاطفه بیش نیست؟ در این زمینه سه نظریه وجود دارد: 1 . تجربه دینی نوعی احساس است: فردریک شلایر ماخر در آثار خود مدعی شد که تجربه دینی، نوعی تجربه معرفت‌بخش نیست و حاوی بار معرفتی و شناختاری نیست، بلکه (احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است)[4] از نظر او این تجربه، تجربه‌ای شهودی است که اعتبارش قائم به خود (self authenticating) و مستقل از مفاهیم، تصورات، اعتقادات یا اعمال است و چون این تجربه، نوعی احساس است و از حدّ تمایزات مفهومی فراتر می‌رود، نمی‌توانیم آن را توصیف کنیم. ردولف اتو از دیگر متفکرانی است که تجربه دینی را از سنخ احساسات، احوال و عواطف می‌داند. او بر این باور بود که بعد غیر عقلانی خداوند (امر مینوی) را که بسی ژرف‌تر از بعد عقلانی او است می‌توان در سه نوع احساس تجربه کرد: 1 . احساس وابستگی مطلق، 2 . احساس خشیت و خوف و 3 . احساس شوق و جذبه، قدسیت خداوند از طریق این احساسات درک می‌شود نه از طریق عقل؛ هر چند که عقل نیز می‌تواند اوصافی از خداوند را بیابد و مفاهیمی برای اشاره به او داشته باشد و آنها را تحلیل و تعریف کند؛ اما هیچ کدام از این کارها نمی‌تواند ما را به عمق ذات خداوند رهنمون کند. جز از طریق احساس نمی‌توان به آن حریم بار یافت.[5] خلاصه آنکه تجربه دینی نوعی احساس است نه معرفت. 2 . تجربه دینی از سنخ تجارب ادراک حسّی است. این نظریه ادعا می‌کند که تجربه دینی از سنخ تجربة حسّی است و همان ویژگیهای تجربة حسی را با تفاوتی اندک به تجربه دینی نسبت می‌دهد، ویلیام آلستون معتقد است که این گونه تجارب، ساختی مانند تجربة‌حسی دارد؛ زیرا در تجربه‌ حسی سه عنصر وجود دارد: اول، مُدرِک یا شخصی که احساس می‌کند دوم، مدرَک (محسوس) یا شخص یا شیئی که احساس می‌شود. سوم، پدیدار یا جلوه و ظاهر محسوس. تجربه دینی نیز از این سه رکن بهره‌مند است: اول، صاحب تجربه یا شخصی که تجربه دینی را از سر می‌گذراند؛ دوم: متعلق تجربه یا خداوند که به تجربه در می‌آید؛ سوم، پدیدار تجربی یا ظهور و جلوه خداوند در دل صاحب تجربه. آلستون با وجود انتقادهایی که به او شده است، به تأکید می‌گوید که اوصاف الهی هر چند حسی نیستند، می‌توان آنها را آن‌گونه که داده‌های حسی را تجربه می‌کنیم، تجربه کرد. و اعتقادش بر این است که خداوند در خلال تجربه دینی، چنان خود و افعال خویش را به انسان می‌نمایاند که آدمی قادر است وی و افعالش را بشناسد.[6] 3 . تجربة دینی ارائه نوعی تبیین فوق طبیعی است، مدافعان این دیدگاه تجربه‌های دینی را از سنخ تجربه‌های حسّی نمی‌دانند. زیرا وقتی یک تجربه، می‌تواند حسی باشد که اولاً شی مدرَک وجود داشته باشد و ثانیاً این شیء علّت واقعی تجربه ما باشد. مثلاً اگر شخصی پرنده‌ای را دید، وی اولاً فرض گرفته است که پرنده‌ای وجود دارد، ثانیاً این پرنده علّت رؤیت او شده است. حال اگر ما بخواهیم تجربة دینی را از سنخ تجربة حسی به شمار آوریم لازم است دو شرط مذکور در مورد آن نیز صدق کند. یعنی اولاً، متعلق تجربه در خارج موجود باشد، ثانیاًُ، آن متعلق، علت واقعی پیدایش تجربه دینی باشد. اما در این صورت تنها یکی از انواع متعارض تجربه دینی می‌تواند تجربه‌ای واقعی باشد؛ زیرا ممکن نیست هم خدای واحد ادیان توحیدی واقعی باشد و هم خدایان متعدد ادیان شرک‌آلود. در این صورت دیگر نخواهیم توانست پیروان ادیان مختلف را صاحب تجربة‌دینی به شمار آوریم. وین پراودفوت برای فرار از این اشکال، تجربه دینی را به گونه‌ای توصیف می‌کند که جامع باشد، تا بتواند پیروان ادیان دیگر را نیز صاحب تجربه دینی بداند و از طرف دیگر، ملزم نباشد متعلقات فوق طبیعی آن تجربه‌ها را تصدیق کند. بر این اساس از نظر وی، تجربه‌ای دینی است که شخص صاحب تجربه، آن را دینی تلقی کند؛ بدین معنا که تجربه‌گر معتقد است که نمی‌تواند آن تجربه را براساس امور طبیعی تبیین کرد و نیاز به‌آن است که به ماورای طبیعت توسل جست و پای موجودی فراتر از طبیعت را به میان آورد. هر چند این صرفاً تلقی شخص تجربه‌گر باشد و هیچ ما به ازائی در مقابل آن تجربه در عالم واقع وجود نداشته باشد به عبارت دیگر، تجربه دینی اثبات‌کنندة متعلق خود نیست، بلکه تنها بیانگر آن است که تجربه‌گر متعلق تجربه را واقعی می‌پندارد، خواه در واقع نیز گمان او درست باشد یا نه، در واقع، پراودفوت میان مقام توصیف و مقام تبیین تجربه دینی تفکیک قایل می‌شود. در مقام توصیف، نمی‌توان تجربة دینی را بدون ملاحظة دیدگاه‌های شخص تجربه‌گر توصیف کرد. توصیف تجربة دینی متضمن نوعی تفسیر است و در این تفسیر، وجود موجودی مافوق طبیعت مفروض است. اما درمقام تبیین تجربة‌دینی، می‌توان از نظام باورها و گرایش‌های شخص تجربه‌گر بیرون آمد و هیچ لزومی ندارد که در واقع، علت پدید آمدن تجربة‌ دینی واقعاً همان چیزی باشد که تجربه‌گر می‌پندارد. شاید اصلاً چنان واقعیت فوق طبیعی‌ای که تجربه‌گر توصیف کرده بود، وجود نداشته باشد و عوامل دیگری سبب حصول چنان تجربه‌ای شده باشند.[7] نکته آخر اینکه ما در این مختصر فقط به دنبال حقیقت و چیستی تجربه دینی بودیم و نقد و بررسی این نظریات احتیاج به مجال دیگری دارد. اما نظریه برگزیده ما درباره تجربه دینی این است که تجربه دینی نوعی مواجهه با خداوند یا امور ماوراء طبیعی یا مقدس است. و مواجهه به معنی شناخت مستقیم، حضوری و بی‌واسطه است. احساس عجز و محدودیت و وابستگی به یک قدرت و کمال برتر، و احساس وجود آن قدرت و میل به او نمونه‌هایی از تجربه دینی است. تجربه دینی، تجربه‌ای است که نه تنها در اعتقاد صاحب تجربه بلکه در واقع هم بر اساس امور طبیعی غیر قابل تبیین باشد و برای تبیین آن، نیازمند موجودی ماوراء‌طبیعی هستیم. البته کسانی که منکر ماوراء طبیعت هستند. فوق مادی بودن تجربه دینی را نیز می‌‌پذیرند، و به صورت‌های گوناگون در پی استناد آن به علتی طبیعی هستند. ولی تاکنون هیچ تبیین طبیعی قانع‌کننده‌ای برای حصول چنان تجربه‌های کوبنده، روشن، پرشور و تحول‌سازی که در طول تاریخ برای عارفان پدیده آمده ارائه نشده است. اما مؤمنین که به ماوراء طبیعت اعتقاد و ایمان دارند، در اینجا نیز تجربه دینی را فوق مادی می‌دانند. البته واضح است که فوق مادی بودن به معنای این نیست که هر تجربه دینی لزوماً تجربه‌ای الهی است. این نظریه تنها مادی بودن تجربه دینی را نفی می‌کند و تبیین طبیعی برای آن را غیر ممکن می‌داند. اما ممکن است تجربه‌ای شیطانی باشد. از سوی دیگر این امکان هم وجود دارد که تجربه‌ای که به زعم تجربه‌کننده، دینی است، واقعاً فوق مادی نباشد. و در نتیجه، تجربه دینی واقعی محسوب نشود. پس همان‌طور که ممکن است شخصی در تجارب حسی بجای آب سراب دیده باشد، در تجارب به ظاهر دینی هم امکان خطا و اشتباه است. اما این هم خطاست که تمام تجارب ادعا شده را مادی و نوعی خیال‌پردازی و یافرافکنی و یا چیزهایی از این قبیل بدانیم.[8] در پاسخ به این سؤال از کتابهای ذیل استفاده شد: 1 . عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و دیگران، ترجمة احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، 1379، ص 41 51. 2 . تجربه دینی و مکاشفه عرفانی، محمد تقی فعّالی، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1379. 3 . تجربه دینی و گوهر دین، علیرضا قائمی‌نیا، قم، بوستان کتاب، 1381، ص 36 46. 4 . مبانی نظری تجربه دینی، علی شیروانی، قم، بوستان کتاب، 1381، ص 91 92. 5 . کلام جدید، هادی صادقی، قم، کتاب طه و نشر معارف، 1382، ص 132 149. 6 . کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه‌ علمیه، 1379، ص 296 300. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و دیگران، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، چاپ سوم، 1379، ص 36. [2] . همان، ص 37. [3] . کلام جدید، هادی صادقی، قم، کتاب طه و نشر معارف، 1382، ص 132 134. [4] . عقل و اعتقاد دینی، همان. [5] . عقل و اعتقاد دینی، همان،‌ص 43 41 و تجربه دینی و گوهر دین، علیرضا قائمی‌نیا، قم: بوستان کتاب، 1381، ص 38 36. [6] . همان، ص 48 43، و تجربه دینی و گوهر دین، ص 43 38. [7] . عقل و اعتقاد دینی، ص 52 48، و تجربه دینی و گوهر دین، ص 46 43، و کلام جدید، هادی صادقی، ص 138 134. [8] . هادی صادقی، درآمدی برکلام جدید، ص 138.
عنوان سوال:

تجربه دینی چیست؟ مهمترین دیدگاه‌ها دربارة حقیقت و چیستی آن را بررسی نمایید؟


پاسخ:

مفهوم تجربه دینی
تجربه واقعه‌ای است که شخص از سر می‌گذراند (خواه به عنوان عامل و خواه به عنوان ناظر) و نسبت به آن آگاه و مطلع است.[1] تجربه انواع مختلفی دارد و دامنة‌ آن بسیار وسیع است و محدودة آن را طیفی وسیع از تجارب تشکیل می‌دهد. از جمله: تجربه زیباشناختی، تجربة اخلاقی، تجربه لذایذ، تجربه حسی و... اما تجربه دینی غیر از تجربه‌های متعارف است. متعلق این تجربه، موجود یا حضوری مافوق طبیعی، یا مرتبط با ماورای طبیعت یا حقیقت غایی است؛ مثلاً تجربة خداوند تجلّی یا خدا در چیزی یا شخصی مانند مسیح یا مریم عذرا یا دیدن فرشته یا سخن گفتن با او و مانند آن.[2]
همچنین در تجربة دینی، شخص تجربه‌گر معتقد است که تبیین آن تجربه بر مبنای امور طبیعی، نارسا و غیرکافی است، و باید آن را براساس آموزه‌های دینی تبیین کرد. و به عبارت دیگر، دینداران تعبیری دینی از تجربة خود به دست می‌دهند و تجربة خود را براساس آموزه‌های دینی توصیف و تفسیر می‌کنند. بنابراین دو شرط برای دینی شدن تجربه وجود دارد؛ یکی آن که در حوزه و محدودة دین صورت گیرد؛ و دوم آن که فاعل تجربه، در توصیف حالات خود از مفاهیم دینی بهره ببرد.[3]
حقیقت و چیستی تجربه دینی
با روشن شدن مفهوم تجربه دینی حال این سؤال به ذهن خطور می‌کند که حقیقت و هویت تجربه دینی چیست؟ آیا از سنخ تجربه‌های حسّی به شمار می‌آید؟ یا باید تبیینی مابعدطبیعی از آن به عمل آورد؟ و یا اینکه تجربه دینی نوعی احساس و عاطفه بیش نیست؟ در این زمینه سه نظریه وجود دارد:
1 . تجربه دینی نوعی احساس است: فردریک شلایر ماخر در آثار خود مدعی شد که تجربه دینی، نوعی تجربه معرفت‌بخش نیست و حاوی بار معرفتی و شناختاری نیست، بلکه (احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است)[4] از نظر او این تجربه، تجربه‌ای شهودی است که اعتبارش قائم به خود (self authenticating) و مستقل از مفاهیم، تصورات، اعتقادات یا اعمال است و چون این تجربه، نوعی احساس است و از حدّ تمایزات مفهومی فراتر می‌رود، نمی‌توانیم آن را توصیف کنیم.
ردولف اتو از دیگر متفکرانی است که تجربه دینی را از سنخ احساسات، احوال و عواطف می‌داند. او بر این باور بود که بعد غیر عقلانی خداوند (امر مینوی) را که بسی ژرف‌تر از بعد عقلانی او است می‌توان در سه نوع احساس تجربه کرد: 1 . احساس وابستگی مطلق، 2 . احساس خشیت و خوف و 3 . احساس شوق و جذبه، قدسیت خداوند از طریق این احساسات درک می‌شود نه از طریق عقل؛ هر چند که عقل نیز می‌تواند اوصافی از خداوند را بیابد و مفاهیمی برای اشاره به او داشته باشد و آنها را تحلیل و تعریف کند؛ اما هیچ کدام از این کارها نمی‌تواند ما را به عمق ذات خداوند رهنمون کند. جز از طریق احساس نمی‌توان به آن حریم بار یافت.[5]
خلاصه آنکه تجربه دینی نوعی احساس است نه معرفت.
2 . تجربه دینی از سنخ تجارب ادراک حسّی است. این نظریه ادعا می‌کند که تجربه دینی از سنخ تجربة حسّی است و همان ویژگیهای تجربة حسی را با تفاوتی اندک به تجربه دینی نسبت می‌دهد، ویلیام آلستون معتقد است که این گونه تجارب، ساختی مانند تجربة‌حسی دارد؛ زیرا در تجربه‌ حسی سه عنصر وجود دارد: اول، مُدرِک یا شخصی که احساس می‌کند دوم، مدرَک (محسوس) یا شخص یا شیئی که احساس می‌شود. سوم، پدیدار یا جلوه و ظاهر محسوس. تجربه دینی نیز از این سه رکن بهره‌مند است: اول، صاحب تجربه یا شخصی که تجربه دینی را از سر می‌گذراند؛ دوم: متعلق تجربه یا خداوند که به تجربه در می‌آید؛ سوم، پدیدار تجربی یا ظهور و جلوه خداوند در دل صاحب تجربه. آلستون با وجود انتقادهایی که به او شده است، به تأکید می‌گوید که اوصاف الهی هر چند حسی نیستند، می‌توان آنها را آن‌گونه که داده‌های حسی را تجربه می‌کنیم، تجربه کرد. و اعتقادش بر این است که خداوند در خلال تجربه دینی، چنان خود و افعال خویش را به انسان می‌نمایاند که آدمی قادر است وی و افعالش را بشناسد.[6]
3 . تجربة دینی ارائه نوعی تبیین فوق طبیعی است، مدافعان این دیدگاه تجربه‌های دینی را از سنخ تجربه‌های حسّی نمی‌دانند. زیرا وقتی یک تجربه، می‌تواند حسی باشد که اولاً شی مدرَک وجود داشته باشد و ثانیاً این شیء علّت واقعی تجربه ما باشد. مثلاً اگر شخصی پرنده‌ای را دید، وی اولاً فرض گرفته است که پرنده‌ای وجود دارد، ثانیاً این پرنده علّت رؤیت او شده است.
حال اگر ما بخواهیم تجربة دینی را از سنخ تجربة حسی به شمار آوریم لازم است دو شرط مذکور در مورد آن نیز صدق کند. یعنی اولاً، متعلق تجربه در خارج موجود باشد، ثانیاًُ، آن متعلق، علت واقعی پیدایش تجربه دینی باشد. اما در این صورت تنها یکی از انواع متعارض تجربه دینی می‌تواند تجربه‌ای واقعی باشد؛ زیرا ممکن نیست هم خدای واحد ادیان توحیدی واقعی باشد و هم خدایان متعدد ادیان شرک‌آلود. در این صورت دیگر نخواهیم توانست پیروان ادیان مختلف را صاحب تجربة‌دینی به شمار آوریم.
وین پراودفوت برای فرار از این اشکال، تجربه دینی را به گونه‌ای توصیف می‌کند که جامع باشد، تا بتواند پیروان ادیان دیگر را نیز صاحب تجربه دینی بداند و از طرف دیگر، ملزم نباشد متعلقات فوق طبیعی آن تجربه‌ها را تصدیق کند.
بر این اساس از نظر وی، تجربه‌ای دینی است که شخص صاحب تجربه، آن را دینی تلقی کند؛ بدین معنا که تجربه‌گر معتقد است که نمی‌تواند آن تجربه را براساس امور طبیعی تبیین کرد و نیاز به‌آن است که به ماورای طبیعت توسل جست و پای موجودی فراتر از طبیعت را به میان آورد. هر چند این صرفاً تلقی شخص تجربه‌گر باشد و هیچ ما به ازائی در مقابل آن تجربه در عالم واقع وجود نداشته باشد به عبارت دیگر، تجربه دینی اثبات‌کنندة متعلق خود نیست، بلکه تنها بیانگر آن است که تجربه‌گر متعلق تجربه را واقعی می‌پندارد، خواه در واقع نیز گمان او درست باشد یا نه، در واقع، پراودفوت میان مقام توصیف و مقام تبیین تجربه دینی تفکیک قایل می‌شود. در مقام توصیف، نمی‌توان تجربة دینی را بدون ملاحظة دیدگاه‌های شخص تجربه‌گر توصیف کرد. توصیف تجربة دینی متضمن نوعی تفسیر است و در این تفسیر، وجود موجودی مافوق طبیعت مفروض است.
اما درمقام تبیین تجربة‌دینی، می‌توان از نظام باورها و گرایش‌های شخص تجربه‌گر بیرون آمد و هیچ لزومی ندارد که در واقع، علت پدید آمدن تجربة‌ دینی واقعاً همان چیزی باشد که تجربه‌گر می‌پندارد. شاید اصلاً چنان واقعیت فوق طبیعی‌ای که تجربه‌گر توصیف کرده بود، وجود نداشته باشد و عوامل دیگری سبب حصول چنان تجربه‌ای شده باشند.[7]
نکته آخر اینکه ما در این مختصر فقط به دنبال حقیقت و چیستی تجربه دینی بودیم و نقد و بررسی این نظریات احتیاج به مجال دیگری دارد.
اما نظریه برگزیده ما درباره تجربه دینی این است که تجربه دینی نوعی مواجهه با خداوند یا امور ماوراء طبیعی یا مقدس است. و مواجهه به معنی شناخت مستقیم، حضوری و بی‌واسطه است. احساس عجز و محدودیت و وابستگی به یک قدرت و کمال برتر، و احساس وجود آن قدرت و میل به او نمونه‌هایی از تجربه دینی است.
تجربه دینی، تجربه‌ای است که نه تنها در اعتقاد صاحب تجربه بلکه در واقع هم بر اساس امور طبیعی غیر قابل تبیین باشد و برای تبیین آن، نیازمند موجودی ماوراء‌طبیعی هستیم. البته کسانی که منکر ماوراء طبیعت هستند. فوق مادی بودن تجربه دینی را نیز می‌‌پذیرند، و به صورت‌های گوناگون در پی استناد آن به علتی طبیعی هستند. ولی تاکنون هیچ تبیین طبیعی قانع‌کننده‌ای برای حصول چنان تجربه‌های کوبنده، روشن، پرشور و تحول‌سازی که در طول تاریخ برای عارفان پدیده آمده ارائه نشده است.
اما مؤمنین که به ماوراء طبیعت اعتقاد و ایمان دارند، در اینجا نیز تجربه دینی را فوق مادی می‌دانند. البته واضح است که فوق مادی بودن به معنای این نیست که هر تجربه دینی لزوماً تجربه‌ای الهی است. این نظریه تنها مادی بودن تجربه دینی را نفی می‌کند و تبیین طبیعی برای آن را غیر ممکن می‌داند. اما ممکن است تجربه‌ای شیطانی باشد. از سوی دیگر این امکان هم وجود دارد که تجربه‌ای که به زعم تجربه‌کننده، دینی است، واقعاً فوق مادی نباشد. و در نتیجه، تجربه دینی واقعی محسوب نشود. پس همان‌طور که ممکن است شخصی در تجارب حسی بجای آب سراب دیده باشد، در تجارب به ظاهر دینی هم امکان خطا و اشتباه است. اما این هم خطاست که تمام تجارب ادعا شده را مادی و نوعی خیال‌پردازی و یافرافکنی و یا چیزهایی از این قبیل بدانیم.[8]
در پاسخ به این سؤال از کتابهای ذیل استفاده شد:
1 . عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و دیگران، ترجمة احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، 1379، ص 41 51.
2 . تجربه دینی و مکاشفه عرفانی، محمد تقی فعّالی، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1379.
3 . تجربه دینی و گوهر دین، علیرضا قائمی‌نیا، قم، بوستان کتاب، 1381، ص 36 46.
4 . مبانی نظری تجربه دینی، علی شیروانی، قم، بوستان کتاب، 1381، ص 91 92.
5 . کلام جدید، هادی صادقی، قم، کتاب طه و نشر معارف، 1382، ص 132 149.
6 . کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه‌ علمیه، 1379، ص 296 300.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون و دیگران، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، چاپ سوم، 1379، ص 36.
[2] . همان، ص 37.
[3] . کلام جدید، هادی صادقی، قم، کتاب طه و نشر معارف، 1382، ص 132 134.
[4] . عقل و اعتقاد دینی، همان.
[5] . عقل و اعتقاد دینی، همان،‌ص 43 41 و تجربه دینی و گوهر دین، علیرضا قائمی‌نیا، قم: بوستان کتاب، 1381، ص 38 36.
[6] . همان، ص 48 43، و تجربه دینی و گوهر دین، ص 43 38.
[7] . عقل و اعتقاد دینی، ص 52 48، و تجربه دینی و گوهر دین، ص 46 43، و کلام جدید، هادی صادقی، ص 138 134.
[8] . هادی صادقی، درآمدی برکلام جدید، ص 138.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین