(یُرِیدُونَ لِیُطْفُِواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ)؛ صف (61)، آیه 8. (می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالی که خدا کامل کننده نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند). مقدمه (نور) روشنایی است و از ویژگی های ذاتی آن این است که هم خودش روشن است و هم روشنی بخش دیگران است. و تاریکی ها و ظلمت ها را از بین می برد. (ظاهرٌ فی نفسه و مظهرٌ لغیره به همین جهت از خداوند متعال که روشنی بخش نظام هستی است و از قرآن، پیامبران و امامان که هدایت گر جامعه بشریت و روشنی بخش دل های مؤمنانند به (نور) تعبیر شده است. در مقابل از دشمنان بدخواه و گمراهی ها، به تاریکی و (ظلمات) تعبیر شده است که هم خودشان تاریکند و هم در پی خاموش کردن نورند. در این میان برخی از مراتب و مظاهر نور، تمامی طول و عرض تاریخ را تحت الشعاع قرار داده و چراغ هدایت جامعه بشریتند که شخصیت امام حسین علیه السلام دارای چنین مقامی است. در مقابل برخی از ظالمان و تاریکی ها لکه ننگی در طول تاریخند که یزید و لشکریان او چهره رسوای آنند. روایات تفسیری عن الحسن بن محبوب، عن محمّدبن عن الفضیل، عن أبی الحسن علیه السلام قال: سألته عن قول اللّه - تبارک و تعالی -: یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ. قال: یریدون لیطفئوا ولایة أمیر المؤمنین بأفواههم ؛ اصول کافی، باب: (أن الائمةعلیه السلام نور اللَّه عزوجل).. الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بن سَهْلٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فَاطِمَةُ ع فِیها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الْحُسَیْنُ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ فَاطِمَةُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ إِبْرَاهِیمُ ع زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ لاَ یَهُودِیَّةٍ وَ لاَ نَصْرَانِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ یَهْدِی اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ قُلْتُ أَوْ کَظُلُماتٍ قَالَ الْأَوَّلُ وَ صَاحِبُهُ یَغْشاهُ مَوْجٌ الثَّالِثُ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ ظُلُمَاتٌ الثَّانِی بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِیَةُ وَ فِتَنُ بَنِی أُمَیَّةَ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ الْمُؤْمِنُ فِی ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ ع فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَالَ فِی قَوْلِهِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ أَئِمَّةُ الْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَسْعَی بَیْنَ یَدَیِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِأَیْمَانِهِمْ حَتَّی یُنْزِلُوهُمْ مَنَازِلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ. تفسیر آیه (اطفاء) مصدر فعل (یطفئوا): به معنای خاموش کردن نور، و از بین بردن تابش آن است. (یریدون) دلالت بر استمرار دارد و نشان از آن دارد که دشمنان و بدخواهان فعالیت مستمر برای خاموش کردن نور الهی در طول تاریخ دارند. (لیُطفؤا) دلالت بر تأکید و شدت لجاجت و کینه بدخواهان و دشمنان دارد. (بافواههم) خاموش کردن نور با دهان، می تواند به دو معنا باشد: 1. دشمنان به دلیل غرور بسیار و مغرور شدن به تجهیزات فراوانشان چنین احساسی دارند که پیروان حق را با یک فوت دهان می توانند از بین ببرند و نور خدا را خاموش کنند. 2. دشمنان و بدخواهان سعی می کنند با تبلیغات مسموم خودشان و از طریق دهان و زبان، حق را کتمان کنند و با شایعات شخصیت اولیای الهی را مخدوش کنند و با انحراف افکار عمومی، مردم را گمراه کنند. ولی علیرغم توطئه دشمنان، خدا ایشان را از رسیدن به مقصدشان باز می دارد. بلکه نور خود را تمام و دین خود را بر همه ادیان غلبه می دهد. (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ توبه (9)، آیه 32.. تاریخ اسلام سند زنده ای است بر تحقق عینی این پیشگویی بزرگ قرآن، چرا که از نخستین روز ظهور اسلام توطئه های گوناگون برای نابودی آن چیده شد: گاه از طریق استهزاء و آزار؛ گاه از طریق محاصره اقتصادی و اجتماعی؛ گاه از طریق تحمیل جنگهای گوناگون در میدان های احد و احزاب و حنین و...؛ گاه از طریق توطئه های داخلی منافقان؛ گاه از طریق ایجاد اختلاف در میان صفوف مسلمین؛ گاه از طریق نشر فحشا و وسائل فساد اخلاق و انحراف عقیده در میان قشرهای جوان؛ و گاه از راه های دیگر ... ولی همانگونه که خداوند اراده کرده است؛ این نور الهی روزبه روز در حال گسترش است و دامنه اسلام، در هر زمان نسبت به گذشته وسیع تر می شود، و آمارها نشان می دهد که جمعیت مسلمانان جهان علی رغم تلاش های مشترک (صهیونیست ها) و (صلیبی ها) و (ماتریالیست های شرق) رو به افزایش است، آری آنها پیوسته می خواهند که نور خدا را خاموش سازند ولی خداوند اراده کرده است نور هدایت قرآن در سراسر جهان تجلی یابد و این یک معجزه جاودانی قرآن است. مراتب و تجلیات نور خدا 1. نور عام؛ این مرتبه از نور، شامل تمامی موجودات جهان هستی می شود، و هر آنچه پیدا است از نور خداوند بهره ای دارد و به عبارتی از این مرتبه نور عام، به هدایت تکوینی همه موجودات نیز یاد می شود و می تواند از مصادیق آیه شریفه (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)؛ نور (24)، آیه 35. باشد. 2. نور خاص؛ این مرتبه اختصاص به نوع بشر دارد که شامل بعثت پیامبران و نزول کتاب های آسمانی می شود و از آن به هدایت تشریعی یاد می شود (قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ)؛ مائده (5)، آیه 15.. 3. نور أخص؛ این مرتبه از نور اختصاص به مؤمنان دارد و از آن به نور ایمان و تقوا و به عنوان هدایت تکوینی پاداشی یاد می شود. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)؛ حدید (57)، آیه 27.؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الهی را پیشه کنید و به پیامبرش ایمان آورید (-(خداوند)-) دو دستی از رحمتش بر شما فرو می ریزد و برای شما نوری قرار می دهد که راه خود را با آن بیابید و شما را می آمرزد و (-(بدانید)-) خداوند آمرزنده مهربان است). 4. نور خاص الأخص؛ این مرتبه از نور، مظهر تمام و کمال نور الهی در عالم هستی است و مَثَل اعلی نور خداوند است که از آن به نور حقه محمدیه یاد می شود و مصادیق آن پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیه السلام می باشند. (مثلُ نوره کمشکاةٍ). چه بسا بتوان گفت بدخواهان و مفسدان در پی خاموش کردن نور الهی در مراتب مختلف آن هستند؛ از آن جهت که به طغیان، اسراف و فزون طلبی می پردازند در حقیقت نور عام را هدف گیری کردند و در پی آنند که رشد و آرامش طبیعت را به خاموشی کشانند. و از آن جهت که با (زر و زور و تزویر) از رسیدن وحی و شکوفایی فطرت جلوگیری می کنند، در پی آنند که نور خاص الهی را خاموش سازند. و در نهایت از جهتی که در صدد لطمه زدن به شخصیت امامان و به شهادت رساندن اهل بیتند به دنبال خاموش کردن نور خاص الاخص هستند. مقدمه ذکر مصیبت در سرزمین کربلا و در روز عاشورا، از یک سو تابناک ترین نور الهی تجلی کرد و از سوی دیگر شدیدترین قساوت تاریک صفتان، چهره خودش را نشان داد. یزیدیان، فکر کردند جبهه حق بسیار اندکند و اگر مردان آنها را بکشند و خاندان آنها را به اسارت بگیرند و از شهری به شهر دیگر حرکت دهند ترس و وحشت همه حق طلبان را خواهد گرفت و علاوه بر چنین جنایتی، با تبلیغات مسموم آنها را خارجی معرفی کردند تا افکار مردم منحرف شود. این همان توطئه دشمنان تاریک دل بود که می خواستند با یک فوت و در یک روز نور حق را خاموش کنند. مدعی خواست از بیخ کند ریشه ماغافل از آن که خدا هست در اندیشه ما اما به اراده الهی، نور حق هم چنان روشن ماند و با تمام و کمال ظاهر می شود و خواهد شد. بهترین قضاوت را خود تاریخ به نمایش گذاشته است که محل دفن یزید در کشور تحت حکومت او، اکنون زباله دان است در حالی که مقبره مبارکه زینب کبری و طفل سه ساله با چند صحن و سرا، زیارتگاه دوست داران نه تنها شیعیان، که بسیاری از اهل سنت و حتی مسیحیان آن دیار است. ذکر مصیبت حضرت زینب علیها السلام سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبودکربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود چشمه فریاد مظلومیتِ لب تشنگاندر کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود ذوالجناحِ دادخواهی، بی سوار و بی لگامدر بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 11/310015)
(یُرِیدُونَ لِیُطْفُِواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ)؛ صف (61)، آیه 8.
(می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند در حالی که خدا کامل کننده نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند).
مقدمه
(نور) روشنایی است و از ویژگی های ذاتی آن این است که هم خودش روشن است و هم روشنی بخش دیگران است. و تاریکی ها و ظلمت ها را از بین می برد. (ظاهرٌ فی نفسه و مظهرٌ لغیره به همین جهت از خداوند متعال که روشنی بخش نظام هستی است و از قرآن، پیامبران و امامان که هدایت گر جامعه بشریت و روشنی بخش دل های مؤمنانند به (نور) تعبیر شده است. در مقابل از دشمنان بدخواه و گمراهی ها، به تاریکی و (ظلمات) تعبیر شده است که هم خودشان تاریکند و هم در پی خاموش کردن نورند.
در این میان برخی از مراتب و مظاهر نور، تمامی طول و عرض تاریخ را تحت الشعاع قرار داده و چراغ هدایت جامعه بشریتند که شخصیت امام حسین علیه السلام دارای چنین مقامی است. در مقابل برخی از ظالمان و تاریکی ها لکه ننگی در طول تاریخند که یزید و لشکریان او چهره رسوای آنند.
روایات تفسیری
عن الحسن بن محبوب، عن محمّدبن عن الفضیل، عن أبی الحسن علیه السلام قال: سألته عن قول اللّه - تبارک و تعالی -: یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ. قال: یریدون لیطفئوا ولایة أمیر المؤمنین بأفواههم ؛ اصول کافی، باب: (أن الائمةعلیه السلام نور اللَّه عزوجل)..
الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بن سَهْلٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فَاطِمَةُ ع فِیها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الْحُسَیْنُ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ فَاطِمَةُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ بَیْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْیَا یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ إِبْرَاهِیمُ ع زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ لاَ یَهُودِیَّةٍ وَ لاَ نَصْرَانِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ یَهْدِی اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ قُلْتُ أَوْ کَظُلُماتٍ قَالَ الْأَوَّلُ وَ صَاحِبُهُ یَغْشاهُ مَوْجٌ الثَّالِثُ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ ظُلُمَاتٌ الثَّانِی بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِیَةُ وَ فِتَنُ بَنِی أُمَیَّةَ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ الْمُؤْمِنُ فِی ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ ع فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَالَ فِی قَوْلِهِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ أَئِمَّةُ الْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَسْعَی بَیْنَ یَدَیِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِأَیْمَانِهِمْ حَتَّی یُنْزِلُوهُمْ مَنَازِلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ.
تفسیر آیه
(اطفاء) مصدر فعل (یطفئوا): به معنای خاموش کردن نور، و از بین بردن تابش آن است.
(یریدون) دلالت بر استمرار دارد و نشان از آن دارد که دشمنان و بدخواهان فعالیت مستمر برای خاموش کردن نور الهی در طول تاریخ دارند.
(لیُطفؤا) دلالت بر تأکید و شدت لجاجت و کینه بدخواهان و دشمنان دارد.
(بافواههم) خاموش کردن نور با دهان، می تواند به دو معنا باشد:
1. دشمنان به دلیل غرور بسیار و مغرور شدن به تجهیزات فراوانشان چنین احساسی دارند که پیروان حق را با یک فوت دهان می توانند از بین ببرند و نور خدا را خاموش کنند.
2. دشمنان و بدخواهان سعی می کنند با تبلیغات مسموم خودشان و از طریق دهان و زبان، حق را کتمان کنند و با شایعات شخصیت اولیای الهی را مخدوش کنند و با انحراف افکار عمومی، مردم را گمراه کنند.
ولی علیرغم توطئه دشمنان، خدا ایشان را از رسیدن به مقصدشان باز می دارد. بلکه نور خود را تمام و دین خود را بر همه ادیان غلبه می دهد.
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ توبه (9)، آیه 32..
تاریخ اسلام سند زنده ای است بر تحقق عینی این پیشگویی بزرگ قرآن، چرا که از نخستین روز ظهور اسلام توطئه های گوناگون برای نابودی آن چیده شد:
گاه از طریق استهزاء و آزار؛
گاه از طریق محاصره اقتصادی و اجتماعی؛
گاه از طریق تحمیل جنگهای گوناگون در میدان های احد و احزاب و حنین و...؛
گاه از طریق توطئه های داخلی منافقان؛
گاه از طریق ایجاد اختلاف در میان صفوف مسلمین؛
گاه از طریق نشر فحشا و وسائل فساد اخلاق و انحراف عقیده در میان قشرهای جوان؛
و گاه از راه های دیگر ...
ولی همانگونه که خداوند اراده کرده است؛ این نور الهی روزبه روز در حال گسترش است و دامنه اسلام، در هر زمان نسبت به گذشته وسیع تر می شود، و آمارها نشان می دهد که جمعیت مسلمانان جهان علی رغم تلاش های مشترک (صهیونیست ها) و (صلیبی ها) و (ماتریالیست های شرق) رو به افزایش است، آری آنها پیوسته می خواهند که نور خدا را خاموش سازند ولی خداوند اراده کرده است نور هدایت قرآن در سراسر جهان تجلی یابد و این یک معجزه جاودانی قرآن است.
مراتب و تجلیات نور خدا
1. نور عام؛ این مرتبه از نور، شامل تمامی موجودات جهان هستی می شود، و هر آنچه پیدا است از نور خداوند بهره ای دارد و به عبارتی از این مرتبه نور عام، به هدایت تکوینی همه موجودات نیز یاد می شود و می تواند از مصادیق آیه شریفه (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)؛ نور (24)، آیه 35. باشد.
2. نور خاص؛ این مرتبه اختصاص به نوع بشر دارد که شامل بعثت پیامبران و نزول کتاب های آسمانی می شود و از آن به هدایت تشریعی یاد می شود (قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ)؛ مائده (5)، آیه 15..
3. نور أخص؛ این مرتبه از نور اختصاص به مؤمنان دارد و از آن به نور ایمان و تقوا و به عنوان هدایت تکوینی پاداشی یاد می شود. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)؛ حدید (57)، آیه 27.؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الهی را پیشه کنید و به پیامبرش ایمان آورید (-(خداوند)-) دو دستی از رحمتش بر شما فرو می ریزد و برای شما نوری قرار می دهد که راه خود را با آن بیابید و شما را می آمرزد و (-(بدانید)-) خداوند آمرزنده مهربان است).
4. نور خاص الأخص؛ این مرتبه از نور، مظهر تمام و کمال نور الهی در عالم هستی است و مَثَل اعلی نور خداوند است که از آن به نور حقه محمدیه یاد می شود و مصادیق آن پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیه السلام می باشند. (مثلُ نوره کمشکاةٍ).
چه بسا بتوان گفت بدخواهان و مفسدان در پی خاموش کردن نور الهی در مراتب مختلف آن هستند؛ از آن جهت که به طغیان، اسراف و فزون طلبی می پردازند در حقیقت نور عام را هدف گیری کردند و در پی آنند که رشد و آرامش طبیعت را به خاموشی کشانند.
و از آن جهت که با (زر و زور و تزویر) از رسیدن وحی و شکوفایی فطرت جلوگیری می کنند، در پی آنند که نور خاص الهی را خاموش سازند.
و در نهایت از جهتی که در صدد لطمه زدن به شخصیت امامان و به شهادت رساندن اهل بیتند به دنبال خاموش کردن نور خاص الاخص هستند.
مقدمه ذکر مصیبت
در سرزمین کربلا و در روز عاشورا، از یک سو تابناک ترین نور الهی تجلی کرد و از سوی دیگر شدیدترین قساوت تاریک صفتان، چهره خودش را نشان داد.
یزیدیان، فکر کردند جبهه حق بسیار اندکند و اگر مردان آنها را بکشند و خاندان آنها را به اسارت بگیرند و از شهری به شهر دیگر حرکت دهند ترس و وحشت همه حق طلبان را خواهد گرفت و علاوه بر چنین جنایتی، با تبلیغات مسموم آنها را خارجی معرفی کردند تا افکار مردم منحرف شود. این همان توطئه دشمنان تاریک دل بود که می خواستند با یک فوت و در یک روز نور حق را خاموش کنند.
مدعی خواست از بیخ کند ریشه ماغافل از آن که خدا هست در اندیشه ما
اما به اراده الهی، نور حق هم چنان روشن ماند و با تمام و کمال ظاهر می شود و خواهد شد.
بهترین قضاوت را خود تاریخ به نمایش گذاشته است که محل دفن یزید در کشور تحت حکومت او، اکنون زباله دان است در حالی که مقبره مبارکه زینب کبری و طفل سه ساله با چند صحن و سرا، زیارتگاه دوست داران نه تنها شیعیان، که بسیاری از اهل سنت و حتی مسیحیان آن دیار است.
ذکر مصیبت حضرت زینب علیها السلام
سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبودکربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیتِ لب تشنگاندر کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناحِ دادخواهی، بی سوار و بی لگامدر بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 11/310015)
- [سایر] اینکه خداوند نور آسمانها و زمین است، آیا منظور نور محسوس است؟ اگر نیست به چه معنا است؟
- [سایر] اگر عالم مظهر اسمای الهی است و غیر از خدا چیزی وجود ندارد، پس من انسانی چیست؟ آن چیزی که خداوند به او اراده داده چیست که به ازای اعمال آن اراده ثواب یا عقاب میگیرد؟ آن من غیر خدا است یا او هم مظهری از اسمای خدا است؟ اگر او هم مظهر اسمای خدا است پس نعوذ بالله خداوند به خودش پاداش میدهد یا خود را عذاب میکند؟ چه کسی مسئول است و جنسش از چیست؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) مظهر رحمت بود و امام زمان (عج) مظهر انتقام است؟
- [سایر] خداوند نور آسمانها و زمین است یعنی چه؟
- [سایر] خدا کیست و چیست و اینکه می گویند خدا نور است یعنی چه؟
- [سایر] سبب نزول سوره نور که توسط خداوند به پیامبر الهام گردید، چیست؟
- [سایر] آیا درباره این که می گویند مؤمن از نور خدا آفریده شده، حدیثی وجود دارد؟
- [سایر] آیا درباره این که می گویند مؤمن از نور خدا آفریده شده، حدیثی وجود دارد؟
- [سایر] با سلام. در سوره یونس آیه 5 خورشید به عنوان ضیاء یعنی پراکنده کنندۀ نور و ماه را نور یعنی دریافت کننده نور معرفی می شود و در آیه ای دیگر در قرآن خدا را نور آسمان ها و زمین معرفی می کند، این به چه معناست؟
- [سایر] در قران گفته شده موسی در کوه طور خدا را به صورت نور دید.در تورات هم گفته شده موسی نشیمنگاه خدا را دید.و خدا به صورت رو در رو با صوت خود با موسی سخن گفت.آیا نور از خواص ماده نیست.آیا صوت برای بوجود آمدن و انتقال نیاز به محیط مادی ندارد
- [آیت الله جوادی آملی] .نمازگزار باید نماز ر ا به قصد اجرای دستور خدا انجام دهد . لازم نیست آن را به تفصیل از قلب بگذراند , چنان که لازم نیست بر زبان آورد . درجات قرب عبادت , به درجات معرفت پروردگار و محبّت وی و در محضر او بودن و مظهر وی شدن است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پدر و مادر و جد و جده بچه نا بالغ کافر باشند آن بچه هم نجس است؛ مگر در صورتی که ممیز و مظهر اسلام باشد و اگر یکی از اینها مسلمان باشد بچه پاک است.
- [آیت الله خوئی] اگر پدر و مادر و جد و جدة بچة نابالغ کافر باشند آن بچه هم نجس است، مگر درصورتی که ممیز و مظهر اسلام باشد، و اگر یکی از اینها مسلمان باشد بچه پاک است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 50 وقت اذان صبح (برای نماز و روزه) در شبهای مهتابی و غیر مهتابی یکسان است و معیار، ظاهر شدن نور شفق در افق است، هرچند بر اثر تابش مهتاب نمایان نباشد.
- [آیت الله اردبیلی] کعبه معظّمه اوّلین خانه و قبله مردمان و مایه برکت و هدایت جهانیان و پناهگاه واردان و نشانهای از ابراهیم خلیلالرّحمان علیهالسلام است. مردمان به دعوت عامّ ابراهیم علیهالسلام به اشتیاق چون پرندگانی که به آشیانه خویش برمیگردند، برای ابراز فروتنی در مقابل عظمت و بزرگی خداوند و گواهی به عزّت او، در جایگاه پیامبران به گونه فرشتگان عرش بر دورش طواف میکنند. خداوند سبحان آن خانه را عَلَم اسلام و حجّ آن را واجب و احترامش را لازم دانست(1). کعبه وسیله قوام و قیام مردم است(2) و مظهر وحدت و مشهد منفعت و وعدهگاه اخلاص و دوری از مظاهر دنیوی و توکّل بر خداوند است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: (خداوند در تشریع فریضه حج مردم را به چیزی امر کرد که علاوه بر تعبّد و اطاعت دینی، مشتمل بر مصالح و منافع دنیوی نیز هست.)(3) پس بر آنان که توانایی دارند، واجب است خالصانه متوجّه ذات حق گردند و آن چنانکه خداوند فرموده است، حج و عمره را بجا آورند که انجام دادن آن، برکت و ترک آن، هلاکت و تباهی همگان است.
- [آیت الله اردبیلی] پوشیدن لباس نازک و لباسی که در صورت تابش نور، بدن از زیر آن نمایان میشود، در جایی که نامحرم باشد اشکال دارد، همچنین پوشیدن لباس رنگین و چشمگیر در صورتی که برای زن زینت حساب شود و نامحرم او را ببیند، محلّ اشکال است.
- [آیت الله اردبیلی] لعان یا برای اثبات عمل زنای زن است و یا برای نفی فرزندی که از او متولّد شده است و باید نزد حاکم شرع انجام شود و کیفیّت لعان در اوایل سوره (نور) بیان شده است و شرایط و احکام آن نیز در کتابهای مفصّل فقهی آمده است.
- [آیت الله مظاهری] توبه از این گناه بزرگ علاوه بر پشیمانی و دست برداشتن از آن عمل زشت و شرمندگی از محضر ربوبی، آن است که اگر مربوط به دیگران است تحصیل رضایت آنان نیز لازم است و اگر ممکن نیست و یا مفسده بالاتری دارد، جبران آن گرچه به دعا و استغفار باشد برای او لازم است. [1]. نور، 19.
- [آیت الله بهجت] نزدیک اذان صبح از طرف مشرق نور سفیدی رو به بالا حرکت میکند که آن را فجر اول گویند؛ موقعی که آن سفیدی پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است؛ و آخر وقت نماز صبح موقعی است که آفتاب بیرون میآید.
- [آیت الله سیستانی] اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه بچه نابالغ کافر باشند ، آن بچّه هم نجس است ، مگر در صورتی که ممیّز و مظهر اسلام باشد ، که در این صورت پاک است . و اگر از پدر و مادر خود روگردان و به مسلمانها تمایل داشته باشد ، و یا در حال تحقیق و بررسی باشد ، حکم به نجاستش مشکل است . و اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه ، یکی از اینها مسلمان باشد به تفصیلی که در مسأله (210) خواهد آمد بچّه پاک است .