در پاسخ به برخی آیات که با مهندسی عمران در ارتباط است توجه کنید : 1- خانه سازی زنبور عسل وَ أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (نحل 68) پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) فرستاد که از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند خانههایی برگزین!. نخستین ماموریت زنبوران در این آیه ماموریت خانهسازی ذکر شده، و این شاید به خاطر آن است که مساله مسکن مناسب نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیتهای دیگر امکان پذیر میشود، و یا به خاطر آنکه ساختمان خانههای شش ضلعی زنبوران عسل که شاید ملیونها سال است به همین شکل در شرق و غرب جهان ادامه دارد از عجیبترین برنامههای زندگی آنها است و حتی شاید از ساختن خود عسل عجیبتر است، چگونه این ماده مومی مخصوص را تهیه میکند؟ و چگونه این خانههای شش ضلعی را با ظرافت و مهندسی فوق العاده دقیقی میسازد؟ خانههایی که نقشه آن بسیار حساب شده و زوایای آن کاملا دقیق و یکسان است، اساسا برای استفاده کامل از یک سطح به گونهای که هیچ قسمتی از آن، هدر نرود و یا زوایای تنگ و تاریکی پیدا نکند، راهی بهتر از انتخاب خانههای شش ضلعی با زوایای مساوی نیست، به اضافه این نوع خانه از استحکام خاصی برخوردار است. [ طرز انتخاب این خانهها] - انتخاب این خانهها، چنان که قرآن در آیه فوق میگوید: گاهی در کوهها است، در لابلای صخرههای غیر قابل عبور، و شکافهای مخصوص سنگهایی که آمادگی برای این هدف دارند و گاهی در لابلای شاخههای درختان، و گاهی در کندوهایی که انسانها بر فراز داربستها در اختیارشان میگذارند. ضمنا از این تعبیر استفاده میشود که لانه و کندوی عسل باید در نقطه مرتفعی از کوه و درخت و داربست باشد تا به خوبی بتواند از آن استفاده کند. تفسیر نمونه، ج11، ص: 299 2- خانه سازی عنکبوت مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت – 41) 41- کسانی که غیر از خدا را اولیاء خود برگزیدند، همچون عنکبوتند که خانهای برای خود انتخاب کرده و سستترین خانهها خانه عنکبوت است اگر میدانستند! چه مثال رسا و جالبی و چه تشبیه گویا و دقیقی؟! درست دقت کنید: هر حیوان و حشرهای برای خود خانه و لانهای دارد، اما هیچیک از این خانهها به سستی خانه عنکبوت نیست. اصولا خانه باید دیوار و سقف و دری داشته باشد، و صاحب آن را از حوادث حفظ کند طعمه و غذا و نیازهای او را در خود نگاه دارد. بعضی از خانهها سقف ندارند اما لا اقل دیواری دارند یا اگر دیوار ندارند سقفی دارند. اما لانه عنکبوت که از تعدادی تارهای بسیار نازک ساخته شده نه دیواری دارد، نه سقفی، نه حیاطی و نه دری، اینها همه از یک سو. از سوی دیگر مصالح آن بقدری سست و بی دوام است که در برابر هیچ حادثهای مقاومت نمیکند. اگر نسیم ملایمی بوزد تار و پودش را درهم میریزد! اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشی میکند! کمترین شعله آتشی به آن برسد نابودش میسازد. حتی اگر گرد و غبار بر آن بنشیند پاره پاره میشود و از سقف خانه آویزان میگردد. معبودهای دروغین این گروه نیز نه سودی دارند و نه زیانی، نه مشکلی را حل میکنند، و نه در روز بیچارگی پناهگاه کسی هستند. درست است که این خانه برای عنکبوت با آن پاهای بلند و طولانیش هم مرکز استراحت است و هم در و دکان و دامی برای صید حشرات و تحصیل غذا. ولی در مقایسه با خانههای حیوانات و حشرات دیگر بی نهایت سست و بی دوام است. کسانی که غیر خدا را تکیهگاه خود قرار دهند تکیه آنها بر تار عنکبوت است. تارهای عنکبوت از مایع لزجی ساخته میشود که در حفرههای بسیار کوچکی همچون سر سوزن در زیر شکم او قرار دارد، این مایع دارای ترکیب خاصی است که هر گاه در مجاورت هوا قرار گیرد سخت و محکم میشود. عنکبوت آن را به وسیله چنگال مخصوصش از این حفرهها بیرون کشیده و تارهای خود را از آن میسازد. میگویند هر عنکبوت قادر است با همین مایع بسیار مختصر که در اختیار دارد در حدود پانصد متر از این تارها بتند! بعضی نوشتهاند که سستی این تارها بر اثر نازکی فوق العاده است و گرنه از تار فولادینی که به ضخامت آن باشد محکمتر است!. عجیب اینکه این تارها گاهی هر کدام از چهار رشته تشکیل شده و هر رشتهای نیز خود از هزار رشته! تشکیل یافته که هر کدام از سوراخ بسیار کوچکی که در بدن او است بیرون میآید اکنون فکر کنید هر یک از این تارهای فرعی چه اندازه ظریف و دقیق و باریک تهیه میشود. علاوه بر عجائبی که در مصالح ساختمانی خانه عنکبوت به کار رفته، شکل ساختمانی و مهندسی آن نیز جالب است، اگر به خانههای سالم عنکبوت دقت کنیم منظره جالبی همچون یک خورشید با شعاعهایش بر روی پایههای مخصوصی از همین تارها مشاهده میکنیم البته این خانه برای عنکبوت خانه مناسب و ایدهآلی است ولی در مجموع سستتر از آن تصور نمیشود، و این چنین است معبودهایی که غیر از خدا میپرستند. تفسیر نمونه، ج16،ص 278 3- خانه سازی قوم ثمود ( سوره اعراف ) وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (74) و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش قصرها برای خود بنا میکنید و در کوهها برای خود خانهها میتراشید، بنا بر این نعمتهای خدا را متذکر شوید و در زمین فساد نکنید. از تعبیر این آیه چنین به نظر میرسد که قوم ثمود محل زندگی خود را در تابستان و زمستان تغییر میدادند، در فصل بهار و تابستان در دشتهای وسیع و پربرکت به زراعت و دامداری میپرداختند و به همین جهت خانههای مرفه و زیبایی در دشت داشتند، و به هنگام فرا رسیدن فصل سرما و تمام شدن برداشت محصول، به خانههای مستحکمی که در دل صخرهها تراشیده بودند و در مناطق امن و امانی قرار داشت و از گزند طوفان و سیلاب و حوادث بر کنار بود آسوده خاطر زندگی میکردند. تفسیر نمونه، ج6، ص: 234 4- خانه سازی قوم هود ( سوره شعراء ) أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ (129) تفسیر نمونه، ج15، ص: 290 ترجمه: 128- آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانهای از روی هوی و هوس میسازید؟ 129- و قصرها و قلعههای زیبا و محکم بنا میکنید، آن چنان که گویی در دنیا جاودانه خواهید ماند. واژه ریع در اصل به معنی مکان مرتفع است و تعبثون از ماده عبث به معنی کاری است که هدف صحیح در آن تعقیب نمیشود، و با توجه به واژه آیه که به معنی نشانه است روشن میشود که این قوم متمکن و ثروتمند برای خودنمایی و تفاخر بر دیگران بناهایی بر نقاط مرتفع کوهها و تپهها، (همچون برج و مانند آن) میساختند که هیچ هدف صحیحی برای آن نبود جز اینکه توجه دیگران را به آن جلب کنند و قدرت و نیروی خود را به رخ سایرین بکشند. و اینکه بعضی از مفسران گفتهاند منظور از این سخن، کلبههایی بوده که بر فراز بلندیها میساختند و مرکز لهو و لعب و هوسرانی و عیاشی بوده- همانگونه که در عصر ما در میان طاغوتیان مرسوم است- بعید به نظر میرسد، زیرا با کلمه آیة و عبث سازگار نیست. این احتمال را نیز بعضی از مفسران دادهاند که قوم عاد، این ساختمانها را مشرف بر جادهها میساختند تا از فراز آن به استهزاء و مسخره راهروان بپردازند ولی از این سه تفسیر، تفسیر اول صحیحتر به نظر میرسد. بار دیگر به انتقادگری از آنها پرداخته، میگوید: شما قصرها و قلعههای زیبا و محکم میسازید، آن چنان که گویی در دنیا جاودانه خواهید ماند (وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ). مصانع جمع مصنع به معنی مکان و ساختمان مجلل و محکم است. هود به این اعتراض نمیکند که چرا شما دارای خانههای مناسبی هستید بلکه میگوید شما آن چنان غرق دنیا شدهاید و به تجمل پرستی و محکم کاری بیحساب در کاخها و قصرها پرداختهاید که سرای آخرت را به دست فراموشی سپردهاید، دنیا را نه به عنوان یک گذرگاه که به عنوان یک سرای همیشگی پنداشتهاید، آری چنین ساختمانهای غفلتزا و غرور آفرین مسلما مذموم است. تفسیر نمونه، ج15، ص: 293 5- خانه سازی برخی اقوام گذشته ( سوره فجر ) أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ (6) إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ (7) الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ (8) وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ (9) 6- آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟ 7- و با آن شهر ارم با عظمت. 8- همان شهری که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود. 9- و قوم ثمود که صخرههای عظیم را از دره میبریدند (و از آن خانه و کاخ میساختند). به دنبال آیات گذشته که متضمن سوگندهای پر معنایی در باره مجازات طغیانگران بود، در این آیات به چند قوم نیرومند از اقوام پیشین که هر کدام برای خود قدرتی عظیم داشتند، اما بر مرکب غرور سوار شدند و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند اشاره میکند، و سرنوشت دردناک آنها را روشن میسازد، تا مشرکان مکه و اقوام دیگر که شاید از آنها بسیار ضعیفتر بودند حساب خود را برسند، و از خواب غفلت بیدار شوند. نخست میفرماید: آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟؟! (أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ). منظور از رؤیت (دیدن) در اینجا علم و آگاهی است، منتها از آنجا که داستان این اقوام به قدری مشهور و معروف بوده که گویی مردم زمانهای بعد نیز آن را با چشم خود میدیدند تعبیر به رؤیت شده است. البته مخاطب در این آیه پیامبر ص است، ولی هشداری است برای همگان. عاد همان قوم پیامبر بزرگ خدا هود است بعضی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق میشود: قبیلهای که در گذشته بسیار دور زندگی تفسیر نمونه، ج26، ص: 451 داشتند، و قرآن از آنها تعبیر به عاداً الْأُولی کرده است (نجم- 50). آنها احتمالا قبل از تاریخ زندگی میکردهاند. قبیله عاد که در دوران تاریخ بشر، و احتمالا حدود هفتصد سال قبل از میلاد مسیح ع وجود داشتند، در سرزمین احقاف یا یمن زندگی میکردند. قامت هایی بلند و اندامی نیرومند داشتند، و به همین دلیل جنگجویانی زبده محسوب میشدند. به علاوه از نظر تمدن ظاهری نیز پیشرفته بودند، شهرهایی آباد و زمینهای خرم و سرسبز، و کاخهای عظیم و باغهای پر طراوت داشتند. بعضی میگویند عاد نام جد این قبیله است، و قبیله را معمولا بنام جد آن قبیله میخواندند. سپس میافزاید: همان شهر ارم پرشکوه و عظیم (إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ). در اینکه ارم نام شخص یا قبیله است، یا محل و شهری است؟ در میان مفسران گفتگو است. زمخشری در کشاف از بعضی نقل میکند که عاد فرزند عوص و او فرزند ارم و او فرزند سام فرزند نوح است، و از آنجا که نام جد قبیله بر آن قبیله اطلاق میشده به قبیله عاد نیز ارم میگفتند. بعضی نیز معتقدند که ارم همان عاد اولی است، و عاد قبیله دوم است در حالی که بعضی دیگر معتقدند ارم نام شهر و سرزمین آنها است . ولی مناسب با آیه بعد این است که ارم نام شهر بینظیر آنها باشد. عماد به معنی ستون و جمع آن عمد (بر وزن شتر). بنا بر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستون مانند قوم عاد است، و بنا بر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهای با عظمت و کاخهای رفیع و ستونهای عظیمی است که در این کاخها به کار رفته بود، و در هر دو صورت اشارهای است به قدرت و قوت قوم عاد (1). ولی تفسیر دوم (یعنی ستونهای عظیم کاخهای آنها) مناسبتر است. و لذا در آیه بعد میافزاید: همان شهر و دیاری که مانند آن در بلاد آفریده نشده بود (الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ). این تعبیر نشان میدهد که منظور از ارم همان شهر است، نه قبیله و طایفه. و شاید به همین دلیل است که بعضی از مفسران بزرگ همین تفسیر را پذیرفتهاند و ما نیز آن را ترجیح دادیم . بعضی از مفسران داستان مفصلی از کشف شدن شهر زیبا و پرشکوه ارم در بیابانهای جزیرة العرب، و صحاری عدن، نقل کردهاند که از ساختمان با عظمت و زینت آلات فوق العاده عجیب و بینظیر آن سخن میگوید ولی داستان مزبور به افسانه یا خواب شبیهتر است تا به یک واقعیت! اما به هر حال جای تردید نیست که قوم عاد و شهرهای آنان از نیرومندترین قبائل، و پیشرفتهترین بلاد بود، و همانگونه که قرآن اشاره میکند همانند آن در بلاد پیدا نمیشد. داستانهای زیادی نیز از بهشت شداد که فرزند عاد بوده در افواه، و تواریخ وجود دارد، تا آنجا که بهشت شداد و باغهای ارم به صورت ضرب المثل درآمده، ولی این داستانها به اساطیر شبیهتر است، اساطیری که ریشهای از واقعیت دارد، اما پیرامون آن شاخ و برگهای زیادی درست کردهاند. سپس به سراغ دومین گروه طغیانگر از اقوام پیشین میرود و میفرماید: آیا ندیدی پروردگارت با قوم ثمود چه کرد، همان قومی که صخرههای عظیم را در وادی میبریدند و از آن خانهها و کاخها میساختند (وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ). قوم ثمود از قدیمیترین اقوامند و پیامبرشان صالح ع بود، و در سرزمینی بنام وادی القری میان مدینه و شام زندگی داشتند، تمدنی پیشرفته و زندگانی مرفه، و صاحب ساختمانهای عظیم و پیشرفته بودند. بعضی گفتهاند: ثمود نام پدر قبیله بود که به آن نام نامیده شدهاند ). جابوا در اصل از جوبة (بر وزن توبه) به معنی زمین پست گرفته شده، سپس به معنی قطع و بریدن هر قطعه زمینی آمده است، و پاسخ کلام را از این رو جواب نامیدهاند که گویی هوا را قطع میکند و از دهان گوینده به گوش شنونده میرسد (یا به این جهت که سؤال را قطع کرده و به آن پایان میدهد). به هر حال منظور در اینجا بریدن قطعات کوهها، و ایجاد خانههای مطمئن است، همانگونه که در آیه 82 سوره حجر در باره همین قوم ثمود میخوانیم: وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً آمِنِینَ: آنها در دل کوهها خانههای امن میتراشیدند نظیر همین معنی در آیه 149 سوره شعراء نیز آمده، و در آنجا تعبیر به بیوتا فارهین شده که دلیل بر آن است آنها در این خانهها به عیش و نوش و هوسرانی میپرداختند. بعضی گفتهاند قوم ثمود نخستین قومی بودند که بریدن سنگها را از کوه و ایجاد خانههای محکم در دل کوهها اقدام کردند. واد که در اصل وادی بوده، و به معنی بستر رودخانه، یا محل عبور سیلابها، و گاه به معنی دره نیز آمده چرا که سیلابها از درههایی که در کنار کوهها است میگذرد. و در اینجا مناسب معنی دوم یعنی درهها و کوهپایهها است زیرا با توجه به آیات دیگر قرآن که در باره این قوم سخن میگوید و در بالا اشاره شد قوم ثمود خانههای خود را در دامنه کوهها میساختند، به این ترتیب که سنگها را میبریدند و در درون آنها خانههای امنی ایجاد میکردند . در حدیثی آمده است که پیغمبر اکرم ص در غزوه تبوک در مسیر خود به شمال عربستان به وادی ثمود رسید، در حالی که سوار بر اسب بود، فرمود سرعت کنید که شما در سرزمین ملعون و نفرین شدهای هستید . بدون شک قوم ثمود نیز در عصر خود تمدنی پیشرفته و شهرهایی آباد داشتند، ولی باز در اینجا به اعداد و ارقامی برخورد میکنیم که مبالغهآمیز یا افسانه به نظر میرسد، مثل اینکه جمعی از مفسران نوشتهاند که آنها یکهزار و هفتصد شهر ساخته بودند که همه آنها از سنگ بود! تفسیر نمونه، ج26، ص: 456 6- ساخت و ساز جنیان برای حضرت سلیمان( سوره سبا ) یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (13 13- آنها هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض ها! و دیگ های ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود، و به آنها گفتیم:) ای آل داود شکر (این همه نعمت را) به جا آورید، اما عده کمی از بندگان من شکرگزارند! محاریب جمع محراب در لغت به معنی عبادتگاه یا قصرها و ساختمانهای بزرگی است که به منظور معبد ساخته میشود. گاهی نیز به قسمت صدر مجلس، یا صدر مسجد و معبد، نیز اطلاق میشود آنچه امروز به آن محراب میگویند که همان محل امام جماعت است در حقیقت تعبیر و معنی تازهای است که از ریشه اصلی گرفته شده است. به هر حال از آنجا که این واژه از ماده حرب به معنی جنگ است علت نامگذاری معابد را به محراب این دانستهاند که محل محاربه و جنگ با شیطان و هوای نفس است . و یا از حرب به معنی لباس است که در میدان جنگ از تن دشمن گرفته میشود، چرا که انسان در معبد باید پوشش افکار دنیوی و پراکندگی خاطر را از خود بر گیرد (2). به هر حال این کارکنان فعال و چابک سلیمان معابد بزرگ و باشکوهی که درخور حکومت الهی و مذهبی او بود برای او ترتیب میدادند، تا مردم بتوانند به راحتی به وظائف عبادی خود قیام کنند. تماثیل جمع تمثال هم به معنی نقش و عکس آمده، و هم مجسمه، در اینکه این مجسمهها یا نقشها صورتهای چه موجوداتی بودند، و به چه منظور سلیمان دستور تهیه آنها را میداد تفسیرهای مختلفی شده است: ممکن است اینها جنبه تزیینی داشته، همانگونه که در بناهای مهم قدیم بلکه جدید ما نیز دیده میشود. و یا برای افزودن ابهت به تشکیلات او بوده است، چرا که نقش پارهای از حیوانات چون شیر در افکار بسیاری از مردم ابهت آفرین است. آیا مجسمهسازی موجودات ذی روح در شریعت سلیمان ع مجاز بوده، هر چند در اسلام ممنوع است؟ یا این که مجسمههایی که برای سلیمان میساختند از جنس غیر ذی روح بوده مانند تمثالهای درختان و کوهها و خورشید و ماه و ستارگان؟ و یا فقط برای او نقش و نگار بر دیوارها میزدند که در ظریف کاریهای آثار باستانی بسیار دیده میشود و میدانیم نقش و نگار هر چه باشد، بر خلاف مجسمه حرام نیست. همه اینها محتمل است چرا که ممکن است تحریم مجسمهسازی در اسلام به منظور مبارزه شدید با مساله بت پرستی و ریشه کن کردن آن بوده و این ضرورت در زمان سلیمان تا این اندازه وجود نداشته و این حکم در شریعت او نبوده است. ولی در روایتی که از امام صادق ع در تفسیر این آیه نقل شده چنین میخوانیم: و اللَّه ما هی تماثیل الرجال و النساء و لکنها الشجر و شبهه: بخدا سوگند تمثالهای مورد در خواست سلیمان مجسمه مردان و زنان نبوده بلکه تمثال درخت و مانند آن بوده است . مطابق این روایت مجسمهسازی ذیروح در شریعت وی نیز حرام بوده. جفان جمع جفنه (بر وزن وزنه) به معنی ظرفهای غذاخوری است. و جواب جمع جابیه به معنی حوض آب است، و از این تعبیر استفاده میشود که ظرفهای بسیار عظیم غذاخوری که هر کدام همچون حوضی بود برای سلیمان تهیه میدیدند تا گروه کثیری بتوانند اطراف آن بنشینند و از آن غذا بخورند، و اگر فراموش نکرده باشیم در زمانهای کمی قدیم نیز بر سر سفرهها از مجموعههای بزرگ برای خوردن غذا به صورت دستجمعی استفاده میشد، و در حقیقت سفره آنها همان ظرف بزرگ بود، و مثل امروز ظرفهای مستقل و جدای از یکدیگر معمول نبود. قدور جمع قدر (بر وزن قشر) به معنی ظرفی است که غذا در آن طبخ میشود و راسیات جمع راسیه به معنی پا بر جا و ثابت است و در اینجا منظور دیگ هایی است که از عظمت آن را از جا تکان نمیدادند. تفسیر نمونه، ج18، ص: 34 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100129470)
آیا مهندسی عمران در قرآن مطرح شده است؟
در پاسخ به برخی آیات که با مهندسی عمران در ارتباط است توجه کنید :
1- خانه سازی زنبور عسل
وَ أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (نحل 68)
پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) فرستاد که از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند خانههایی برگزین!.
نخستین ماموریت زنبوران در این آیه ماموریت خانهسازی ذکر شده، و این شاید به خاطر آن است که مساله مسکن مناسب نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیتهای دیگر امکان پذیر میشود، و یا به خاطر آنکه ساختمان خانههای شش ضلعی زنبوران عسل که شاید ملیونها سال است به همین شکل در شرق و غرب جهان ادامه دارد از عجیبترین برنامههای زندگی آنها است و حتی شاید از ساختن خود عسل عجیبتر است، چگونه این ماده مومی مخصوص را تهیه میکند؟ و چگونه این خانههای شش ضلعی را با ظرافت و مهندسی فوق العاده دقیقی میسازد؟ خانههایی که نقشه آن بسیار حساب شده و زوایای آن کاملا دقیق و یکسان است، اساسا برای استفاده کامل از یک سطح به گونهای که هیچ قسمتی از آن، هدر نرود و یا زوایای تنگ و تاریکی پیدا نکند، راهی بهتر از انتخاب خانههای شش ضلعی با زوایای مساوی نیست، به اضافه این نوع خانه از استحکام خاصی برخوردار است.
[ طرز انتخاب این خانهها]
- انتخاب این خانهها، چنان که قرآن در آیه فوق میگوید: گاهی در کوهها است، در لابلای صخرههای غیر قابل عبور، و شکافهای مخصوص سنگهایی که آمادگی برای این هدف دارند و گاهی در لابلای شاخههای درختان، و گاهی در کندوهایی که انسانها بر فراز داربستها در اختیارشان میگذارند.
ضمنا از این تعبیر استفاده میشود که لانه و کندوی عسل باید در نقطه مرتفعی از کوه و درخت و داربست باشد تا به خوبی بتواند از آن استفاده کند.
تفسیر نمونه، ج11، ص: 299
2- خانه سازی عنکبوت
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت – 41)
41- کسانی که غیر از خدا را اولیاء خود برگزیدند، همچون عنکبوتند که خانهای برای خود انتخاب کرده و سستترین خانهها خانه عنکبوت است اگر میدانستند!
چه مثال رسا و جالبی و چه تشبیه گویا و دقیقی؟! درست دقت کنید: هر حیوان و حشرهای برای خود خانه و لانهای دارد، اما هیچیک از این خانهها به سستی خانه عنکبوت نیست.
اصولا خانه باید دیوار و سقف و دری داشته باشد، و صاحب آن را از حوادث حفظ کند طعمه و غذا و نیازهای او را در خود نگاه دارد. بعضی از خانهها سقف ندارند اما لا اقل دیواری دارند یا اگر دیوار ندارند سقفی دارند.
اما لانه عنکبوت که از تعدادی تارهای بسیار نازک ساخته شده نه دیواری دارد، نه سقفی، نه حیاطی و نه دری، اینها همه از یک سو.
از سوی دیگر مصالح آن بقدری سست و بی دوام است که در برابر هیچ حادثهای مقاومت نمیکند.
اگر نسیم ملایمی بوزد تار و پودش را درهم میریزد!
اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشی میکند! کمترین شعله آتشی به آن برسد نابودش میسازد.
حتی اگر گرد و غبار بر آن بنشیند پاره پاره میشود و از سقف خانه آویزان میگردد.
معبودهای دروغین این گروه نیز نه سودی دارند و نه زیانی، نه مشکلی را حل میکنند، و نه در روز بیچارگی پناهگاه کسی هستند.
درست است که این خانه برای عنکبوت با آن پاهای بلند و طولانیش هم مرکز استراحت است و هم در و دکان و دامی برای صید حشرات و تحصیل غذا.
ولی در مقایسه با خانههای حیوانات و حشرات دیگر بی نهایت سست و بی دوام است.
کسانی که غیر خدا را تکیهگاه خود قرار دهند تکیه آنها بر تار عنکبوت است.
تارهای عنکبوت از مایع لزجی ساخته میشود که در حفرههای بسیار کوچکی همچون سر سوزن در زیر شکم او قرار دارد، این مایع دارای ترکیب خاصی است که هر گاه در مجاورت هوا قرار گیرد سخت و محکم میشود.
عنکبوت آن را به وسیله چنگال مخصوصش از این حفرهها بیرون کشیده و تارهای خود را از آن میسازد.
میگویند هر عنکبوت قادر است با همین مایع بسیار مختصر که در اختیار دارد در حدود پانصد متر از این تارها بتند! بعضی نوشتهاند که سستی این تارها بر اثر نازکی فوق العاده است و گرنه از تار فولادینی که به ضخامت آن باشد محکمتر است!.
عجیب اینکه این تارها گاهی هر کدام از چهار رشته تشکیل شده و هر رشتهای نیز خود از هزار رشته! تشکیل یافته که هر کدام از سوراخ بسیار کوچکی که در بدن او است بیرون میآید اکنون فکر کنید هر یک از این تارهای فرعی چه اندازه ظریف و دقیق و باریک تهیه میشود.
علاوه بر عجائبی که در مصالح ساختمانی خانه عنکبوت به کار رفته، شکل ساختمانی و مهندسی آن نیز جالب است، اگر به خانههای سالم عنکبوت دقت کنیم منظره جالبی همچون یک خورشید با شعاعهایش بر روی پایههای مخصوصی از همین تارها مشاهده میکنیم البته این خانه برای عنکبوت خانه مناسب و ایدهآلی است ولی در مجموع سستتر از آن تصور نمیشود، و این چنین است معبودهایی که غیر از خدا میپرستند.
تفسیر نمونه، ج16،ص 278
3- خانه سازی قوم ثمود ( سوره اعراف )
وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (74)
و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش قصرها برای خود بنا میکنید و در کوهها برای خود خانهها میتراشید، بنا بر این نعمتهای خدا را متذکر شوید و در زمین فساد نکنید.
از تعبیر این آیه چنین به نظر میرسد که قوم ثمود محل زندگی خود را در تابستان و زمستان تغییر میدادند، در فصل بهار و تابستان در دشتهای وسیع و پربرکت به زراعت و دامداری میپرداختند و به همین جهت خانههای مرفه و زیبایی در دشت داشتند، و به هنگام فرا رسیدن فصل سرما و تمام شدن برداشت محصول، به خانههای مستحکمی که در دل صخرهها تراشیده بودند و در مناطق امن و امانی قرار داشت و از گزند طوفان و سیلاب و حوادث بر کنار بود آسوده خاطر زندگی میکردند.
تفسیر نمونه، ج6، ص: 234
4- خانه سازی قوم هود ( سوره شعراء )
أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ (129)
تفسیر نمونه، ج15، ص: 290
ترجمه:
128- آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانهای از روی هوی و هوس میسازید؟
129- و قصرها و قلعههای زیبا و محکم بنا میکنید، آن چنان که گویی در دنیا جاودانه خواهید ماند.
واژه ریع در اصل به معنی مکان مرتفع است و تعبثون از ماده عبث به معنی کاری است که هدف صحیح در آن تعقیب نمیشود، و با توجه به واژه آیه که به معنی نشانه است روشن میشود که این قوم متمکن و ثروتمند برای خودنمایی و تفاخر بر دیگران بناهایی بر نقاط مرتفع کوهها و تپهها، (همچون برج و مانند آن) میساختند که هیچ هدف صحیحی برای آن نبود جز اینکه توجه دیگران را به آن جلب کنند و قدرت و نیروی خود را به رخ سایرین بکشند.
و اینکه بعضی از مفسران گفتهاند منظور از این سخن، کلبههایی بوده که بر فراز بلندیها میساختند و مرکز لهو و لعب و هوسرانی و عیاشی بوده- همانگونه که در عصر ما در میان طاغوتیان مرسوم است- بعید به نظر میرسد، زیرا با کلمه آیة و عبث سازگار نیست.
این احتمال را نیز بعضی از مفسران دادهاند که قوم عاد، این ساختمانها را مشرف بر جادهها میساختند تا از فراز آن به استهزاء و مسخره راهروان بپردازند ولی از این سه تفسیر، تفسیر اول صحیحتر به نظر میرسد.
بار دیگر به انتقادگری از آنها پرداخته، میگوید: شما قصرها و قلعههای زیبا و محکم میسازید، آن چنان که گویی در دنیا جاودانه خواهید ماند (وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ).
مصانع جمع مصنع به معنی مکان و ساختمان مجلل و محکم است.
هود به این اعتراض نمیکند که چرا شما دارای خانههای مناسبی هستید بلکه میگوید شما آن چنان غرق دنیا شدهاید و به تجمل پرستی و محکم کاری بیحساب در کاخها و قصرها پرداختهاید که سرای آخرت را به دست فراموشی سپردهاید، دنیا را نه به عنوان یک گذرگاه که به عنوان یک سرای همیشگی پنداشتهاید، آری چنین ساختمانهای غفلتزا و غرور آفرین مسلما مذموم است.
تفسیر نمونه، ج15، ص: 293
5- خانه سازی برخی اقوام گذشته ( سوره فجر )
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ (6) إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ (7) الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ (8) وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ (9)
6- آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟
7- و با آن شهر ارم با عظمت.
8- همان شهری که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود.
9- و قوم ثمود که صخرههای عظیم را از دره میبریدند (و از آن خانه و کاخ میساختند).
به دنبال آیات گذشته که متضمن سوگندهای پر معنایی در باره مجازات طغیانگران بود، در این آیات به چند قوم نیرومند از اقوام پیشین که هر کدام برای خود قدرتی عظیم داشتند، اما بر مرکب غرور سوار شدند و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند اشاره میکند، و سرنوشت دردناک آنها را روشن میسازد، تا مشرکان مکه و اقوام دیگر که شاید از آنها بسیار ضعیفتر بودند حساب خود را برسند، و از خواب غفلت بیدار شوند.
نخست میفرماید: آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟؟! (أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ).
منظور از رؤیت (دیدن) در اینجا علم و آگاهی است، منتها از آنجا که داستان این اقوام به قدری مشهور و معروف بوده که گویی مردم زمانهای بعد نیز آن را با چشم خود میدیدند تعبیر به رؤیت شده است.
البته مخاطب در این آیه پیامبر ص است، ولی هشداری است برای همگان.
عاد همان قوم پیامبر بزرگ خدا هود است بعضی از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق میشود: قبیلهای که در گذشته بسیار دور زندگی تفسیر نمونه، ج26، ص: 451
داشتند، و قرآن از آنها تعبیر به عاداً الْأُولی کرده است (نجم- 50).
آنها احتمالا قبل از تاریخ زندگی میکردهاند.
قبیله عاد که در دوران تاریخ بشر، و احتمالا حدود هفتصد سال قبل از میلاد مسیح ع وجود داشتند، در سرزمین احقاف یا یمن زندگی میکردند.
قامت هایی بلند و اندامی نیرومند داشتند، و به همین دلیل جنگجویانی زبده محسوب میشدند.
به علاوه از نظر تمدن ظاهری نیز پیشرفته بودند، شهرهایی آباد و زمینهای خرم و سرسبز، و کاخهای عظیم و باغهای پر طراوت داشتند.
بعضی میگویند عاد نام جد این قبیله است، و قبیله را معمولا بنام جد آن قبیله میخواندند.
سپس میافزاید: همان شهر ارم پرشکوه و عظیم (إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ).
در اینکه ارم نام شخص یا قبیله است، یا محل و شهری است؟
در میان مفسران گفتگو است.
زمخشری در کشاف از بعضی نقل میکند که عاد فرزند عوص و او فرزند ارم و او فرزند سام فرزند نوح است، و از آنجا که نام جد قبیله بر آن قبیله اطلاق میشده به قبیله عاد نیز ارم میگفتند.
بعضی نیز معتقدند که ارم همان عاد اولی است، و عاد قبیله دوم است در حالی که بعضی دیگر معتقدند ارم نام شهر و سرزمین آنها است .
ولی مناسب با آیه بعد این است که ارم نام شهر بینظیر آنها باشد.
عماد به معنی ستون و جمع آن عمد (بر وزن شتر).
بنا بر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستون مانند قوم عاد است، و بنا بر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهای با عظمت و کاخهای رفیع و ستونهای عظیمی است که در این کاخها به کار رفته بود، و در هر دو صورت اشارهای است به قدرت و قوت قوم عاد (1).
ولی تفسیر دوم (یعنی ستونهای عظیم کاخهای آنها) مناسبتر است.
و لذا در آیه بعد میافزاید: همان شهر و دیاری که مانند آن در بلاد آفریده نشده بود (الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ).
این تعبیر نشان میدهد که منظور از ارم همان شهر است، نه قبیله و طایفه.
و شاید به همین دلیل است که بعضی از مفسران بزرگ همین تفسیر را پذیرفتهاند و ما نیز آن را ترجیح دادیم .
بعضی از مفسران داستان مفصلی از کشف شدن شهر زیبا و پرشکوه ارم در بیابانهای جزیرة العرب، و صحاری عدن، نقل کردهاند که از ساختمان با عظمت و زینت آلات فوق العاده عجیب و بینظیر آن سخن میگوید ولی داستان مزبور به افسانه یا خواب شبیهتر است تا به یک واقعیت! اما به هر حال جای تردید نیست که قوم عاد و شهرهای آنان از نیرومندترین قبائل، و پیشرفتهترین بلاد بود، و همانگونه که قرآن اشاره میکند همانند آن در بلاد پیدا نمیشد.
داستانهای زیادی نیز از بهشت شداد که فرزند عاد بوده در افواه، و تواریخ وجود دارد، تا آنجا که بهشت شداد و باغهای ارم به صورت ضرب المثل درآمده، ولی این داستانها به اساطیر شبیهتر است، اساطیری که ریشهای از واقعیت دارد، اما پیرامون آن شاخ و برگهای زیادی درست کردهاند.
سپس به سراغ دومین گروه طغیانگر از اقوام پیشین میرود و میفرماید: آیا ندیدی پروردگارت با قوم ثمود چه کرد، همان قومی که صخرههای عظیم را در وادی میبریدند و از آن خانهها و کاخها میساختند (وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ).
قوم ثمود از قدیمیترین اقوامند و پیامبرشان صالح ع بود، و در سرزمینی بنام وادی القری میان مدینه و شام زندگی داشتند، تمدنی پیشرفته و زندگانی مرفه، و صاحب ساختمانهای عظیم و پیشرفته بودند.
بعضی گفتهاند: ثمود نام پدر قبیله بود که به آن نام نامیده شدهاند ).
جابوا در اصل از جوبة (بر وزن توبه) به معنی زمین پست گرفته شده، سپس به معنی قطع و بریدن هر قطعه زمینی آمده است، و پاسخ کلام را از این رو جواب نامیدهاند که گویی هوا را قطع میکند و از دهان گوینده به گوش شنونده میرسد (یا به این جهت که سؤال را قطع کرده و به آن پایان میدهد).
به هر حال منظور در اینجا بریدن قطعات کوهها، و ایجاد خانههای مطمئن است، همانگونه که در آیه 82 سوره حجر در باره همین قوم ثمود میخوانیم: وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً آمِنِینَ: آنها در دل کوهها خانههای امن میتراشیدند نظیر همین معنی در آیه 149 سوره شعراء نیز آمده، و در آنجا تعبیر به بیوتا فارهین شده که دلیل بر آن است آنها در این خانهها به عیش و نوش و هوسرانی میپرداختند.
بعضی گفتهاند قوم ثمود نخستین قومی بودند که بریدن سنگها را از کوه و ایجاد خانههای محکم در دل کوهها اقدام کردند.
واد که در اصل وادی بوده، و به معنی بستر رودخانه، یا محل عبور سیلابها، و گاه به معنی دره نیز آمده چرا که سیلابها از درههایی که در کنار کوهها است میگذرد.
و در اینجا مناسب معنی دوم یعنی درهها و کوهپایهها است زیرا با توجه به آیات دیگر قرآن که در باره این قوم سخن میگوید و در بالا اشاره شد قوم ثمود خانههای خود را در دامنه کوهها میساختند، به این ترتیب که سنگها را میبریدند و در درون آنها خانههای امنی ایجاد میکردند .
در حدیثی آمده است که پیغمبر اکرم ص در غزوه تبوک در مسیر خود به شمال عربستان به وادی ثمود رسید، در حالی که سوار بر اسب بود، فرمود سرعت کنید که شما در سرزمین ملعون و نفرین شدهای هستید .
بدون شک قوم ثمود نیز در عصر خود تمدنی پیشرفته و شهرهایی آباد داشتند، ولی باز در اینجا به اعداد و ارقامی برخورد میکنیم که مبالغهآمیز یا افسانه به نظر میرسد، مثل اینکه جمعی از مفسران نوشتهاند که آنها یکهزار و هفتصد شهر ساخته بودند که همه آنها از سنگ بود!
تفسیر نمونه، ج26، ص: 456
6- ساخت و ساز جنیان برای حضرت سلیمان( سوره سبا )
یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (13
13- آنها هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض ها! و دیگ های ثابت (که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود، و به آنها گفتیم:) ای آل داود شکر (این همه نعمت را) به جا آورید، اما عده کمی از بندگان من شکرگزارند!
محاریب جمع محراب در لغت به معنی عبادتگاه یا قصرها و ساختمانهای بزرگی است که به منظور معبد ساخته میشود.
گاهی نیز به قسمت صدر مجلس، یا صدر مسجد و معبد، نیز اطلاق میشود آنچه امروز به آن محراب میگویند که همان محل امام جماعت است در حقیقت تعبیر و معنی تازهای است که از ریشه اصلی گرفته شده است.
به هر حال از آنجا که این واژه از ماده حرب به معنی جنگ است علت نامگذاری معابد را به محراب این دانستهاند که محل محاربه و جنگ با شیطان و هوای نفس است .
و یا از حرب به معنی لباس است که در میدان جنگ از تن دشمن گرفته میشود، چرا که انسان در معبد باید پوشش افکار دنیوی و پراکندگی خاطر را از خود بر گیرد (2).
به هر حال این کارکنان فعال و چابک سلیمان معابد بزرگ و باشکوهی که درخور حکومت الهی و مذهبی او بود برای او ترتیب میدادند، تا مردم بتوانند به راحتی به وظائف عبادی خود قیام کنند.
تماثیل جمع تمثال هم به معنی نقش و عکس آمده، و هم مجسمه، در اینکه این مجسمهها یا نقشها صورتهای چه موجوداتی بودند، و به چه منظور سلیمان دستور تهیه آنها را میداد تفسیرهای مختلفی شده است:
ممکن است اینها جنبه تزیینی داشته، همانگونه که در بناهای مهم قدیم بلکه جدید ما نیز دیده میشود.
و یا برای افزودن ابهت به تشکیلات او بوده است، چرا که نقش پارهای از حیوانات چون شیر در افکار بسیاری از مردم ابهت آفرین است.
آیا مجسمهسازی موجودات ذی روح در شریعت سلیمان ع مجاز بوده، هر چند در اسلام ممنوع است؟ یا این که مجسمههایی که برای سلیمان میساختند از جنس غیر ذی روح بوده مانند تمثالهای درختان و کوهها و خورشید و ماه و ستارگان؟
و یا فقط برای او نقش و نگار بر دیوارها میزدند که در ظریف کاریهای آثار باستانی بسیار دیده میشود و میدانیم نقش و نگار هر چه باشد، بر خلاف مجسمه حرام نیست.
همه اینها محتمل است چرا که ممکن است تحریم مجسمهسازی در اسلام به منظور مبارزه شدید با مساله بت پرستی و ریشه کن کردن آن بوده و این ضرورت در زمان سلیمان تا این اندازه وجود نداشته و این حکم در شریعت او نبوده است.
ولی در روایتی که از امام صادق ع در تفسیر این آیه نقل شده چنین میخوانیم:
و اللَّه ما هی تماثیل الرجال و النساء و لکنها الشجر و شبهه:
بخدا سوگند تمثالهای مورد در خواست سلیمان مجسمه مردان و زنان نبوده بلکه تمثال درخت و مانند آن بوده است .
مطابق این روایت مجسمهسازی ذیروح در شریعت وی نیز حرام بوده.
جفان جمع جفنه (بر وزن وزنه) به معنی ظرفهای غذاخوری است.
و جواب جمع جابیه به معنی حوض آب است، و از این تعبیر استفاده میشود که ظرفهای بسیار عظیم غذاخوری که هر کدام همچون حوضی بود برای سلیمان تهیه میدیدند تا گروه کثیری بتوانند اطراف آن بنشینند و از آن غذا بخورند، و اگر فراموش نکرده باشیم در زمانهای کمی قدیم نیز بر سر سفرهها از مجموعههای بزرگ برای خوردن غذا به صورت دستجمعی استفاده میشد، و در حقیقت سفره آنها همان ظرف بزرگ بود، و مثل امروز ظرفهای مستقل و جدای از یکدیگر معمول نبود.
قدور جمع قدر (بر وزن قشر) به معنی ظرفی است که غذا در آن طبخ میشود و راسیات جمع راسیه به معنی پا بر جا و ثابت است و در اینجا منظور دیگ هایی است که از عظمت آن را از جا تکان نمیدادند.
تفسیر نمونه، ج18، ص: 34
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100129470)
- [سایر] آیا قرآن به مسأله امامت پرداخته است؟ در مهندسی فکری قرآن امامت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] آیا قرآن به مسأله امامت پرداخته است؟ در مهندسی فکری قرآن امامت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] تفسیر آیه 19 آل عمران و معنای اسلام چیست؟
- [سایر] سلام حاج اقا یکی از بچه های کلاس مجرد ها هستم متولد 69 فارغ التحصیل مهندسی عمران اولا که خیلی دلم واسه کلاس تنگه بعدم یه عرضی دارم که میترسم بگم حاج اقا ...خصوصی... چه رفتاری کنیم صحیح تره؟
- [سایر] چرا نام حضرت مریم(علیها السلام) در قرآن آمده ولی نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قرآن نیامده است؟
- [سایر] مقصود از (إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام) (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
- [سایر] تفاوت جایگاه حضرت مریم(س) در قرآن و کتاب مقدس در چیست؟
- [سایر] چرا در قرآن به حضرت مریم(س) (قانتین) گفته شده و معنای (محصنات) چیست؟
- [سایر] مقصود از «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آل عمران، 19) در قرآن چیست؟
- [سایر] آیا عرفان در قرآن مطرح شده است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .مکروه است که در حال سجده قرآن خوانده شود، چنانکه خواندن آن در رکوع مکروه است; نیز فُوت کردن جای سجده برای بر طرف نمودن گرد و غبار. اگر بر اثر فُوت کردن, دو حرف از دهان نمازگزار عمداً خارج شود, نماز باطل است; همچنین نگهداشتن دو دست بر زمین و بلند نکردن آنها بین دو سجده و انجام دادن امور دیگر در حال سجده, مکروه است، که در کتابهای مبسوط فقهی مطرح اند.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مالک با زارع قرار بگذارد که انچه در اصلاح و عمران زمین خرج می شود و انچه به عنوان خراج مالیات داده می شود استثنا شود و بقیه را بین خودشان قسمت کنند صحیح است و همچنین اگر شرط کند که مقداری از حاصل برای او باشد چنانچه بدانند که بعد از برداشتن ان مقدار چیزی باقی می ماند مزارعه صحیح است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.