در پاسخ به این سؤال، ابتدا چند نظریه معروف و مشهور زیر را مطرح مینماییم: 1. عدهای بر این باورند که خداوند، آینده انسان را برای فرشتگان بیان کرده بود.[1] 2. برخی میگویند: ملائکه خودشان از عبارت (فی الارض) فهمیدند که آدمی بر روی زمین فساد میکند؛ زیرا خصوصیت زمین، محدودیت و تزاحم و نزاع است و طبیعت آدمی نیز از این قاعده جدا نیست. مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید: مطلبی را که ملائکه از مقام مقدس خداوند پرسیدهاند، از جمله (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً) فهمیده بودند؛ زیرا آنها دانستند که موجود زمینی، قطعاً مادی و مرکب از قوای غضب و شهوت است و زندگی آنها، دارای تزاحم و محدودیت است و باید بر پایه تعاون و اجتماع باشد. از این رو، چنین زندگانیای، خالی از مفاسد و خونریزیها نخواهد بود و از طرف دیگر میدیدند که (خلافت) و جانشینی کسی که دارای چنین مفاسد و نواقصی است، نمیتواند حاکی از وجود خداوند بزرگی که دارای اسمای حسنی و جامع تمام صفات کمال و منزه از هرگونه عیب و نقص است، باشد.[2] 3. ملائکه قبلًا مخلوقات دیگر و انسانهایی را که قبل از آدم میزیستهاند، دیدند و پیشینه آنها را میدانستند. بنا بر آن چه تفسیر نمونه بیان کرده، به نظر میرسد که همه نظریات مطرح شده میتوانند صحیح باشند و نمیتوان یکی از آنها را مردود دانست؛ زیرا همه اینها در مورد انسان، واقعیت دارند و در عین حال، منافاتی با هم ندارند. پیشینه انسان علامه طباطبایی در ذیل آیه اول سوره نساء[3] میفرماید: مراد از (نفس واحده)، آدم و مراد از (زوجها)، حوا میباشد که پدر و مادر نسل انسانند و ما نیز از نسل آنها هستیم و از آیه شریفه روشن میشود که نسل موجود از انسان، تنها به آدم و همسرش منتهی میشود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگری در انتشار این نسل، دخالت نداشته است. آیا قبل از حضرت آدم، انسانهایی بر روی کره زمین بودهاند؟ در این بحث، به محاسبهای ساده میپردازیم؛ تا بدانیم که بنا بر شواهد تاریخی و اسلامی، از عمر انسان کنونی که از نسل آدم است، چه مدت میگذرد. بنا بر برخی شواهد، طوفان نوح در حدود 3200 سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوست و آن طوفان، در سن 950 سالگی حضرت نوح اتفاق افتاد و بنا بر نقل بحارالانوار، بین نوح و آدم، 1500 سال فاصله بوده است و حضرت آدم، 936 سال عمر کرده است. با محاسبه ارقام فوق، میتوان تخمین زد که خلقت آدم در کمتر از 9 هزار سال پیش اتفاق افتاده است؛ یعنی آدم ابوالبشر در عصر جدید که از هزاره هشتم قبل از میلاد شروع میشود، خلق شده و بر روی زمین، زندگی کرده است. از نوع قربانی هابیل و قابیل که شتری سرخرو یا گوسفندی بود و همچنین گندم زرد رنگ، میتوان حدس زد که در آن زمان، اهلی کردن حیوانات و همچنین کشاورزی، رواج داشته است و این نیز از مهمترین شواهدی است که بر خلقت آدم در عصر حجر صحه میگذارد؛ زیرا که مشخصه عصر حجر جدید، اهلی کردن حیوانات وحشی و رواج کشاورزی است و از این جا فهمیده میشود که از عمر حضرت آدم، چند هزار سال بیشتر نگذشته بود. از کشفیات و آثاری که از انسان ماقبل تاریخ به دست آمده و با تحقیق زمینشناسان که عمر نوع بشر را بیش از صدها هزار سال دانستهاند و برای این گفتار خود از سنگوارهها و اسکلتهای سنگ شده و انسانهای قدیم دلایلی آوردهاند که عمر نوع بشر بیش از پانصدهزار سال است، آشکار میشود که قبل از آدم ابوالبشر، موجوداتی (انسانهایی) در زمین زندگی کرده و سپس منقرض شدهاند و این پیدایش و انقراضشان، بارها تکرار شد و پس از چند دوره، نوبت به نسل حاضر رسیده است. از این رو، برخی این مطلب را دلیلی دانستهاند که ملائکه از فساد و خونریزیهای انسانهای قبلی، مطلع بودند. از برخی روایات امامان معصوم: نیز بر میآید که سابقه خلقت بشر، قبل از دوره حاضر بوده است و ما به نقل سه حدیث زیر اکتفا میکنیم: الف) در کتاب توحید[4] از امام صادق (ع) اینگونه نقل شده است: (شاید شما گمان میکنید که خدای عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگری نیافریده است؛ نه، چنین نیست؛ بلکه قبل از شما هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید).[5] ب) در کتاب خصال از امام باقر (ع) چنین نقل شده است: (خدای عز و جل از روزی که زمین را آفرید، هفت عالم را در آن خلق، سپس منقرض کرد و هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبودهاند و خدای متعال، همه آنها را از پوسته روی زمین (خاک) آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک، عالمی را بعد از عالم دیگر پدید آورد؛ تا سرانجام، آدم ابوالبشر را آفرید و ذریهاش را از او منشعب ساخت)[6]. ج) از امام باقر (ع) از پدرانش نقل شده که حضرت علی (ع) فرمود: (خداوند تبارک و تعالی، پس از آن که هفت هزار سال از زندگی همزمان جن و نَسناس بر روی زمین گذشته بود، اراده کرد تا مخلوقی را با دست خویش بیافریند که در شأن او باشد؛ از این رو، آدم را خلق کرد و پرده از طبقات آسمان برداشت و به ملائکه گفت: بر اهل زمین و از جمله جن و نسناس، نظر بیفکنید. پس هنگامی که ملائکه معصیت و فساد و خونریزی روی زمین را مشاهده کردند، بر آنها گران آمد و بر اهل زمین تأسف خوردند و گفتند: خداوندا تو بزرگ، توانا، جبار، قاهر و عظیمالشأنی و این مخلوقات ضعیف و ذلیل، در دست قدرت تو هستند و با روزی تو زندگی میکنند و از نعمت سلامتی که تو به آنها دادهای، بهرهمندند و در عین حال، چنین گناهانی را مرتکب میشوند و تو بر آنها خشم و انتقام نمیگیری. این مسئله، بر ما گران و مایه تعجب ماست. هنگامی که خداوند، این سخنان را شنید، گفت: من اراده کردهام که خلیفهای در روی زمین قرار دهم؛ تا بر روی زمین حجتی از جانب من بر خلقم باشد. ملائکه گفتند: شایسته است آن خلیفه را از ما قرار دهی؛ زیرا ما فساد نمیکنیم و همواره تو را تقدیس و سپاس میگوییم. خداوند جل و علا گفت: آن چه را من میدانم، شما نمیدانید. من اراده کردهام که خلقی را با دست خویش بیافرینم و از فرزندان او، انبیا و مرسلین و بندگان صالح و پیشوایان هدایتگر را قرار دهم و آنان را به عنوان جانشینان خلقم بر روی زمین قرار دهم؛ تا آنان را از معصیت من باز دارند و از عذاب من بیم دهند و به اطاعت از من، هدایت کنند و به سوی من بیاورند. من نسناس را از روی زمین بر میافکنم و زمین را از وجودشان پاک میگردانم و جنهای عاصی را دور میافکنم و در مکانهای دور دست در آسمانها و زمین اسکان میدهم؛ پس در مجاورت خلق من قرار نمیگیرند و بین جن و خلقم، پردهای قرار میدهم و بدین ترتیب، نسل خلق شده، جن را نمیبینند و با آنها نشست و برخاست نمیکنند و با آنان معاشرت نمیکنند. پس هرگاه هر یک از افراد این نسل که آنها را برگزیدهام، از فرمان من سرپیچی کنند، آنان را در جایگاه گنهکاران اسکان میدهم و در جاهایی که آنان را وارد میکنم، اینان را نیز وارد میکنم و باکی ندارم؛ سپس ملائکه گفتند: پروردگارا! هر آن چه تو میخواهی، انجام بده که ما به جز آن چه تو به ما آموختهای، از پیش خود، چیزی نمیدانیم و تو دانای حکیمی)[7]. نکات قابل توجه در این روایت عبارتند از: 1. محاوره خداوند با ملائکه، پس از هزاران سال زندگی مشترک جنیان و نسناسها بر روی زمین بوده است. 2. خلقت جنها و نسناسها میتواند مقدم باشد و خلقتشان یکی پس از دیگری واقع شده باشد. 3. خلقت آدم به عنوان خلیفه، با اراده خاص خداوند صورت گرفته است و امتیاز خاصی نسبت به موجودات دیگر دارد. 4. جن به معنای پنهان است و چون خداوند اراده کرده که از معاشرت و اختلاط ظاهری با انسانها محروم باشد، بدین نام ملقب شده است. لازم به ذکر است که در برخی منابع و دائرةالمعارفها، درباره ویژگیهای نسناس و انسانهای ماقبل حضرت آدم، مانند انسان نئاندرتال و کرمانیون، مطالبی گفته شده که به دلیل حدسی بودن، از نقل آنها خودداری میکنیم.[8] نتیجهگیری 1. سرسلسله افراد بشر کنونی، حضرت آدم ابوالبشر (ع) و حضرت حوا بودهاند و حضرت آدم (ع) بدون پدر و مادر بوده است و از عناصر خاکی و روح مقدس، پدید آمده است. 2. فرضیههای باستانشناسی ثابت میکنند که قبل از حضرت آدم (ع)، موجوداتی، شبیه انسان وجود داشته و بر زمین، زندگی میکردهاند که این موضوع، شواهدی از روایات را نیز به همراه دارد و ملائکه با دیدن آنها، علم پیدا کرده بودند که انسان بر زمین، خونریزی و فساد میکند.[9] مجلسی، بحارالانوار، ج 11، ص 145، ح 15. طباطبایی، تفسیر المیزان،، ترجمه: سید محمدباقر موسوی، ج 1، ص 148. ( یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَنِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً) ؛( ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را[ نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید و از خدایی که به[ نام] او از همدیگر درخواست میکنید، پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مَبُرید، که خدا همواره بر شما نگهبان است). شیخ صدوق، التوحید. التوحید، ج 2، ص 27. صدوق، الخصال، ج 2، ص 652. بقره( 2)، آیه 30. ر. ک: عبدالحسین سعیدیان، دائرة المعارف، ج 2، ح 1401. علیرضا مستشاری، دفتر سی و ششم(تفسیر آیات برگزیده-جلد 1) پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: پنجم، 1390. (به نقل از: نرم افزار پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، دفتر سی و ششم - تفسیر آیات برگزیده، ج1
در پاسخ به این سؤال، ابتدا چند نظریه معروف و مشهور زیر را مطرح مینماییم: 1. عدهای بر این باورند که خداوند، آینده انسان را برای فرشتگان بیان کرده بود.[1] 2. برخی میگویند: ملائکه خودشان از عبارت (فی الارض) فهمیدند که آدمی بر روی زمین فساد میکند؛ زیرا خصوصیت زمین، محدودیت و تزاحم و نزاع است و طبیعت آدمی نیز از این قاعده جدا نیست. مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید: مطلبی را که ملائکه از مقام مقدس خداوند پرسیدهاند، از جمله (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً) فهمیده بودند؛ زیرا آنها دانستند که موجود زمینی، قطعاً مادی و مرکب از قوای غضب و شهوت است و زندگی آنها، دارای تزاحم و محدودیت است و باید بر پایه تعاون و اجتماع باشد. از این رو، چنین زندگانیای، خالی از مفاسد و خونریزیها نخواهد بود و از طرف دیگر میدیدند که (خلافت) و جانشینی کسی که دارای چنین مفاسد و نواقصی است، نمیتواند حاکی از وجود خداوند بزرگی که دارای اسمای حسنی و جامع تمام صفات کمال و منزه از هرگونه عیب و نقص است، باشد.[2] 3. ملائکه قبلًا مخلوقات دیگر و انسانهایی را که قبل از آدم میزیستهاند، دیدند و پیشینه آنها را میدانستند. بنا بر آن چه تفسیر نمونه بیان کرده، به نظر میرسد که همه نظریات مطرح شده میتوانند صحیح باشند و نمیتوان یکی از آنها را مردود دانست؛ زیرا همه اینها در مورد انسان، واقعیت دارند و در عین حال، منافاتی با هم ندارند. پیشینه انسان علامه طباطبایی در ذیل آیه اول سوره نساء[3] میفرماید: مراد از (نفس واحده)، آدم و مراد از (زوجها)، حوا میباشد که پدر و مادر نسل انسانند و ما نیز از نسل آنها هستیم و از آیه شریفه روشن میشود که نسل موجود از انسان، تنها به آدم و همسرش منتهی میشود و جز این دو نفر، هیچ کس دیگری در انتشار این نسل، دخالت نداشته است. آیا قبل از حضرت آدم، انسانهایی بر روی کره زمین بودهاند؟ در این بحث، به محاسبهای ساده میپردازیم؛ تا بدانیم که بنا بر شواهد تاریخی و اسلامی، از عمر انسان کنونی که از نسل آدم است، چه مدت میگذرد. بنا بر برخی شواهد، طوفان نوح در حدود 3200 سال پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوست و آن طوفان، در سن 950 سالگی حضرت نوح اتفاق افتاد و بنا بر نقل بحارالانوار، بین نوح و آدم، 1500 سال فاصله بوده است و حضرت آدم، 936 سال عمر کرده است. با محاسبه ارقام فوق، میتوان تخمین زد که خلقت آدم در کمتر از 9 هزار سال پیش اتفاق افتاده است؛ یعنی آدم ابوالبشر در عصر جدید که از هزاره هشتم قبل از میلاد شروع میشود، خلق شده و بر روی زمین، زندگی کرده است. از نوع قربانی هابیل و قابیل که شتری سرخرو یا گوسفندی بود و همچنین گندم زرد رنگ، میتوان حدس زد که در آن زمان، اهلی کردن حیوانات و همچنین کشاورزی، رواج داشته است و این نیز از مهمترین شواهدی است که بر خلقت آدم در عصر حجر صحه میگذارد؛ زیرا که مشخصه عصر حجر جدید، اهلی کردن حیوانات وحشی و رواج کشاورزی است و از این جا فهمیده میشود که از عمر حضرت آدم، چند هزار سال بیشتر نگذشته بود. از کشفیات و آثاری که از انسان ماقبل تاریخ به دست آمده و با تحقیق زمینشناسان که عمر نوع بشر را بیش از صدها هزار سال دانستهاند و برای این گفتار خود از سنگوارهها و اسکلتهای سنگ شده و انسانهای قدیم دلایلی آوردهاند که عمر نوع بشر بیش از پانصدهزار سال است، آشکار میشود که قبل از آدم ابوالبشر، موجوداتی (انسانهایی) در زمین زندگی کرده و سپس منقرض شدهاند و این پیدایش و انقراضشان، بارها تکرار شد و پس از چند دوره، نوبت به نسل حاضر رسیده است. از این رو، برخی این مطلب را دلیلی دانستهاند که ملائکه از فساد و خونریزیهای انسانهای قبلی، مطلع بودند. از برخی روایات امامان معصوم: نیز بر میآید که سابقه خلقت بشر، قبل از دوره حاضر بوده است و ما به نقل سه حدیث زیر اکتفا میکنیم: الف) در کتاب توحید[4] از امام صادق (ع) اینگونه نقل شده است: (شاید شما گمان میکنید که خدای عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگری نیافریده است؛ نه، چنین نیست؛ بلکه قبل از شما هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید).[5] ب) در کتاب خصال از امام باقر (ع) چنین نقل شده است: (خدای عز و جل از روزی که زمین را آفرید، هفت عالم را در آن خلق، سپس منقرض کرد و هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبودهاند و خدای متعال، همه آنها را از پوسته روی زمین (خاک) آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک، عالمی را بعد از عالم دیگر پدید آورد؛ تا سرانجام، آدم ابوالبشر را آفرید و ذریهاش را از او منشعب ساخت)[6]. ج) از امام باقر (ع) از پدرانش نقل شده که حضرت علی (ع) فرمود: (خداوند تبارک و تعالی، پس از آن که هفت هزار سال از زندگی همزمان جن و نَسناس بر روی زمین گذشته بود، اراده کرد تا مخلوقی را با دست خویش بیافریند که در شأن او باشد؛ از این رو، آدم را خلق کرد و پرده از طبقات آسمان برداشت و به ملائکه گفت: بر اهل زمین و از جمله جن و نسناس، نظر بیفکنید. پس هنگامی که ملائکه معصیت و فساد و خونریزی روی زمین را مشاهده کردند، بر آنها گران آمد و بر اهل زمین تأسف خوردند و گفتند: خداوندا تو بزرگ، توانا، جبار، قاهر و عظیمالشأنی و این مخلوقات ضعیف و ذلیل، در دست قدرت تو هستند و با روزی تو زندگی میکنند و از نعمت سلامتی که تو به آنها دادهای، بهرهمندند و در عین حال، چنین گناهانی را مرتکب میشوند و تو بر آنها خشم و انتقام نمیگیری. این مسئله، بر ما گران و مایه تعجب ماست. هنگامی که خداوند، این سخنان را شنید، گفت: من اراده کردهام که خلیفهای در روی زمین قرار دهم؛ تا بر روی زمین حجتی از جانب من بر خلقم باشد. ملائکه گفتند: شایسته است آن خلیفه را از ما قرار دهی؛ زیرا ما فساد نمیکنیم و همواره تو را تقدیس و سپاس میگوییم. خداوند جل و علا گفت: آن چه را من میدانم، شما نمیدانید. من اراده کردهام که خلقی را با دست خویش بیافرینم و از فرزندان او، انبیا و مرسلین و بندگان صالح و پیشوایان هدایتگر را قرار دهم و آنان را به عنوان جانشینان خلقم بر روی زمین قرار دهم؛ تا آنان را از معصیت من باز دارند و از عذاب من بیم دهند و به اطاعت از من، هدایت کنند و به سوی من بیاورند. من نسناس را از روی زمین بر میافکنم و زمین را از وجودشان پاک میگردانم و جنهای عاصی را دور میافکنم و در مکانهای دور دست در آسمانها و زمین اسکان میدهم؛ پس در مجاورت خلق من قرار نمیگیرند و بین جن و خلقم، پردهای قرار میدهم و بدین ترتیب، نسل خلق شده، جن را نمیبینند و با آنها نشست و برخاست نمیکنند و با آنان معاشرت نمیکنند. پس هرگاه هر یک از افراد این نسل که آنها را برگزیدهام، از فرمان من سرپیچی کنند، آنان را در جایگاه گنهکاران اسکان میدهم و در جاهایی که آنان را وارد میکنم، اینان را نیز وارد میکنم و باکی ندارم؛ سپس ملائکه گفتند: پروردگارا! هر آن چه تو میخواهی، انجام بده که ما به جز آن چه تو به ما آموختهای، از پیش خود، چیزی نمیدانیم و تو دانای حکیمی)[7]. نکات قابل توجه در این روایت عبارتند از: 1. محاوره خداوند با ملائکه، پس از هزاران سال زندگی مشترک جنیان و نسناسها بر روی زمین بوده است. 2. خلقت جنها و نسناسها میتواند مقدم باشد و خلقتشان یکی پس از دیگری واقع شده باشد. 3. خلقت آدم به عنوان خلیفه، با اراده خاص خداوند صورت گرفته است و امتیاز خاصی نسبت به موجودات دیگر دارد. 4. جن به معنای پنهان است و چون خداوند اراده کرده که از معاشرت و اختلاط ظاهری با انسانها محروم باشد، بدین نام ملقب شده است. لازم به ذکر است که در برخی منابع و دائرةالمعارفها، درباره ویژگیهای نسناس و انسانهای ماقبل حضرت آدم، مانند انسان نئاندرتال و کرمانیون، مطالبی گفته شده که به دلیل حدسی بودن، از نقل آنها خودداری میکنیم.[8] نتیجهگیری 1. سرسلسله افراد بشر کنونی، حضرت آدم ابوالبشر (ع) و حضرت حوا بودهاند و حضرت آدم (ع) بدون پدر و مادر بوده است و از عناصر خاکی و روح مقدس، پدید آمده است. 2. فرضیههای باستانشناسی ثابت میکنند که قبل از حضرت آدم (ع)، موجوداتی، شبیه انسان وجود داشته و بر زمین، زندگی میکردهاند که این موضوع، شواهدی از روایات را نیز به همراه دارد و ملائکه با دیدن آنها، علم پیدا کرده بودند که انسان بر زمین، خونریزی و فساد میکند.[9] مجلسی، بحارالانوار، ج 11، ص 145، ح 15. طباطبایی، تفسیر المیزان،، ترجمه: سید محمدباقر موسوی، ج 1، ص 148. ( یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَنِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً) ؛( ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را[ نیز] از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید و از خدایی که به[ نام] او از همدیگر درخواست میکنید، پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مَبُرید، که خدا همواره بر شما نگهبان است). شیخ صدوق، التوحید. التوحید، ج 2، ص 27. صدوق، الخصال، ج 2، ص 652. بقره( 2)، آیه 30. ر. ک: عبدالحسین سعیدیان، دائرة المعارف، ج 2، ح 1401. علیرضا مستشاری، دفتر سی و ششم(تفسیر آیات برگزیده-جلد 1) پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: پنجم، 1390. (به نقل از: نرم افزار پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، دفتر سی و ششم - تفسیر آیات برگزیده، ج1
- [سایر] فرشتگان چگونه از فساد و خونریزی انسان اطلاع داشتند؟ آیا انسانهای اولیه وجود داشته اند؟
- [سایر] در آیه 29 سوره بقره می گوید":به یاد آر آنگاه که پروردگار فرشتگان را فرمود من در زمین خلیفه ای خواهم گماشت. گفتند آیا انسانی خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند و حال آنکه ما خود ترا تسبیح و تقدیس می کنیم، خداوند فرمود من چیزی می دانم که شما نمی دانید". در ادامه می گوید:" خدا اسماء را به انسان یاد داد سپس به فرشتگان گفت اگر در دعوی خود صادقید اسماء را بیان کنید .گفتند جز آنچه به ما آموخته ای چیز دیگری نمیدانیم.اما آدم حقایق اسماء را برای ملائک گفت سپس خدا به فرشتگان گفت اکنون دانستید که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان می سازید آگاهم." چگونه فرشتگان قبل از خلق انسان از آینده خبر داشتند و می دانستند که بشر بر روی زمین به فساد خواهد پرداخ؛ اما از اسماء بی اطلاع بودند.مگر نه اینکه فرشتگان از مجردات هستند و در نهایت کمال خود خلق شده اند. پس این نقصان ندانستن اسماء از کجاست.مگر قرار نیست که فرشتگان مطیع امر خدا باشند چگونه به خود اجازه دادند روی حرف خدا حرف بزنند. و چگونه خدا در جایی که فرشتگان حضور ندارند اسما را به آدم می آموزد.تا وقتی درحضورشان از او سؤال می کند.شرمنده نادانی انسان نشود. وقتی خدا خودش اسما را به انسان یاد داده چگونه می تواند مباهات کند و بگوید اکنون دانستید که من بر غیب آسمان ها و زمین دانا هستم .چون اگر این اسما را به فرشتگان آموخته بود آنها نیز از عهده جواب بر می آمدند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر مستأجرین موقوفه، زمین وقفی را بفروشند و خریداران آن را تبدیل به کارخانه و کارگاه نمایند اکنون پس از اطلاع از وقفی بودن زمین، تکلیف چیست؟
- [سایر] چند سال پیش امتیاز زمینی را به شخصی فروختهایم، اما دقیق از متراژ آن اطلاع نداشته و حدوداً 250 متر در نظر داشتهایم. حال، اطلاع پیدا کردهایم زمین 410 متر بوده است و زمین توسط آن شخص به فروش رفته است، حکم آن چیست؟ آیا معادل ارزشی آن مقدار زمین باید برگردانده شود؟
- [آیت الله بهجت] در زمین های کشاورزی یا جایی که ملک شخصی است و سند آن ملک به نام اوست، معدنی کشف می شود، آیا کشف این معدن زمین ها را از ملکیت صاحبان آن خارج می کند؟
- [سایر] چرا فرشتگان اعمال انسان را مینویسند؟
- [سایر] فرشتگان الهی چگونه دریافتند که خلیفه خدا در روی زمین فسادانگیز و خونریز است؟
- [سایر] چرا فرشتگان اعمال انسان را مینویسند؟
- [سایر] منظور از نزول فرشته بر انسان چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] شخصی زمینی را با اموال شخص دیگری خریده است، آیا این زمین ملک او محسوب می شود یا ملک صاحب مال؟
- [آیت الله اردبیلی] در مزارعه لازم نیست که زمین ملک مزارعه دهنده باشد، بلکه کافی است که به وسیله اجاره و مانند آن، مالک منافع و بهرهبرداری از زمین باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] تیمم در فضای غصبی باطل نیست ، پس اگر در ملک خود ، دستها را به زمین بزند و بی اجازه داخل ملک داخل ملک دیگری شود و دستها را به پیشانی بکشد ، تیمم او باطل نمی شود .
- [آیت الله اردبیلی] (هبه) آن است که انسان چیزی را که ملک خود اوست به رایگان ملک دیگری کند و به او ببخشد.
- [آیت الله سبحانی] خرید و فروش ملکی که آن را به دیگری اجاره داده اند اشکال ندارد، ولی استفاده آن ملک در مدت اجاره مال مستأجر است. و اگر خریدار نداند که آن ملک را اجاره داده اند، یا به عنوان این که مدت اجاره کم است ملک را خریده باشد. پس از اطلاع می تواند معامله را به هم بزند. صیغه خرید و فروش
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خرید و فروش ملکی که آن را به دیگری اجاره دادهاند اشکال ندارد، ولی استفاده آن ملک در مدت اجاره، مال مستأجر است، و اگر خریدار نداند که آن ملک را اجاره دادهاند یا به گمان این که مدت اجاره کم است ملک را خریده باشد، پس از اطلاع میتواند معامله خودش را به هم بزند.
- [آیت الله وحید خراسانی] خرید و فروش ملکی را که به دیگری اجاره داده اند اشکال ندارد ولی منافع ان ملک در مدت اجاره مال مستاجر است و اگر خریدار نداند که ان ملک را اجاره داده اند یا به گمان این که مدت اجاره ان کم است ملک را خریده باشد پس از اطلاع می تواند معامله را فسخ کند
- [آیت الله بروجردی] خرید و فروش ملکی که آن را به دیگری اجاره دادهاند اشکال ندارد، ولی استفادهی آن ملک در مدت اجاره مال مستأجر است و اگر خریدار نداند که آن ملک را اجاره دادهاند، یا به گمان این که مدت اجاره کم است ملک را خریده باشد، پس از اطلاع میتواند معامله خودش را به هم بزند.
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش ملکی که آن را به دیگری اجاره دادهاند اشکال ندارد، ولی استفاده از آن ملک در مدّت اجاره، از آنِ مستأجر است و اگر خریدار نداند که آن ملک را اجاره دادهاند یا به گمان این که مدّت اجاره کم است، ملک را خریده باشد، پس از اطّلاع میتواند معامله را به هم بزند.
- [آیت الله علوی گرگانی] خرید وفروش ملکی که آن را به دیگری اجاره دادهاند اشکال ندارد، ولی استفاده آن ملک در مدّت اجاره مال مستأجر است و اگر خریدار نداند که آن ملک را اجاره دادهاند یا بگمان این که مدّت اجاره کم است ملک را خریده باشد، پس از اطلاع میتواند معامله خودش را به هم بزند.
- [آیت الله مظاهری] خرید و فروش ملکی که آن را به دیگری اجاره دادهاند اشکال ندارد ولی استفاده آن ملک در مدّت اجاره مال مستأجر است و اگر خریدار نداند که آن ملک را اجاره دادهاند یا به گمان اینکه مدّت اجاره کم است ملک را خریده باشد پس از اطّلاع میتواند معامله را به هم بزند. صیغه خرید و فروش: