به کمال رسیدن انسان در دنیا چگونه ممکن است؟
واقعیت این است که قبل از آفرینش انسان، از یک سو موجودات جاندار و بی‌جان (مانند سنگ، گیاه و حیوان) وجود داشته‌اند که هر کدام با ویژگی‌های خاصی در این جهان، به صورت ایستا یا متحرک، آفریده شده بودند. از سوی دیگر موجودات غیرمادی مانند فرشتگان، وجود داشتند که هر کدام با مسئولیت و وظیفه خاصی، نقشی در جریان حیات این دنیا ایفا می‌کردند. علاوه بر آن دو گروه، خداوند متعال انسان را با اختیارات گسترده‌تر، آفرید، به طوری که با بهره‌برداری از امکانات جهان هستی، توانایی حضور در عرصه‌های مختلف را داشته باشد و امکان سقوط به پایین‌ترین درکات تا صعود به بالاترین درجات مراتب کمال برای او وجود داشته باشد. به گونه‌ای که بتواند با اختیار خود پست‌تر از حیوان گردد و یا لیاقت تعلیم فرشتگان را داشته باشد. چنان که قرآن مجید در معرفی انسان‌های پست می‌فرماید: (أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ)؛ اعراف (7)، آیه 179 .؛ (آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‌ترند. (آری‌) آنها همان غافل ماندگانند). و از سوی دیگر خداوند متعال حضرت آدم(ع) را به عنوان نماد آدمیت به مقامی رساند که معلم فرشتگان شد. (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ بقره (2)، آیه 32 .؛ (فرمود: ای آدم! ایشان (فرشتگان‌) را به اسامی آنان خبر ده). این ویژگی انسان که با آگاهی و اختیار بتواند به بالاترین مرتبه کمالی برسد موجب شده است که مقام خلافت الهی شایسته او باشد. این در حالی است که قبل از آفرینش حضرت آدم، موجوداتی همانند فرشتگان وجود داشتند که یکجا و بدون دردسر مرتبه خاصی از کمالات را دارا بوده‌اند. اما خداوند انسان را با این ویژگی آفرید که تحول و تکامل خویش را با تلاش، برنامه‌ریزی و اراده خویش ساماندهی کند. در حدیث آمد که خلاق مجیدخلق عالم را سه گونه آفرید یک گروه را جمله عقل و علم و جودآن فرشته است و نداند جز سجود نیست اندر عنصرش حرص و هوانور مطلق زنده از عشق خدا یک گروه دیگر از دانش تهی‌همچو حیوان از علف در فربهی‌ او نبیند جز که اصطبل و علف‌از شقاوت مانده است و از شرف‌ و آن سوم هست آدمیزاد و بشراز فرشته نیمی و نیمش ز خر نیم خر خود مایل سفلی بودنیم دیگر مایل علوی شود تا کدامین غالب آید در نبردزین دوگانه تا کدامین برد نرد مولوی ؛ این شعر بر گرفته از حدیث امیرالمؤمنین است (وسائل الشیعه ، ج 11، ص 164) براساس آنچه گذشت روشن می‌شود که کمالات اختیاری در میان مخلوقات، رتبه‌ای فراتر از کمالات غیراکتسابی دارد. بنابراین اگر انسان صالح در میان مخلوقات، از همه حتی فرشتگان بالاتر رفته و خداوند همه جهان را در خدمت آدمی قرار داده است؛ برای این است که او به کمالاتی برتر (کمالات اختیاری و اکتسابی) دست می‌یازد و یکجا دادن همه کمالات، به معنای نفی کمالات اختیاری است؛ چنین چیزی مستلزم تغییر ماهیت انسان به صورت موجوداتی شبیه فرشتگان می‌باشد و موجب ایجاد تحول اساسی در نظام دنیاست، به طوری که دنیا بدون فراز و نشیب و گونه‌های مختلف انسانی خواهد بود. و مستلزم ایجاد دگرگونی در نظام آخرت نیز می‌باشد و مواقف قیامت معنایی نخواهد داشت. در این صورت نیازی به آفرینش موجودی به نام انسان نبود بلکه فرشتگان از قبل بودند در حالی که امتیاز انسان آن است که در میان این همه فراز و نشیب‌های دنیا و قدرت انتخاب خوبی‌ها و بدی‌ها، مسیر خویش را طی کند و استحقاق پاداش و یا مجازات را به دست آورد.
عنوان سوال:

به کمال رسیدن انسان در دنیا چگونه ممکن است؟


پاسخ:

واقعیت این است که قبل از آفرینش انسان، از یک سو موجودات جاندار و بی‌جان (مانند سنگ، گیاه و حیوان) وجود داشته‌اند که هر کدام با ویژگی‌های خاصی در این جهان، به صورت ایستا یا متحرک، آفریده شده بودند. از سوی دیگر موجودات غیرمادی مانند فرشتگان، وجود داشتند که هر کدام با مسئولیت و وظیفه خاصی، نقشی در جریان حیات این دنیا ایفا می‌کردند. علاوه بر آن دو گروه، خداوند متعال انسان را با اختیارات گسترده‌تر، آفرید، به طوری که با بهره‌برداری از امکانات جهان هستی، توانایی حضور در عرصه‌های مختلف را داشته باشد و امکان سقوط به پایین‌ترین درکات تا صعود به بالاترین درجات مراتب کمال برای او وجود داشته باشد. به گونه‌ای که بتواند با اختیار خود پست‌تر از حیوان گردد و یا لیاقت تعلیم فرشتگان را داشته باشد.
چنان که قرآن مجید در معرفی انسان‌های پست می‌فرماید: (أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ)؛ اعراف (7)، آیه 179 .؛ (آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‌ترند. (آری‌) آنها همان غافل ماندگانند).
و از سوی دیگر خداوند متعال حضرت آدم(ع) را به عنوان نماد آدمیت به مقامی رساند که معلم فرشتگان شد. (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ بقره (2)، آیه 32 .؛ (فرمود: ای آدم! ایشان (فرشتگان‌) را به اسامی آنان خبر ده).
این ویژگی انسان که با آگاهی و اختیار بتواند به بالاترین مرتبه کمالی برسد موجب شده است که مقام خلافت الهی شایسته او باشد. این در حالی است که قبل از آفرینش حضرت آدم، موجوداتی همانند فرشتگان وجود داشتند که یکجا و بدون دردسر مرتبه خاصی از کمالات را دارا بوده‌اند. اما خداوند انسان را با این ویژگی آفرید که تحول و تکامل خویش را با تلاش، برنامه‌ریزی و اراده خویش ساماندهی کند.
در حدیث آمد که خلاق مجیدخلق عالم را سه گونه آفرید
یک گروه را جمله عقل و علم و جودآن فرشته است و نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوانور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی‌همچو حیوان از علف در فربهی‌
او نبیند جز که اصطبل و علف‌از شقاوت مانده است و از شرف‌
و آن سوم هست آدمیزاد و بشراز فرشته نیمی و نیمش ز خر
نیم خر خود مایل سفلی بودنیم دیگر مایل علوی شود
تا کدامین غالب آید در نبردزین دوگانه تا کدامین برد نرد
مولوی ؛ این شعر بر گرفته از حدیث امیرالمؤمنین است (وسائل الشیعه ، ج 11، ص 164)
براساس آنچه گذشت روشن می‌شود که کمالات اختیاری در میان مخلوقات، رتبه‌ای فراتر از کمالات غیراکتسابی دارد. بنابراین اگر انسان صالح در میان مخلوقات، از همه حتی فرشتگان بالاتر رفته و خداوند همه جهان را در خدمت آدمی قرار داده است؛ برای این است که او به کمالاتی برتر (کمالات اختیاری و اکتسابی) دست می‌یازد و یکجا دادن همه کمالات، به معنای نفی کمالات اختیاری است؛ چنین چیزی مستلزم تغییر ماهیت انسان به صورت موجوداتی شبیه فرشتگان می‌باشد و موجب ایجاد تحول اساسی در نظام دنیاست، به طوری که دنیا بدون فراز و نشیب و گونه‌های مختلف انسانی خواهد بود. و مستلزم ایجاد دگرگونی در نظام آخرت نیز می‌باشد و مواقف قیامت معنایی نخواهد داشت. در این صورت نیازی به آفرینش موجودی به نام انسان نبود بلکه فرشتگان از قبل بودند در حالی که امتیاز انسان آن است که در میان این همه فراز و نشیب‌های دنیا و قدرت انتخاب خوبی‌ها و بدی‌ها، مسیر خویش را طی کند و استحقاق پاداش و یا مجازات را به دست آورد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین