اگر انسان به حقیقت، مقام و منزلت خود واقف شود، شکایت و احساس عدم رضایت نمیکند. در این باره توجه به چند نکته بایسته است: یکم. انسان گل سرسبد هستی، تاج و جوهره اصلی آن و اشرف تمامی مخلوقات است و در واقع همه جهان برای او آفریده شده است اسراء (17)، آیه 70 ؛ میزان الحکمة، ج 1، ص 360 و 361.. تاج (کرّمنا(ست بر فرق سرت طوق (اعطیناک) آویز برت جوهر است انسان و چرخ او را عرض جمله فرع و پایهاند و او غرض ای غلامت عقل و تدبیر است و هوش!چون چنینی خویش ارزان مفروش مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 3576 - 3574. دوم. از این حقیقت نباید غفلت کرد که خاصیت نور باطنی، از فطرت انسان پرتو افشان میشود و اگر این منبع الهی (فطرت)، زنده به گور نشود و غبار آلودگیها و هواهای نفسانی آن را نپوشاند، همواره پر فروغ خواهد بود. امّا اگر در پشت ظلمت (گناه) پنهان گردد، انسان گنهکار حقیقت خود را نمیبیند و از آنجا که نوری ندارد، خود را گم نموده، پس از مدتی خویشتن را به کلی فراموش خواهد کرد. تنها با علم و محبّت است که فطرت انسان، پر فروغ خواهد ماند؛ زیرا علم، مبدأ فاعل آدمی (خدا) را به انسان مینمایاند و دوّمی انسان را به مبدأ اصلی خویش؛ (خداوند متعال) میرساند: (العلم یدل علیه و الوجد یدّل له) شرح کلمات باباطاهر به نقل از: آیةاللَّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 14، ص 134، قم: اسراء، چاپ اول، 1379.. انسانها باید در شناخت خویش بکوشند تا خویش را ارزان نفروشند و از وجود خود در این جهان احساس نارضایتی نکنند؛ بلکه با حضور خود در این جهان از بیشترین لذتهای مادی و معنوی بهرهمند گردند و سعادت و آسایش جاودانه در سرای آخرت را برای خود به ارمغان آورند. خویشتن نشناخت مسکین آدمیاز فزونی آمد و شد در کمی خویشتن را آدمی ارزان فروختبود اطلس خویش بر دلفی بدوخت مثنوی معنوی، دفتر 3، بیت 1000 و 1001. اهمیت امید خداوند متعال ناامیدی از رحمت خویش را گناهی بزرگ میشمارد و خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)؛ زمر (39)، آیه 54.؛ (بگو: ای بندگانی که به خود ستم کردهاید! از رحمت و آمرزش الهی ناامید نشوید؛ زیرا خدا آمرزنده و مهربان است و اگر توبه کنید هر گناهی را میآمرزد). فضل حق با اینکه او کژ میتندعاقبت زین جمله پاکش میکند سبق برده رحمتش وان غدر راداده نوری که نباشد بدر را آب بهر این ببارید از سماکتا پلیدان را کند از خبث پاک مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 195، 196 و 199. در این صورت نه جایی برای ناخشنودی وجود دارد و نه جایی برای یأس و ناامیدی. پس دیگر گناه چرا و شکوه برای چه؟! درست است که اگر خدا انسان را نمیآفرید، گناه هم نمیکرد؛ اما این سخن نتیجه نمیدهد که گناه او بر گردن خداوند است! آفرینش انسان شبیه تحصیل علم است. علم یکی از حیاتیترین نیازها و اسباب رشد و تعالی و ترقّی آدمی است؛ ولی از همین علم بسیار سوء استفادهها شده و زیانهای جبران ناپذیری به بشریت وارد گشته است. اگر علم نبود، سلاحهای مرگبار شیمیایی، اتمی و بیولوژیک هم نبود؛ اما این به معنای آن نیست که علم بد است و گناه جنگهای خانمانسوز جهانی، به گردن علم و دانش است. آنچه بد است، فقدان ایمان و جهتگیری صحیح در کنار آن است و آن که مقصر است، انسان هواپرستی است که علم را ابزار قدرت و قدرت را ابزار رسیدن به تمایلات نفس اماره خود قرار داده است. وجود ما خوب است و اگر به خوبی از این وجود و استعدادها و ابزارهای مختلفی که خداوند در جهت سعادت جاودان به ما ارزانی داشته، استفاده نکنیم، بد خواهد بود و بدتر آنکه از سر مسئولیت گریزی بخواهیم کفران نعمت و تقصیر خود را گردن خدای مهربان بیندازیم!
اگر انسان به حقیقت، مقام و منزلت خود واقف شود، شکایت و احساس عدم رضایت نمیکند. در این باره توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. انسان گل سرسبد هستی، تاج و جوهره اصلی آن و اشرف تمامی مخلوقات است و در واقع همه جهان برای او آفریده شده است اسراء (17)، آیه 70 ؛ میزان الحکمة، ج 1، ص 360 و 361..
تاج (کرّمنا(ست بر فرق سرت طوق (اعطیناک) آویز برت
جوهر است انسان و چرخ او را عرض جمله فرع و پایهاند و او غرض
ای غلامت عقل و تدبیر است و هوش!چون چنینی خویش ارزان مفروش
مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 3576 - 3574.
دوم. از این حقیقت نباید غفلت کرد که خاصیت نور باطنی، از فطرت انسان پرتو افشان میشود و اگر این منبع الهی (فطرت)، زنده به گور نشود و غبار آلودگیها و هواهای نفسانی آن را نپوشاند، همواره پر فروغ خواهد بود. امّا اگر در پشت ظلمت (گناه) پنهان گردد، انسان گنهکار حقیقت خود را نمیبیند و از آنجا که نوری ندارد، خود را گم نموده، پس از مدتی خویشتن را به کلی فراموش خواهد کرد. تنها با علم و محبّت است که فطرت انسان، پر فروغ خواهد ماند؛ زیرا علم، مبدأ فاعل آدمی (خدا) را به انسان مینمایاند و دوّمی انسان را به مبدأ اصلی خویش؛ (خداوند متعال) میرساند: (العلم یدل علیه و الوجد یدّل له) شرح کلمات باباطاهر به نقل از: آیةاللَّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 14، ص 134، قم: اسراء، چاپ اول، 1379..
انسانها باید در شناخت خویش بکوشند تا خویش را ارزان نفروشند و از وجود خود در این جهان احساس نارضایتی نکنند؛ بلکه با حضور خود در این جهان از بیشترین لذتهای مادی و معنوی بهرهمند گردند و سعادت و آسایش جاودانه در سرای آخرت را برای خود به ارمغان آورند.
خویشتن نشناخت مسکین آدمیاز فزونی آمد و شد در کمی
خویشتن را آدمی ارزان فروختبود اطلس خویش بر دلفی بدوخت
مثنوی معنوی، دفتر 3، بیت 1000 و 1001.
اهمیت امید
خداوند متعال ناامیدی از رحمت خویش را گناهی بزرگ میشمارد و خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)؛ زمر (39)، آیه 54.؛ (بگو: ای بندگانی که به خود ستم کردهاید! از رحمت و آمرزش الهی ناامید نشوید؛ زیرا خدا آمرزنده و مهربان است و اگر توبه کنید هر گناهی را میآمرزد).
فضل حق با اینکه او کژ میتندعاقبت زین جمله پاکش میکند
سبق برده رحمتش وان غدر راداده نوری که نباشد بدر را
آب بهر این ببارید از سماکتا پلیدان را کند از خبث پاک
مثنوی معنوی، دفتر 5، ابیات 195، 196 و 199.
در این صورت نه جایی برای ناخشنودی وجود دارد و نه جایی برای یأس و ناامیدی. پس دیگر گناه چرا و شکوه برای چه؟!
درست است که اگر خدا انسان را نمیآفرید، گناه هم نمیکرد؛ اما این سخن نتیجه نمیدهد که گناه او بر گردن خداوند است!
آفرینش انسان شبیه تحصیل علم است. علم یکی از حیاتیترین نیازها و اسباب رشد و تعالی و ترقّی آدمی است؛ ولی از همین علم بسیار سوء استفادهها شده و زیانهای جبران ناپذیری به بشریت وارد گشته است. اگر علم نبود، سلاحهای مرگبار شیمیایی، اتمی و بیولوژیک هم نبود؛ اما این به معنای آن نیست که علم بد است و گناه جنگهای خانمانسوز جهانی، به گردن علم و دانش است. آنچه بد است، فقدان ایمان و جهتگیری صحیح در کنار آن است و آن که مقصر است، انسان هواپرستی است که علم را ابزار قدرت و قدرت را ابزار رسیدن به تمایلات نفس اماره خود قرار داده است. وجود ما خوب است و اگر به خوبی از این وجود و استعدادها و ابزارهای مختلفی که خداوند در جهت سعادت جاودان به ما ارزانی داشته، استفاده نکنیم، بد خواهد بود و بدتر آنکه از سر مسئولیت گریزی بخواهیم کفران نعمت و تقصیر خود را گردن خدای مهربان بیندازیم!
- [سایر] در قرآن مجید هدف اصلی از خلقت انسان «بندگی خدا» ذکر شده است، آیا بندگی همان قرب به خداست؟
- [سایر] اگر کسی از تعریف و تمجید دیگران خرسند شود آیا این شرک به خداست در حالی که انسان خدا را سر لوحۀ تمام کارها می داند؟
- [سایر] اگر حضرت یعقوب(ع) به حضرت یوسف(ع) آنگونه محبت نمیکرد، برادرانش به گناه نمیافتادند و اگر پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) محبت بسیار نمیکرد - هر چند میدانم که هیچ عملی از پیامبر سر نمیزند مگر آنکه وحی الهی باشد- آنگاه مخالفانش به این بزرگوار حسادت نمیکردند. آیا میتوان گناه ایشان را به پای این ابراز محبتها انداخت؟
- [سایر] آیا اگر انسان گناه کند خدا از زندگی انسان کاملاً بیرون می رود؟
- [سایر] آیا اگر انسان گناه کند خدا از زندگی انسان کاملاً بیرون می رود؟
- [سایر] آیا علت انکار خدا نارسائی در دلایل اثبات خداست؟
- [سایر] خداوند در قرآن می فرماید: «ما انسان را نیکو آفریدیم.»، یعنی در نهاد انسان بدی و گناه جایی نداشته، پس چرا انسانها گناه و خلاف میکنند؟
- [سایر] این که خدا می فرماید: قل الروح من امر ربی (روح از امر خداست) یعنی چه؟
- [سایر] عنای کلماتی همچون یدالله،وجه الله برای خدا چیست؟ آیا به معنای تجسیم خداست؟
- [سایر] هر چیزی رو خدا آفریده و از ابتدای هستی با آینده همه چیز را خدا آفریده یعنی خالق هر چیزی خداست، پس خدا رو کی آفریده؟
- [آیت الله اردبیلی] نذر بر چند قسم است: اوّل:نذری که برای شکر نعمت دنیوی یا اخروی باشد، مثلاً بگوید: (از برای خداست بر من که اگر مرا توفیق حجّ داد یا به من فرزندی عطا نمود، فلان کار خیر را انجام دهم)، یا برای شکرِ ترک گناه یا رفع بلا یا بیماری و یا سایر مشکلات صورت بگیرد، مثلاً بگوید: (از برای خداست بر من که اگر از فلان گناه محفوظ ماندم یا بیمارم شفا یافت، فلان عمل خیر را انجام دهم)؛ به این قسم نذر که برای شکرگزاری انجام میشود (نذر بِرّ) گفته میشود. دوم:نذری که برای زَجْر (یعنی بازداشتن) خود از عمل حرام یا مکروه انجام میدهد، مثلاً میگوید: (از برای خداست بر من که اگر عمدا غیبت کردم، یک روز روزه بگیرم)؛ این قسم نذر را (نذر زَجْر) میگویند. سوم: نذری که مطلق بوده و مشروط و معلّق به چیزی نباشد، به عنوان مثال بگوید: (از برای خدا بر من است که فردا را روزه بگیرم)؛ به این قسم نذر (نذر تَبَرُّعی) میگویند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شخص با اهل معصیت، محشور باشد و بتواند به ترک معصیت، از معصیت آنها جلوگیری نماید، بهترین طریقه امر به معروف و نهی از منکر است، مثلاً اگر رفیق انسان بخواهد غیبت کند، انسان از استماع، معذرت بخواهد و بگوید من از خدا میترسم غیبت کنم، و اگر در بین تارکالصلاةها باشد، مراقب خواندن نماز باشد، یا بین روزهخورها مراقب روزه باشد تا آنها به همین خواندن نماز و گرفتن روزه، تشویق شوند و نماز بخوانند و روزه بگیرند، بهترین اقسام نهی از منکر و امر به معروف را انجام داده است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فقیری که فطره می گیرد لازم نیست عادل باشد، ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار و کسی که آشکارا معصیت کبیره می کند فطره ندهند و همچنین به کسانی که فطره را در معصیت خداوند مصرف می کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج موقّت از راههای مناسب جلوگیری از فحشا و انحرافات جنسی است و اولیاء دین به آن سفارش کردهاند. از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که: (اگر از ازدواج موقّت منع نشده بود، هیچ مؤمنی تن به زنا نمیداد و جز محروم از سعادت و نیکبختی، کسی زنا نمیکرد.)(1) بنابر این کسی که امکان ازدواج دائم را نداشته باشد و نتواند خود را از گناه بازدارد یا بترسد دچار فحشا گردد، باید با ازدواج موقّت خود را حفظ نماید.
- [آیت الله مظاهری] ربا خواری در اسلام از گناهان بسیار بزرگ محسوب شده است و در قرآن شریف رباخوردن را جنگ با خدا دانسته است.
- [آیت الله اردبیلی] شرکت در مجالس گناه از هر قبیل و به هر شکل که باشد حرام است، مگر این که به نحوی بتواند اهل مجلس را نیز از گناه بازدارد یا واجب مسلّمتری را انجام دهد و یا مانع گناه بزرگتری شود و اگر انسان احتمال ندهد که مجلس گناه باشد و پس از شرکت متوجّه گناه بودن آن شود، چنانچه نتواند نهی از منکر نماید یا نهی او مؤثر نباشد، باید مجلس را ترک کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] گریه کردن با صدا نماز را باطل می کند هرچند بی اختیارشود، بلکه بنابر احتیاط واجب گریه بی صدا نیز نماز را باطل می کند اینهادر صورتی است که گریه از ترس خدا و برای آخرت نباشد، و الا نه تنها نماز را باطل نمی کند، بلکه از بهترین اعمال و از کارهای اولیای خداست.