برخی از اندیشمندان مانند ابن سینا حرکت را تنها در بستر اَعراض مانند کمیّت، کیفیّت و وضع، جاری می دانستند؛ ولی ملاّصدرا بر این باور بود که حرکت های عَرَضی مانند حرکت کمّی و کیفی و وضعیِ اجسام، برخاسته از حرکت و پویایی جوهر و ذات اجسام است. تا زمانی که جوهر و طبیعت یک جسم در حرکت و پویایی نباشد، اعراض و حالت های بیرونی آن امکان حرکت و تبدّل ندارند. این حرکت جوهری در جسم انسان نیز رخ می دهد. بدن و جسم انسان همواره در حال تجدّد و تحوّل ذاتی است. حالت های گوناگونی که بر جسم انسان عارض می شود مانند کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و کهولت همگی نشانگر تغییرات جوهری در بدن انسان است. این تکامل و حرکت جوهری بدن بیرون از اختیار انسان می باشد؛ و به طور قهری یک روندی را از ضعف و سستی به سوی قوّت و برومندی و از آن به سوی پیری و فرتوتی طی می نماید؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً)؛ روم (30)، آیه 54.؛ (خداست آن کسی که شما را ابتدا ناتوان آفرید، آنگاه پس از ناتوانی قوّت بخشید، سپس بعد از قوّت، ناتوانی و پیری داد). اما نفس انسان نیز به خاطر پیوندی که با بدن دارد، دارای حرکت جوهری و ذاتی است؛ این حرکت مربوط به کمالات نفسانی انسان است و کاملاً در اختیار او قرار دارد. بر پایه نظریه (جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء) بودن نفس، حرکت جوهری نفس از مادّه و جسم شروع و به سمت تجرّد و پیراستگی از مادّه منتهی می گردد. نفس انسانی در پرتو حرکت جوهری در هر آنی برخوردار از یک فعلیّت و صورت جدیدی می شود؛ این صورت های پی در پی که مجموعاً کمال و فعلیّت واحد و یکپارچه ای را تشکیل می دهد دارای مراتب و طیف های بسیار گوناگونی است که به طور تدریجی از مادّه به سوی تجرّد در حرکت است؛ نفس در فرآیند حرکت جوهری از مرتبه مادیّت و تجرّد مثالی عبور کرده و به مرحله تجرّد تام نایل می شود. فلاسفه حرکت جوهری و تکاملی نفس را به ذغالی تشبیه کرده که ابتدا گرم می شود سپس آتش گرفته و در مرحله سوم شروع به سرخ شدن می کند و به مرحله ای می رسد که کاملاً مشتعل شده و با تمام وجود آتش می شود. حسن زاده، اتحاد عاقل به معقول، ص 426. نفس انسان نیز در فرآیند حرکت جوهری خود از مرتبه مادّی به مرتبه تجرّد مثالی و از آن به مرتبه تجرّد عقلی و فراعقلی و تجرّد تام سیر می کند. از آنجا که قوای نفسانی انسان به دو بخش قوای ادراکی و قوای تحریکی تقسیم می شود؛ سیر تکاملی نفس نیز در این دو ساحت وجودی نفس صورت می پذیرد. حرکت جوهری نفس کاملاً ارادی و اختیاری است؛ به این بیان که؛ تمام رفتارهای ارادی و دانش ها و آگاهی هایی که انسان از طریق حواس پنج گانه کسب می کند، تأثیری مستقیم بر روی نفس آدمی دارد. ذات نفس تحت تأثیر حرکات و رفتارها و آگاهی های اختیاری انسان است؛ به این معنی که جوهر و ذات نفس بر اساس رفتارها و آگاهی ها و انگیزه ها و نیّت های انسان شکل می پذیرد. در نفس شناسی فلسفی ثابت شده که تکرار رفتارها، انگیزه ها و نیت ها و باورها و دانش هایی که انسان کسب می نماید، ملکه ساز است و هویّت و شخصیّت او را به گونه ای خاص شکل و قالب می دهد ملاصدرا، العرشیة، ص 74؛ الشواهد الربوبیة، ملاصدرا، ص 293.؛ اگر رفتارها و نیّت های انسان برخاسته از شهوت و خشم او باشد ملکه و اوصاف حیوانی در او به فعلیت می رسد و اگر نشأت گرفته از عقل و فطرت و بر اساس دستورات خداوند باشد، صفات و ملکات الهی و فرشتگان در انسان تجلّی و بروز می نماید. از این رو صورت باطنی و هویّت درونی انسان در پرتو کنش ارادی او و انگیزه ها و باورهای او شکل می گیرد؛ لذا ممکن است انسان به لحاظ ظاهری شکل و صورت انسان داشته باشد ولی به جهت باطنی و نفسانی دارای صورتی حیوانی و مانند چهارپایان باشد، زیرا اوصاف و خصلت های حیوانی را در خود به فعلیّت و شکوفایی رسانده است. امام علی(علیه السلام) درباره این افراد می فرمایند: (فالصّورة صورة انسان و القلب قلبُ حیوان لا یعرف باب الهدی فیتّبعه، و لا باب العمی فیصدّ عنه، و ذلک میّت الأحیاء)؛ نهج البلاغه، خطبه 87، ص 148.؛ (چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش قلب حیوان است، راه هدایت را نمی شناسد که از آن سود برد و راه خطا و باطل را نمی داند که از آن بپرهیزد، پس مرده ای است در میان زندگان). بنابراین حرکت جوهری نفس به اختیار خود انسان است، بلکه می توان گفت رفتار و انگیزه ها و دانش و باور اختیاری انسان، حرکت نفس را جهت می دهد و او را سعادتمند می نماید و یا به نگون بختی و بدفرجامی می کشاند.
برخی از اندیشمندان مانند ابن سینا حرکت را تنها در بستر اَعراض مانند کمیّت، کیفیّت و وضع، جاری می دانستند؛ ولی ملاّصدرا بر این باور بود که حرکت های عَرَضی مانند حرکت کمّی و کیفی و وضعیِ اجسام، برخاسته از حرکت و پویایی جوهر و ذات اجسام است. تا زمانی که جوهر و طبیعت یک جسم در حرکت و پویایی نباشد، اعراض و حالت های بیرونی آن امکان حرکت و تبدّل ندارند.
این حرکت جوهری در جسم انسان نیز رخ می دهد. بدن و جسم انسان همواره در حال تجدّد و تحوّل ذاتی است. حالت های گوناگونی که بر جسم انسان عارض می شود مانند کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و کهولت همگی نشانگر تغییرات جوهری در بدن انسان است.
این تکامل و حرکت جوهری بدن بیرون از اختیار انسان می باشد؛ و به طور قهری یک روندی را از ضعف و سستی به سوی قوّت و برومندی و از آن به سوی پیری و فرتوتی طی می نماید؛ چنان که قرآن کریم می فرماید:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً)؛ روم (30)، آیه 54.؛
(خداست آن کسی که شما را ابتدا ناتوان آفرید، آنگاه پس از ناتوانی قوّت بخشید، سپس بعد از قوّت، ناتوانی و پیری داد).
اما نفس انسان نیز به خاطر پیوندی که با بدن دارد، دارای حرکت جوهری و ذاتی است؛ این حرکت مربوط به کمالات نفسانی انسان است و کاملاً در اختیار او قرار دارد.
بر پایه نظریه (جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء) بودن نفس، حرکت جوهری نفس از مادّه و جسم شروع و به سمت تجرّد و پیراستگی از مادّه منتهی می گردد.
نفس انسانی در پرتو حرکت جوهری در هر آنی برخوردار از یک فعلیّت و صورت جدیدی می شود؛ این صورت های پی در پی که مجموعاً کمال و فعلیّت واحد و یکپارچه ای را تشکیل می دهد دارای مراتب و طیف های بسیار گوناگونی است که به طور تدریجی از مادّه به سوی تجرّد در حرکت است؛ نفس در فرآیند حرکت جوهری از مرتبه مادیّت و تجرّد مثالی عبور کرده و به مرحله تجرّد تام نایل می شود.
فلاسفه حرکت جوهری و تکاملی نفس را به ذغالی تشبیه کرده که ابتدا گرم می شود سپس آتش گرفته و در مرحله سوم شروع به سرخ شدن می کند و به مرحله ای می رسد که کاملاً مشتعل شده و با تمام وجود آتش می شود. حسن زاده، اتحاد عاقل به معقول، ص 426.
نفس انسان نیز در فرآیند حرکت جوهری خود از مرتبه مادّی به مرتبه تجرّد مثالی و از آن به مرتبه تجرّد عقلی و فراعقلی و تجرّد تام سیر می کند.
از آنجا که قوای نفسانی انسان به دو بخش قوای ادراکی و قوای تحریکی تقسیم می شود؛ سیر تکاملی نفس نیز در این دو ساحت وجودی نفس صورت می پذیرد.
حرکت جوهری نفس کاملاً ارادی و اختیاری است؛ به این بیان که؛ تمام رفتارهای ارادی و دانش ها و آگاهی هایی که انسان از طریق حواس پنج گانه کسب می کند، تأثیری مستقیم بر روی نفس آدمی دارد. ذات نفس تحت تأثیر حرکات و رفتارها و آگاهی های اختیاری انسان است؛ به این معنی که جوهر و ذات نفس بر اساس رفتارها و آگاهی ها و انگیزه ها و نیّت های انسان شکل می پذیرد.
در نفس شناسی فلسفی ثابت شده که تکرار رفتارها، انگیزه ها و نیت ها و باورها و دانش هایی که انسان کسب می نماید، ملکه ساز است و هویّت و شخصیّت او را به گونه ای خاص شکل و قالب می دهد ملاصدرا، العرشیة، ص 74؛ الشواهد الربوبیة، ملاصدرا، ص 293.؛ اگر رفتارها و نیّت های انسان برخاسته از شهوت و خشم او باشد ملکه و اوصاف حیوانی در او به فعلیت می رسد و اگر نشأت گرفته از عقل و فطرت و بر اساس دستورات خداوند باشد، صفات و ملکات الهی و فرشتگان در انسان تجلّی و بروز می نماید. از این رو صورت باطنی و هویّت درونی انسان در پرتو کنش ارادی او و انگیزه ها و باورهای او شکل می گیرد؛ لذا ممکن است انسان به لحاظ ظاهری شکل و صورت انسان داشته باشد ولی به جهت باطنی و نفسانی دارای صورتی حیوانی و مانند چهارپایان باشد، زیرا اوصاف و خصلت های حیوانی را در خود به فعلیّت و شکوفایی رسانده است.
امام علی(علیه السلام) درباره این افراد می فرمایند: (فالصّورة صورة انسان و القلب قلبُ حیوان لا یعرف باب الهدی فیتّبعه، و لا باب العمی فیصدّ عنه، و ذلک میّت الأحیاء)؛ نهج البلاغه، خطبه 87، ص 148.؛ (چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش قلب حیوان است، راه هدایت را نمی شناسد که از آن سود برد و راه خطا و باطل را نمی داند که از آن بپرهیزد، پس مرده ای است در میان زندگان).
بنابراین حرکت جوهری نفس به اختیار خود انسان است، بلکه می توان گفت رفتار و انگیزه ها و دانش و باور اختیاری انسان، حرکت نفس را جهت می دهد و او را سعادتمند می نماید و یا به نگون بختی و بدفرجامی می کشاند.
- [سایر] منظور از حرکت جوهری ملاصدرا چیست؟
- [سایر] آیا اشکالات برخی از اندیشمندان بر پارهای از دلایل حرکت جوهری وارد است یا خیر؟ 2. آیا استدلال از طریق زمان برای اثبات حرکت جوهری و استدلال از راه حرکت جوهری برای اثبات زمان، استدلال دوری نیست؟ 3. حرکت در مجردات چگونه است؟
- [سایر] چرا حرکت جوهری دلالت بر حادث بودن جهان می کند؟
- [سایر] حرکت جوهری را به زبانی ساده توضیح دهید.
- [سایر] حرکت جوهری ماده به چه مبحثی می پردازد؟
- [سایر] از حرکت جوهری علاوه بر اثبات خالق چه استفاده بیشتری می شود؟
- [سایر] آیا «حرکت جوهری» ملاّصدرا شامل همه موجودات می شود؟ در این صورت آیا با اختیار انسان منافات ندارد؟
- [سایر] حرکت جوهری که یکی از مهم ترین نظریه ها در فلسفه ملاصدرا است، به چه معنا است؟ و نقش آن در زندگی روز مره انسان چگونه است؟
- [سایر] حرکت جوهری که یکی از مهم ترین نظریه ها در فلسفۀ ملاصدرا است، به چه معنا است؟ و نقش آن در زندگی روز مره انسان چگونه است؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید؛ 2. و در ارتباط با سوال فوق با توجه به اینکه ماده بنا به حرکت جوهری دایما" در حال تغیر یافتن است. آیا ادراکات حسی نیز که نیازمند به ماده هستند با تغییر جوهری ماده تغییر می یابند؟ و آنها نیز هر لحظه وجودی غیر از وجود سابق دارند؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شرط دوم مکان نمازگزار باید بی حرکت باشد و اگر به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جائی که حرکت دارد مانند اتومبیل و کشتی و ترن نماز بخواند؛ به قدری که ممکن است باید در حال حرکت چیزی نخواند و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند؛ به طرف قبله برگردد.
- [آیت الله بروجردی] مکان نمازگزار باید بی حرکت باشد و اگر به واسطهی تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جایی که حرکت دارد، مانند اتومبیل و کشتی و تِرن نماز بخواند، به قدری که ممکن است باید در حال حرکت چیزی نخواند و اگر آنها [این وسایل نقلیه] از قبله به طرف دیگر حرکت کنند، [ نماز گزار] به طرف قبله برگردد.
- [آیت الله نوری همدانی] مکان نماز گزار باید بی حرکت باشد ، و اگر به واسطة تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جائی که حرکت دارد ، مانند اتومبیل و کشتی و ترن نماز بخواند ، به قدری که ممکن است باید در حال حرکت چیزی نخواند و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند ، به طرف قبله برگردد .
- [امام خمینی] شرط دوم: مکان نمازگزار باید بی حرکت باشد، و اگر به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جایی که حرکت دارد مانند اتومبیل و کشتی و ترن نماز بخواند، به قدری که ممکن است باید در حال حرکت چیزی نخواند، و اگرآنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند به طرف قبله برگردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد و سوره اشکال ندارد اگر چه احتیاط مستحب آن است که آنها را هم حرکت ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] حرکت دادن دست و انگشتان در موقع قرایت و ذکرهای واجب اشکال ندارد اگر چه احتیاط مستحب ان است که انها را هم حرکت ندهد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد؛ اشکال ندارد؛ اگرچه احتیاط مستحب آن است که آنها را حرکت ندهد.
- [آیت الله نوری همدانی] حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشکال ندارد ، اگر چه احتیاط مستحب آن است که آنها را هم حرکت ندهد .
- [امام خمینی] حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد، اشکال ندارد، اگرچه احتیاط مستحب آن است که آنها را هم حرکت ندهد.
- [امام خمینی] احتیاط واجب آن است که تا وقتی او را از محل احتضار حرکت نداده اند، رو به قبله باشد، و بعد از حرکت دادن این احتیاط واجب نیست.