درباره حرکت جوهری توضیح دهید؟
برخی از اندیشمندان مانند ابن سینا حرکت را تنها در بستر اَعراض مانند کمیّت، کیفیّت و وضع، جاری می دانستند؛ ولی ملاّصدرا بر این باور بود که حرکت های عَرَضی مانند حرکت کمّی و کیفی و وضعیِ اجسام، برخاسته از حرکت و پویایی جوهر و ذات اجسام است. تا زمانی که جوهر و طبیعت یک جسم در حرکت و پویایی نباشد، اعراض و حالت های بیرونی آن امکان حرکت و تبدّل ندارند. این حرکت جوهری در جسم انسان نیز رخ می دهد. بدن و جسم انسان همواره در حال تجدّد و تحوّل ذاتی است. حالت های گوناگونی که بر جسم انسان عارض می شود مانند کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و کهولت همگی نشانگر تغییرات جوهری در بدن انسان است. این تکامل و حرکت جوهری بدن بیرون از اختیار انسان می باشد؛ و به طور قهری یک روندی را از ضعف و سستی به سوی قوّت و برومندی و از آن به سوی پیری و فرتوتی طی می نماید؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً)؛ روم (30)، آیه 54.؛ (خداست آن کسی که شما را ابتدا ناتوان آفرید، آنگاه پس از ناتوانی قوّت بخشید، سپس بعد از قوّت، ناتوانی و پیری داد). اما نفس انسان نیز به خاطر پیوندی که با بدن دارد، دارای حرکت جوهری و ذاتی است؛ این حرکت مربوط به کمالات نفسانی انسان است و کاملاً در اختیار او قرار دارد. بر پایه نظریه (جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء) بودن نفس، حرکت جوهری نفس از مادّه و جسم شروع و به سمت تجرّد و پیراستگی از مادّه منتهی می گردد. نفس انسانی در پرتو حرکت جوهری در هر آنی برخوردار از یک فعلیّت و صورت جدیدی می شود؛ این صورت های پی در پی که مجموعاً کمال و فعلیّت واحد و یکپارچه ای را تشکیل می دهد دارای مراتب و طیف های بسیار گوناگونی است که به طور تدریجی از مادّه به سوی تجرّد در حرکت است؛ نفس در فرآیند حرکت جوهری از مرتبه مادیّت و تجرّد مثالی عبور کرده و به مرحله تجرّد تام نایل می شود. فلاسفه حرکت جوهری و تکاملی نفس را به ذغالی تشبیه کرده که ابتدا گرم می شود سپس آتش گرفته و در مرحله سوم شروع به سرخ شدن می کند و به مرحله ای می رسد که کاملاً مشتعل شده و با تمام وجود آتش می شود. حسن زاده، اتحاد عاقل به معقول، ص 426. نفس انسان نیز در فرآیند حرکت جوهری خود از مرتبه مادّی به مرتبه تجرّد مثالی و از آن به مرتبه تجرّد عقلی و فراعقلی و تجرّد تام سیر می کند. از آنجا که قوای نفسانی انسان به دو بخش قوای ادراکی و قوای تحریکی تقسیم می شود؛ سیر تکاملی نفس نیز در این دو ساحت وجودی نفس صورت می پذیرد. حرکت جوهری نفس کاملاً ارادی و اختیاری است؛ به این بیان که؛ تمام رفتارهای ارادی و دانش ها و آگاهی هایی که انسان از طریق حواس پنج گانه کسب می کند، تأثیری مستقیم بر روی نفس آدمی دارد. ذات نفس تحت تأثیر حرکات و رفتارها و آگاهی های اختیاری انسان است؛ به این معنی که جوهر و ذات نفس بر اساس رفتارها و آگاهی ها و انگیزه ها و نیّت های انسان شکل می پذیرد. در نفس شناسی فلسفی ثابت شده که تکرار رفتارها، انگیزه ها و نیت ها و باورها و دانش هایی که انسان کسب می نماید، ملکه ساز است و هویّت و شخصیّت او را به گونه ای خاص شکل و قالب می دهد ملاصدرا، العرشیة، ص 74؛ الشواهد الربوبیة، ملاصدرا، ص 293.؛ اگر رفتارها و نیّت های انسان برخاسته از شهوت و خشم او باشد ملکه و اوصاف حیوانی در او به فعلیت می رسد و اگر نشأت گرفته از عقل و فطرت و بر اساس دستورات خداوند باشد، صفات و ملکات الهی و فرشتگان در انسان تجلّی و بروز می نماید. از این رو صورت باطنی و هویّت درونی انسان در پرتو کنش ارادی او و انگیزه ها و باورهای او شکل می گیرد؛ لذا ممکن است انسان به لحاظ ظاهری شکل و صورت انسان داشته باشد ولی به جهت باطنی و نفسانی دارای صورتی حیوانی و مانند چهارپایان باشد، زیرا اوصاف و خصلت های حیوانی را در خود به فعلیّت و شکوفایی رسانده است. امام علی(علیه السلام) درباره این افراد می فرمایند: (فالصّورة صورة انسان و القلب قلبُ حیوان لا یعرف باب الهدی فیتّبعه، و لا باب العمی فیصدّ عنه، و ذلک میّت الأحیاء)؛ نهج البلاغه، خطبه 87، ص 148.؛ (چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش قلب حیوان است، راه هدایت را نمی شناسد که از آن سود برد و راه خطا و باطل را نمی داند که از آن بپرهیزد، پس مرده ای است در میان زندگان). بنابراین حرکت جوهری نفس به اختیار خود انسان است، بلکه می توان گفت رفتار و انگیزه ها و دانش و باور اختیاری انسان، حرکت نفس را جهت می دهد و او را سعادتمند می نماید و یا به نگون بختی و بدفرجامی می کشاند.
عنوان سوال:

درباره حرکت جوهری توضیح دهید؟


پاسخ:

برخی از اندیشمندان مانند ابن سینا حرکت را تنها در بستر اَعراض مانند کمیّت، کیفیّت و وضع، جاری می دانستند؛ ولی ملاّصدرا بر این باور بود که حرکت های عَرَضی مانند حرکت کمّی و کیفی و وضعیِ اجسام، برخاسته از حرکت و پویایی جوهر و ذات اجسام است. تا زمانی که جوهر و طبیعت یک جسم در حرکت و پویایی نباشد، اعراض و حالت های بیرونی آن امکان حرکت و تبدّل ندارند.
این حرکت جوهری در جسم انسان نیز رخ می دهد. بدن و جسم انسان همواره در حال تجدّد و تحوّل ذاتی است. حالت های گوناگونی که بر جسم انسان عارض می شود مانند کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و کهولت همگی نشانگر تغییرات جوهری در بدن انسان است.
این تکامل و حرکت جوهری بدن بیرون از اختیار انسان می باشد؛ و به طور قهری یک روندی را از ضعف و سستی به سوی قوّت و برومندی و از آن به سوی پیری و فرتوتی طی می نماید؛ چنان که قرآن کریم می فرماید:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً)؛ روم (30)، آیه 54.؛
(خداست آن کسی که شما را ابتدا ناتوان آفرید، آنگاه پس از ناتوانی قوّت بخشید، سپس بعد از قوّت، ناتوانی و پیری داد).
اما نفس انسان نیز به خاطر پیوندی که با بدن دارد، دارای حرکت جوهری و ذاتی است؛ این حرکت مربوط به کمالات نفسانی انسان است و کاملاً در اختیار او قرار دارد.
بر پایه نظریه (جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء) بودن نفس، حرکت جوهری نفس از مادّه و جسم شروع و به سمت تجرّد و پیراستگی از مادّه منتهی می گردد.
نفس انسانی در پرتو حرکت جوهری در هر آنی برخوردار از یک فعلیّت و صورت جدیدی می شود؛ این صورت های پی در پی که مجموعاً کمال و فعلیّت واحد و یکپارچه ای را تشکیل می دهد دارای مراتب و طیف های بسیار گوناگونی است که به طور تدریجی از مادّه به سوی تجرّد در حرکت است؛ نفس در فرآیند حرکت جوهری از مرتبه مادیّت و تجرّد مثالی عبور کرده و به مرحله تجرّد تام نایل می شود.
فلاسفه حرکت جوهری و تکاملی نفس را به ذغالی تشبیه کرده که ابتدا گرم می شود سپس آتش گرفته و در مرحله سوم شروع به سرخ شدن می کند و به مرحله ای می رسد که کاملاً مشتعل شده و با تمام وجود آتش می شود. حسن زاده، اتحاد عاقل به معقول، ص 426.
نفس انسان نیز در فرآیند حرکت جوهری خود از مرتبه مادّی به مرتبه تجرّد مثالی و از آن به مرتبه تجرّد عقلی و فراعقلی و تجرّد تام سیر می کند.
از آنجا که قوای نفسانی انسان به دو بخش قوای ادراکی و قوای تحریکی تقسیم می شود؛ سیر تکاملی نفس نیز در این دو ساحت وجودی نفس صورت می پذیرد.
حرکت جوهری نفس کاملاً ارادی و اختیاری است؛ به این بیان که؛ تمام رفتارهای ارادی و دانش ها و آگاهی هایی که انسان از طریق حواس پنج گانه کسب می کند، تأثیری مستقیم بر روی نفس آدمی دارد. ذات نفس تحت تأثیر حرکات و رفتارها و آگاهی های اختیاری انسان است؛ به این معنی که جوهر و ذات نفس بر اساس رفتارها و آگاهی ها و انگیزه ها و نیّت های انسان شکل می پذیرد.
در نفس شناسی فلسفی ثابت شده که تکرار رفتارها، انگیزه ها و نیت ها و باورها و دانش هایی که انسان کسب می نماید، ملکه ساز است و هویّت و شخصیّت او را به گونه ای خاص شکل و قالب می دهد ملاصدرا، العرشیة، ص 74؛ الشواهد الربوبیة، ملاصدرا، ص 293.؛ اگر رفتارها و نیّت های انسان برخاسته از شهوت و خشم او باشد ملکه و اوصاف حیوانی در او به فعلیت می رسد و اگر نشأت گرفته از عقل و فطرت و بر اساس دستورات خداوند باشد، صفات و ملکات الهی و فرشتگان در انسان تجلّی و بروز می نماید. از این رو صورت باطنی و هویّت درونی انسان در پرتو کنش ارادی او و انگیزه ها و باورهای او شکل می گیرد؛ لذا ممکن است انسان به لحاظ ظاهری شکل و صورت انسان داشته باشد ولی به جهت باطنی و نفسانی دارای صورتی حیوانی و مانند چهارپایان باشد، زیرا اوصاف و خصلت های حیوانی را در خود به فعلیّت و شکوفایی رسانده است.
امام علی(علیه السلام) درباره این افراد می فرمایند: (فالصّورة صورة انسان و القلب قلبُ حیوان لا یعرف باب الهدی فیتّبعه، و لا باب العمی فیصدّ عنه، و ذلک میّت الأحیاء)؛ نهج البلاغه، خطبه 87، ص 148.؛ (چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش قلب حیوان است، راه هدایت را نمی شناسد که از آن سود برد و راه خطا و باطل را نمی داند که از آن بپرهیزد، پس مرده ای است در میان زندگان).
بنابراین حرکت جوهری نفس به اختیار خود انسان است، بلکه می توان گفت رفتار و انگیزه ها و دانش و باور اختیاری انسان، حرکت نفس را جهت می دهد و او را سعادتمند می نماید و یا به نگون بختی و بدفرجامی می کشاند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین