ارتباط ایمان ومشکلات چیست؟
(وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ) اعراف (7)، آیه 182 - 183.؛ (و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج، از جایی که نمی‌دانند گریبانشان را خواهیم گرفت و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من استوار است). این سؤال در ذهن خیلی‌ها هست و برای پاسخ در ابتدا لازم است به چند نکته زیر توجه شود: 1. رفاه، پول‌داری و دارایی انسان‌ها در دنیا، دلایل و زمینه‌های متعددی دارد. یکی از راه‌های اصلی و عمومی آن، کار و تلاش و دسترسی یا دست‌اندازی به امکانات و منابع است. چنان که در قرآن می‌خوانیم: (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ) هود (11)، آیه 15.؛ (کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند، (-(جزای)-) کارهایشان را در آن جا به طور کامل به آنان می‌دهیم و به آنان در آن جا کم داده نخواهد شد). اگرچه به دلیل مزاحمت‌ها، رقابت‌ها و محدودیت‌ها، همه انسان‌ها به همه آرزوهای دنیایی خودشان نمی‌رسند. در قرآن مجید می‌خوانیم: (وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها) شوری (42)، آیه 20.؛ (و کسی که کشت این دنیا را بخواهد، به او از آن می‌دهیم) که منظور از (منها)، بخشی از آن است. بنا بر آن چه گفته شد، مسلمان و غیرمسلمان، انسان‌های وارسته و یا گناهکار، اگر در دنیا تلاش کنند، بهره‌مند خواهند شد و پول‌داری و رفاه، فقط به کافران یا مؤمنان اختصاص ندارد که در اصطلاح از آن به قانون و سنّت یاد می‌شود. 2. واقعیت این است که میان دنیاگرایی و آخرت‌گرایی و به عبارت دیگر بهره‌مندی بیش از نیاز در دنیا و بهره‌مندی در بهشت الهی، رابطه عکس وجود دارد و به همین جهت، مؤمنان به لحاظ رعایت تقوا، به دنبال فزون‌خواهی نیستند و خداوند نیز شرایطی را برای آنها فراهم می‌آورد که آنها از دنیاگرایی به دور باشند؛ به طوری که گاهی خداوند آنها را گرفتار بلا، بیماری و محرومیت می‌کند که از آن به قانون و سنّت (امتحان الهی) یاد می‌شود. مؤمنان در صورت موفقیت و پیروزی در این امتحان الهی، به مقامات و درجات بهشت نایل می‌شوند ر.ک: بقره (2)، آیه 155 ؛ محمد (47)، آیه 31. و در مقابل، کافران به جهت بی‌مبالاتی، به دنبال فزون‌خواهی از هر راهی هستند و خداوند نیز به آنها فرصت فزون‌خواهی و غوطه‌وری در زر و زیور می‌دهد؛ تا آن جا که خداوند درباره آنها می‌فرماید: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ) زخرف (43)، آیه 33.؛ (و اگر نه آن بود که (-(همه)-) مردم (-(در انکار خدا)-) امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه‌های آنان که به (-(خدای)-) رحمان کفر می‌ورزیدند، سقف‌ها و نردبان‌هایی از نقره که بر آنها بالا روند، قرار می‌دادیم) که در اصطلاح به آن (سنّت استدراج) گفته می‌شود. استدراج به معنای درجه درجه دادن و یک دفعه گرفتن است. خداوند می‌فرماید: بعضی‌ها چون مقیّد به احکام و دین نیستند، به آنها نعمت می‌دهم؛ فقط به این دلیل که چون با من بدند، به آنها بیشتر می‌دهم و روز به روز هم زیادش می‌کنم؛ برای این که در خواب غفلت فرو روند و یا بعضی از آنها خیال کنند خدا خیلی دوستشان دارد! این، یک نوع مکر است؛ تا عذابشان کنم؛ (وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً و هم لا یشعرون) نحل (27)، آیه 50.؛ (و دست به نیرنگ زدند و (-(ما نیز)-) دست به نیرنگ زدیم و خبر نداشتند). اگر به شما گفته شود که یک مکر از مکرهای خدا مثال بزنید، بگویید: (قانون استدراج)؛ زیرا قاعده اولیه ایجاب می‌کند که خدا با دشمنان خودش سخت بگیرد و به مؤمنین، نعمت و رفاه دهد؛ ولی این‌جا بر عکس است. خداوند می‌گوید: در دنیا به آنها آسان می‌گیرم، روز به روز بیشتر به آنها می‌دهم؛ اما برای مؤمنین سخت می‌گیرم؛ (وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ) اعراف (7)، آیه 182.؛ (و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی‌دانند، گریبانشان را خواهیم گرفت و به آنها مهلت می‌دهیم و کید و مکر ما استوار است). آنان درجه درجه و به تدریج، در حال غوطه‌وری در نعمت هستند و به جهنم، نزدیک می‌شوند. کافران خیال می‌کنند مؤمنین آدم‌های تنبل و بی‌خودی هستند که از نظر دنیایی، فقیرند و روز به روز، غرور به آنها دست می‌دهد. خدا می‌گوید: من گریبانشان را می‌گیرم؛ زیرا آن چه به آنها دادم، مهلت بود و به عبارت دیگر، سرشان را کلاه می‌گذاشتیم؛ (وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ‌ انفال (8)، آیه 30.؛ (آنها مکر و حیله می‌کنند و خداوند، مکر می‌کند و خداوند، بهترین مکرکنندگان است). اگر اولین گناهی که می‌کرد، سرش را به دیوار می‌زدیم، تب می‌کرد یا مبتلا به مرضی می‌شد یا بچه‌اش را از دست می‌داد و گناه دومی که می‌کرد، مشکل دیگری برایش پیش می‌آوردیم، به طرف ما می‌آمد. اگر قابلیّتش را داشت، این کار را با او می‌کردیم؛ یعنی هر کار بدی می‌کرد، تنبیهش می‌کردیم... اگر قابل هدایت بود، به حال خودش واگذارش نمی‌کردیم و نمی‌گذاشتیم‌ این قدر خوش باشد؛ بلکه تا گناهی می‌کرد، فوری بیدارش می‌کردیم. همچنین خداوند می‌فرماید: (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ) انعام (6)، آیه 42.؛ (ای پیغمبر! فقط مسلمانان نیستند که گرفتارند؛ امّت‌های پیغمبران پیشین نیز با سختی و گرفتاری عجینشان کردیم)؛ چرا؟ برای این که تضرع کنند؛ زاری کنند و دل‌هایشان متوجه خدا شود. اگر روز به روز به آنها نعمت می‌دادیم، غافل می‌شدند و یک‌دفعه سر از جهنّم در می‌آوردند؛ (فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا) انعام (6)، آیه 43.. اگر انسان از انسان‌هایی بشود که هر وقت‌ به او سختی وارد شود، تضرّع کند، چنین شخصی، هدایت می‌شود؛ ولی اگر چنین نشد، (وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ)؛ (قلب قسی شد و انسان به خود واگذار شد و شیطان، اعمال را برایش زینت داد) و این، همان قانون استدراج است؛ یعنی انسان را به حال خودش واگذار کردن؛ امّا نه برای همیشه؛ زیرا بالاخره آنها را گرفتار می‌کند. خداوند می‌فرماید: (فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ) توبه (9)، آیه 85.؛ (ثروت‌ها و فرزندان کافران، تو را به شگفت نیاورد. خداوند می‌خواهد ایشان را به وسیله آن عذاب کند و جانشان در حال کفر بیرون رود). چه وقت خداوند جلو کفار و گنه‌کاران را می‌گیرد؟ این جلو گرفتن نسبت به افراد، مختلف است؛ بعضی قائلند که عذاب استدراج، حتماً در دنیا عملی می‌شود و برخی از مفسّران قائلند که لزومی ندارد عذاب استدراج در دنیا باشد و ممکن است بعد از مُردن آنها باشد؛ زیرا انسان‌ها حداکثر 70-80 سال در دنیا زنده و در رفاه می‌باشند؛ اما بعد از آن، زندگی ابدی و سختی‌ها شروع می‌شود. خداوند می‌فرماید: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ. وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ. وَ زُخْرُفاً) زخرف (43)، آیه 33 و 34.؛ (اگر مردم و مؤمنین ظرفیت می‌داشتند و همه از دین برنمی‌گشتند و کافر نمی‌شدند، قطعاً برای کافران خانه‌هایی که سقف‌هایشان‌ از نقره بود و دارای نرده‌بان‌های بالا برنده بودند، قرار می‌دادیم و برای خانه‌هایشان نیز درها و تخت‌هایی که بر آنها تکیه زنند و زر و زیورهای دیگر قرار می‌دادیم). بنابراین، چون خداوند دید که مردم ظرفیت ندارند و می‌گویند: ای بابا! بی‌دینی خوب است! از این رو، به کفار نعمت فراوان داد و یک کمی هم به مؤمنان داد و الاّ شما هم می‌بایست نان جو حضرت امیر را می‌خوردید! شما هم می‌بایست همان مصیبت‌هایی را که به پیغمبر و اولیا وارد شد، می‌چشیدید؛ چون خداوند می‌خواهد آخرت و زندگی خوش ابدی برای شما درست کند؛ (وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ) زخرف (43)، آیه 35.؛ (همه اینها چیزی جز متاع زندگی دنیا نیست و آخرت پیش پروردگار تو، برای پرهیزگاران است). البته آن جهات اجتماعی را قبول داریم که گاهی ما مسلمانان تنبلی می‌کنیم و وجدان کاری و انضباط اجتماعی نداریم؛ ولی قاعده کلی را می‌خواهیم بررسی کنیم. در دید کلان، اگر بخواهیم نگاه کنیم، بسیاری از بی‌دین‌ها مُفت خورند؛ بسیاری از سرمایه‌دارها را می‌شناسیم که به اندازه یک کارگر هم زحمت نمی‌کشند. می‌گویند: پول، پول می‌آورد و با سرمایه‌های کاذب، اختلاس و خوردن حق دیگران، مال جمع می‌کنند؛ منظور ما اینهاست. می‌گویند: اکثر سرمایه ایران دست چند نفر انگشت‌شمار است یا اکثر سرمایه جهان در اختیار چند نفر است. در دنیا هزار نفر هستند که اسمشان‌ هر سال منتشر می‌شود و دارایی آنها بیشتر از یک میلیارد دلار است و معمولاً مذهبی و مؤمن هم نیستند. البته این، مکر خداست که نشان می‌دهد خدا شخص را به خودش واگذار کرده است و در مقابل، بیشتر مؤمنان در گرفتاری و فقر هستند و حتی طبق برخی روایات، یکی از نشانه‌های مؤمنان، (گرفتاری در دنیاست). امام صادق‌علیه السلام فرمود: پیغمبرصلی الله علیه وآله را برای طعام دعوت کردند، چون به منزل مرد میزبان درآمد، مرغی را دید که روی دیوار تخم می‌گذاشت، سپس تخم مرغ افتاد و روی میخی قرار گرفت، نه به زمین افتاد و نه بشکست، پیغمبرصلی الله علیه وآله‌ از آن منظره در شگفت شد، مرد عرض کرد: از این تخم مرغ تعجب می‌کنی؟ سوگند به آن که تو را به حق مبعوث ساخته که من هرگز بلائی ندیده‌ام. رسول‌خداصلی الله علیه وآله برخاست و غذای او را نخورد و فرمود: کسی که بلائی نبیند، خدا به او نیازی ندارد (لطف و توجهی ندارد). اصول کافی، ج 3، ص 355، ح 20. در روایات آمده است: (ملعون ملعون کل بدن لایصاب فی کل اربعین یوماً)؛ بحارالانوار، ج 78، ص 191.؛ (ملعون است کسی که چهل روز بگذرد و بلایی نبیند...). شخصی به حضرت گفت: این حرف، خیلی مشکل است. حضرت فرمود: منظور این نیست که سقف خانه‌اش بر سرش خراب شود؛ گاهی تب می‌کند یا یک پول مختصری گم می‌کند و گاهی چیزی به او می‌گویند و دلش می‌رنجد که این، نوعی بلاست. گاهی پولی می‌شمارد و می‌بیند کم است و دوباره می‌شمارد و می‌بیند درست است... همین که یک مقداری در شمردن اوّل ناراحت شد، موجب بخشش گناهانش می‌شود؛ اما کسانی که معتقد به آخرت نیستند، تمام بهره‌هایشان را در همین دنیا می‌گیرند. اگر شنیده می‌شود برخی افراد غیرمسلمان پیش‌بینی‌ها و پیشگویی‌هایی می‌کنند و درست هم از آب در می‌آید یا خواب‌هایی می‌بینند که در خارج واقع می‌شود، دلیلش این است که خدا مزد کارهای بعضی‌ها را در همین دنیا می‌دهد؛ تا در آخرت، طلبی نداشته باشند. بنابراین، همیشه دارایی و رفاه و عدم مشکل، نشانه خوبی و عزیز بودن نزد خدا نیست. نکته دیگر این که این مسئله را به همه اشخاص تعمیم ندهید؛ زیرا خداوند به بعضی انسان‌ها نعمت می‌دهد؛ تا آنها مشکلات دیگران را با پرداخت انفاق، زکات و خمس، حل کنند. پس این طور هم نیست که هر کس مال و دارایی داشت، انسان بدی است. ضمن این که او نیز با این دارایی، مورد آزمایش‌ قرار می‌گیرد؛ اما به بعضی‌ها از باب استدراج می‌دهد؛ یعنی چون بد هستند، می‌دهد تا در غفلت و بی‌خبری غوطه‌ور شوند. حالا که مؤمنین همیشه در سختی هستند، پس ما دنبال رفاه و کسب مال و خوشبختی دنیوی نرویم و همیشه تسلیم بی‌چارگی‌ها شویم؟ اولاً، از مباحث طرح شده معلوم شد که همیشه این چنین نیست و خداوند به برخی از مؤمنین، مال و ثروت و قدرت می‌دهد؛ تا به دیگران و جامعه اسلامی کمک کنند و چاله‌های فقر و نامساواتی پُر شوند و خداوند این گروه را از راه مال و امکاناتشان آزمایش می‌کند. ثانیاً، ما نمی‌دانیم چه چیزهایی و چقدر از مال دنیا برایمان مقدر شده است و از طرفی هم قرآن می‌فرماید: (لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی‌) نجم (53)، آیه 39. و در نتیجه، مأمور به سعی و تلاش هستیم و اگر تلاش نکنیم، آن مقدرات الهی نیز به ما نمی‌رسد و به عبارت دیگر، مقرر شده است که فلان مقدار پول و امکانات، در صورت سعی و تلاش، به من برسد. از کجا بفهمیم امکاناتی که داریم، نعمت واقعی یا استدراج است؟ نشانه این که مال و دارایی (نعمت) است، این است که انسان در مسیر عبادت خدا و خدمت به مردم، از آن بهره بگیرد و نشانه این که مال و دارایی (نقمت) و عامل بدبختی است، این است که او را از خدا و کمک به دیگران غافل کند. پرسش‌ها و پاسخ‌های قرآنی- جلد36(تفسیر آیات برگزیده) - نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها - اداره مشاوره و پاسخ.
عنوان سوال:

ارتباط ایمان ومشکلات چیست؟


پاسخ:

(وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ) اعراف (7)، آیه 182 - 183.؛ (و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج، از جایی که نمی‌دانند گریبانشان را خواهیم گرفت و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من استوار است).

این سؤال در ذهن خیلی‌ها هست و برای پاسخ در ابتدا لازم است به چند نکته زیر توجه شود:
1. رفاه، پول‌داری و دارایی انسان‌ها در دنیا، دلایل و زمینه‌های متعددی دارد. یکی از راه‌های اصلی و عمومی آن، کار و تلاش و دسترسی یا دست‌اندازی به امکانات و منابع است.
چنان که در قرآن می‌خوانیم: (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ) هود (11)، آیه 15.؛ (کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند، (-(جزای)-) کارهایشان را در آن جا به طور کامل به آنان می‌دهیم و به آنان در آن جا کم داده نخواهد شد).
اگرچه به دلیل مزاحمت‌ها، رقابت‌ها و محدودیت‌ها، همه انسان‌ها به همه آرزوهای دنیایی خودشان نمی‌رسند.
در قرآن مجید می‌خوانیم: (وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها) شوری (42)، آیه 20.؛ (و کسی که کشت این دنیا را بخواهد، به او از آن می‌دهیم) که منظور از (منها)، بخشی از آن است.
بنا بر آن چه گفته شد، مسلمان و غیرمسلمان، انسان‌های وارسته و یا گناهکار، اگر در دنیا تلاش کنند، بهره‌مند خواهند شد و پول‌داری و رفاه،
فقط به کافران یا مؤمنان اختصاص ندارد که در اصطلاح از آن به قانون و سنّت یاد می‌شود.
2. واقعیت این است که میان دنیاگرایی و آخرت‌گرایی و به عبارت دیگر بهره‌مندی بیش از نیاز در دنیا و بهره‌مندی در بهشت الهی، رابطه عکس وجود دارد و به همین جهت، مؤمنان به لحاظ رعایت تقوا، به دنبال فزون‌خواهی نیستند و خداوند نیز شرایطی را برای آنها فراهم می‌آورد که آنها از دنیاگرایی به دور باشند؛ به طوری که گاهی خداوند آنها را گرفتار بلا، بیماری و محرومیت می‌کند که از آن به قانون و سنّت (امتحان الهی) یاد می‌شود.
مؤمنان در صورت موفقیت و پیروزی در این امتحان الهی، به مقامات و درجات بهشت نایل می‌شوند ر.ک: بقره (2)، آیه 155 ؛ محمد (47)، آیه 31. و در مقابل، کافران به جهت بی‌مبالاتی، به دنبال فزون‌خواهی از هر راهی هستند و خداوند نیز به آنها فرصت فزون‌خواهی و غوطه‌وری در زر و زیور می‌دهد؛ تا آن جا که خداوند درباره آنها می‌فرماید: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ) زخرف (43)، آیه 33.؛ (و اگر نه آن بود که (-(همه)-) مردم (-(در انکار خدا)-) امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه‌های آنان که به (-(خدای)-) رحمان کفر می‌ورزیدند، سقف‌ها و نردبان‌هایی از نقره که بر آنها بالا روند، قرار می‌دادیم) که در اصطلاح به آن (سنّت استدراج) گفته می‌شود.
استدراج به معنای درجه درجه دادن و یک دفعه گرفتن است. خداوند می‌فرماید: بعضی‌ها چون مقیّد به احکام و دین نیستند، به آنها نعمت می‌دهم؛ فقط به این دلیل که چون با من بدند، به آنها بیشتر می‌دهم و روز به روز هم زیادش می‌کنم؛ برای این که در خواب غفلت فرو روند و یا بعضی از آنها خیال کنند خدا خیلی دوستشان دارد! این، یک نوع مکر است؛ تا عذابشان کنم؛ (وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً و هم لا یشعرون) نحل (27)، آیه 50.؛ (و دست به نیرنگ زدند و (-(ما نیز)-) دست به نیرنگ زدیم و خبر نداشتند).
اگر به شما گفته شود که یک مکر از مکرهای خدا مثال بزنید، بگویید: (قانون استدراج)؛ زیرا قاعده اولیه ایجاب می‌کند که خدا با دشمنان خودش سخت بگیرد و به مؤمنین، نعمت و رفاه دهد؛ ولی این‌جا بر عکس است. خداوند می‌گوید: در دنیا به آنها آسان می‌گیرم، روز به روز بیشتر به آنها می‌دهم؛ اما برای مؤمنین سخت می‌گیرم؛ (وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ. وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ) اعراف (7)، آیه 182.؛ (و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی‌دانند، گریبانشان را خواهیم گرفت و به آنها مهلت می‌دهیم و کید و مکر ما استوار است).
آنان درجه درجه و به تدریج، در حال غوطه‌وری در نعمت هستند و به جهنم، نزدیک می‌شوند. کافران خیال می‌کنند مؤمنین آدم‌های تنبل و بی‌خودی هستند که از نظر دنیایی، فقیرند و روز به روز، غرور به آنها دست می‌دهد.
خدا می‌گوید: من گریبانشان را می‌گیرم؛ زیرا آن چه به آنها دادم، مهلت بود و به عبارت دیگر، سرشان را کلاه می‌گذاشتیم؛ (وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ‌ انفال (8)، آیه 30.؛ (آنها مکر و حیله می‌کنند و خداوند، مکر می‌کند و خداوند، بهترین مکرکنندگان است).
اگر اولین گناهی که می‌کرد، سرش را به دیوار می‌زدیم، تب می‌کرد یا مبتلا به مرضی می‌شد یا بچه‌اش را از دست می‌داد و گناه دومی که می‌کرد، مشکل دیگری برایش پیش می‌آوردیم، به طرف ما می‌آمد. اگر قابلیّتش را داشت،
این کار را با او می‌کردیم؛ یعنی هر کار بدی می‌کرد، تنبیهش می‌کردیم... اگر قابل هدایت بود، به حال خودش واگذارش نمی‌کردیم و نمی‌گذاشتیم‌
این قدر خوش باشد؛ بلکه تا گناهی می‌کرد، فوری بیدارش می‌کردیم.
همچنین خداوند می‌فرماید: (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ) انعام (6)، آیه 42.؛ (ای پیغمبر! فقط مسلمانان نیستند که گرفتارند؛ امّت‌های پیغمبران پیشین نیز با سختی و گرفتاری عجینشان کردیم)؛ چرا؟ برای این که تضرع کنند؛ زاری کنند و دل‌هایشان متوجه خدا شود. اگر روز به روز
به آنها نعمت می‌دادیم، غافل می‌شدند و یک‌دفعه سر از جهنّم در می‌آوردند؛ (فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا) انعام (6)، آیه 43.. اگر انسان از انسان‌هایی بشود که هر وقت‌
به او سختی وارد شود، تضرّع کند، چنین شخصی، هدایت می‌شود؛ ولی اگر چنین نشد، (وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ)؛ (قلب قسی شد و انسان به خود واگذار شد و شیطان، اعمال را برایش زینت داد) و این، همان قانون استدراج است؛ یعنی انسان را به حال خودش واگذار کردن؛ امّا
نه برای همیشه؛ زیرا بالاخره آنها را گرفتار می‌کند.
خداوند می‌فرماید: (فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ) توبه (9)، آیه 85.؛ (ثروت‌ها و فرزندان کافران، تو را به شگفت نیاورد. خداوند می‌خواهد ایشان را به وسیله آن عذاب کند
و جانشان در حال کفر بیرون رود).
چه وقت خداوند جلو کفار و گنه‌کاران را می‌گیرد؟
این جلو گرفتن نسبت به افراد، مختلف است؛ بعضی قائلند که عذاب استدراج، حتماً در دنیا عملی می‌شود و برخی از مفسّران قائلند که لزومی ندارد عذاب استدراج در دنیا باشد و ممکن است بعد از مُردن آنها باشد؛ زیرا انسان‌ها حداکثر 70-80 سال در دنیا زنده و در رفاه می‌باشند؛ اما بعد از آن، زندگی ابدی و سختی‌ها شروع می‌شود.
خداوند می‌فرماید: (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ. وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ. وَ زُخْرُفاً) زخرف (43)، آیه 33 و 34.؛ (اگر مردم و مؤمنین ظرفیت می‌داشتند و همه از دین برنمی‌گشتند و کافر نمی‌شدند، قطعاً برای کافران خانه‌هایی که سقف‌هایشان‌
از نقره بود و دارای نرده‌بان‌های بالا برنده بودند، قرار می‌دادیم و برای خانه‌هایشان نیز درها و تخت‌هایی که بر آنها تکیه زنند و زر و زیورهای دیگر قرار می‌دادیم).
بنابراین، چون خداوند دید که مردم ظرفیت ندارند و می‌گویند: ای بابا! بی‌دینی خوب است! از این رو، به کفار نعمت فراوان داد و یک کمی هم به مؤمنان داد و الاّ شما هم می‌بایست نان جو حضرت امیر را می‌خوردید! شما هم می‌بایست همان مصیبت‌هایی را که به پیغمبر و اولیا وارد شد، می‌چشیدید؛ چون خداوند می‌خواهد آخرت و زندگی خوش ابدی برای شما درست کند؛ (وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ) زخرف (43)، آیه 35.؛ (همه اینها
چیزی جز متاع زندگی دنیا نیست و آخرت پیش پروردگار تو، برای پرهیزگاران است).
البته آن جهات اجتماعی را قبول داریم که گاهی ما مسلمانان تنبلی می‌کنیم و وجدان کاری و انضباط اجتماعی نداریم؛ ولی قاعده کلی را می‌خواهیم بررسی کنیم. در دید کلان، اگر بخواهیم نگاه کنیم، بسیاری از بی‌دین‌ها مُفت خورند؛ بسیاری از سرمایه‌دارها را می‌شناسیم که به اندازه یک کارگر هم زحمت نمی‌کشند. می‌گویند: پول، پول می‌آورد و با سرمایه‌های کاذب، اختلاس و خوردن حق دیگران، مال جمع می‌کنند؛ منظور ما اینهاست.
می‌گویند: اکثر سرمایه ایران دست چند نفر انگشت‌شمار است یا اکثر سرمایه جهان در اختیار چند نفر است. در دنیا هزار نفر هستند که اسمشان‌
هر سال منتشر می‌شود و دارایی آنها بیشتر از یک میلیارد دلار است و معمولاً مذهبی و مؤمن هم نیستند. البته این، مکر خداست که نشان می‌دهد خدا شخص را به خودش واگذار کرده است و در مقابل، بیشتر مؤمنان در گرفتاری و فقر هستند و حتی طبق برخی روایات، یکی از نشانه‌های مؤمنان، (گرفتاری در دنیاست).
امام صادق‌علیه السلام فرمود: پیغمبرصلی الله علیه وآله را برای طعام دعوت کردند، چون به منزل مرد میزبان درآمد، مرغی را دید که روی دیوار تخم می‌گذاشت، سپس تخم مرغ افتاد و روی میخی قرار گرفت، نه به زمین افتاد و نه بشکست، پیغمبرصلی الله علیه وآله‌
از آن منظره در شگفت شد، مرد عرض کرد: از این تخم مرغ تعجب می‌کنی؟ سوگند به آن که تو را به حق مبعوث ساخته که من هرگز بلائی ندیده‌ام. رسول‌خداصلی الله علیه وآله برخاست و غذای او را نخورد و فرمود: کسی که بلائی نبیند، خدا به او نیازی ندارد (لطف و توجهی ندارد). اصول کافی، ج 3، ص 355، ح 20.
در روایات آمده است: (ملعون ملعون کل بدن لایصاب فی کل اربعین یوماً)؛ بحارالانوار، ج 78، ص 191.؛ (ملعون است کسی که چهل روز بگذرد و بلایی نبیند...).
شخصی به حضرت گفت: این حرف، خیلی مشکل است. حضرت فرمود: منظور این نیست که سقف خانه‌اش بر سرش خراب شود؛ گاهی تب می‌کند یا یک پول مختصری گم می‌کند و گاهی چیزی به او می‌گویند و دلش می‌رنجد که این، نوعی بلاست. گاهی پولی می‌شمارد و می‌بیند کم است و دوباره می‌شمارد و می‌بیند درست است... همین که یک مقداری در شمردن اوّل ناراحت شد، موجب بخشش گناهانش می‌شود؛ اما کسانی که معتقد به آخرت نیستند، تمام بهره‌هایشان را در همین دنیا می‌گیرند.
اگر شنیده می‌شود برخی افراد غیرمسلمان پیش‌بینی‌ها و پیشگویی‌هایی می‌کنند و درست هم از آب در می‌آید یا خواب‌هایی می‌بینند که در خارج واقع می‌شود، دلیلش این است که خدا مزد کارهای بعضی‌ها را در همین دنیا می‌دهد؛ تا در آخرت، طلبی نداشته باشند. بنابراین، همیشه دارایی و رفاه و عدم مشکل، نشانه خوبی و عزیز بودن نزد خدا نیست.
نکته دیگر این که این مسئله را به همه اشخاص تعمیم ندهید؛ زیرا خداوند به بعضی انسان‌ها نعمت می‌دهد؛ تا آنها مشکلات دیگران را با پرداخت انفاق، زکات و خمس، حل کنند. پس این طور هم نیست که هر کس مال و دارایی داشت، انسان بدی است. ضمن این که او نیز با این دارایی، مورد آزمایش‌
قرار می‌گیرد؛ اما به بعضی‌ها از باب استدراج می‌دهد؛ یعنی چون بد هستند، می‌دهد تا در غفلت و بی‌خبری غوطه‌ور شوند.
حالا که مؤمنین همیشه در سختی هستند، پس ما دنبال رفاه و کسب مال و خوشبختی دنیوی نرویم و همیشه تسلیم بی‌چارگی‌ها شویم؟
اولاً، از مباحث طرح شده معلوم شد که همیشه این چنین نیست و خداوند به برخی از مؤمنین، مال و ثروت و قدرت می‌دهد؛ تا به دیگران و جامعه اسلامی کمک کنند و چاله‌های فقر و نامساواتی پُر شوند و خداوند این گروه را از راه مال و امکاناتشان آزمایش می‌کند.
ثانیاً، ما نمی‌دانیم چه چیزهایی و چقدر از مال دنیا برایمان مقدر شده است و از طرفی هم قرآن می‌فرماید: (لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی‌) نجم (53)، آیه 39. و در نتیجه، مأمور به سعی و تلاش هستیم و اگر تلاش نکنیم، آن مقدرات الهی نیز به ما نمی‌رسد و به عبارت دیگر، مقرر شده است که فلان مقدار پول و امکانات، در صورت سعی و تلاش، به من برسد.
از کجا بفهمیم امکاناتی که داریم، نعمت واقعی یا استدراج است؟
نشانه این که مال و دارایی (نعمت) است، این است که انسان در مسیر عبادت خدا و خدمت به مردم، از آن بهره بگیرد و نشانه این که مال و دارایی (نقمت) و عامل بدبختی است، این است که او را از خدا و کمک به دیگران غافل کند.

پرسش‌ها و پاسخ‌های قرآنی- جلد36(تفسیر آیات برگزیده) - نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها - اداره مشاوره و پاسخ.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین