چرا پیامبران و امامان (ع) استغفار می‌کرده اند؟
در پاسخ چند نکته قابل توجه است: یکم. همیشه توبه به معنای بازگشت از گناه نیست بلکه به طور کلی شامل بازگشت به خداوند می‌باشد. از این رو توبه به خودی خود، یکی از عبادت‌های بزرگ است. خداوند در قرآن مجید، مؤمنان راستین را چنین توصیف می‌کند: (الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ)؛ آل عمران (3)، آیه 17.؛ (آنان شکیبایند و راستگو؛ همواره اطاعت پیشه‌اند و انفاق‌گر و سحرگاهان به استغفار می‌پردازند). و در جای دیگر می‌فرماید: (کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)؛ ذاریات (51)، آیه 17 و 18.؛ (شبانگاه اندکی می‌آرَمَند و سحرگاهان به استغفار می‌پردازند). بنابراین چنان که مشاهده می‌شود، قرآن مجید توبه را عمل بهترین مؤمنان و شب زنده‌داران خوانده است. از دیگر سو همه مؤمنان را به توبه فراخوانده، می‌فرماید: (تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)؛ نور (24)، آیه 31.؛ (ای ایمان آورندگان! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید؛ باشد که رستگار شوید). و در جای دیگر می‌فرماید: (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ) بقره (2)، آیه 222.؛ (خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست می‌دارد). از آنچه گذشت، روشن می‌شود که در نگاه قرآن اساساً توبه عمل پارسایان و مؤمنان و عبادتی است که همه ایمان آورندگان، به آن دعوت شده‌اند و انجام دادن آن گشاینده درهای رحمت الهی و یکی از بهترین موجبات قرب و وصال معبود است. اگر به حقیقت توبه نظر کنیم، آن را زیباترین جلوه خضوع و خشوع و اظهار تذلل و زاری و اعتراف به قصور و تقصیر بنده‌ای بی‌نهایت کوچک، در برابر آفریدگاری بی‌نهایت بزرگ می‌یابیم. از این رو شایسته است که اولیای الهی، پیش و بیش و بهتر از همه، این دعوت الهی را لبیک گویند و در تمام حالات خود، بر توبه و استغفار مداومت ورزند تا بدین وسیله، به فیض تقرّب هر چه بیشتر در درگاه الهی نایل آیند. دوم. (استغفار و توبه)، دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه گنه‌کاران، از گناه و توبه اهل سلوک، از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق است. سوم. توبه و استغفار اولیای الهی و معصومان، مرتبه‌ای بالاتر از اینها دارد. آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهی‌اند و توجّه به مقام ربوبی (کمال مطلق) دارند؛ وقتی به خود و اعمال خویش می‌نگرند، با تمام عظمت و بزرگی آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بی‌نهایتِ الهی، بسیار کوچک و مایه سرافکندگی و شرمندگی می‌بینند. در ادبیات منظوم آمده است: شخص فقیری در کویری خشک و سوزان زندگی می‌کرد. روزی ترتیبی داده شد که وی برای عرض حاجت، نزد سلطان برود. او با خود اندیشید که چه هدیه‌ای به پیشگاه سلطان ببرد؛ اما هیچ در بساط نداشت. از قضا در مسیر حرکت به سوی شهر، اندکی باران بارید و قدری آب گل آلود در گودالی جمع شد. او با خوشحالی تمام آب‌ها را - که مایه حیات بود و بزرگ‌ترین و مطلوب‌ترین هدیه به نظر می‌آمد - در ظرفی ریخت و با زحمت بسیار با خود حمل کرد تا نزد سلطان ببرد. اما وقتی به بارگاه شاهی رسید و آن فرّ و شکوه را دید و همه جا را پر از آب زلال و گوارا و نوشیدنی‌های رنگارنگ یافت، از آورده خود خجل شد و سخت شرمسار و سرافکنده گردید!! امام علی(علیه السلام) نیز همان عبادتی را که افضل از عبادت ثقلین است، در برابر جمال و جلال الهی، برگ سبز درویش می‌بیند و سر به زیر می‌افکند و این خود، یکی از عالی‌ترین مراتب عبودیت مطلقه و فنای فی اللّه است. او مقام معبود را می‌نگرد که در برابرش، همه چیز رنگ می‌بازد و چیزی به حساب نمی‌آید. چهارم. در حدیث نبوی آمده است: (انه لیغان علی قلبی و انی أستغفراللّه فی کل یوم مائة مره)؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، باب استحباب الاستغفار فی کل یوم، (قم: آل‌البیت، 1408 ه.ق)، ج 5، ص 330.؛ (گاهی بر دلم غبار می‌نشیند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش می‌خواهم). امام خمینی(قدس سره) در شرح این حدیث می‌نویسد: (اولیای خدا همواره انقطاع به سوی خدا دارند؛ ولی به جهت مأموریت الهی خود، گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات، توجه به حضرت حق می‌کنند و همین، نزد آنان کدورت محسوب شده و برای زدودنش استغفار می‌کنند. این امام سجاد(علیه السلام) است که مناجات‌هایش را شما می‌بینید و می‌بینید چطور از معاصی می‌ترسد ... مسئله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. ... از گناه خودشان گریه می‌کردند تا صبح. از پیغمبر گرفته تا امام عصر(علیهم السلام) همه از گناه می‌ترسیدند. گناه آنها غیر از این است که من و شما داریم. آنکه یک عظمتی را ادراک می‌کردند که توجه به کثرت، نزد آنها از گناهان کبیره است ... آنان در مقابل عظمت خدا، وقتی که خودشان را حساب می‌کنند، می‌بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین است؛ جز او کسی نیست و چیزی نیست ... و از اینکه حضور در مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک دارند، مردم را دعوت می‌کنند؛ از همین کدورت حاصل می‌شده [است‌]...) سخنرانی مورخه 8/3/1366، صحیفه امام، ج 20، ص 268 - 269 ؛ نیز همان، ج 19، ص 120.. پنجم. استغفار برای اولیای الهی، جنبه دفع و برای ما جنبه رفع دارد؛ یعنی، ما استغفار می‌کنیم تا لغزش‌هایمان بخشیده شود و آنان استغفار می‌کنند تا نلغزند و اصلاً گناه سراغشان نیاید. آن بزرگان با توبه و عبادت و اطاعت، درجات عصمت خویش را شدّت می‌بخشند؛ از این رو استغفار و توبه، در بالا رفتن درجات و پایندگی عصمت آنان دخالت دارد. ششم. توبه و استغفار و استغاثه دائمی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) در پیشگاه خدا، بالاترین نقش عملی را در تربیت امت دارد و به دیگران می‌آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره‌ای از اعمال نیک، مغرور نگردند. آیا کسی که ناله‌ها و گریه‌های اطاعت و بندگی (امیرمؤمنان(علیه السلام)) را ببیند و بشنود، با خود نمی‌گوید: او که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است، این چنین توبه می‌کند؛ پس من حقیر چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهی نکنم!؟ استغفار و توبه دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه گنه‌کاران از گناه است و توبه اهل سلوک از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق. توبه و استغفار واصلان و اولیای کمل الهی نیز مرتبه‌ای دارد فوق همه اینها. آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهی اند و توجه به مقام ربوبی - که کمال مطلق است - دارند، وقتی به خود واعمال خویش می‌نگرند؛ با تمام عظمت و بزرگی آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بی نهایت الهی بسیار کوچک و مایه سرافکندگی و شرمندگی می‌بینند. مانند آنکه مهم‌ترین دارایی‌اش مقداری آب گل‌آلود بود و آن را برای سلطان هدیه برد و چون فر و شکوه شاهی را بدید از آنچه آورده بود سخت شرمسار و سرافکنده گردید. آری امام علی(ع) همان عبادتی را که افضل از عبادت ثقلین است در برابر جمال و جلال الهی، برگ سبز درویش می‌بیند و سر به زیر می‌افکند و این خود یکی از عالی‌ترین مراتب عبودیت مطلقه و فنای فی الله است. از طرف دیگر امام راحل در کتاب (آداب الصلاه) در شرح حدیث نبوی (لیغان علی قلبی وانی لاستغفرالله کل یوم سبعین مره) فرموده‌اند: براساس توحید ناب تمام هستی آینه و مرآت تجلی پروردگار است و ائمه هدی(ع) در همه هستی - از جمله انسان‌ها - خدا را می‌دیده‌اند، ولی برخی از آنها (مانند ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌ها) مرائی کدرند و بر قلب پیامبر(ص) زنگار می‌زدند. از این رو حضرتش برایزدودن این زنگار استغفار می‌فرستد. مسأله محجوبیت نفس نیز در مورد آنان در همین راستا قابل تفسیر است، گرچه نسبت به دیگران اشکال دیگری دارد. به عبارت دیگر حجاب، عیب نفس و ... نسبت به مراتب کمالی افراد متفاوت است. معنای دیگر حجاب نفس نیز قصور ذاتی برای نیل به مرتبه غیب الغیوب است؛ چنان که پیامبر(ص) فرمودند: (ما عرفناک حق معرفتک). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100112475)
عنوان سوال:

چرا پیامبران و امامان (ع) استغفار می‌کرده اند؟


پاسخ:

در پاسخ چند نکته قابل توجه است: یکم. همیشه توبه به معنای بازگشت از گناه نیست بلکه به طور کلی شامل بازگشت به خداوند می‌باشد. از این رو توبه به خودی خود، یکی از عبادت‌های بزرگ است.
خداوند در قرآن مجید، مؤمنان راستین را چنین توصیف می‌کند: (الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ)؛ آل عمران (3)، آیه 17.؛ (آنان شکیبایند و راستگو؛ همواره اطاعت پیشه‌اند و انفاق‌گر و سحرگاهان به استغفار می‌پردازند). و در جای دیگر می‌فرماید: (کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)؛ ذاریات (51)، آیه 17 و 18.؛ (شبانگاه اندکی می‌آرَمَند و سحرگاهان به استغفار می‌پردازند). بنابراین چنان که مشاهده می‌شود، قرآن مجید توبه را عمل بهترین مؤمنان و شب زنده‌داران خوانده است. از دیگر سو همه مؤمنان را به توبه فراخوانده، می‌فرماید: (تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)؛ نور (24)، آیه 31.؛ (ای ایمان آورندگان! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید؛ باشد که رستگار شوید). و در جای دیگر می‌فرماید: (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ) بقره (2)، آیه 222.؛ (خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست می‌دارد). از آنچه گذشت، روشن می‌شود که در نگاه قرآن اساساً توبه عمل پارسایان و مؤمنان و عبادتی است که همه ایمان آورندگان، به آن دعوت شده‌اند و انجام دادن آن گشاینده درهای رحمت الهی و یکی از بهترین موجبات قرب و وصال معبود است. اگر به حقیقت توبه نظر کنیم، آن را زیباترین جلوه خضوع و خشوع و اظهار تذلل و زاری و اعتراف به قصور و تقصیر بنده‌ای بی‌نهایت کوچک، در برابر آفریدگاری بی‌نهایت بزرگ می‌یابیم. از این رو شایسته است که اولیای الهی، پیش و بیش و بهتر از همه، این دعوت الهی را لبیک گویند و در تمام حالات خود، بر توبه و استغفار مداومت ورزند تا بدین وسیله، به فیض تقرّب هر چه بیشتر در درگاه الهی نایل آیند. دوم. (استغفار و توبه)، دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه گنه‌کاران، از گناه و توبه اهل سلوک، از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق است. سوم. توبه و استغفار اولیای الهی و معصومان، مرتبه‌ای بالاتر از اینها دارد. آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهی‌اند و توجّه به مقام ربوبی (کمال مطلق) دارند؛ وقتی به خود و اعمال خویش می‌نگرند، با تمام عظمت و بزرگی آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بی‌نهایتِ الهی، بسیار کوچک و مایه سرافکندگی و شرمندگی می‌بینند. در ادبیات منظوم آمده است: شخص فقیری در کویری خشک و سوزان زندگی می‌کرد. روزی ترتیبی داده شد که وی برای عرض حاجت، نزد سلطان برود. او با خود اندیشید که چه هدیه‌ای به پیشگاه سلطان ببرد؛ اما هیچ در بساط نداشت.
از قضا در مسیر حرکت به سوی شهر، اندکی باران بارید و قدری آب گل آلود در گودالی جمع شد. او با خوشحالی تمام آب‌ها را - که مایه حیات بود و بزرگ‌ترین و مطلوب‌ترین هدیه به نظر می‌آمد - در ظرفی ریخت و با زحمت بسیار با خود حمل کرد تا نزد سلطان ببرد. اما وقتی به بارگاه شاهی رسید و آن فرّ و شکوه را دید و همه جا را پر از آب زلال و گوارا و نوشیدنی‌های رنگارنگ یافت، از آورده خود خجل شد و سخت شرمسار و سرافکنده گردید!! امام علی(علیه السلام) نیز همان عبادتی را که افضل از عبادت ثقلین است، در برابر جمال و جلال الهی، برگ سبز درویش می‌بیند و سر به زیر می‌افکند و این خود، یکی از عالی‌ترین مراتب عبودیت مطلقه و فنای فی اللّه است.
او مقام معبود را می‌نگرد که در برابرش، همه چیز رنگ می‌بازد و چیزی به حساب نمی‌آید. چهارم. در حدیث نبوی آمده است: (انه لیغان علی قلبی و انی أستغفراللّه فی کل یوم مائة مره)؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، باب استحباب الاستغفار فی کل یوم، (قم: آل‌البیت، 1408 ه.ق)، ج 5، ص 330.؛ (گاهی بر دلم غبار می‌نشیند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش می‌خواهم). امام خمینی(قدس سره) در شرح این حدیث می‌نویسد: (اولیای خدا همواره انقطاع به سوی خدا دارند؛ ولی به جهت مأموریت الهی خود، گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات، توجه به حضرت حق می‌کنند و همین، نزد آنان کدورت محسوب شده و برای زدودنش استغفار می‌کنند.
این امام سجاد(علیه السلام) است که مناجات‌هایش را شما می‌بینید و می‌بینید چطور از معاصی می‌ترسد ... مسئله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. ... از گناه خودشان گریه می‌کردند تا صبح. از پیغمبر گرفته تا امام عصر(علیهم السلام) همه از گناه می‌ترسیدند. گناه آنها غیر از این است که من و شما داریم.
آنکه یک عظمتی را ادراک می‌کردند که توجه به کثرت، نزد آنها از گناهان کبیره است ... آنان در مقابل عظمت خدا، وقتی که خودشان را حساب می‌کنند، می‌بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین است؛ جز او کسی نیست و چیزی نیست ... و از اینکه حضور در مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک دارند، مردم را دعوت می‌کنند؛ از همین کدورت حاصل می‌شده [است‌]...) سخنرانی مورخه 8/3/1366، صحیفه امام، ج 20، ص 268 - 269 ؛ نیز همان، ج 19، ص 120.. پنجم. استغفار برای اولیای الهی، جنبه دفع و برای ما جنبه رفع دارد؛ یعنی، ما استغفار می‌کنیم تا لغزش‌هایمان بخشیده شود و آنان استغفار می‌کنند تا نلغزند و اصلاً گناه سراغشان نیاید. آن بزرگان با توبه و عبادت و اطاعت، درجات عصمت خویش را شدّت می‌بخشند؛ از این رو استغفار و توبه، در بالا رفتن درجات و پایندگی عصمت آنان دخالت دارد. ششم. توبه و استغفار و استغاثه دائمی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) در پیشگاه خدا، بالاترین نقش عملی را در تربیت امت دارد و به دیگران می‌آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره‌ای از اعمال نیک، مغرور نگردند. آیا کسی که ناله‌ها و گریه‌های اطاعت و بندگی (امیرمؤمنان(علیه السلام)) را ببیند و بشنود، با خود نمی‌گوید: او که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است، این چنین توبه می‌کند؛ پس من حقیر چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهی نکنم!؟
استغفار و توبه دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه گنه‌کاران از گناه است و توبه اهل سلوک از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق. توبه و استغفار واصلان و اولیای کمل الهی نیز مرتبه‌ای دارد فوق همه اینها.
آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهی اند و توجه به مقام ربوبی - که کمال مطلق است - دارند، وقتی به خود واعمال خویش می‌نگرند؛ با تمام عظمت و بزرگی آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بی نهایت الهی بسیار کوچک و مایه سرافکندگی و شرمندگی می‌بینند. مانند آنکه مهم‌ترین دارایی‌اش مقداری آب گل‌آلود بود و آن را برای سلطان هدیه برد و چون فر و شکوه شاهی را بدید از آنچه آورده بود سخت شرمسار و سرافکنده گردید. آری امام علی(ع) همان عبادتی را که افضل از عبادت ثقلین است در برابر جمال و جلال الهی، برگ سبز درویش می‌بیند و سر به زیر می‌افکند و این خود یکی از عالی‌ترین مراتب عبودیت مطلقه و فنای فی الله است. از طرف دیگر امام راحل در کتاب (آداب الصلاه) در شرح حدیث نبوی (لیغان علی قلبی وانی لاستغفرالله کل یوم سبعین مره) فرموده‌اند: براساس توحید ناب تمام هستی آینه و مرآت تجلی پروردگار است و ائمه هدی(ع) در همه هستی - از جمله انسان‌ها - خدا را می‌دیده‌اند، ولی برخی از آنها (مانند ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌ها) مرائی کدرند و بر قلب پیامبر(ص) زنگار می‌زدند. از این رو حضرتش برایزدودن این زنگار استغفار می‌فرستد. مسأله محجوبیت نفس نیز در مورد آنان در همین راستا قابل تفسیر است، گرچه نسبت به دیگران اشکال دیگری دارد.
به عبارت دیگر حجاب، عیب نفس و ... نسبت به مراتب کمالی افراد متفاوت است. معنای دیگر حجاب نفس نیز قصور ذاتی برای نیل به مرتبه غیب الغیوب است؛ چنان که پیامبر(ص) فرمودند: (ما عرفناک حق معرفتک). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100112475)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین