در پاسخ به مطالب ذیل توجه نمایید : معصومین –ع- دارای دونوع خلقت یعنی خلقت ظاهری وخلقت نوری می باشند و موضوع مورد پرسش مربوط به خلقت نوری آنها است نه خلقت ظاهری آنها که با سایر مردم یکسان و مشابه است و باید مراحل خاص پیدایش و تحولات و تغییرات معمول را بگذرانند تا قدم به عالم دنیا بگذارند . مثلا از جمله موضوعاتی که در مورد رسول خدا –ص- در منابع ما مطرح است تقدم وجودی ایشان بر سایر موجودات است که مربوط به جنیه خلقت نوری ایشان است نه خلقت ظاهری . مساله ی تقدّم وجودی پیامبر اکرم (ص) بر جمیع ممکنات عقیده ای صرفاً شیعی نیست بلکه روایات این مساله در کتب اهل سنّت نیز به فراوانی موجود می باشد. لذا این عقیده مشرک بین شیعه و اهل سنّت است. 2- اوّل حقیقتی که از ذات خداوندی ظاهر شد ، نور وجود بود که سرتاسر عالم را روشن ساخته است و بدون وجود هیچ موجودی ظهور نخواهد داشت ؛ لذا از آن حقیقت وجودی تعبیر به نور خدا شد. این حقیقت ، مرتبه ، مرتبه تنزّل یافت و در هر مرتبه به صورتهایی چون عرش و کرسی و هفت آسمان و ملائک و ... ظاهر شد ؛ و از جمله به صورت آدم در آمد. لذا آدم (ع) حامل آن نور وجود بود و ظهور این حقیقت در او بیش از همه ی موجودات بود ؛ لذا او خلیفة الله شد و بعد از او هر که حامل حدّ بالایی از این نور بود به نبوّت و وصایت می رسید . امّا در بین موجودات عالم هیچ موجودی نیست که با آن نور وجود اتّحاد تامّ و کامل داشته باشد جز چهارده معصوم. لذا از این نور واحد که سرتاسر عالم را پر نموده تعبیر می شود به نور چهارده معصوم. البته فهم دقیق و عمیق این حقیقت برای کسانی که طریقه ی برهان عقلی و منازل باطن را نپیموده با نور وجود آشنا نشده اند در حدّ بالایش ممکن نیست ، اگر چه هر کس به مقدار خود بویی از این احادیث شریف استشمام می کند. لذا اینکه فرمودند چهارده معصوم قبل از همه موجودات خلق شده اند منظور آن وجود ساری و نوری است که این چهارده تن به واسطه ی اتّصال تامّشان با آن حقیقت ، خود را مقدّم بر کلّ موجودات معرّفی نموده اند ؛ و البته مراد از تقدّم در اینجا تقدّم وجودی و رتبی است نه تقدّم زمانی ؛ چون زمان تنها اختصاص به عالم مادّه دارد و وجود مادّی و زمانی حضرت آدم (ع) قبل از همه ی انسانها آفریده شده است ؛ امّا در همان زمان که آدم آفریده می شد آن حقیقت نوری حضور داشت و اساساً فیض وجود از طریق او به آدم رسید. 3- روایات شیعه که ناظر به نحوه خلقت موجودات هستند و نور چهارده معصوم را مقدّم بر جمیع ممکنات معرّفی می کنند ، بسیار فراوان می باشند که به برخی از آنها اشاره می شود ؛ لکن از آنجا که ورود عمقی به این گونه مطالب نیازمند داشتن معلومات فلسفی و عرفانی بالایی است از تفسیر مفصّل روایات در این مقال پرهیز و به توضیحی اجمالی بسنده می شود. الف ( جابر بن عبد اللَّه نقل کرده که به پیامبر اکرم (ص) گفتم اوّل چیزی که خداوند آفرید چه بود؟ فرمود نور پیامبرت که از آن تمام خیر و خوبیها را آفرید ؛ بعد آن نور را در مقام قرب خود هر چه خواست نگه داشت ، سپس به چند قسمت تقسیم نمود ، از یک قسمت عرش و از دیگری کرسی و حاملین عرش و خزنه ی کرسی را آفرید و قسمت چهارم را در مقام حبّ قرار داد تا موقعی که خواست ؛ آنگاه آن به چند قسمت تقسیم نمود ؛ از یک قسمت قلم و از قسمت دیگر لوح و از قسمت دیگر بهشت را آفرید و قسمت چهارم را در مقام خوف نگه داشت تا زمانی که می خواست سپس آن به چند قسمت تقسیم نمود و ملائکه را از یک قسمت و خورشید را از قسمت دیگر و ماه و ستارگان را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام رجاء قرار داد تا هنگامی که می خواست آنگاه آن را چهار قسمت کرد ؛ عقل را از یک قسمت ، علم و حلم را از قسمت دیگر و عصمت و توفیق را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام حیاء قرار داد تا موقعی که می خواست سپس با دیده ی هیبت بر او نگریست ؛ آن نور به صورت قطرات درآمد و یک صد و بیست و چهار هزار قطره شد که از هر قطرهای روح پیامبر و رسولی را آفرید سپس ارواح انبیا تنفسی کردند و از تنفس آنها ارواح اولیا و شهداء و صالحین را آفرید.) ( بحار الأنوار ، ج25، ص 22) . ج ( حضرت باقر علیه السّلام فرمود: ای جابر! خدا بود در حالی که هیچ چیز با او نبود نه معلوم و نه مجهول ؛ اوّلین موجودی که آفرید محمّد مصطفی علیه السّلام بود ؛ ما اهل بیت را هم با او از نور خود و عظمتش آفرید و به صورت سایهای سبز در مقابل خود نگه داشت آن موقع که آسمان و زمین و شب و روز و خورشید و ماه وجود نداشت. نور ما از نور پروردگارمان جدا شد ، همانند جدا شدن پرتو خورشید از خورشید. ما او را تسبیح و تقدیس و ستایش می کردیم و عبادتی واقعی می نمودیم. بعد خدا اراده نمود که مکان را بیافریند آن را آفرید و بر مکان نوشت لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و علی امیر المؤمنین و وصی او است ؛ به وسیله علی پیامبر را تأیید و نصرت دادم.سپس عرش را آفرید و بر سرادق عرش همان جملات را نوشت.آنگاه آسمانها را آفرید و بر اطراف آن همین کلمات را نوشت. بعد بهشت و جهنم را آفرید و بر آنها نیز همین جملات را نوشت. سپس ملائکه را آفرید و آنها را ساکن آسمان گردانید آنگاه خداوند خود را به آنها معرفی نمود و از آنها پیمان به ربوبیّت برای خود و نبوّت برای حضرت محمّد و ولایت برای علی علیه السّلام گرفت. ملائکه از این پیمان مضطرب شدند ؛ خداوند بر آنها خشم گرفت و فیض دیدار خود را از آنان گرفت. ملائکه هفت سال پناهنده به عرش شدند و از خدا تقاضا می کردند آنها را از خشم خود پناه دهد و اقرار به پیمان خود می کردند و تقاضای رضا مینمودند. خدا بواسطه همین اقرار آنها از آنان راضی شد و آنها را به خاطر این اقرار ساکن آسمان گردانید و به خدمت خویش اختصاص داد و برای عبادت آنها را انتخاب نمود. آنگاه خداوند به انوار ما دستور داد که تسبیح کنند و از تسبیح ما آنها (ملائکه) تسبیح نمودند. اگر تسبیح ما نبود آنها نمی دانستند چگونه خدا را تسبیح کنند و چگونه تقدیس نمایند. آنگاه خداوند هوا را آفرید و بر آن نوشت: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ علی امیر المؤمنین وصی او است بوسیله علی او را تأیید کردم و نصرت نمودم . سپس جنّ را آفرید و آنها را ساکن هوا نمود و از ایشان پیمان گرفت برای خود به ربوبیّت و برای محمّد (ص) به نبوّت و برای علی به ولایت. هر که اقرار نمود اکنون اقرار دارد و هر که انکار کرد اینک انکار دارد. اوّلین کسی که انکار نمود ابلیس بود ، خدا او را لعنت کرد پس کار او منتهی به شقاوت گردید. بعد خداوند انوار ما را امر کرد که تسبیح نمایند پس جنیان بواسطه تسبیح ما تسبیح کردند و الّا نمی دانستند چگونه تسبیح کنند. بعد خداوند زمین را آفرید و در اطراف آن نوشت: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ علی امیر المؤمنین و وصی اوست که پیامبر را بوسیله او تأیید و نصرت کردم به همین جهت آسمانها بدون پایه پا بر جا است و زمین استوار است . سپس خداوند آدم را آفرید از پهن دشت زمین. قیافهاش را آراست و در او از روح خود دمید آنگاه ذریّه او را از نهادش خارج کرد و از ایشان پیمان گرفت به ربوبیت خود و نبوت محمّد و ولایت علی ؛ هر که خواست اقرار کرد و هر که خواست انکار نمود. ما اوّلین گروهی بودیم که به این اقرار نمودیم آنگاه به محمّد صلی اللَّه علیه و آله فرمود به عزت و جلال و مقام والایم سوگند که اگر تو و علی و عترت هادی و مهدی و راهنمایت نبودید بهشت و جهنم و مکان و زمین و آسمان و ملائکه و هیچ موجودی را نمیآفریدم که مرا بپرستد. یا محمّد تو دوست و حبیب و صفیّ و برگزیده ی خلق من و محبوبترین آنها در نزد منی و اوّلین کسی هستی که او را از میان مخلوق خود امتیاز بخشیدم، سپس بعد از تو صدیق امیر المؤمنین علی وصیّ تو را که بوسیله او تو را نصرت و تأیید نمودم و او را دستاویز محکم و روشنی بخش دوستان و چراغ راهنما قرار دادم پس از او این راهنمایان هدایت یافته را بواسطه شما آفریدم . شما برگزیدگان خلق هستید ؛ شما را وسیله آمرزش و بازخواست قرار دادم هر چیزی نابودشونده است به جز وجه من و شما وجه من هستید که نابود نمی شوید و هلاک نمی گردید و هر که شما را دوست بدارد نابود نمی شود. هر که پیش من بیاید با محبّت دیگری ، گمراه است و عمر خود را به هدر داده است. شما برگزیدگان خلق و حامل اسرار و گنجینه ی علم من و سرور اهل آسمانها و اهل زمین هستید. آنگاه خداوند سایبانی از ابر و ملائکه بر زمین فرستاد و انوار ما اهل بیت را با آن فرستاد و به صورت نور در مقابل خود قرار داد او را تسبیح می کردیم در زمین همان طور که در آسمان تسبیح مینمودیم و تقدیس می کردیم و در زمین او را می پرستیدیم همانطوری که در آسمان میپرستیدیم. وقتی خداوند اراده ی اخراج ذریّه ی آدم کرد برای گرفتن پیمان ، این نور را در آن راه داد آنگاه ذریه ی او را از نهادش خارج کرد در حالی که لبیک می گفتند. ما خدا را تسبیح کردیم و بواسطه تسبیح ما آنها تسبیح نمودند و الّا نمی دانستند چگونه تسبیح کنند. آنگاه خداوند برای پیمان گرفتن به ربوبیّت خود خویش را به آنها معرّفی نمود. وقتی فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ ما اوّلین کسی بودیم که آری گفتیم. سپس پیمان گرفت برای محمّد به نبوت و برای علی به ولایت و هر که خواست اقرار کرد و هر که خواست انکار نمود. پس ما اولین مخلوق خدا و اولین پرستنده و تسبیح کننده ی او بودیم. ما سبب آفرینش و موجب تسبیح و عبادت ملائکه و انسانها بودیم و بوسیله ما خدا شناخته شد و به یگانگی پرستش گردید و بواسطه ما گرامی شد هر کس از مخلوقات مقامی یافت. ما سبب پاداش، پاداش گیران و کیفر تبهکاران هستیم. سپس این آیه را تلاوت نمود: ( وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ) و آیه دیگر : ( قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ.) پیامبر اکرم اولین کسی است که خدا را پرستش کرده و اول کسی است که منکر فرزند یا شریک داشتن خدا شده و ما پس از پیامبر اکرم قرار داریم. سپس نور ما را در صلب آدم علیه السّلام قرار داد پیوسته این نور از صلب و رحمها منتقل می گردید به صلب و رحمی دیگر ؛ از هر صلبی که منتقل می شد کاملاً آشکار بود که این نور دیگر از او منتقل شده و در صلب دیگر که قرار می گرفت آثار شرافت نور در او آشکار می شد تا بالاخره به صلب عبد المطلب رسید و به رحم فاطمه مادر عبد اللَّه منتقل شد در این هنگام به دو قسمت تقسیم گردید: یک قسمت در عبد اللَّه قرار گرفت و قسمت دیگر در ابو طالب ؛ این است تفسیر آیه قرآن: ( وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ) که منظور اصلاب پیامبران و رحمهای زنان ایشان است بدین طریق خداوند ما را در اصلاب و ارحام پدران و مادران از زمان آدم سریان داد.) ( بحار الأنوار ، ج25، ص 18) . ( حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: خداوند یکتا در وحدانیت خویش بود ، آنگاه تکلّم به کلمهای کرد که آن کلمه نوری شد ؛ از آن نور محمّد و علی و عترتش را آفرید ؛ بعد تکلّم به کلمه ی دیگری کرد که به صورت روحی درآمد ؛ آن روح را در نور قرار داد و ساکن بدنهای ما گردانید به همین جهت ما روح اللَّه و کلمه ی او هستیم به وسیله ما از خلق خود در حجاب قرار گرفت . پیوسته در سایه ی عرش سبز و خرّم مشغول به تسبیح و تقدیس بودیم ، آن زمان که نه خورشید و نه ماه بود و نه چشمی که آن به زده شود. سپس شیعیان ما را آفرید و شیعه را به این نام نامیدهاند چون از شعاع نور ما آفریده شدهاند.) (بحار الأنوار ، ج25، ص24) . 4- اینک به چند نمونه از این روایات که بزرگان اهل سنّت در کتابهایشان نقل نموده اند اشاره می شود. نبی اکرم (ص) فرمود: (کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین من نبی بودم آنگاه که آدم بین آب و خاک بود. ) (مفاتیح الغیب، فخر رازی ، ج6، ص: 525 ) از آن حضرت پرسیده شده: ( متی کنت نبیا قال: کنت نبیا و آدم بین الروح و الجسد از کی نبی شدی؟ فرمودند: من نبی بودن آنگاه که آدم بین روح و جسد بود.) (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج2 ، ص 609) و فرمودند: ( اوّل ما خلق اللَّه نوری اوّل چیزی که خدا آفرید نور من بود.) و فرمودند: ( أوّل ما خلق اللّه روحی اوّل چیزی که خدا آفرید روح من بود. ) (ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، ج1 ، ص45) پیامبر (ص) فرمودند:( إنی عند اللّه لخاتم النبیین و إن آدم لمنجدل فی طینته. من در نزد خدا خاتم النبیین بودن در حالی که آدم افتاده در طینت خود بود.) (مسند احمد بن حنبل ، ج4 ، 127) نبی اکرم(ص) فرمودند: ( کان الناس من شجر شتی ، و کنت انا و علی من شجرة واحدة. مردم همه از درخت دیگری هستند ولی من و علی از درخت واحدی هستیم.) (لسان المیزان ، ابن حجر ، ج3 ، ص180) و فرمودند: ( خلقت من نور الله عز و جل و خلق أهل بیتی من نوری، و خلق محبوهم من نورهم، و سائر الناس فی النار من از نور خدا آفریده شده ام و اهل بیت من از من خلقت یافته اند و دوستداران آنها نیز از نور ایشان آفرینش یافته اند و سایر مردم در آتشند.) (ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، ج1 ، ص46) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 20/100115151)
در پاسخ به مطالب ذیل توجه نمایید :
معصومین –ع- دارای دونوع خلقت یعنی خلقت ظاهری وخلقت نوری می باشند و موضوع مورد پرسش مربوط به خلقت نوری آنها است نه خلقت ظاهری آنها که با سایر مردم یکسان و مشابه است و باید مراحل خاص پیدایش و تحولات و تغییرات معمول را بگذرانند تا قدم به عالم دنیا بگذارند . مثلا از جمله موضوعاتی که در مورد رسول خدا –ص- در منابع ما مطرح است تقدم وجودی ایشان بر سایر موجودات است که مربوط به جنیه خلقت نوری ایشان است نه خلقت ظاهری . مساله ی تقدّم وجودی پیامبر اکرم (ص) بر جمیع ممکنات عقیده ای صرفاً شیعی نیست بلکه روایات این مساله در کتب اهل سنّت نیز به فراوانی موجود می باشد. لذا این عقیده مشرک بین شیعه و اهل سنّت است.
2- اوّل حقیقتی که از ذات خداوندی ظاهر شد ، نور وجود بود که سرتاسر عالم را روشن ساخته است و بدون وجود هیچ موجودی ظهور نخواهد داشت ؛ لذا از آن حقیقت وجودی تعبیر به نور خدا شد. این حقیقت ، مرتبه ، مرتبه تنزّل یافت و در هر مرتبه به صورتهایی چون عرش و کرسی و هفت آسمان و ملائک و ... ظاهر شد ؛ و از جمله به صورت آدم در آمد. لذا آدم (ع) حامل آن نور وجود بود و ظهور این حقیقت در او بیش از همه ی موجودات بود ؛ لذا او خلیفة الله شد و بعد از او هر که حامل حدّ بالایی از این نور بود به نبوّت و وصایت می رسید . امّا در بین موجودات عالم هیچ موجودی نیست که با آن نور وجود اتّحاد تامّ و کامل داشته باشد جز چهارده معصوم. لذا از این نور واحد که سرتاسر عالم را پر نموده تعبیر می شود به نور چهارده معصوم. البته فهم دقیق و عمیق این حقیقت برای کسانی که طریقه ی برهان عقلی و منازل باطن را نپیموده با نور وجود آشنا نشده اند در حدّ بالایش ممکن نیست ، اگر چه هر کس به مقدار خود بویی از این احادیث شریف استشمام می کند.
لذا اینکه فرمودند چهارده معصوم قبل از همه موجودات خلق شده اند منظور آن وجود ساری و نوری است که این چهارده تن به واسطه ی اتّصال تامّشان با آن حقیقت ، خود را مقدّم بر کلّ موجودات معرّفی نموده اند ؛ و البته مراد از تقدّم در اینجا تقدّم وجودی و رتبی است نه تقدّم زمانی ؛ چون زمان تنها اختصاص به عالم مادّه دارد و وجود مادّی و زمانی حضرت آدم (ع) قبل از همه ی انسانها آفریده شده است ؛ امّا در همان زمان که آدم آفریده می شد آن حقیقت نوری حضور داشت و اساساً فیض وجود از طریق او به آدم رسید.
3- روایات شیعه که ناظر به نحوه خلقت موجودات هستند و نور چهارده معصوم را مقدّم بر جمیع ممکنات معرّفی می کنند ، بسیار فراوان می باشند که به برخی از آنها اشاره می شود ؛ لکن از آنجا که ورود عمقی به این گونه مطالب نیازمند داشتن معلومات فلسفی و عرفانی بالایی است از تفسیر مفصّل روایات در این مقال پرهیز و به توضیحی اجمالی بسنده می شود.
الف ( جابر بن عبد اللَّه نقل کرده که به پیامبر اکرم (ص) گفتم اوّل چیزی که خداوند آفرید چه بود؟ فرمود نور پیامبرت که از آن تمام خیر و خوبیها را آفرید ؛ بعد آن نور را در مقام قرب خود هر چه خواست نگه داشت ، سپس به چند قسمت تقسیم نمود ، از یک قسمت عرش و از دیگری کرسی و حاملین عرش و خزنه ی کرسی را آفرید و قسمت چهارم را در مقام حبّ قرار داد تا موقعی که خواست ؛ آنگاه آن به چند قسمت تقسیم نمود ؛ از یک قسمت قلم و از قسمت دیگر لوح و از قسمت دیگر بهشت را آفرید و قسمت چهارم را در مقام خوف نگه داشت تا زمانی که می خواست سپس آن به چند قسمت تقسیم نمود و ملائکه را از یک قسمت و خورشید را از قسمت دیگر و ماه و ستارگان را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام رجاء قرار داد تا هنگامی که می خواست آنگاه آن را چهار قسمت کرد ؛ عقل را از یک قسمت ، علم و حلم را از قسمت دیگر و عصمت و توفیق را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام حیاء قرار داد تا موقعی که می خواست سپس با دیده ی هیبت بر او نگریست ؛ آن نور به صورت قطرات درآمد و یک صد و بیست و چهار هزار قطره شد که از هر قطرهای روح پیامبر و رسولی را آفرید سپس ارواح انبیا تنفسی کردند و از تنفس آنها ارواح اولیا و شهداء و صالحین را آفرید.) ( بحار الأنوار ، ج25، ص 22) .
ج ( حضرت باقر علیه السّلام فرمود: ای جابر! خدا بود در حالی که هیچ چیز با او نبود نه معلوم و نه مجهول ؛ اوّلین موجودی که آفرید محمّد مصطفی علیه السّلام بود ؛ ما اهل بیت را هم با او از نور خود و عظمتش آفرید و به صورت سایهای سبز در مقابل خود نگه داشت آن موقع که آسمان و زمین و شب و روز و خورشید و ماه وجود نداشت. نور ما از نور پروردگارمان جدا شد ، همانند جدا شدن پرتو خورشید از خورشید. ما او را تسبیح و تقدیس و ستایش می کردیم و عبادتی واقعی می نمودیم. بعد خدا اراده نمود که مکان را بیافریند آن را آفرید و بر مکان نوشت لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و علی امیر المؤمنین و وصی او است ؛ به وسیله علی پیامبر را تأیید و نصرت دادم.سپس عرش را آفرید و بر سرادق عرش همان جملات را نوشت.آنگاه آسمانها را آفرید و بر اطراف آن همین کلمات را نوشت. بعد بهشت و جهنم را آفرید و بر آنها نیز همین جملات را نوشت. سپس ملائکه را آفرید و آنها را ساکن آسمان گردانید آنگاه خداوند خود را به آنها معرفی نمود و از آنها پیمان به ربوبیّت برای خود و نبوّت برای حضرت محمّد و ولایت برای علی علیه السّلام گرفت. ملائکه از این پیمان مضطرب شدند ؛ خداوند بر آنها خشم گرفت و فیض دیدار خود را از آنان گرفت. ملائکه هفت سال پناهنده به عرش شدند و از خدا تقاضا می کردند آنها را از خشم خود پناه دهد و اقرار به پیمان خود می کردند و تقاضای رضا مینمودند. خدا بواسطه همین اقرار آنها از آنان راضی شد و آنها را به خاطر این اقرار ساکن آسمان گردانید و به خدمت خویش اختصاص داد و برای عبادت آنها را انتخاب نمود. آنگاه خداوند به انوار ما دستور داد که تسبیح کنند و از تسبیح ما آنها (ملائکه) تسبیح نمودند. اگر تسبیح ما نبود آنها نمی دانستند چگونه خدا را تسبیح کنند و چگونه تقدیس نمایند.
آنگاه خداوند هوا را آفرید و بر آن نوشت: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ علی امیر المؤمنین وصی او است بوسیله علی او را تأیید کردم و نصرت نمودم . سپس جنّ را آفرید و آنها را ساکن هوا نمود و از ایشان پیمان گرفت برای خود به ربوبیّت و برای محمّد (ص) به نبوّت و برای علی به ولایت. هر که اقرار نمود اکنون اقرار دارد و هر که انکار کرد اینک انکار دارد. اوّلین کسی که انکار نمود ابلیس بود ، خدا او را لعنت کرد پس کار او منتهی به شقاوت گردید.
بعد خداوند انوار ما را امر کرد که تسبیح نمایند پس جنیان بواسطه تسبیح ما تسبیح کردند و الّا نمی دانستند چگونه تسبیح کنند. بعد خداوند زمین را آفرید و در اطراف آن نوشت: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ علی امیر المؤمنین و وصی اوست که پیامبر را بوسیله او تأیید و نصرت کردم به همین جهت آسمانها بدون پایه پا بر جا است و زمین استوار است . سپس خداوند آدم را آفرید از پهن دشت زمین. قیافهاش را آراست و در او از روح خود دمید آنگاه ذریّه او را از نهادش خارج کرد و از ایشان پیمان گرفت به ربوبیت خود و نبوت محمّد و ولایت علی ؛ هر که خواست اقرار کرد و هر که خواست انکار نمود. ما اوّلین گروهی بودیم که به این اقرار نمودیم آنگاه به محمّد صلی اللَّه علیه و آله فرمود به عزت و جلال و مقام والایم سوگند که اگر تو و علی و عترت هادی و مهدی و راهنمایت نبودید بهشت و جهنم و مکان و زمین و آسمان و ملائکه و هیچ موجودی را نمیآفریدم که مرا بپرستد. یا محمّد تو دوست و حبیب و صفیّ و برگزیده ی خلق من و محبوبترین آنها در نزد منی و اوّلین کسی هستی که او را از میان مخلوق خود امتیاز بخشیدم، سپس بعد از تو صدیق امیر المؤمنین علی وصیّ تو را که بوسیله او تو را نصرت و تأیید نمودم و او را دستاویز محکم و روشنی بخش دوستان و چراغ راهنما قرار دادم پس از او این راهنمایان هدایت یافته را بواسطه شما آفریدم . شما برگزیدگان خلق هستید ؛ شما را وسیله آمرزش و بازخواست قرار دادم هر چیزی نابودشونده است به جز وجه من و شما وجه من هستید که نابود نمی شوید و هلاک نمی گردید و هر که شما را دوست بدارد نابود نمی شود. هر که پیش من بیاید با محبّت دیگری ، گمراه است و عمر خود را به هدر داده است. شما برگزیدگان خلق و حامل اسرار و گنجینه ی علم من و سرور اهل آسمانها و اهل زمین هستید. آنگاه خداوند سایبانی از ابر و ملائکه بر زمین فرستاد و انوار ما اهل بیت را با آن فرستاد و به صورت نور در مقابل خود قرار داد او را تسبیح می کردیم در زمین همان طور که در آسمان تسبیح مینمودیم و تقدیس می کردیم و در زمین او را می پرستیدیم همانطوری که در آسمان میپرستیدیم.
وقتی خداوند اراده ی اخراج ذریّه ی آدم کرد برای گرفتن پیمان ، این نور را در آن راه داد آنگاه ذریه ی او را از نهادش خارج کرد در حالی که لبیک می گفتند. ما خدا را تسبیح کردیم و بواسطه تسبیح ما آنها تسبیح نمودند و الّا نمی دانستند چگونه تسبیح کنند. آنگاه خداوند برای پیمان گرفتن به ربوبیّت خود خویش را به آنها معرّفی نمود. وقتی فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ ما اوّلین کسی بودیم که آری گفتیم. سپس پیمان گرفت برای محمّد به نبوت و برای علی به ولایت و هر که خواست اقرار کرد و هر که خواست انکار نمود. پس ما اولین مخلوق خدا و اولین پرستنده و تسبیح کننده ی او بودیم. ما سبب آفرینش و موجب تسبیح و عبادت ملائکه و انسانها بودیم و بوسیله ما خدا شناخته شد و به یگانگی پرستش گردید و بواسطه ما گرامی شد هر کس از مخلوقات مقامی یافت. ما سبب پاداش، پاداش گیران و کیفر تبهکاران هستیم. سپس این آیه را تلاوت نمود: ( وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ) و آیه دیگر : ( قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ.)
پیامبر اکرم اولین کسی است که خدا را پرستش کرده و اول کسی است که منکر فرزند یا شریک داشتن خدا شده و ما پس از پیامبر اکرم قرار داریم.
سپس نور ما را در صلب آدم علیه السّلام قرار داد پیوسته این نور از صلب و رحمها منتقل می گردید به صلب و رحمی دیگر ؛ از هر صلبی که منتقل می شد کاملاً آشکار بود که این نور دیگر از او منتقل شده و در صلب دیگر که قرار می گرفت آثار شرافت نور در او آشکار می شد تا بالاخره به صلب عبد المطلب رسید و به رحم فاطمه مادر عبد اللَّه منتقل شد در این هنگام به دو قسمت تقسیم گردید: یک قسمت در عبد اللَّه قرار گرفت و قسمت دیگر در ابو طالب ؛ این است تفسیر آیه قرآن: ( وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ) که منظور اصلاب پیامبران و رحمهای زنان ایشان است بدین طریق خداوند ما را در اصلاب و ارحام پدران و مادران از زمان آدم سریان داد.) ( بحار الأنوار ، ج25، ص 18) .
( حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: خداوند یکتا در وحدانیت خویش بود ، آنگاه تکلّم به کلمهای کرد که آن کلمه نوری شد ؛ از آن نور محمّد و علی و عترتش را آفرید ؛ بعد تکلّم به کلمه ی دیگری کرد که به صورت روحی درآمد ؛ آن روح را در نور قرار داد و ساکن بدنهای ما گردانید به همین جهت ما روح اللَّه و کلمه ی او هستیم به وسیله ما از خلق خود در حجاب قرار گرفت . پیوسته در سایه ی عرش سبز و خرّم مشغول به تسبیح و تقدیس بودیم ، آن زمان که نه خورشید و نه ماه بود و نه چشمی که آن به زده شود. سپس شیعیان ما را آفرید و شیعه را به این نام نامیدهاند چون از شعاع نور ما آفریده شدهاند.) (بحار الأنوار ، ج25، ص24) .
4- اینک به چند نمونه از این روایات که بزرگان اهل سنّت در کتابهایشان نقل نموده اند اشاره می شود.
نبی اکرم (ص) فرمود: (کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین من نبی بودم آنگاه که آدم بین آب و خاک بود. ) (مفاتیح الغیب، فخر رازی ، ج6، ص: 525 )
از آن حضرت پرسیده شده: ( متی کنت نبیا قال: کنت نبیا و آدم بین الروح و الجسد از کی نبی شدی؟ فرمودند: من نبی بودن آنگاه که آدم بین روح و جسد بود.) (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج2 ، ص 609)
و فرمودند: ( اوّل ما خلق اللَّه نوری اوّل چیزی که خدا آفرید نور من بود.) و فرمودند: ( أوّل ما خلق اللّه روحی اوّل چیزی که خدا آفرید روح من بود. ) (ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، ج1 ، ص45)
پیامبر (ص) فرمودند:( إنی عند اللّه لخاتم النبیین و إن آدم لمنجدل فی طینته. من در نزد خدا خاتم النبیین بودن در حالی که آدم افتاده در طینت خود بود.) (مسند احمد بن حنبل ، ج4 ، 127)
نبی اکرم(ص) فرمودند: ( کان الناس من شجر شتی ، و کنت انا و علی من شجرة واحدة. مردم همه از درخت دیگری هستند ولی من و علی از درخت واحدی هستیم.) (لسان المیزان ، ابن حجر ، ج3 ، ص180)
و فرمودند: ( خلقت من نور الله عز و جل و خلق أهل بیتی من نوری، و خلق محبوهم من نورهم، و سائر الناس فی النار من از نور خدا آفریده شده ام و اهل بیت من از من خلقت یافته اند و دوستداران آنها نیز از نور ایشان آفرینش یافته اند و سایر مردم در آتشند.) (ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، ج1 ، ص46) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 20/100115151)
- [سایر] چطور ممکن است که ما بتوانیم همانند ائمه معصومین (ع) در عالم خلقت تصرّفی داشته باشیم؟
- [سایر] در عصر حضور معصومین(ع)، مؤمنین برای پاسخ به سؤالات دینی باید به قرآن مراجعه کنند یا به معصومین(ع)؟
- [سایر] در عصر حضور معصومین(ع)، مؤمنین برای پاسخ به سؤالات دینی باید به قرآن مراجعه کنند یا به معصومین(ع)؟
- [سایر] آیا چهارده معصوم(ع) هدف خلقت هستند؟
- [سایر] دلیل ولایت معصومان(ع) چیست؟
- [سایر] آیا معصومین(ع) مرتکب گناه می شوند؟
- [سایر] آیا معاد معصومان(ع) با بقیه فرق خواهد داشت؟
- [سایر] از نظر معصومان(ع) قصاص برتر است یا بخشش؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) و معصومین(ع) هم فشار قبر دارند؟
- [سایر] مقصود از عصمت پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که به یکی از معصومین علیهمالسلام دشنام دهد (خواه از روی دشمنی باشد یا نباشد) بنا بر احتیاط نجس است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمدا به خدا و معصومان علیهمالسلام نسبت دهد، روزه او بنابر احتیاط باطل میشود؛ ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله شبیری زنجانی] پاک کردن مخرج غائط با چیزهایی که احترام آنها لازم است، مانند کاغذی که اسم خداوند متعال یا یکی از معصومین علیهمالسلام بر آن نوشته شده، حرام است، همچنین بنا بر احتیاط باید از پاک کردن مخرج با استخوان و سرگین اجتناب نمود ولی اگر با آنها پاک نمود مخرج غائط پاک میشود، اگر چه احتیاط مستحب در تکرار تطهیر با اشیاء دیگر میباشد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله وحید خراسانی] پاک کردن مخرج غایط با چیزهایی که احترام انها لازم است مانند کاغذی که بر ان اسم خدا و پیغمبران و ایمه معصومین علیهم السلام و غیر اینها از انچه که واجب الاحترام در شریعت است حرام است ولی اگر کسی به انها استنجاء کند طهارت حاصل می شود و حصول طهارت در استنجاء با استخوان و سرگین محل اشکال است
- [آیت الله وحید خراسانی] پاک کردن مخرج غایط با چیزهایی که احترام انها لازم است مانند کاغذی که بر ان اسم خدا و پیغمبران و ایمه معصومین علیهم السلام و غیر اینها از انچه که واجب الاحترام در شریعت است حرام است ولی اگر کسی به انها استنجاء کند طهارت حاصل می شود و حصول طهارت در استنجاء با استخوان و سرگین محل اشکال است