آیا عقل زن ناقص است؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است به این نکته توجّه کنید که: زیور جان آدمی به ایمان است نه چیز دیگر، چنان که خدای سبحان فرمود: (حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الْایمانَ و زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ)؛ سوره حجرات(49): آیه 24.<BR> خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دل‌های شما زینت داد. <BR>و چون روح انسان مجرد است نه مادّی و ایمان نیز امری است معنوی، این امر معنوی یعنی ایمان، مایه جمال و زیبائی آن امر مجرد یعنی جان انسانی شده است و از آنجا که خصوصیت ذکورت و انوثت در حقیقت انسان (که همان جان اوست) و ایمان او تأثیری ندارد یعنی حقیقت انسان و ایمان و امثال آن نه مؤنث است نه مذکر، بلکه امری مجرد است که در زن و مرد یکسان می‌باشد؛ بنابراین از حدیث شریف علوی که فرمود: (عقول...) می‌توان معنای دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد که حدیث شریف در توصیف دو صنف از انسان باشد که عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد، بلکه ممکن است معنای آن دستور، یا وصف سازنده باشد. <BR>به بیان دیگر زن موظف است و یا می‌تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار و کیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظائر آن ارائه دهد چنانکه مرد موظف است و می‌تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد.<BR>تحصیل کرده و آگاه به معارف ایثار و شهادت توان آن را دارد که در نقش مادری مهربان، فرزندش را تشویق به جهاد کند و در بدرقه او هنگام عزیمت به جبهه، عقل طریف‌ لطیف و خوش و پسندیده. خود را در جامه هنر ظریف ارائه دهد. یا هنگام استقبال فرزندش که از جبهه و میدان رزم، پیروزمندانه برگشته است اندیشه وزین عقلی خود را در لباس زیبای شوق و نظایر آن نشان دهد. هرگز این ظرایف هنری که تَمَثُّل عینی طرایف عقلی است برای مردان هنرمند میسّر نخواهد بود. <BR>خلاصه آنکه زن باید حکمت را در ظرایف هنر ارائه دهد و مرد بالعکس باید ظرایف هنر را در طرایف حکمت جلوه گر کند یعنی جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او متجلّی شده است و این توزیع کار نه نکوهشی برای زن است و نه ستایشی است برای مرد. بلکه رهنمود و دستور عملی هر یک از آنها است تا هر کس به کار خاص خویش مأمور باشد و در صورت امتثال دستور مخصوص خود، درخور ستایش گردد و در صورت تمرّد از آن، مستحق نکوهش شود. <BR>پس تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه اندیشه‌های درست ظهور می‌نماید وگرنه زن نیز چون مرد شایستگی فراگیری علوم و معارف را داشته و مستحق تقدیر است. <BR>مطلب دیگری که باید به آن توجّه داشت این است که دو گونه عقل داریم: عقل نظری و عقل عملی. انسان با عقل نظری می‌فهمد و با عقل عملی کار انجام می‌دهد. یقین، جزم، ظن و گمان، وهم، خیال و مانند آن جزو شؤون عقل نظری است؛ امّا نیّت، عزم، اخلاص و اراده، محبت، تولی، تبرّی، تقوی و عدل و مانند آن جزو عقل عملی است‌ 3. این برداشت و تفسیر از (عقل عملی) نظر خاص برخی از اندیشمندان از جمله حضرت آیةالله جوادی آملی می‌باشد. (ر.ک: فطرت در قرآن از سلسله کتب تفسیر موضوعی قرآن، ص‌29-30). برخی از صاحب نظران دیگر از جمله حضرت آیة الله مطهری و مصباح‌یزدی بلکه مشهور فلاسفه نظیر فارابی و ابن سینا، بر این باورند که عقل در انسان، قوه واحدی است که همان قوه مدرکه است لیکن به لحاظ مطلق ادراک به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم می‌شود و آن شأن از قوه ادراک بشر که به (هست ما و نیست ما) تعلق می‌گیرد و راجع به واقعیات هستی نظر می‌دهد (عقل نظری) نامیده می‌شود، اما آن شأن از عقل که به (بایدها و نبایدها) تعلق می‌گیرد و راجع به رفتار عملی انسان یعنی حوزه ارزش‌ها نظر می‌دهد، عقل عملی نامیده می‌شود. (ر.ک: فلسفه اخلاق مصباح یزدی؛ ده گفتار استادمطهری ص‌46). و همین عقل عملی هم معیار فضیلت در انسان است. <BR>عقل نظری معیار اعلمیت انسان و عقل عملی معیار کرامت و افضلیت انسان است. (اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقیکُمْ)؛ سوره حجرات(49): آیه 13.<BR> و این‌که در روایت آمده است که (عقول النساء فی جمالهن و...) بحارالأنوار، ج 103، ص 224. اشاره به عقل نظری است نه عقل عملی. یعنی اگر بین مرد و زن تفاوتی از نظر عقلی باشد در مورد عقل نظری یا ابزاری است نه عقل عملی.<BR>عقل نظری، عقلی است که انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم کند تا چرخ دنیا بچرخد و این هم معیار فضیلت انسان (مردها) نیست. بلکه معیار فضیلت انسان، عقلی عملی است که در تعریف آن آمده است (اَلْعَقْلُ ما عُبِدُ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الجَنان) الاصول الکافی، ج 1، باب 1، 11. انسان به وسیله آن خدا را عبادت می‌کند و بهشت را کسب می‌نماید و به مقام قرب می‌رسد و این عقل در مرد و زن تفاوتی ندارد. <BR>بنابراین اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند نباید عقل به معنای علم مصطلح را معیار قرار دهد (یعنی عقل نظری را) بلکه باید عقل عملی را که وسیله قرب انسان و معیار فضیلت است معیار قرار دهد و در این صورت است که جمال مرد و زن هر دو در عقلی است که (عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان) و در این صورت، هم (جَمالُ الرِّجالِ فی‌ عُقُولِهِم) و هم (جَمالُ النِّساءِ فی‌ عُقُولِهِنّ) می‌باشد. پاسخ این سؤال از کتاب زن در آئینه جلال و جمال تألیف حضرت آیت ا... جوادی آملی گزینش شده است، صفحات 36 - 32 و 288 - 255. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 75/500020)
عنوان سوال:

آیا عقل زن ناقص است؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سؤال لازم است به این نکته توجّه کنید که: زیور جان آدمی به ایمان است نه چیز دیگر، چنان که خدای سبحان فرمود: (حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الْایمانَ و زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ)؛ سوره حجرات(49): آیه 24.<BR> خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دل‌های شما زینت داد. <BR>و چون روح انسان مجرد است نه مادّی و ایمان نیز امری است معنوی، این امر معنوی یعنی ایمان، مایه جمال و زیبائی آن امر مجرد یعنی جان انسانی شده است و از آنجا که خصوصیت ذکورت و انوثت در حقیقت انسان (که همان جان اوست) و ایمان او تأثیری ندارد یعنی حقیقت انسان و ایمان و امثال آن نه مؤنث است نه مذکر، بلکه امری مجرد است که در زن و مرد یکسان می‌باشد؛ بنابراین از حدیث شریف علوی که فرمود: (عقول...) می‌توان معنای دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد که حدیث شریف در توصیف دو صنف از انسان باشد که عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد، بلکه ممکن است معنای آن دستور، یا وصف سازنده باشد. <BR>به بیان دیگر زن موظف است و یا می‌تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار و کیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظائر آن ارائه دهد چنانکه مرد موظف است و می‌تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد.<BR>تحصیل کرده و آگاه به معارف ایثار و شهادت توان آن را دارد که در نقش مادری مهربان، فرزندش را تشویق به جهاد کند و در بدرقه او هنگام عزیمت به جبهه، عقل طریف‌ لطیف و خوش و پسندیده. خود را در جامه هنر ظریف ارائه دهد. یا هنگام استقبال فرزندش که از جبهه و میدان رزم، پیروزمندانه برگشته است اندیشه وزین عقلی خود را در لباس زیبای شوق و نظایر آن نشان دهد. هرگز این ظرایف هنری که تَمَثُّل عینی طرایف عقلی است برای مردان هنرمند میسّر نخواهد بود. <BR>خلاصه آنکه زن باید حکمت را در ظرایف هنر ارائه دهد و مرد بالعکس باید ظرایف هنر را در طرایف حکمت جلوه گر کند یعنی جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او متجلّی شده است و این توزیع کار نه نکوهشی برای زن است و نه ستایشی است برای مرد. بلکه رهنمود و دستور عملی هر یک از آنها است تا هر کس به کار خاص خویش مأمور باشد و در صورت امتثال دستور مخصوص خود، درخور ستایش گردد و در صورت تمرّد از آن، مستحق نکوهش شود. <BR>پس تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه اندیشه‌های درست ظهور می‌نماید وگرنه زن نیز چون مرد شایستگی فراگیری علوم و معارف را داشته و مستحق تقدیر است. <BR>مطلب دیگری که باید به آن توجّه داشت این است که دو گونه عقل داریم: عقل نظری و عقل عملی. انسان با عقل نظری می‌فهمد و با عقل عملی کار انجام می‌دهد. یقین، جزم، ظن و گمان، وهم، خیال و مانند آن جزو شؤون عقل نظری است؛ امّا نیّت، عزم، اخلاص و اراده، محبت، تولی، تبرّی، تقوی و عدل و مانند آن جزو عقل عملی است‌ 3. این برداشت و تفسیر از (عقل عملی) نظر خاص برخی از اندیشمندان از جمله حضرت آیةالله جوادی آملی می‌باشد. (ر.ک: فطرت در قرآن از سلسله کتب تفسیر موضوعی قرآن، ص‌29-30). برخی از صاحب نظران دیگر از جمله حضرت آیة الله مطهری و مصباح‌یزدی بلکه مشهور فلاسفه نظیر فارابی و ابن سینا، بر این باورند که عقل در انسان، قوه واحدی است که همان قوه مدرکه است لیکن به لحاظ مطلق ادراک به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم می‌شود و آن شأن از قوه ادراک بشر که به (هست ما و نیست ما) تعلق می‌گیرد و راجع به واقعیات هستی نظر می‌دهد (عقل نظری) نامیده می‌شود، اما آن شأن از عقل که به (بایدها و نبایدها) تعلق می‌گیرد و راجع به رفتار عملی انسان یعنی حوزه ارزش‌ها نظر می‌دهد، عقل عملی نامیده می‌شود. (ر.ک: فلسفه اخلاق مصباح یزدی؛ ده گفتار استادمطهری ص‌46). و همین عقل عملی هم معیار فضیلت در انسان است. <BR>عقل نظری معیار اعلمیت انسان و عقل عملی معیار کرامت و افضلیت انسان است. (اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقیکُمْ)؛ سوره حجرات(49): آیه 13.<BR> و این‌که در روایت آمده است که (عقول النساء فی جمالهن و...) بحارالأنوار، ج 103، ص 224. اشاره به عقل نظری است نه عقل عملی. یعنی اگر بین مرد و زن تفاوتی از نظر عقلی باشد در مورد عقل نظری یا ابزاری است نه عقل عملی.<BR>عقل نظری، عقلی است که انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم کند تا چرخ دنیا بچرخد و این هم معیار فضیلت انسان (مردها) نیست. بلکه معیار فضیلت انسان، عقلی عملی است که در تعریف آن آمده است (اَلْعَقْلُ ما عُبِدُ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الجَنان) الاصول الکافی، ج 1، باب 1، 11. انسان به وسیله آن خدا را عبادت می‌کند و بهشت را کسب می‌نماید و به مقام قرب می‌رسد و این عقل در مرد و زن تفاوتی ندارد. <BR>بنابراین اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند نباید عقل به معنای علم مصطلح را معیار قرار دهد (یعنی عقل نظری را) بلکه باید عقل عملی را که وسیله قرب انسان و معیار فضیلت است معیار قرار دهد و در این صورت است که جمال مرد و زن هر دو در عقلی است که (عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان) و در این صورت، هم (جَمالُ الرِّجالِ فی‌ عُقُولِهِم) و هم (جَمالُ النِّساءِ فی‌ عُقُولِهِنّ) می‌باشد. پاسخ این سؤال از کتاب زن در آئینه جلال و جمال تألیف حضرت آیت ا... جوادی آملی گزینش شده است، صفحات 36 - 32 و 288 - 255. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 75/500020)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین