1.برخی از کارها برطبق سرشت و طبع آدمی است; اگر چنین کارهایی در شریعت اسلامی واجب باشد، تنها بیان وجوب آن کفایت میکند و نیازی به ترغیب و تشویق بر انجام آن نیست. 2. حقوق معمولاً متقابل است. اگر ما بر دیگری حق داشته باشیم، دیگری هم بر ما حقی دارد. مثلاً اگر ما بر حاکمان حقی داریم و آنان مکلفند این حقوق را رعایت کنند، آنان هم بر ما حقوقی دارند که ما باید رعایت کنیم. با توجه به این دو مقدمه، در پاسخ عرض میشود: حقوق فرزندان و والدین متقابل است; هم والدین بر فرزندان حقوقی دارند که باید فرزندان رعایت کنند و هم فرزندان بر والدین حقوقی دارند که والدین باید رعایت کنند. (قال علی7: "ان للولد علی الوالد حقاً و ان للوالد علی الولد حقاً")(نهج البلاغه، حکمت 399.) در مورد والدین به ترغیب و تشویق در رعایت حقوق فرزندان نیاز نیست، زیرا انجام آنها برطبق سرشت و طبع والدین است. فرزندان پارة تن والدین هستند و والدین حتی در مواردی تا پای جان از فرزندان نگهداری و محافظت میکنند. امّا در مورد فرزندان به ترغیب و تشویق در رعایت حقوق والدین نیاز است. نگهداری پدر و مادر پیری که پر توقع شده، اخلاقش تند گشته و... بر طبق طبع و میل فرزند نیست، لذا باید فرزندان را به رعایت حقوق والدین ترغیب و تشویق نمود. از این رو، در هشت آیه قرآن احسان و نیکی به والدین تکرار و تأکید شده است (بقره، 83;نسأ،36;انعام ،151;اسرأ،23; لقمان ،14; مریم ،14; عنکبوت ،8; احقاف ،15) برخی از حقوق فرزندان بر والدین عبارتست از: 1. تابعیت خانوادگی; باید والدین نسبت به فرزندی نوزاد اعتراف و اقرار کنند. قال رسول الله9: من حق الولد علی والده ان لا یجحد نسبه; از حقوق فرزند بر پدر این است که نسبت فرزندی او را انکارنکند.(کنزالعمال، متقی هندی، ج 16، ص 473، حدیث 45512، مؤسسة الرسالة، بیروت.) امام سجاد7می فرماید: حق فرزندت بر تو این است که بدانی او از تو به وجود آمده است و در نیک و بد زندگی وابسته به تو است.(تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص 263، دفتر انتشارات اسلامی.) 2. تأمین امنیّت شخصی و اجتماعی فرزند; نباید فرزند به خاطر این که دختر است یا از جهت فقر اقتصادی کشت. همان گونه که اعراب جاهلی این چنین میکردند. "وَ لاَ تَقْتُلُوَّاْ أَوْلََدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلََقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُم...;(اسرأ،31) و از بیم تنگدستی فرزندان خود رامکشید، ماییم که به آنان و شما روزی میبخشیم..." و آیههای، انعام; 58 و 59، نحل; 12، ممتحنه . 3. انتخاب نام شایسته; امام کاظممیفرماید: نخستین احسان و نیکی که پدر در حق فرزندش روا میدارد، انتخاب نام زیبا برای اوست، پس لازم است هر یک از شما نام نیکو برای فرزند خود انتخاب کند.(کافی، ثقة الاسلام کلینی، ج 6، ص 18، دارالکتب الاسلامیة.) 4. دو سال نوزاد را شیر مادر دادن: "وَالْوَ َلِدَ َتُ یُرْضِعْنَ أَوْلََدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْن...;(بقره،233) مادران، فرزندان خود را تا دوسال تمام شیر بدهند..." 5. تربیت و آموزش: حضرت امیرالمؤمنینمیفرماید: حق فرزند بر پدر آن است که نام نیکو بر فرزند نهد، او را خوب تربیت کند و به او قرآن بیاموزد.(نهج البلاغه، ترجمة محمّد دشتی، حکمت 399.) 6. محبت و مهرورزی نسبت به کودکان ; پیامبراسلاممی فرماید: کودکان را دوست بدارید و آنان را مورد لطف و رحمت قرار دهید.(کافی، ج 6، ص 49.) 7. انتخاب همسر برای فرزند; "وَ أَنکِحُواْ الاْ ?َیََمَیَ مِنکُمْ وَ الصََّلِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَآغکُم...;(نور،32) بیهمسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید..."(جهت آگاهی بیشتر ر.ک: بهرام محمدیان، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، انتشارات انجمن اولیا و مربیان.) 8. وجوب حفظ جان فرزند و حرمت کشتن او به خصوص به علت فقر: "وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلََدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلََقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً; (اسرأ، 31) از بیم تنگدستی فرزند خود را نکشید; ماییم که به آنها و شما روزی میبخشیم; آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است." 9. تلاش برای نجات فرزندان از خطرهای جانی و اخلاقی: "وَنَادَیَ نوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَبُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلاَ تُکُن مَعَ الْکََفِرِینَ; (هود، 42) آن کشتی ایشان را در میان موجی کوهآسا میبرد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ زد ای! پسرک من با من سوار شو و با کافران مباش." در حالی که سیل همه جا را فرا گرفته حضرت نوحغ درکشتی نجات بود، یک لحظه از وضعیت فرزندش غافل نشد و برای نجات جسم او از غرق شدن و جان او از کفر خطاب به او آیه ذکر شده را بیان فرمود. 10. مراقبت بر نماز خواندن فرزندان: "وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا; (طه، 132) خانواده ]زن و فرزندان[ خود را به نماز فرمان بده و خود برآن شکیبا باش." "یََبُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ; (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت: پسرم نماز را به پادار." 11. اصلاح و رشد گرایشهای اعتقادی فرزند با پند و اندرز: حضرت لقمان برای انجام دادن وظایف اعتقادی خود در برابر فرزندش نکات مهمی دربارة توحید الهی و معاد برای او بیان میکند; از جمله میفرماید: "وَ إِذْ قَالَ لُقْمََنُ لاِ بْنِهِی وَ هُوَ یَعِظُهُو یََبُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ; (لقمان، 13) هنگامیکه لقمان به پسر خویش در حالی که او را اندرز میداد گفت:ایپسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است." همچنین آیه 16 همین سوره دربارة مسئله معاد و بازگشت انسانها و اعمالشان به سوی خداست. 12. آموزش احکام شرعی: "یََبُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَیَ مَآ أَصَابَکَ; (لقمان، 17) ای پسرک من، نماز را به پایدار و به کار پسندیده امر کن و ازکار ناپسند و حرام نهی نما و بر آسیبی که بر تو وارد میشود صبر کن." در این آیه، حضرت لقمان فرزندش را با وظایف و احکام فردی و اجتماعی آشنا مینماید. 13. آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی: حضرت لقمان در آیات 18 و 19 سورة لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد میکند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحیات اخلاقی فرزندش آشکار میسازد: نسبت به مردم بیاعتنا نباش وروی از آنان مگردان: "لاتصعِّر خدّکَ للناس" مغرورانه بر روی زمین راه مرو: "و لا تمش فی الارض مرحا" در راه رفتن اعتدال را رعایت کن: " و اقصد فی مشیک" در سخن گفتن نیز اعتدال را رعایت کن و با صدای بلند حرف مزن: " و اغضض من صوتک" 14. مشورت کردن با فرزندان و توجه به دیدگاههای آنان: پس از آنکه حضرت موسیغ از مجازات فرعون میگریزد و به قریه حضرت شعیبغ میرسد، به دختران آن حضرت در بالا کشیدن آب از چاه کمک میکند. آنگاه یکی از دختران حضرت شعیب، داستان را برای پدر تعریف میکند. بدین سبب آن حضرت، موسی را به خانه دعوت میکند و سپس با دختران جوان خود مشورت میکند که با این جوان چه رفتاری کنیم؟قرآن سخن یکی از دختران را چنین نقل میکند: "قَالَتْ إِحْدَغهُمَا یَََّأَبَتِ اسْتَ ?‹ْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَ ?‹ْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاْ ?َمِینُ; (قصص، 26) یکی از دو دختر گفت:ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام میکنی، هم نیرومند و هم در خور اعتماد است." حضرت شعیب(ع)، پیشنهاد دخترش را میپذیرد. این قطعه از داستان، قرآنی نشان میدهد که چگونه حضرت شعیب با آنکه خود پیامبربود و میتوانست بهترین تصمیم را بگیرد، به دختران خود شخصیت داد و با مشورت آنان، دربارة حضرت موسیغ تصمیم گرفت. 15. پرهیز از افراط در محبت: "یَََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تُلْهِکُمْ أَمْوَ َلُکُمْ وَ لاَ َّ أَوْلََدُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَ َلِکَ فَأُوْلَغکَ هُمُ الْخََسِرُونَ; (منافقون، 9) ای کسانی که ایمان آوردهاید! مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل گرداند و هر کسی چنین کند از زیان کاران است." این آیه، مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند که از یاد خدا غافل شوند، برحذر میدارد. 16. توجه به آینده فرزندان و امنیت آنها: "وَ إِذْ قَالَ إِبْرَ َهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هََذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الاْ ?َصْنَامَ; (ابراهیم، 35) یاد کن هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا این شهر را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دوردار." این آیه نگرانی حضرت ابراهیمرا از آینده فرزندانش بیان میکند. وی از خداوند برای فرزندانش امنیت، سلامت جسمی و اخلاقی را درخواست میکند. 17. برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونهایکه او اسرار خود را به آنها بگوید: آیه چهارم سورة یوسف از روابط بسیار نزدیک و صمیمانه حضرت یوسف با پدرشحکایت میکند; به گونهای که حضرت یوسف خواب عجیب و پر رمز و راز خود را تنها برای پدرش نقل میکند. "إِذْ قَالَ یُوسُفُ لاِ ?َبِیهِ یَََّأَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سََجِدِینَ" حق بازی و سرگرمی; امام صادقمی فرماید: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازی بپردازد.(وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 15، ص 194، دارالکتب الاسلامیة.) 18. فراهم آوردن زمینه مناسب برای بازی و گردش فرزندان: هنگامیکه بردران حضرت یوسف از پدرشان درخواست میکنند که آن حضرت را به بازی و گردش (یرتع و یلعب) ببرند پدر، آنان را از این کار منع نمیکند; تنها نگرانی خودش را از وجود حوادث احتمالی اظهار مینماید. این جملات نشان میدهد که حضرت یعقوب به عنوان یک پدر نسبت به این حق فرزندش آگاهی داشته واز آن استقبال کرده است. آیه مورد نظر چنین است: "أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحََفِظُونَ." 19. سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاریها: در آیات 18 و 83 سورة یوسف، جمله یکسانی از حضرت یعقوبغ خطاب به فرزندانش نقل میشود. ایشان در برابر کوتاهی فرزندان در مراقبت از حضرت یوسف (آیه 18) و برادرش بنیامین (آیه 83) خطاب به آنها میگوید: "بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ"; چنین نیست که میگویید، بلکه نفس شما امری را به اشتباه برای شما آراسته است." گرچه داستانی که آنان برای کشته شدن حضرت یوسف ساخته بودند دروغ بود و جریانی را که دربارة بنیامین و سرقت جام به دست وی نقل میکردند حقیقت داشت (حداقل به خیال خودشان) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگی و اشتباه در تصمیمگیری شده بودند و امری را که نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنین شرایطی است که حضرت یعقوب تذکر لازم رابه آنها داده، با سرزنش آنان و مذمت کار نادرستشان وظیفه پدری خود را در برابرشان انجام میدهد. 20. پذیرش قول و تعهد فرزندان (حتی در مواردی که قبلاً تخلف کرده باشند): آیات 14 و 66 سوره یوسف از پیمانسپاری فرزندان حضرت یعقوب به ایشان خبر میدهد. آیه 14 دربارة تعهد آنان به مواظبت از یعقوب در برابر گرگها و آیه 66 دربارة پیمان آنها برای محافظت از جان بنیامین سخن میگوید. در هر دو مورد، حضرت یعقوبغ با قرار دادن شرایطی قول و تعهد فرزندان را میپذیرد; با این که در مرحلة دوم، سابقه بدقولی و پیمان شکنی نیز داشتهاند; امّا باز هم حضرت یعقوب قسم و پیمان آنها را میپذیرد. قرآن کریم با نقل این ماجرا، وظیفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پیمانهای فرزندان گوشزد میکند و بر تأثیر تربیتی این عمل در رشد و فضایل اخلاقی و اعتماد به نفس آنها صحه میگذارد. 21. امیدوار کردن فرزندان به حل مشکلات: هنگامیکه برادران حضرت یوسف ناامیدانه از یافتن آن حضرت و نجات بنیامین سخن میگفتند و همه چیز را از دست رفته میدیدند، حضرت یعقوبغ دوباره آنها را به مصر روانه کرد و از آنان خواست که از رحمت خدا نا امید نشوند که نا امیدی از رحمت بیکران الهی نشانه کفر و ناسپاسی است: "وَ لاَ تَاْیْ ?‹َسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُو لاَ یَاْیْ ?‹َسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلآ الْقَوْمُ الْکََفِرُونَ" (یوسف،87) این رفتار پسندیده حضرت یعقوب از وظیفه دایمی پدران در برابر فرزندان خود خبر میدهد. وظیفهای که طی آن والدین و به خصوص پدر باید با القای روح امید و کوچک نمایی مشکلات، فرزندان خود را در پیمودن راه پرپیچ و خم زندگی یاری رساند. 22. طلب بخشش گناهان (استغفار) برای فرزندان: دعای پدر و مادر بیش از هر کس دیگر در حق فرزندان مستجاب میشود. بنابر روایات متعدد، خداوند متعال با دعای پدر و مادر، گناهان بسیاری را از فرزندان میبخشد; از این رو والدین موظفند که در صورت مشاهده آثار پشیمانی و توبه در رفتار و گفتار فرزندان برای آنان استغفار کرده، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آیات 97 و 98 سوره یوسف درباره تقاضای برادران یوسف از پدر برای استغفار و پذیرش آن از سوی حضرت یعقوب حکایت میکند. فرزندان وظیفه دارند احترام والدین را رعایت کنند، حتی اگر آنان حقوق فرزندان را رعایت نکنند. قرآن کریم میفرماید: "وَ قَضَیَ رَبُّکَ أَلآ تَعْبُدُوَّاْ إِلآ َّ إِیَّاهُ وَبِالْوَ َلِدَیْنِ إِحْسََنًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ کِلاَ هُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا;(اسرأ،23) و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید. اگر یکی از آنان یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسیدند با آنان حتی "اوف" مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنان سخنی شایسته بگوی." امام صادقدر تفسیر این آیه میفرماید: اگر تو را به تنگ آوردند به آنان اوف مگو و اگر تو را زدند با آنان درشتی مکن و به آنان بگو: خدا شما را بیامرزد. این سخن کریمانه و محترمانه است. (کافی، ج 2، ص 157.) به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 488/400008)
1.برخی از کارها برطبق سرشت و طبع آدمی است; اگر چنین کارهایی در شریعت اسلامی واجب باشد، تنها بیان وجوب آن کفایت میکند و نیازی به ترغیب و تشویق بر انجام آن نیست.
2. حقوق معمولاً متقابل است. اگر ما بر دیگری حق داشته باشیم، دیگری هم بر ما حقی دارد. مثلاً اگر ما بر حاکمان حقی داریم و آنان مکلفند این حقوق را رعایت کنند، آنان هم بر ما حقوقی دارند که ما باید رعایت کنیم.
با توجه به این دو مقدمه، در پاسخ عرض میشود: حقوق فرزندان و والدین متقابل است; هم والدین بر فرزندان حقوقی دارند که باید فرزندان رعایت کنند و هم فرزندان بر والدین حقوقی دارند که والدین باید رعایت کنند. (قال علی7: "ان للولد علی الوالد حقاً و ان للوالد علی الولد حقاً")(نهج البلاغه، حکمت 399.) در مورد والدین به ترغیب و تشویق در رعایت حقوق فرزندان نیاز نیست، زیرا انجام آنها برطبق سرشت و طبع والدین است. فرزندان پارة تن والدین هستند و والدین حتی در مواردی تا پای جان از فرزندان نگهداری و محافظت میکنند. امّا در مورد فرزندان به ترغیب و تشویق در رعایت حقوق والدین نیاز است. نگهداری پدر و مادر پیری که پر توقع شده، اخلاقش تند گشته و... بر طبق طبع و میل فرزند نیست، لذا باید فرزندان را به رعایت حقوق والدین ترغیب و تشویق نمود. از این رو، در هشت آیه قرآن احسان و نیکی به والدین تکرار و تأکید شده است (بقره، 83;نسأ،36;انعام ،151;اسرأ،23; لقمان ،14; مریم ،14; عنکبوت ،8; احقاف ،15)
برخی از حقوق فرزندان بر والدین عبارتست از:
1. تابعیت خانوادگی; باید والدین نسبت به فرزندی نوزاد اعتراف و اقرار کنند.
قال رسول الله9: من حق الولد علی والده ان لا یجحد نسبه; از حقوق فرزند بر پدر این است که نسبت فرزندی او را انکارنکند.(کنزالعمال، متقی هندی، ج 16، ص 473، حدیث 45512، مؤسسة الرسالة، بیروت.)
امام سجاد7می فرماید: حق فرزندت بر تو این است که بدانی او از تو به وجود آمده است و در نیک و بد زندگی وابسته به تو است.(تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص 263، دفتر انتشارات اسلامی.)
2. تأمین امنیّت شخصی و اجتماعی فرزند; نباید فرزند به خاطر این که دختر است یا از جهت فقر اقتصادی کشت. همان گونه که اعراب جاهلی این چنین میکردند. "وَ لاَ تَقْتُلُوَّاْ أَوْلََدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلََقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُم...;(اسرأ،31) و از بیم تنگدستی فرزندان خود رامکشید، ماییم که به آنان و شما روزی میبخشیم..." و آیههای، انعام; 58 و 59، نحل; 12، ممتحنه .
3. انتخاب نام شایسته; امام کاظممیفرماید: نخستین احسان و نیکی که پدر در حق فرزندش روا میدارد، انتخاب نام زیبا برای اوست، پس لازم است هر یک از شما نام نیکو برای فرزند خود انتخاب کند.(کافی، ثقة الاسلام کلینی، ج 6، ص 18، دارالکتب الاسلامیة.)
4. دو سال نوزاد را شیر مادر دادن: "وَالْوَ َلِدَ َتُ یُرْضِعْنَ أَوْلََدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْن...;(بقره،233) مادران، فرزندان خود را تا دوسال تمام شیر بدهند..."
5. تربیت و آموزش: حضرت امیرالمؤمنینمیفرماید: حق فرزند بر پدر آن است که نام نیکو بر فرزند نهد، او را خوب تربیت کند و به او قرآن بیاموزد.(نهج البلاغه، ترجمة محمّد دشتی، حکمت 399.)
6. محبت و مهرورزی نسبت به کودکان ; پیامبراسلاممی فرماید: کودکان را دوست بدارید و آنان را مورد لطف و رحمت قرار دهید.(کافی، ج 6، ص 49.)
7. انتخاب همسر برای فرزند; "وَ أَنکِحُواْ الاْ ?َیََمَیَ مِنکُمْ وَ الصََّلِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَآغکُم...;(نور،32) بیهمسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید..."(جهت آگاهی بیشتر ر.ک: بهرام محمدیان، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، انتشارات انجمن اولیا و مربیان.)
8. وجوب حفظ جان فرزند و حرمت کشتن او به خصوص به علت فقر:
"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلََدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلََقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً; (اسرأ، 31) از بیم تنگدستی فرزند خود را نکشید; ماییم که به آنها و شما روزی میبخشیم; آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است."
9. تلاش برای نجات فرزندان از خطرهای جانی و اخلاقی:
"وَنَادَیَ نوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَبُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلاَ تُکُن مَعَ الْکََفِرِینَ; (هود، 42) آن کشتی ایشان را در میان موجی کوهآسا میبرد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ زد ای! پسرک من با من سوار شو و با کافران مباش."
در حالی که سیل همه جا را فرا گرفته حضرت نوحغ درکشتی نجات بود، یک لحظه از وضعیت فرزندش غافل نشد و برای نجات جسم او از غرق شدن و جان او از کفر خطاب به او آیه ذکر شده را بیان فرمود.
10. مراقبت بر نماز خواندن فرزندان:
"وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا; (طه، 132) خانواده ]زن و فرزندان[ خود را به نماز فرمان بده و خود برآن شکیبا باش."
"یََبُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ; (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت: پسرم نماز را به پادار."
11. اصلاح و رشد گرایشهای اعتقادی فرزند با پند و اندرز:
حضرت لقمان برای انجام دادن وظایف اعتقادی خود در برابر فرزندش نکات مهمی دربارة توحید الهی و معاد برای او بیان میکند; از جمله میفرماید:
"وَ إِذْ قَالَ لُقْمََنُ لاِ بْنِهِی وَ هُوَ یَعِظُهُو یََبُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ; (لقمان، 13) هنگامیکه لقمان به پسر خویش در حالی که او را اندرز میداد گفت:ایپسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است."
همچنین آیه 16 همین سوره دربارة مسئله معاد و بازگشت انسانها و اعمالشان به سوی خداست.
12. آموزش احکام شرعی:
"یََبُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَیَ مَآ أَصَابَکَ; (لقمان، 17) ای پسرک من، نماز را به پایدار و به کار پسندیده امر کن و ازکار ناپسند و حرام نهی نما و بر آسیبی که بر تو وارد میشود صبر کن."
در این آیه، حضرت لقمان فرزندش را با وظایف و احکام فردی و اجتماعی آشنا مینماید.
13. آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی:
حضرت لقمان در آیات 18 و 19 سورة لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد میکند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحیات اخلاقی فرزندش آشکار میسازد:
نسبت به مردم بیاعتنا نباش وروی از آنان مگردان: "لاتصعِّر خدّکَ للناس"
مغرورانه بر روی زمین راه مرو: "و لا تمش فی الارض مرحا"
در راه رفتن اعتدال را رعایت کن: " و اقصد فی مشیک"
در سخن گفتن نیز اعتدال را رعایت کن و با صدای بلند حرف مزن: " و اغضض من صوتک"
14. مشورت کردن با فرزندان و توجه به دیدگاههای آنان:
پس از آنکه حضرت موسیغ از مجازات فرعون میگریزد و به قریه حضرت شعیبغ میرسد، به دختران آن حضرت در بالا کشیدن آب از چاه کمک میکند. آنگاه یکی از دختران حضرت شعیب، داستان را برای پدر تعریف میکند. بدین سبب آن حضرت، موسی را به خانه دعوت میکند و سپس با دختران جوان خود مشورت میکند که با این جوان چه رفتاری کنیم؟قرآن سخن یکی از دختران را چنین نقل میکند:
"قَالَتْ إِحْدَغهُمَا یَََّأَبَتِ اسْتَ ?‹ْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَ ?‹ْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاْ ?َمِینُ; (قصص، 26) یکی از دو دختر گفت:ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام میکنی، هم نیرومند و هم در خور اعتماد است."
حضرت شعیب(ع)، پیشنهاد دخترش را میپذیرد.
این قطعه از داستان، قرآنی نشان میدهد که چگونه حضرت شعیب با آنکه خود پیامبربود و میتوانست بهترین تصمیم را بگیرد، به دختران خود شخصیت داد و با مشورت آنان، دربارة حضرت موسیغ تصمیم گرفت.
15. پرهیز از افراط در محبت:
"یَََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تُلْهِکُمْ أَمْوَ َلُکُمْ وَ لاَ َّ أَوْلََدُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَ َلِکَ فَأُوْلَغکَ هُمُ الْخََسِرُونَ; (منافقون، 9) ای کسانی که ایمان آوردهاید! مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل گرداند و هر کسی چنین کند از زیان کاران است."
این آیه، مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند که از یاد خدا غافل شوند، برحذر میدارد.
16. توجه به آینده فرزندان و امنیت آنها:
"وَ إِذْ قَالَ إِبْرَ َهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هََذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الاْ ?َصْنَامَ; (ابراهیم، 35) یاد کن هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا این شهر را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دوردار."
این آیه نگرانی حضرت ابراهیمرا از آینده فرزندانش بیان میکند. وی از خداوند برای فرزندانش امنیت، سلامت جسمی و اخلاقی را درخواست میکند.
17. برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونهایکه او اسرار خود را به آنها بگوید:
آیه چهارم سورة یوسف از روابط بسیار نزدیک و صمیمانه حضرت یوسف با پدرشحکایت میکند; به گونهای که حضرت یوسف خواب عجیب و پر رمز و راز خود را تنها برای پدرش نقل میکند. "إِذْ قَالَ یُوسُفُ لاِ ?َبِیهِ یَََّأَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سََجِدِینَ" حق بازی و سرگرمی; امام صادقمی فرماید: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازی بپردازد.(وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 15، ص 194، دارالکتب الاسلامیة.)
18. فراهم آوردن زمینه مناسب برای بازی و گردش فرزندان:
هنگامیکه بردران حضرت یوسف از پدرشان درخواست میکنند که آن حضرت را به بازی و گردش (یرتع و یلعب) ببرند پدر، آنان را از این کار منع نمیکند; تنها نگرانی خودش را از وجود حوادث احتمالی اظهار مینماید. این جملات نشان میدهد که حضرت یعقوب به عنوان یک پدر نسبت به این حق فرزندش آگاهی داشته واز آن استقبال کرده است. آیه مورد نظر چنین است:
"أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحََفِظُونَ."
19. سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاریها:
در آیات 18 و 83 سورة یوسف، جمله یکسانی از حضرت یعقوبغ خطاب به فرزندانش نقل میشود. ایشان در برابر کوتاهی فرزندان در مراقبت از حضرت یوسف (آیه 18) و برادرش بنیامین (آیه 83) خطاب به آنها میگوید: "بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ"; چنین نیست که میگویید، بلکه نفس شما امری را به اشتباه برای شما آراسته است."
گرچه داستانی که آنان برای کشته شدن حضرت یوسف ساخته بودند دروغ بود و جریانی را که دربارة بنیامین و سرقت جام به دست وی نقل میکردند حقیقت داشت (حداقل به خیال خودشان) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگی و اشتباه در تصمیمگیری شده بودند و امری را که نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنین شرایطی است که حضرت یعقوب تذکر لازم رابه آنها داده، با سرزنش آنان و مذمت کار نادرستشان وظیفه پدری خود را در برابرشان انجام میدهد.
20. پذیرش قول و تعهد فرزندان (حتی در مواردی که قبلاً تخلف کرده باشند):
آیات 14 و 66 سوره یوسف از پیمانسپاری فرزندان حضرت یعقوب به ایشان خبر میدهد. آیه 14 دربارة تعهد آنان به مواظبت از یعقوب در برابر گرگها و آیه 66 دربارة پیمان آنها برای محافظت از جان بنیامین سخن میگوید. در هر دو مورد، حضرت یعقوبغ با قرار دادن شرایطی قول و تعهد فرزندان را میپذیرد; با این که در مرحلة دوم، سابقه بدقولی و پیمان شکنی نیز داشتهاند; امّا باز هم حضرت یعقوب قسم و پیمان آنها را میپذیرد.
قرآن کریم با نقل این ماجرا، وظیفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پیمانهای فرزندان گوشزد میکند و بر تأثیر تربیتی این عمل در رشد و فضایل اخلاقی و اعتماد به نفس آنها صحه میگذارد.
21. امیدوار کردن فرزندان به حل مشکلات:
هنگامیکه برادران حضرت یوسف ناامیدانه از یافتن آن حضرت و نجات بنیامین سخن میگفتند و همه چیز را از دست رفته میدیدند، حضرت یعقوبغ دوباره آنها را به مصر روانه کرد و از آنان خواست که از رحمت خدا نا امید نشوند که نا امیدی از رحمت بیکران الهی نشانه کفر و ناسپاسی است: "وَ لاَ تَاْیْ ?‹َسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُو لاَ یَاْیْ ?‹َسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلآ الْقَوْمُ الْکََفِرُونَ"
(یوسف،87)
این رفتار پسندیده حضرت یعقوب از وظیفه دایمی پدران در برابر فرزندان خود خبر میدهد. وظیفهای که طی آن والدین و به خصوص پدر باید با القای روح امید و کوچک نمایی مشکلات، فرزندان خود را در پیمودن راه پرپیچ و خم زندگی یاری رساند.
22. طلب بخشش گناهان (استغفار) برای فرزندان:
دعای پدر و مادر بیش از هر کس دیگر در حق فرزندان مستجاب میشود. بنابر روایات متعدد، خداوند متعال با دعای پدر و مادر، گناهان بسیاری را از فرزندان میبخشد; از این رو والدین موظفند که در صورت مشاهده آثار پشیمانی و توبه در رفتار و گفتار فرزندان برای آنان استغفار کرده، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آیات 97 و 98 سوره یوسف درباره تقاضای برادران یوسف از پدر برای استغفار و پذیرش آن از سوی حضرت یعقوب حکایت میکند.
فرزندان وظیفه دارند احترام والدین را رعایت کنند، حتی اگر آنان حقوق فرزندان را رعایت نکنند. قرآن کریم میفرماید: "وَ قَضَیَ رَبُّکَ أَلآ تَعْبُدُوَّاْ إِلآ َّ إِیَّاهُ وَبِالْوَ َلِدَیْنِ إِحْسََنًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ کِلاَ هُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا;(اسرأ،23) و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید. اگر یکی از آنان یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسیدند با آنان حتی "اوف" مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنان سخنی شایسته بگوی."
امام صادقدر تفسیر این آیه میفرماید: اگر تو را به تنگ آوردند به آنان اوف مگو و اگر تو را زدند با آنان درشتی مکن و به آنان بگو: خدا شما را بیامرزد. این سخن کریمانه و محترمانه است.
(کافی، ج 2، ص 157.)
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 488/400008)
- [سایر] در قرآن چنین مطلبی آمده که انسانها به خصوص همسر و فرزندان انسان، در سرای آخرت در بهشت، یا جهنم با هم هستند؟ آیا همدیگر را می شناسند؟
- [سایر] آیا درباره بهشت «شداد»، در قرآن مجید مطلبی ذکر شده است؟
- [سایر] آیا در قرآن مطلبی راجع به انتظار ظهور امام زمان و خصوصیات منتظران واقعی آمده است؟
- [سایر] آیا در تفسیر کشف الاسرار خواجه عبد الله انصاری، مطلبی در مورد تحریف قرآن نوشته شده است؟
- [سایر] آیا در تفسیر کشف الاسرار خواجه عبد الله انصاری، مطلبی در مورد تحریف قرآن نوشته شده است؟
- [سایر] آیا در قرآن راجع به بزرگنمایی و کوچکنمایی مسائل، مطلبی وجود دارد؟
- [سایر] آیا در قرآن از اختراعات امروزی مانند برق و... مطلبی آمده است؟
- [سایر] آیا در باره علت دفن انسان پس از مرگ مطلبی در قرآن آمده است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم دربارة شادی و نشاط مطلبی آمده است؟
- [سایر] آیا در قرآن مطلبی در رابطه با احترام به فرزند داریم؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر تمام فرزندان میت قبل از او مرده باشند فرزندان آنها (نوه ها) از متوفی ارث می برند. نحوه ارث بردن به این صورت است که فرض می شود فرزندان میت زنده هستند و سهم هر یک را طبق مسائل قبل معین نموده و بین فرزندان آنها تقسیم می کنیم مثلا اگر میت یک پسر و یک دختر داشته است 32 اموال میت به فرزندان پسر او می رسد (هر چند یک دختر باشد) و 31 اموال او به فرزندان دختر او می رسد (هرچند پسر باشند).
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که برای اثبات مطلبی قسم می خورند اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره است، ولی اگر مجبور شود که برای نجات خود یا مسلمانان دیگری از شر ظالمی قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاه واجب می شود و این نوع قسم خوردن که برای اثبات مطلبی است غیر از قسمی است که در مسائل پیش گفته شد که برای انجام کار یا ترک کاری بود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر عمو و عمّه و دایی و خاله خود میّت و فرزندان آنان و اولادِ فرزندان آنان وجود نداشته باشند، عمو و عمّه و دایی و خاله پدر و مادر میّت ارث میبرند و اگر اینها نباشند، فرزندان آنها ارث میبرند و اگر اینها هم نباشند، عمو و عمّه و دایی و خاله جد و جدّه میّت و اگر اینها نباشند، فرزندان آنها ارث میبرند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر هیچیک از عمو وعمه و دایی. خاله میت زنده نباشند فرزندان آنان جایگزین آنها شده و سهم الارث آنها را بر فرض اینکه پدرشان زنده باشد می برند منتهی فرزندان عمو وعمه سهم خود رابه نحوی تقسیم می کنند که هر پسر دو برابر دختر ارث ببرد اما بین فرزندان دایی و خاله مال بالسویه تقسیم می شود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت عمو و عمّه و دایی و خاله نداشته باشد، مقداری که به عمو و عمّه میرسد، به فرزندان آنان و مقداری که به دایی و خاله میرسد، به فرزندان آنان داده میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر فرزندان خواهر و برادر هم قبل از متوفی مرده باشند نوه های آنها از متوفی ارث می برند ولی باید توجه داشت که تا یک نفر از فرزندان خواهر وبرادر زنده باشند نوه ها ارث نمی برند.
- [آیت الله سبحانی] فرزندان کافر بسان خود او محکوم به نجاست هستند، مگر فرزند ممیّزی که به اسلام اعتراف کند. و فرزندان مسلمان هرچند تنها پدرش مسلمان باشد پاک هستند ولی اگر تنها مادر، مسلمان باشد احتیاط اجتناب است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از روزهدار بپرسند که آیا پیغمبر چنین مطلبی فرمودهاند و او جایی که در جواب باید بگوید نه، عمداً بگوید بلی، یا جایی که باید بگوید بلی، عمداً بگوید نه، روزهاش باطل میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که برای اثبات مطلبی قسم می خورند اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره است، ولی اگر مجبور شود که برای نجات خود یا مسلمانان دیگری از شر ظالمی قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاه واجب می شود و این نوع قسم خوردن که برای اثبات مطلبی است غیر از قسمی است که در مسائل پیش گفته شد که برای انجام کار یا ترک کاری بود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر هیچیک از عمو وعمه و دایی و خاله و فرزندان آنان زنده نباشند عمو و عمه ودایی و خاله پدر یا مادر میت از او ارث می برند واگر اینها هم زنده نباشند فرزندان آنان ارث می برند.