عزیز حقیقی و مستقل تنها ذات پاک خداوند است و فقط در باره ی او به طور حقیقت می توان گفت :{ هو العزیز }. به جز خداوند ، هر موجودی هر بهره ای از عزت و شکوه دارد ، از عزت الهی سر چشمه گرفته و عزتش عاریه ای و غیر اصیل است و در معرض تزلزل و فنا قرار دارد . انبیا و اولیا نیز از این قاعده استثنا نبوده وعزت و عظمت آنها بر گرفته از عزت الهی و وابسته به آن است . پس این فراز از سخن علی - ع - که هر عزیزی غیر از خداوند را ذلیل و خوار می شمرد یعنی انسان منهای خدا ذلیل است وبا ارتباط با خدا عزت می یابد.نظر به عزت مستقل و غیر وابسته و بالذات دارد و از این جهت خدا ، یگانه عزیز در عالم وجود است . توجه به عزت و عظمت الهی و آگاهی از بی کرانگی و بی حد بودن آن ، بندگان پاک و برگزیده او را به کرنش و خضوع و احساس ذلت و حقارت وا داشته و موجب گشته که در برابر آن عزیز مطلق خود را ذلیل مطلق و محض ببینند و همین درک واحساس و آگاهی را مایه ی عزت و عظمت و آبروی خود بدانند . اتفاقا همه کمالات و عظمت و قدرت انبیا و اولیا در احساس ذلت و کوچکی در برابر خداوند ناشی می گردد و در یک کلمه همه بزرگی و سرافرازی و معجزات و کرامات آنها ثمره عبودیت و عبد دانستن خود است و هیچ افتخاری برای آنها برتر و بالاتر از بندگی و احساس نیاز و وابستگی به ذات پاک ربوبی نیست . عبد بو دن یعنی خود را فقیر محض و بدون دارایی و اختیار و خدا را مالک مطلق و صاحب اختیار ودارایی خود دانستن . معرفت به خدا و درک جلال و عظمت او بندگان برگزیده اش راخاشع و خاضع و خاکسار کرده و در عین حال همین احساس ذلت و حقارت در برابر کبریایی حق تعالی به آ نها عظمت و قدرت بخشیده زیرا خداوند کانون قدرت و عظمت است و هر چه بنده ای به این کانون بیکران کمال و علم و قدرت نزدیک تر باشد و اتصال و ارتباط بیش تری با او داشته باشند ، احساس قدرت و عظمت در آنها بیش تر و عمیق تر است . امیر المومنین - ع - در مناجات خود با خداوند می گوید : الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا انت کما احب فاجعلنی کماتحب، یعنی : خدایا این عزت برای من کافی است که بنده تو باشم و این افتخار مرا بس که تو پروردگارم باشی ؛ تو همان گونه ای که من دوست دارم ، پس مرا آن گونه قرار ده که دوست داری . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100101338)
عزیز حقیقی و مستقل خداوند است یعنی چه؟
عزیز حقیقی و مستقل تنها ذات پاک خداوند است و فقط در باره ی او به طور حقیقت می توان گفت :{ هو العزیز }. به جز خداوند ، هر موجودی هر بهره ای از عزت و شکوه دارد ، از عزت الهی سر چشمه گرفته و عزتش عاریه ای و غیر اصیل است و در معرض تزلزل و فنا قرار دارد .
انبیا و اولیا نیز از این قاعده استثنا نبوده وعزت و عظمت آنها بر گرفته از عزت الهی و وابسته به آن است . پس این فراز از سخن علی - ع - که هر عزیزی غیر از خداوند را ذلیل و خوار می شمرد یعنی انسان منهای خدا ذلیل است وبا ارتباط با خدا عزت می یابد.نظر به عزت مستقل و غیر وابسته و بالذات دارد و از این جهت خدا ، یگانه عزیز در عالم وجود است .
توجه به عزت و عظمت الهی و آگاهی از بی کرانگی و بی حد بودن آن ، بندگان پاک و برگزیده او را به کرنش و خضوع و احساس ذلت و حقارت وا داشته و موجب گشته که در برابر آن عزیز مطلق خود را ذلیل مطلق و محض ببینند و همین درک واحساس و آگاهی را مایه ی عزت و عظمت و آبروی خود بدانند . اتفاقا همه کمالات و عظمت و قدرت انبیا و اولیا در احساس ذلت و کوچکی در برابر خداوند ناشی می گردد و در یک کلمه همه بزرگی و سرافرازی و معجزات و کرامات آنها ثمره عبودیت و عبد دانستن خود است و هیچ افتخاری برای آنها برتر و بالاتر از بندگی و احساس نیاز و وابستگی به ذات پاک ربوبی نیست . عبد بو دن یعنی خود را فقیر محض و بدون دارایی و اختیار و خدا را مالک مطلق و صاحب اختیار ودارایی خود دانستن .
معرفت به خدا و درک جلال و عظمت او بندگان برگزیده اش راخاشع و خاضع و خاکسار کرده و در عین حال همین احساس ذلت و حقارت در برابر کبریایی حق تعالی به آ نها عظمت و قدرت بخشیده زیرا خداوند کانون قدرت و عظمت است و هر چه بنده ای به این کانون بیکران کمال و علم و قدرت نزدیک تر باشد و اتصال و ارتباط بیش تری با او داشته باشند ، احساس قدرت و عظمت در آنها بیش تر و عمیق تر است . امیر المومنین - ع - در مناجات خود با خداوند می گوید :
الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا انت کما احب فاجعلنی کماتحب، یعنی : خدایا این عزت برای من کافی است که بنده تو باشم و این افتخار مرا بس که تو پروردگارم باشی ؛ تو همان گونه ای که من دوست دارم ، پس مرا آن گونه قرار ده که دوست داری .
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100101338)
- [سایر] چه کنم یک مؤمن حقیقی آن گونه که خدا خواسته باشیم؟
- [سایر] انسان نهایت چیزی که در مورد خداوند عزیز می داند چیست؟
- [سایر] چگونه عشق به خدا مؤثر می شود؟ و عاشق حقیقی می شویم؟
- [سایر] چرا با این که انسان نیز مثل سایر مخلوقات تجلی خدا و جلوه ای از او است، با این حال خود را مستقل از خدا ادراک می کند؟
- [سایر] می خواهم عاشق حقیقی و واقعی باشم، نشانه های عشق حقیقی کدام است؟
- [سایر] قرآن حقیقی ؟
- [سایر] سلام دوست عزیز میخواستم یک چیزی را بدونم چرا خدا یکی است یا جهان قبل از خلقت چگونه بوده چگونه خدا به فکر افرینش جهان افتاد نمی دونم چندمی هستمکه این سوال را می کن
- [سایر] دارایی حقیقی چیست؟
- [سایر] علم حقیقی چیست؟
- [سایر] عشق حقیقی چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 44 شخصیتهای حقیقی و حقوقی هر دو مالک می شوند و می توانند طرف معامله واقع گردند، بنابراین هر مؤسسه خیریه یا انتفاعی که تأسیس گردد و دارای شخصیت حقوقی شود، با اشخاص حقیقی از این نظر تفاوت نمی کند.
- [امام خمینی] سفته حقیقی را اگر کسی از بدهکار بگیرد که با دیگری معامله کند به مبلغی کمتر، حرام و باطل است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر روزه دار جماع حرام کند و بعد با حلال خود جماع نماید بنابر احتیاط واجب برای هر کدام کفّاره مستقل واجب است.
- [آیت الله بهجت] در موقع اعلان بعضی از اوصاف مال پیدا شده را میگوید که تا حدودی آن را بشناساند و بعضی دیگر را نمیگوید تا مالک حقیقی را بشناسد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگام خواندن صیغه معامله باید دو طرف قصد انشاء داشته باشند یعنی مقصودشان از گفتن این دو جمله خرید و فروش باشد، همچنین در جایی که داد و ستد عملی جانشین صیغه لفظی می شود باید قصد انشاء وجود داشته باشد. ضمناً شخصیّتهای حقیقی و حقوقی هر دو مالک می شوند و می توانند طرف معامله واقع گردند، بنابراین هر موسّسه خیریّه یا انتفاعی که تأسیس گردد و دارای شخصیّت حقوقی شود، با اشخاص حقیقی از این نظر تفاوت نمی کند.
- [آیت الله مظاهری] کسی که میخواهد قسمت شریک را از خریدار بگیرد باید قیمت آن را به همان مقداری که او خریده است بپردازد، خواه قیمت حقیقی آن قسمت همان مقدار باشد یا نه.
- [امام خمینی] سفته دو قسم است: اول: سفته حقیقی که شخص بدهکار در مقابل بدهی خود، سفته بدهد، دوم: سفته دوستانه که شخص به دیگری میدهد بدون آن که در مقابلش بدهکاری داشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی سفته حقیقی را از بدهکار بگیرد تا با دیگری به مبلغی کمتر مبادله کند، اگر به صورت قرض باشد، حرام و باطل است و اگر به صورت معامله و خرید و فروش باشد، جایز است.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه زنی بچّهای را شیر دهد آن بچّه به حکم بچّه حقیقی آن زن و شوهر آن زن است، بنابراین فرزندان آن زن به منزله خواهر و برادر آن بچّه محسوب میشوند، و برادرش دایی و خواهر او خاله و برادر آن مرد عمو و خواهرش عمه او، و به طور کلی هر کس بر فرزندان حقیقی آن مرد و زن محرم میباشد بر این بچّه نیز محرم میشود، بنابراین پدر آن بچّه نمیتواند با دخترهایی که از زن شیر دهنده و شوهر اوست ازدواج کند، (زیرا خواهرهای دختر او محسوب میشوند).
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی دو نفر را با هم وصیّ کند، چنانچه یکی از آنها بمیرد یا از شرایط لازم برای وصیّ (که در مسأله 2713 گذشت) بیفتد، مثلاً دیوانه شود، اگر وصیّتکننده به متعدّدبودن وصیّ به طور مستقل نظر داشته باشد، حاکم شرع یک نفر را به جای او معیّن میکند و اگر هر دو بمیرند یا از شرایط بیفتند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معیّن میکند، ولی اگر متعدّد بودن وصیّ به طور مستقل در نظر وصیّتکننده نبوده، بلکه مثلاً به خاطر متعدّدبودن فرزندان خود برای جلوگیری از نزاع و دشمنی همه را وصیّ قرار داده باشد، با مرگ یکی یا از شرایط افتادن وی، شخص دیگری به جای وی جایگزین نمیشود.