رسول خدا) فرمود: (هر که من مولای اویم این (علی) مولای اوست. خدایا دوستبدار آنکه او رادوستبدارد و دشمن دار هر که او را دشمن دارد.) شیعه ماهیت حادثه غدیر خم و سخنان پیامبر اکرم(ص) را نصی صریح و قاطع بر امامت حضرت علی(ع) میداند. در نگاه شیعیان، قرائن و شواهد به گونهای است که هرگز نمیتوان تنها دوستی و محبت علی(ع) را رهاورد غدیر دانست. البتّه شیعه ادله بیشمار دیگری نیز دارد. دلیلها و قرائنی که بر درستی دیدگاه شیعه در مسأله غدیر گواهی میدهد، عبارت است از: 1- معنای ولایت: لغت شناسان کلمه ولایت را سرپرستی، عهدهداری امور، سلطه، استیلاء، رهبری و زمامداری معنا کردهاند. معنای این کلمه و برخی از مشتقاتش در کتابهای لغت اهل سنت چنین است: الف) المفردات: (وِلایت یعنی یاری کردن و وَلایت یعنی، زمامداری و سرپرستی امور و گفته شده است که وِلایت و وَلایت مانند دِلالت و دَلالت است و حقیقت آن (سرپرستی) است. ولی و مولی نیز در همین معنا به کار میرود.)1 ب) النهایه: (ولیّ یعنی یاور... و هر کس امری را بر عهده گیرد، مولی و ولیّ آن است و از همین قبیل است، حدیث (من کنت مولاه فعلی مولاه...؛ و سخن عمر که به علی(ع) گفت: تو مولای هر مؤمنی شدی؛ یعنی ولیّ مؤمنان گشتی.)2 ج) الصحاح فی لغة العرب: (... هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد، ولیّ او است.)3 د) معجم مقاییس اللغة: (... هر کس زمام امر دیگری را به عهده گیرد، ولیّ او است.)4 با این سخن لغت شناسان، چگونه میتوان (من کنت مولاه فعلی مولاه) را به معنای (دوستی) صرف دانست و سرپرستی اجتماعی و زمامداری را از آن جدا ساخت؟! مگر نه این است که (ابن اثیر)، لغتشناس معروف، تصریح میکند کلمه (مولی) در روایت پیامبر (من کنت مولاه فعلیّ مولاه) و نیز سخن عمر در معنای سرپرستی به کار رفته است؟ 2- خطاب تند و قاطع پروردگار: اگر حادثه غدیر صرفاً برای اعلام دوستی حضرت علی(ع) بود، آن قدر اهمیت نداشت که خداوند به پیامبرش بگوید اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت الاهی را انجام ندادهای. خداوند میفرماید: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس ان اللّه لایهدی القوم الکافرین). این اخطار شدید اللحن به خوبی نشان میدهد که مسأله از این حرفها بالاتر است. البته محبت امیرالمؤمنین(ع) جایگاهی والا دارد و یکی از نشانههای ایمان است؛ ولی در این خطبه تنها (ولایت محبت) مراد نیست.6 3- ایمنی بخشیدن پروردگار: در آیه یاد شده خداوند پیامبر را ایمنی خاطر میبخشد و میفرماید: خداوند تو را در مقابل توطئههای مردم محافظت میکند؛ (واللّه یعصمک من الناس). این امر نشان میدهد مأموریت غدیر مسألهای مهم بود و پیامبر(ص) بیم داشت برخی بر اثر هواهای نفسانی به مقابله با آن برخاسته، توطئه کنند؟ آیا فقط اعلام دوستی حضرت علی(ع) چنین خوفی پدید میآورد؟ 4- گزینش مکان: پیامبر(ص) جحفه را که مکان انشعاب مسافران است، انتخاب کرد تا همگی قبل از انشعاب در سخنرانی آن حضرت حضور داشته باشند. افزون بر این، دستور داد کسانی که از آن مکان گذشتهاند، برگردند، و صبر کرد تا عقب ماندگان از راه برسند. همچنین دستور داد شاهدان به غایبان اطلاع دهند و این (نبأ عظیم) را به گوش همگان برسانند. این امور نشان میدهد مسأله برای امّت اسلامی فوق العاده مهم و حیاتی است؟ آیا عاقلانه است که پیشوای بزرگ مسلمانان در واپسین سخنرانیاش حج گزاران خسته و کوفته را گرد آورد و با این تأکیدات فراوان همه را به دوستی علی(ع) فرا خواند. 5- نزول آیه اکمال: پس از اجرای این مأموریت، آیه (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً) فرود آمد. این امر نشان میدهد مسأله از صرف محبت بالاتر بود. آیا میتوان گفت: فقط با دوستی حضرت علی(ع) - نه رهبری و پیشوایی آن حضرت - دین کامل میشود و خداوند اسلام را میپسندند؟! از سوی دیگر، اگر مسأله فقط دوستی و مودّت بود، قبلاً درباره آن آیه نازل شده، از این جهت نقصی در دین وجود نداشت. آیه (قل لا اسألکم علیه اجراً الا المودة فی القربی) پیشتر فرود آمده بود. پس آیه اکمال پیامی دیگر دارد.7 6- پیامبر(ص) در آن حادثه، به مسائل اعتقادی استشهاد و در کنار آنها مسأله ولایت را مطرح کرد. 7- پیامبر(ص) عترت را در کنار قرآن (ثقل اصغر) معرفی کرد. 8- پیامبر(ص) فرمود: قرآن و عترت از یکدیگر جدا نمیشوند و امت باید به هر دو چنگ زند. آیا صرف دوست داشتن قرآن کافی است یا باید از آن پیروی کرد و آن را پیشوای خود دانست؟ وحدت سیاق نشان میدهد در مورد اهل بیت(ع) نیز باید همینگونه رفتار کرد و آنان را سرمشق و پیشوای عملی خود قرار داد. 9- پیامبر(ص) به مسأله ایفای رسالت و سپس (اولویت) خود بر مؤمنان انگشت میگذارد و بلافاصله مسأله ولایت را طرح میکند. 10- پیامبر(ص) مسأله ولایت را سه یا چهار بار تکرار میکند. این همه تأکید برای چیست؟ 11- پیامبر(ص) بعد از این حادثه فرمود: (اللّه اکبر) بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی (بعد از من).8 نکته مهم در اینجا آن است که اگر مقصود از (ولایت) محبت باشد، قید (بعد از من)، زائد میشود؛ زیرا محبت حضرت علی(ع) به پس از مرگ پیامبر(ص) مقید نیست و بسیار مسخره مینماید، اگر منظور پیامبر(ص) آن باشد که بعد از رحلت من علی را دوست بدارید؛ چون محبت علی(ع) با حیات پیامبر(ص) قابل جمع است. پس رهبری امام علی(ع) مراد است؛ زیرا وجود دو پیشوا در یک زمان و در عرض هم ممکن نیست. 12- بعد از این ماجرا، مردم با حضرت علی(ع) بیعت کردند؛ مگر دوستی بیعت دارد؟ بیعت در لغت به معنای التزام به پیروی است. حتی ابوبکر و عمر نیز با آن حضرت بیعت کرده، گفتند: (بخّ بخّ لک یا علی، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن)9 13- همه حاضران در آن جلسه، از خطابه پیامبر(ص) مسأله (امامت و پیشوایی حضرت علی(ع)) را فهمیدند. بلافاصله (حسان بن ثابت انصاری) از پیامبر(ص) اجازه گرفته، اشعاری زیبا سرود و در یکی از ابیات آن از زبان پیامبر(ص) چنین گفت: قم یا علی فانّنی رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً ای علی، برخیز. خرسندم که تو بعد از من امام و هادی باشی. رسول خدا(ص) در برابر این شعر سکوت کرد. سکوت و عدم مخالفت پیامبر(ص) در برابر یک سخن یا رفتار، نزد همه مسلمانان حجت است. بنابراین، اگر مسأله غدیر معنایی جز امامت داشت، پیامبر(ص) سخنان (حسان بن ثابت) را تأیید نمیکرد و او را تشویق نمیفرمود. از سوی دیگر، چنانچه مراد رسول خدا امامت نبود، باید دیگر مسلمانان لب به اعتراض میگشادند و حسان بن ثابت را از چنین برداشتی باز میداشتند. 14- نکته بسیار جالب توجه دیگر، مسأله (جابر بن نضر) یا (حارث بن النعمان الفهری) است. در روایت چنین میخوانیم: این فرد، پس از انتشار سخن پیامبر(ص) در غدیر خم، نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: (ای محمد، از جانب خدا به ما گفتی شهادت دهیم که جز خدای یگانه پروردگاری نیست و شهادت دهیم که تو پیامبر خدایی و نماز بخوانیم و روزه بداریم و حج انجام دهیم و زکات بپردازیم. ما نیز همه اینها را پذیرفتیم؛ ولی به این حد بسنده نکردی، پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: (هر که من مولای اویم، علی مولای او است). اکنون بگو این سخن را از پیش خود گفتی، یا از جانب خدا؟ پیامبر(ص) فرمود: سوگند به آن که جز او خدایی نیست، این مطلب از سوی خداوند است. در این هنگام، به سوی اسبش شتافت و گفت: خدایا، اگر آنچه محمد(ص) میگوید حق است، بر ما سنگ ببار یا ما را به عذابی دردناک گرفتار ساز! هنوز به اسب خود نرسیده بود که سنگ بر سرش بارید؛ بر زمین افتاد و درگذشت. آنگاه این آیه نازل شد: (سأل سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع، من اللّه ذی المعارج.10) چه چیز در سخن پیامبر(ص) نهفته بود که آن مرد خیره سر برآشفت؟ آیا صرف دوستی، این همه لجبازی پدید میآورد؟ مسلماً مسأله فراتر از این بود؛ زیرا این شخص با علی دشمنی میورزید و میدید با این واقعه باید عمری تحت فرمان وی قرار گیرد. پس از سر بیخردی و کبر و کژاندیشی، مرگ و عذاب را بر ولایت مولای متقیان ترجیح داد.11 15- نکته مهم دیگر آن که، خود امیرمؤمنان در روز (شورا)، برای اثبات امامت خود، به حادثه غدیر استناد کرد. عامربن واثله میگوید: (در روز شورا با علی(ع) کنار در خانه ایستاده بودم و شنیدم که حضرت(ع) به آنان فرمود: برای شما دلیلی میآورم که هیچ کس نمیتواند بر آن خدشه وارد کند. سپس فرمود: ای جماعت! - آیا در میان شما کسی هست که پیش از من به یگانگی خداوند ایمان آورده باشد؟ گفتند: نه. - آیا در بین شما کسی برادری چون جعفر طیّار که با ملائک پرواز میکند، دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما عمویی چون حمزه، شمشیر خدا و رسول خدا(ص)، دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما همسری چون فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) و سرور زنان اهل بهشت دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما فرزندانی مانند حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما هست که به دستور قرآن پیش از نجوا با پیامبر(ص) صدقه داده باشد؟ گفتند: نه. - آیا در میان شما جز من کسی هست که پیامبر(ص) دربارهاش فرموده باشند: (من کنت مولاه فعلیٌ مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره، لیبلّغ الشاهد الغائب)؟ گفتند: نه.12 16- پس از اعلام ولایت امیرمؤمنان(ع)، پیامبر(ص) چنین دعا کرد: (اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه و احبّ من احبه...؛13 خدایا! آنکه علی را به ولایت برگزیند، تو ولیاش باش و آن که با او به عداوت در آید، با او دشمنی کن و دوست بدار آن که علی را دوست دارد....)اکنون به خوبی روشن میشود، اگر مقصود از ولایت محبت و دوستی باشد، دعای بعدی پیامبر: (و احبّ من احبّه) تکرار و لغو میشود. بنابراین، وجود هر دو سخن نشان میدهد اینها دو موضوع متفاوتند و ولایت چیزی برتر از محبت است؛ هر چند دوستی ولیّ از لوازم ولایت به شمار میآید. مسلمانان بعد از پیامبر اکرم(ص) به فرقههای مختلف تقسیم شدند. هر گروهی راهی خاص برگزید و تعالیم اسلام را طبق ذوق و سلیقه و تمایلات خویش تفسیر کرد. ما با مراجعه به گفتههای پیامبر(ص) و قرآن کریم در پی راه میگردیم. راستی در این جنجال و هیاهو باید چه راهی برگزید و تعالیم دین را از چه کسی فرا گرفت؟ با کمی تحقیق، در مییابیم پیامبر اکرم(ص) مردم را در سردرگمی رها نساخته و برای آنان راهی را مشخص کرده است. آن حضرت فرمود (من دو چیز گرانبها در بین شما میگذارم: قرآن و اهل بیت.) این کلام نورانی نشان میدهد پس از پیامبر باید در پی اهل بیت حرکت کرد تا در پیچ و خم افکار و عقاید و راههای گوناگون، اسیر گمراهی نشد. توصیه ما آن است، با مراجعه به کتابهای مستند و مفید، در این زمینه به تحقیق بپردازید تا حقیقت آشکار شود. در این مسیر میتوانید از کتابهای زیر استفاده کنید. - احقاق الحق، علامه شهید تستری - عبقات الأنوار، میرحامد حسین - الغدیر، علامه امینی - راه ما، راه و روش پیامبر ما، علامه امینی، ترجمه: موسوی همدانی - شیعه در اسلام، علامه طباطبایی - حقجو و حقشناس (ترجمه المراجعات)، علامه سید شرفالدین، ترجمه محمد رضا امامی - شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی - همراه با راستگویان، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - عبداللّه بن سبا، ج 1 - 3، علامه عسکری - نقش ائمه در احیای دین، ج 1 - 15، علامه عسکری - یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، علامه عسکری - نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسکری - امامت و رهبری، شهید مطهری - اندیشههای اسلامی در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 1 - 2، علامه عسکری، ترجمه: دکتر جلیل تجلیل - بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی - شیعه پاسخ میگوید، سید رضا حسینی نسب - فریب، صالح الوردانی - خاطرات مدرسه، سید محمد جواد مهری - سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی - آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - اهل سنت واقعی کیست؟، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - از آگاهان بپرسید، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - اهل بیت، کلید مشکلها، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری پینوشتها: 1. ج 1، ص 37 - 29. 2. المفردات الراغب، ص 570. 3. النهایة، لابن اثیر، ج 5، ص227. 4. الصحاح فی لغة العرب، ج 6، ص 2528. 5. معجم مقاییس اللغة، ج 6، ص 141. 6. مائده70 :5. 7. شوری23 :42. 8. شواهد التنزیل حسکانی، ج 1، ص 201 و 204؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج 1، ص 347. 9. البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 7، ص 350؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوالقربی، محب الدین طبری، ج 1، ص 67؛ المناقب، خوارزمی، ص 135. 10. معارج 70، آیات 3 - 1. 11. برای آگاهی بیشتر ر.ک: الغدیر - ج 1، ص 246 - 239. 12. برای آگاهی بیشتر ر.ک: الغدیر - ج 1، ص 213 - 159. 13. الغدیر، ج 1 ، ص 11. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100102385)
رسول خدا) فرمود: (هر که من مولای اویم این (علی) مولای اوست. خدایا دوستبدار آنکه او رادوستبدارد و دشمن دار هر که او را دشمن دارد.) شیعه ماهیت حادثه غدیر خم و سخنان پیامبر اکرم(ص) را نصی صریح و قاطع بر امامت حضرت علی(ع) میداند. در نگاه شیعیان، قرائن و شواهد به گونهای است که هرگز نمیتوان تنها دوستی و محبت علی(ع) را رهاورد غدیر دانست. البتّه شیعه ادله بیشمار دیگری نیز دارد. دلیلها و قرائنی که بر درستی دیدگاه شیعه در مسأله غدیر گواهی میدهد، عبارت است از:
1- معنای ولایت: لغت شناسان کلمه ولایت را سرپرستی، عهدهداری امور، سلطه، استیلاء، رهبری و زمامداری معنا کردهاند. معنای این کلمه و برخی از مشتقاتش در کتابهای لغت اهل سنت چنین است:
الف) المفردات: (وِلایت یعنی یاری کردن و وَلایت یعنی، زمامداری و سرپرستی امور و گفته شده است که وِلایت و وَلایت مانند دِلالت و دَلالت است و حقیقت آن (سرپرستی) است. ولی و مولی نیز در همین معنا به کار میرود.)1
ب) النهایه: (ولیّ یعنی یاور... و هر کس امری را بر عهده گیرد، مولی و ولیّ آن است و از همین قبیل است، حدیث (من کنت مولاه فعلی مولاه...؛ و سخن عمر که به علی(ع) گفت: تو مولای هر مؤمنی شدی؛ یعنی ولیّ مؤمنان گشتی.)2
ج) الصحاح فی لغة العرب: (... هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد، ولیّ او است.)3
د) معجم مقاییس اللغة: (... هر کس زمام امر دیگری را به عهده گیرد، ولیّ او است.)4
با این سخن لغت شناسان، چگونه میتوان (من کنت مولاه فعلی مولاه) را به معنای (دوستی) صرف دانست و سرپرستی اجتماعی و زمامداری را از آن جدا ساخت؟! مگر نه این است که (ابن اثیر)، لغتشناس معروف، تصریح میکند کلمه (مولی) در روایت پیامبر (من کنت مولاه فعلیّ مولاه) و نیز سخن عمر در معنای سرپرستی به کار رفته است؟
2- خطاب تند و قاطع پروردگار: اگر حادثه غدیر صرفاً برای اعلام دوستی حضرت علی(ع) بود، آن قدر اهمیت نداشت که خداوند به پیامبرش بگوید اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت الاهی را انجام ندادهای. خداوند میفرماید: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس ان اللّه لایهدی القوم الکافرین). این اخطار شدید اللحن به خوبی نشان میدهد که مسأله از این حرفها بالاتر است. البته محبت امیرالمؤمنین(ع) جایگاهی والا دارد و یکی از نشانههای ایمان است؛ ولی در این خطبه تنها (ولایت محبت) مراد نیست.6
3- ایمنی بخشیدن پروردگار: در آیه یاد شده خداوند پیامبر را ایمنی خاطر میبخشد و میفرماید: خداوند تو را در مقابل توطئههای مردم محافظت میکند؛ (واللّه یعصمک من الناس). این امر نشان میدهد مأموریت غدیر مسألهای مهم بود و پیامبر(ص) بیم داشت برخی بر اثر هواهای نفسانی به مقابله با آن برخاسته، توطئه کنند؟ آیا فقط اعلام دوستی حضرت علی(ع) چنین خوفی پدید میآورد؟
4- گزینش مکان: پیامبر(ص) جحفه را که مکان انشعاب مسافران است، انتخاب کرد تا همگی قبل از انشعاب در سخنرانی آن حضرت حضور داشته باشند. افزون بر این، دستور داد کسانی که از آن مکان گذشتهاند، برگردند، و صبر کرد تا عقب ماندگان از راه برسند. همچنین دستور داد شاهدان به غایبان اطلاع دهند و این (نبأ عظیم) را به گوش همگان برسانند. این امور نشان میدهد مسأله برای امّت اسلامی فوق العاده مهم و حیاتی است؟ آیا عاقلانه است که پیشوای بزرگ مسلمانان در واپسین سخنرانیاش حج گزاران خسته و کوفته را گرد آورد و با این تأکیدات فراوان همه را به دوستی علی(ع) فرا خواند.
5- نزول آیه اکمال: پس از اجرای این مأموریت، آیه (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً) فرود آمد. این امر نشان میدهد مسأله از صرف محبت بالاتر بود. آیا میتوان گفت: فقط با دوستی حضرت علی(ع) - نه رهبری و پیشوایی آن حضرت - دین کامل میشود و خداوند اسلام را میپسندند؟! از سوی دیگر، اگر مسأله فقط دوستی و مودّت بود، قبلاً درباره آن آیه نازل شده، از این جهت نقصی در دین وجود نداشت. آیه (قل لا اسألکم علیه اجراً الا المودة فی القربی) پیشتر فرود آمده بود. پس آیه اکمال پیامی دیگر دارد.7
6- پیامبر(ص) در آن حادثه، به مسائل اعتقادی استشهاد و در کنار آنها مسأله ولایت را مطرح کرد.
7- پیامبر(ص) عترت را در کنار قرآن (ثقل اصغر) معرفی کرد.
8- پیامبر(ص) فرمود: قرآن و عترت از یکدیگر جدا نمیشوند و امت باید به هر دو چنگ زند. آیا صرف دوست داشتن قرآن کافی است یا باید از آن پیروی کرد و آن را پیشوای خود دانست؟ وحدت سیاق نشان میدهد در مورد اهل بیت(ع) نیز باید همینگونه رفتار کرد و آنان را سرمشق و پیشوای عملی خود قرار داد.
9- پیامبر(ص) به مسأله ایفای رسالت و سپس (اولویت) خود بر مؤمنان انگشت میگذارد و بلافاصله مسأله ولایت را طرح میکند.
10- پیامبر(ص) مسأله ولایت را سه یا چهار بار تکرار میکند. این همه تأکید برای چیست؟
11- پیامبر(ص) بعد از این حادثه فرمود: (اللّه اکبر) بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی (بعد از من).8
نکته مهم در اینجا آن است که اگر مقصود از (ولایت) محبت باشد، قید (بعد از من)، زائد میشود؛ زیرا محبت حضرت علی(ع) به پس از مرگ پیامبر(ص) مقید نیست و بسیار مسخره مینماید، اگر منظور پیامبر(ص) آن باشد که بعد از رحلت من علی را دوست بدارید؛ چون محبت علی(ع) با حیات پیامبر(ص) قابل جمع است. پس رهبری امام علی(ع) مراد است؛ زیرا وجود دو پیشوا در یک زمان و در عرض هم ممکن نیست.
12- بعد از این ماجرا، مردم با حضرت علی(ع) بیعت کردند؛ مگر دوستی بیعت دارد؟ بیعت در لغت به معنای التزام به پیروی است. حتی ابوبکر و عمر نیز با آن حضرت بیعت کرده، گفتند: (بخّ بخّ لک یا علی، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن)9
13- همه حاضران در آن جلسه، از خطابه پیامبر(ص) مسأله (امامت و پیشوایی حضرت علی(ع)) را فهمیدند. بلافاصله (حسان بن ثابت انصاری) از پیامبر(ص) اجازه گرفته، اشعاری زیبا سرود و در یکی از ابیات آن از زبان پیامبر(ص) چنین گفت: قم یا علی فانّنی رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً ای علی، برخیز. خرسندم که تو بعد از من امام و هادی باشی. رسول خدا(ص) در برابر این شعر سکوت کرد. سکوت و عدم مخالفت پیامبر(ص) در برابر یک سخن یا رفتار، نزد همه مسلمانان حجت است. بنابراین، اگر مسأله غدیر معنایی جز امامت داشت، پیامبر(ص) سخنان (حسان بن ثابت) را تأیید نمیکرد و او را تشویق نمیفرمود. از سوی دیگر، چنانچه مراد رسول خدا امامت نبود، باید دیگر مسلمانان لب به اعتراض میگشادند و حسان بن ثابت را از چنین برداشتی باز میداشتند.
14- نکته بسیار جالب توجه دیگر، مسأله (جابر بن نضر) یا (حارث بن النعمان الفهری) است. در روایت چنین میخوانیم: این فرد، پس از انتشار سخن پیامبر(ص) در غدیر خم، نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: (ای محمد، از جانب خدا به ما گفتی شهادت دهیم که جز خدای یگانه پروردگاری نیست و شهادت دهیم که تو پیامبر خدایی و نماز بخوانیم و روزه بداریم و حج انجام دهیم و زکات بپردازیم. ما نیز همه اینها را پذیرفتیم؛ ولی به این حد بسنده نکردی، پسر عمویت را بر ما برتری دادی و گفتی: (هر که من مولای اویم، علی مولای او است). اکنون بگو این سخن را از پیش خود گفتی، یا از جانب خدا؟ پیامبر(ص) فرمود: سوگند به آن که جز او خدایی نیست، این مطلب از سوی خداوند است. در این هنگام، به سوی اسبش شتافت و گفت: خدایا، اگر آنچه محمد(ص) میگوید حق است، بر ما سنگ ببار یا ما را به عذابی دردناک گرفتار ساز! هنوز به اسب خود نرسیده بود که سنگ بر سرش بارید؛ بر زمین افتاد و درگذشت. آنگاه این آیه نازل شد: (سأل سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع، من اللّه ذی المعارج.10) چه چیز در سخن پیامبر(ص) نهفته بود که آن مرد خیره سر برآشفت؟ آیا صرف دوستی، این همه لجبازی پدید میآورد؟ مسلماً مسأله فراتر از این بود؛ زیرا این شخص با علی دشمنی میورزید و میدید با این واقعه باید عمری تحت فرمان وی قرار گیرد. پس از سر بیخردی و کبر و کژاندیشی، مرگ و عذاب را بر ولایت مولای متقیان ترجیح داد.11
15- نکته مهم دیگر آن که، خود امیرمؤمنان در روز (شورا)، برای اثبات امامت خود، به حادثه غدیر استناد کرد. عامربن واثله میگوید: (در روز شورا با علی(ع) کنار در خانه ایستاده بودم و شنیدم که حضرت(ع) به آنان فرمود: برای شما دلیلی میآورم که هیچ کس نمیتواند بر آن خدشه وارد کند. سپس فرمود: ای جماعت! - آیا در میان شما کسی هست که پیش از من به یگانگی خداوند ایمان آورده باشد؟ گفتند: نه. - آیا در بین شما کسی برادری چون جعفر طیّار که با ملائک پرواز میکند، دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما عمویی چون حمزه، شمشیر خدا و رسول خدا(ص)، دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما همسری چون فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) و سرور زنان اهل بهشت دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما فرزندانی مانند حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت دارد؟ گفتند: نه. - آیا کسی از شما هست که به دستور قرآن پیش از نجوا با پیامبر(ص) صدقه داده باشد؟ گفتند: نه. - آیا در میان شما جز من کسی هست که پیامبر(ص) دربارهاش فرموده باشند: (من کنت مولاه فعلیٌ مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره، لیبلّغ الشاهد الغائب)؟ گفتند: نه.12
16- پس از اعلام ولایت امیرمؤمنان(ع)، پیامبر(ص) چنین دعا کرد: (اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه و احبّ من احبه...؛13 خدایا! آنکه علی را به ولایت برگزیند، تو ولیاش باش و آن که با او به عداوت در آید، با او دشمنی کن و دوست بدار آن که علی را دوست دارد....)اکنون به خوبی روشن میشود، اگر مقصود از ولایت محبت و دوستی باشد، دعای بعدی پیامبر: (و احبّ من احبّه) تکرار و لغو میشود. بنابراین، وجود هر دو سخن نشان میدهد اینها دو موضوع متفاوتند و ولایت چیزی برتر از محبت است؛ هر چند دوستی ولیّ از لوازم ولایت به شمار میآید. مسلمانان بعد از پیامبر اکرم(ص) به فرقههای مختلف تقسیم شدند. هر گروهی راهی خاص برگزید و تعالیم اسلام را طبق ذوق و سلیقه و تمایلات خویش تفسیر کرد. ما با مراجعه به گفتههای پیامبر(ص) و قرآن کریم در پی راه میگردیم. راستی در این جنجال و هیاهو باید چه راهی برگزید و تعالیم دین را از چه کسی فرا گرفت؟ با کمی تحقیق، در مییابیم پیامبر اکرم(ص) مردم را در سردرگمی رها نساخته و برای آنان راهی را مشخص کرده است. آن حضرت فرمود (من دو چیز گرانبها در بین شما میگذارم: قرآن و اهل بیت.) این کلام نورانی نشان میدهد پس از پیامبر باید در پی اهل بیت حرکت کرد تا در پیچ و خم افکار و عقاید و راههای گوناگون، اسیر گمراهی نشد. توصیه ما آن است، با مراجعه به کتابهای مستند و مفید، در این زمینه به تحقیق بپردازید تا حقیقت آشکار شود. در این مسیر میتوانید از کتابهای زیر استفاده کنید. - احقاق الحق، علامه شهید تستری - عبقات الأنوار، میرحامد حسین - الغدیر، علامه امینی - راه ما، راه و روش پیامبر ما، علامه امینی، ترجمه: موسوی همدانی - شیعه در اسلام، علامه طباطبایی - حقجو و حقشناس (ترجمه المراجعات)، علامه سید شرفالدین، ترجمه محمد رضا امامی - شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی - همراه با راستگویان، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - عبداللّه بن سبا، ج 1 - 3، علامه عسکری - نقش ائمه در احیای دین، ج 1 - 15، علامه عسکری - یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، علامه عسکری - نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسکری - امامت و رهبری، شهید مطهری - اندیشههای اسلامی در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 1 - 2، علامه عسکری، ترجمه: دکتر جلیل تجلیل - بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی - شیعه پاسخ میگوید، سید رضا حسینی نسب - فریب، صالح الوردانی - خاطرات مدرسه، سید محمد جواد مهری - سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی - آنگاه هدایت شدم، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - اهل سنت واقعی کیست؟، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - از آگاهان بپرسید، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری - اهل بیت، کلید مشکلها، تیجانی سماوی، ترجمه: سید محمد جواد مهری
پینوشتها: 1. ج 1، ص 37 - 29. 2. المفردات الراغب، ص 570. 3. النهایة، لابن اثیر، ج 5، ص227. 4. الصحاح فی لغة العرب، ج 6، ص 2528. 5. معجم مقاییس اللغة، ج 6، ص 141. 6. مائده70 :5. 7. شوری23 :42. 8. شواهد التنزیل حسکانی، ج 1، ص 201 و 204؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج 1، ص 347. 9. البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 7، ص 350؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوالقربی، محب الدین طبری، ج 1، ص 67؛ المناقب، خوارزمی، ص 135. 10. معارج 70، آیات 3 - 1. 11. برای آگاهی بیشتر ر.ک: الغدیر - ج 1، ص 246 - 239. 12. برای آگاهی بیشتر ر.ک: الغدیر - ج 1، ص 213 - 159. 13. الغدیر، ج 1 ، ص 11. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100102385)
- [سایر] منظور از تولی و تبری که در حدیث غدیر به آن اشاره شده (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه) چیست؟ به طور کامل؟
- [سایر] منظور از تولی و تبری که در حدیث غدیر به آن اشاره شده (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه) چیست؟ به طور کامل؟
- [سایر] نام پیامبر قوم عاد و ثمود چه بود؟
- [سایر] قوم هود چه کسانی بوده اند؟
- [سایر] در آیه شریفه (وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولی)، منظور از نخستین چیست؟ آیا دو تا قوم عاد داشتیم؟
- [سایر] در آیه کریمه: \"وَمَنْ عَادَ فَینتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ\"، سبب انتقام چیست؟
- [سایر] آیا بقایایی از عذاب قوم عاد، ثمود و ... امروزه وجود دارد؟ اگر دارد در چه کشورهایی است تا بتوان با اطمینان بیشتری به وجود آنگونه عذابها ایمان آورد؟
- [سایر] در آیه کریمه: \"وَمَنْ عَادَ فَینتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ\"، سبب انتقام چیست؟
- [سایر] با توجه به این روایت که؛ (اگر مردم بعد از پیامبر اکرم(ص) با امیر المؤمنین علی(ع) بیعت میکردند خداوند جهنم را خلق نمیکرد)، تکلیف اقوام قبل از پیامبر مانند قوم ثمود و عاد چه میشد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اذا اعتمر شخص عمره مفرده و لم یات بطواف النساء و خرج من مکه و الحرم و عاد الیها بعد اشهر فهل یلزمه تجدید العمره ام انه مقید بعمرته السابقه لعدم انجازه طواف النساء
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ أَتاکَ المُسِیءُ وَقَدْ اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِیءِ أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنَا الْمُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی بنده گنه کار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد وآل محمد:رحمت خود را بر محمد وآل محمد: بفرست و از بدی هایی که می دانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله علوی گرگانی] در قنوت نماز عید فطر وقربان هر دعا وذکری بخوانند کافی است ولی بهتر است این دعا را بخوانند: )أللّهُمَّ أهْلَ الکِبْرِیأِ وَالعَظَمََْ وَأهْلَ الجُودِ وَالجَبَرُوتِ وَأهْلَ العَفْوِ وَالرَّحْمََْ وَأهْلَ التَّقوی وَالمَغْفِرََْ أسْئَلُکَ بِحَقِّ هذا الیَوْمِ الَّذیجَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عِیداً وَلِمُحَمَّدً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ذُخْراً وَشَرَفاً وَکَرامًَْ وَ مَزیداً أنْ تُصَلّیَ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَأنْ تُدْخِلَنی فِی کُلِّ خَیْرً أدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدً وَأنْ تُخْرِجَنی مِنْ کُلِّ سُؤً أخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدً صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِم اللّهُمَّ اًّنّی أسْئَلُکَ خَیْرَ ماسَئَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَأعوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ المُخْلَصون(.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافی است. ولی بهتر است این دعا را بخوانند: اللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیَاءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجوُدِ وَالْجَبَروُتِ وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوی وَالْمَغْفِرَةِ اَسْألُکَ بِحَقِّ هَذَا الْیَوْمِ الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّد صلی الله علیه وآله ذُخراً وَشَرَفاً وَکَرامَةً وَمَزیداً أَنْ تُصَلّی عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاَنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیْر أدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد وَأَنْ تُخْرِجَنی مِنْ کُلِّ سوُء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اللّهُمَّ إنّی اَسْألُکَ خَیْرَ ما سَألَکَ بِهِ عِبَادُکَ الصَّالِحوُنَ وَأَعوُذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُکَ الْمُخْلَصوُنَ
- [آیت الله سیستانی] در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافی است ولی بهتر است این دعا را بخواند (اللهمَّ اَهْلَ الکبْریاءِ وَالعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوَی وَالمَغْفِرَةِ، اَسْأَلُک بِحَقِّ هذَا الیوْمِ، الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِین عِیداً، وَلِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم ذُخْراً وَشَرَفاً وَکرامَةً وَمَزِیداً، اَنْ تُصلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، و آن تُدْخِلَنِی فِی کلِّ خَیرٍ اَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، و آن تُخْرِجَنِی مِنْ کلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُک عَلَیهِ وَعَلیهِمْ، اللهمَّ اِنِّی اَسْأَلُک خَیرَ ما سَأَلَک بِهِ عِبادُک الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُک المُخْلَصُونَ).
- [آیت الله اردبیلی] در قنوت نماز عید فطر و قربان، هر دعا و ذکری بخوانند کافی است، ولی بهتر است این دعا را بخوانند: (اَللَّهُمَّ أَهْلَ الْکِبْریاءِ وَالْعَظَمَةِ وَأَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَأَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَأَهْلَ التَّقْوی وَالمَغْفِرَةِ أسْألُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَوْمِ الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیدا وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ذُخْرا وَشَرَفا وَکَرامَةً وَمَزیدا أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیْرٍ أدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّدا وَآلَ مُحَمَّدٍ وَأنْ تُخْرِجَنی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّدا وَآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَللَّهُمَّ إنّی أسْألُکَ خَیْرَ ما سَألَکَ بِهِ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَأعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الْمُخْلَصُونَ).
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله سیستانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد ، و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است : بعد از نیّت و گفتن تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (الّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) . بعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیِّتِ) و اگر زن است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتَةِ) . و بعد تکبیر پنجم را بگوید . و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنْ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، اَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السّاعَةِ ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (اللّهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ کَاَفْضَلِ ما صَلّیْتَ وَبارکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهِیمَ وَآلِ إبْراهِیمَ إنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ، وَصَلّ عَلی جَمیعِ الأنْبِیاءِ والمُرْسَلِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ ) . وبعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ ، وَالمُسْلِمِینَ وَالمُسْلِماتِ ، الاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالاَمْواتِ ، تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهمْ بِالخَیْراتِ ، إنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَواتِ ، إنَّکَ عَلی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ إنّ هذا عَبْدُکَ وَابَنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُو لٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وَاِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیّینَ وَاخْلفْ عَلی اَهْلِهِ فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ) . بعد تکبیر پنجم را بگوید . ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید : (اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ اَمَتُکَ وَابَنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی إحْسانِها وَاِنْ کانَتْ مُسِیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها ، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیَینَ ، وَاخْلُفْ عَلی اَهْلِها فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ ) .