در عالم حشر پس از قرار گرفتن انسان در برابر نامه عمل خود، نظمی پیش میآید که این نظم روشن کننده این حقیقت است که مجموعه این عالم؛ یعنی، عالمی که انسان خود برای خود ساخته است آیا گرایشش به سوی خداست یا به سوی غیرخدا؛ یعنی، مجموعه آن عالم ساخته من که به اصطلاح مجموعه زندگی من بوده و نسخهای بوده از آنچه من اینجا داشتهام، وزن میشود. به عبارت دیگر در عالم حشر نظامی داریم که کل صحیفه عمل من به وزن گذاشته میشود که آیا حقیقت روش و حرکت من و ما حصل زندگی من از لحاظ ظاهر و باطن در مجموع سنگینی به سوی ذات مقدس حق دارد یا به سوی غیر حق؟ این نظام، همان میزان است که روشن میکند کل و مجموعه صحیفه من حکایت از گرایش من به سوی خدا دارد یا به سوی غیر خدا. البته این مسأله مربوط به متوسطین است؛ یعنی، کسانی که اعتقاد داشتهاند ولی گناه و تعلقاتی هم داشتهاند نه برای اولیاء و انبیاء. این نظام، یک نظام تکوینی و حقیقی است نه قراردادی و اعتباری. اگر بخواهید ماهیت نظام و موقف میزان را خوب دریافته و بفهمید به این دو مثال دقت کنید: الف) ذره خاکی که در سیر خود و حرکتش از مراحلی میگذرد، در مرحلهای سنجیده میشود که آیا میتواند وارد مرحله دیگر شده و به سیر تکاملی خود ادامه دهد یا خیر و از حرکت تکاملی آن جلوگیری شده و پس زده میشود. خاکی که از مجرای خاصی حرکت میکندتا بشود گل در مراحلی به میزان گذاشته میشود که کدام قطعه و جزء آن صلاحیت گل شدن را دارد، آن قطعه که صلاحیتش را داشته باشد، به حرکت خود ادامه داده و گل میشود اما جزءهایی که این صلاحیت را ندارند پس زده میشوند و از ادامه حرکت تکاملی باز میمانند. پس اینچنین نیست که خاک از هر مجرایی که حرکت کند همه مراحل را بدون میزان و سنجش پشت سربگذارد. ب ) خاکی که میخواهد از مجرای معینی حرکت کرده وبه عالم انسانیت وارد شود، اینطور نیست که همه ذرات و قطعاتش به آستانه انسانیت برسند بلکه یک سلسله اجزاء در موقفهایی با سنجش کنار زده میشوند و آنهایی که در مجموع صلاحیتشان با میزان برای ورود به مراحل بالاتر احراز میشود، به مراتب کاملتر ارتقاء مییابند. عالم و نظام میزان در عالم حشر هم یک نظامی است که وجود انسان، عالم انسان، صحیفه انسان سنجش میشود و تشخیص داده میشود که مجموع وجود انسان به کدام سمت میچربد؟ آیا به سوی خداست تا وارد موقف دیگر شود یا به سوی غیرخداست تا پس زده شده و از ادامه حرکت بازماند؟ اگر روشن شد که مجموع به سوی خداوند است، مسأله موقف حساب پیش خواهد آمد چرا که عالم حساب برای پاکسازی ناپاکیها و آلودگیها و رها ساختن آدمی از تعلقهاست تا قابلیت و صلاحیت جوار قرب حق را پیدا نماید، پس افرادی وارد این موقف برای پالایش و پیرایش میشوند که صحیفه اعمال، افعال، عقاید، اوصاف و اخلاقشان، در مجموع به سوی خداوند باشد نه غیر خدا. افرادی که مجموع وجودشان به سوی فرار از خداست تسویه و حسابرسی ندارند. با این تحلیل روشن شد که اولین چیزی که پس از قرار گرفتن در مقابل صحیفه عمل پیش میآید، نظام میزان و موقف سنجش است. با توجه به ماهیت و حقیقت نظام میزان که تکلیف انسان را در ادامه حرکت تکامل یا باز ماندن و فرو رفتن در دوری از خدا مشخص میکند، این موقف، از مواقف خطرناک بوده و وحشت غیرقابل توصیفی پیش میآورد. علاوه بر آن که روشن شد که اگر مجموع عالم و صحیفه انسان سنجش شود قهراً ذرهای از اعمال، افکار، عقاید، اوصاف، روشها، خصلتها و اخلاق در این سنجش مؤثر و تعیین کننده است. یک کلمه، یک قدم، یک فکر، یک تمایل، یک خطور و... در سیر تکاملی یا قهقرایی آدمی نقش دارد. به همین جهت است که در آیات میزان گفته میشود که کوچکترین ذره در سنگینی مجموع صحیفه عمل به سوی حق و یا غیرحق تأثیر دارد. این مسأله ناظر به کمیت عمل نیست بلکه به کیفیت عمل توجه دارد. هندوان را اصطلاح هند موجسندیان را اصطلاح سند موج من نگردم پاک از تسبیحشانپاک هم ایشان شوند و درفشان ما زبان را ننگریم و قال راما روان را بنگریم و حال را ناظر قلبیم اگر خاشع بودگرچه گفت لفظ ناخاضع رود مثنوی/ 2/1757 - 1760. موقف میزان در آیات و روایات: آیات قرآن با لحنهای گوناگون و تعبیرات مختلف، ابعاد گوناگون این نظام را تشریح کردهاند که برای اهلش اشارات و نکات خاصی دارد. در اینجا به ذکر چند نمونه از آیات قرآنی اکتفا و به تدبر و تأمل در آنها توصیه میکنیم. 1. (و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه فأولئک هم المفلحون * و من خفت موازینه فأولئک الذین خسروا أنفسهم بما کانوا بآیاتنا یظلمون)؛ (و در آن روز [قیامت] سنجش [اعمال از آن حق و از جانب ]حق است پس هر کس میزانهای [عمل] او سنگین باشد، آنان خود رستگارانند و هر کس میزانهای [عمل] او سبک باشد، پس آنانند که به خود زیان زدهاند، چرا که به آیات ما ستم کردهاند). اعراف / 8 و 9. این آیات با تعبیر جالبی این حقیقت را بازگو میکند که وزن و میزان از آن خدا بوده و از جانب اوست، هر چقدر نامه عمل انسان با حق تطابق داشته باشد و هر مقدار که حق سنگینی کرده و بر اعمال انسان حاکم باشد، آدمی رستگار خواهد بود و در مقابل، هر اندازه که صحیفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمی زیانبار و ستمکار به نفس خود خواهد بود. این آیه به خوبی میرساند که عالم انسان با حق سنجیده میشود اگر چرخش به سوی حق بود رستگاری است و الا به سوی هلاکت و فلاکت. 2. (و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا و إنکان مث قال حبة من خردل أتینا بها و کفی بنا حاسبین)؛ (میزانهای داد را در روز رستاخیز مینهیم، پس هیچ کس [در ]چیزی ستم نمیبیند، و اگر [عمل ]هموزن دانه خردلی باشد آن را میآوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم). انبیاء / 47. این آیه میگوید میزان قسط، حق و عدل است و به حدی میزان دقیق است که یک ذره ولو به اندازه خردل را نادیده نمیگیرد، چرا که این ذره هم در آن مجموع که به سوی خداست یا غیر خدا، بیاثر نیست. امام صادق(ع) موازین ذکر شده در این آیه را انبیاء و اوصیاء دانسته است، بحارالانوار، ج 7، ص 249، روایت 6. که شرحش در این مجال ممکن نیست ولی با توجه به آیه قبل و این روایت میتوان چنین استنباط کرد، آنچه صحیفه اعمال ما با آنها سنجیده میشود هم حق است و هم انبیاء(ع) و هم اولیاء، چرا که تحقق عینی حق در پیامبران، امامان و اوصیاء(ع) است. 3. (فإذا نفخ فی الصور فلا أنساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون فمن ثقلت موازینه فأولئک هم المفلحون * و من خفتموازینهفأولئک الذین خسروا أنفسهم فی جهنم خالدون)؛ (پس آن گاه که در صور دمیده شود [دیگر ]آن روز میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از [حال ]یکدیگر نمیپرسند. پس کسانی که کفه میزان [اعمال، افکار، عقاید، اوصاف و اخلاق ]آنان سنگین باشد، ایشان رستگارانند و کسانی که کفه میزان [اعمال، اوصاف، عقاید و اخلاق ]آنان سبک باشد، آنان به خویشتن زیان زده [و ]همیشه در جهنم میمانند) مؤمنون / 101 - 103. این آیات نیز به روشنی میگویند اگر مجموع نامه عمل و عالمی که آدمی برای خود ساخته است به سوی حق سنگینی کرد نجات مییابد و آنان که در مجموع گرایش وجودشان به سوی خداوند سبک باشد ولو اعمال خوبی هم داشته باشند، جهنمی میشوند. 4 - (قل هل ننب ئکم بالأخسرین أعمالا * الذین ضل سعیهم فیالحیاة الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعا * أولئک الذین کفروا بآیات ربهم و لقائه فحبطت أعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا * ذلک جزاؤهم جهنم بما کفروا و اتخذوا آیاتی و رسلی هزوا)؛ (بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانیم؟ [آنان ]کسانیاند که کوششان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود میپندارند که کار خوب انجام میدهند [آری ]آنان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردند، در نتیجه اعمالشان تباه گردید و روز قیامت برای آنها وزنه [و میزانی ]نخواهیم نهاد. این جهنم سزای آنان است، چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند). کهف / 103 - 106. این آیه حکایتگر این حقیقت است که هر قدر موازین عالم انسان با حق تطبیق نکند و کشش به سوی غیرحق شدید باشد، اصلاً وزنه و میزانی برای او در کار نخواهد بود. انسانهایی که انجذاب به سوی خدا نداشتند و اعمال، افکار، کردار، اوصاف و اخلاقشان بر اساس عشق به حق نبود، اصلاً میزانی برای آنان نخواهد بود و مستقیم به سوی جهنم و جهنمها فرو رفته و سیر قهقرایی خواهند داشت. روایات نیز بیانهای دقیق و عمیق و ظریفی در باب میزان دارند که فرصت طرح آن نیست و در این جا تنها به ذکر یک روایت که حقیقت میزان را بیان میکند، اکتفا میکنیم. (هشام بن حکم روایت میکند که زندیقی [که از مخالفان امام صادق(ع) بود] از حضرت پرسید که: آیا چنین نیست که اعمال وزن میشوند؟ [امام صادق(ع) در مقام پاسخ] فرمود: نه، حقیقت آن است که اعمال جسم نیستند [تا وزن شوند]، بلکه موازنه [در چگونگی و در کیفیت ]آنچه که عمل میکنند، است، کسی احتیاج به وزن کردن اشیاء دارد [که] عدد اشیاء و سنگینی و سبکی آنها را نداند و هیچ چیزی بر خداوند پوشیده نیست [زندیق ]گفت: پس معنای (میزان) چیست؟ [امام صادق(ع) در پاسخ ]فرمود: یعنی عدل [زندیق] گفت: معنای این آیه در قرآن که [میفرماید]: (پس کسی که موازینش سنگین باشد) چیست؟ [حضرت در پاسخ ]فرمود: کسی که عملش راجح باشد). بحارالانوار، ج 7، صص 248 - 249، روایت 3. این روایت، نکات قابل تأملی را بیان میکند: اول این که میزان، نظامی است که چگونگی عمل را میسنجد و به کیفیت نظر دارد نه به کمیت، دوم این که میزان بر اساس عدل خواهد بود یعنی آن عالم و موقف به اندازهای دقیق است که هیچ عمل، صفت، خلق و عقیدهای را ولو کوچک و جزئی در هنگام سنجش فروگذار نخواهند کردو از نظر دور نخواهند داشت، سوم این که میزان یعنی رجحان عمل انسان به سوی حق. به هر روی در موقف و عالم میزان صفت عمل، حقیقت انسان و روح را میسنجند که آیا خواست خدا، محبت خدا در آن سنگینی میکندیا خیر؟ باید توجه داشت که مسأله ولایت و ارتباط با اولیاء الهی در آن نظام بسیار سودمند و مددکار است، فردی که به علی(ع) محبت دارد و اطاعتها دارد اما لغزشهایی نیز دارد، براساس این ارتباط تکوینی که با اولیاء الهی و از جمله حضرت علی دارد، چون علی با حق است و مظهر حق، وجود انسان با ضمیمه این اتحاد روحی با امیرالمؤمنین(ع) در عالم میزان به سوی حق سنگینی خواهد کرد و آدمی از فروغلطیدن در جهنم و جهنمها و دوری از خداوند سبحان نجات مییابد. مواقف حشر، استاد محمد شجاعی، مبحث (میزان). شرط من جا بالحسن نه کردنستاین حسن را سوی حضرت بودنست جوهری داری زانسان یا خریاین عرضها که فنا شد چون بری این عرضهای نماز و روزه راچونکه لایبقی زمانین انتفی نقل نتوان کردم اعراض رالیک از جوهر برند امراض را مثنوی / 2/944 - 947. پس از آن که مجموعه عالم انسان به سوی حق غالب آمد باید مواقف و منازلی را طی کند تا از گناهان و آلودگیها و تعلقات، پاک و پیراسته شود.
در عالم حشر پس از قرار گرفتن انسان در برابر نامه عمل خود، نظمی پیش میآید که این نظم روشن کننده این حقیقت است که مجموعه این عالم؛ یعنی، عالمی که انسان خود برای خود ساخته است آیا گرایشش به سوی خداست یا به سوی غیرخدا؛ یعنی، مجموعه آن عالم ساخته من که به اصطلاح مجموعه زندگی من بوده و نسخهای بوده از آنچه من اینجا داشتهام، وزن میشود. به عبارت دیگر در عالم حشر نظامی داریم که کل صحیفه عمل من به وزن گذاشته میشود که آیا حقیقت روش و حرکت من و ما حصل زندگی من از لحاظ ظاهر و باطن در مجموع سنگینی به سوی ذات مقدس حق دارد یا به سوی غیر حق؟ این نظام، همان میزان است که روشن میکند کل و مجموعه صحیفه من حکایت از گرایش من به سوی خدا دارد یا به سوی غیر خدا. البته این مسأله مربوط به متوسطین است؛ یعنی، کسانی که اعتقاد داشتهاند ولی گناه و تعلقاتی هم داشتهاند نه برای اولیاء و انبیاء. این نظام، یک نظام تکوینی و حقیقی است نه قراردادی و اعتباری. اگر بخواهید ماهیت نظام و موقف میزان را خوب دریافته و بفهمید به این دو مثال دقت کنید: الف) ذره خاکی که در سیر خود و حرکتش از مراحلی میگذرد، در مرحلهای سنجیده میشود که آیا میتواند وارد مرحله دیگر شده و به سیر تکاملی خود ادامه دهد یا خیر و از حرکت تکاملی آن جلوگیری شده و پس زده میشود. خاکی که از مجرای خاصی حرکت میکندتا بشود گل در مراحلی به میزان گذاشته میشود که کدام قطعه و جزء آن صلاحیت گل شدن را دارد، آن قطعه که صلاحیتش را داشته باشد، به حرکت خود ادامه داده و گل میشود اما جزءهایی که این صلاحیت را ندارند پس زده میشوند و از ادامه حرکت تکاملی باز میمانند. پس اینچنین نیست که خاک از هر مجرایی که حرکت کند همه مراحل را بدون میزان و سنجش پشت سربگذارد. ب ) خاکی که میخواهد از مجرای معینی حرکت کرده وبه عالم انسانیت وارد شود، اینطور نیست که همه ذرات و قطعاتش به آستانه انسانیت برسند بلکه یک سلسله اجزاء در موقفهایی با سنجش کنار زده میشوند و آنهایی که در مجموع صلاحیتشان با میزان برای ورود به مراحل بالاتر احراز میشود، به مراتب کاملتر ارتقاء مییابند. عالم و نظام میزان در عالم حشر هم یک نظامی است که وجود انسان، عالم انسان، صحیفه انسان سنجش میشود و تشخیص داده میشود که مجموع وجود انسان به کدام سمت میچربد؟ آیا به سوی خداست تا وارد موقف دیگر شود یا به سوی غیرخداست تا پس زده شده و از ادامه حرکت بازماند؟ اگر روشن شد که مجموع به سوی خداوند است، مسأله موقف حساب پیش خواهد آمد چرا که عالم حساب برای پاکسازی ناپاکیها و آلودگیها و رها ساختن آدمی از تعلقهاست تا قابلیت و صلاحیت جوار قرب حق را پیدا نماید، پس افرادی وارد این موقف برای پالایش و پیرایش میشوند که صحیفه اعمال، افعال، عقاید، اوصاف و اخلاقشان، در مجموع به سوی خداوند باشد نه غیر خدا. افرادی که مجموع وجودشان به سوی فرار از خداست تسویه و حسابرسی ندارند. با این تحلیل روشن شد که اولین چیزی که پس از قرار گرفتن در مقابل صحیفه عمل پیش میآید، نظام میزان و موقف سنجش است. با توجه به ماهیت و حقیقت نظام میزان که تکلیف انسان را در ادامه حرکت تکامل یا باز ماندن و فرو رفتن در دوری از خدا مشخص میکند، این موقف، از مواقف خطرناک بوده و وحشت غیرقابل توصیفی پیش میآورد. علاوه بر آن که روشن شد که اگر مجموع عالم و صحیفه انسان سنجش شود قهراً ذرهای از اعمال، افکار، عقاید، اوصاف، روشها، خصلتها و اخلاق در این سنجش مؤثر و تعیین کننده است. یک کلمه، یک قدم، یک فکر، یک تمایل، یک خطور و... در سیر تکاملی یا قهقرایی آدمی نقش دارد. به همین جهت است که در آیات میزان گفته میشود که کوچکترین ذره در سنگینی مجموع صحیفه عمل به سوی حق و یا غیرحق تأثیر دارد. این مسأله ناظر به کمیت عمل نیست بلکه به کیفیت عمل توجه دارد. هندوان را اصطلاح هند موجسندیان را اصطلاح سند موج من نگردم پاک از تسبیحشانپاک هم ایشان شوند و درفشان ما زبان را ننگریم و قال راما روان را بنگریم و حال را ناظر قلبیم اگر خاشع بودگرچه گفت لفظ ناخاضع رود مثنوی/ 2/1757 - 1760. موقف میزان در آیات و روایات: آیات قرآن با لحنهای گوناگون و تعبیرات مختلف، ابعاد گوناگون این نظام را تشریح کردهاند که برای اهلش اشارات و نکات خاصی دارد. در اینجا به ذکر چند نمونه از آیات قرآنی اکتفا و به تدبر و تأمل در آنها توصیه میکنیم. 1. (و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه فأولئک هم المفلحون * و من خفت موازینه فأولئک الذین خسروا أنفسهم بما کانوا بآیاتنا یظلمون)؛ (و در آن روز [قیامت] سنجش [اعمال از آن حق و از جانب ]حق است پس هر کس میزانهای [عمل] او سنگین باشد، آنان خود رستگارانند و هر کس میزانهای [عمل] او سبک باشد، پس آنانند که به خود زیان زدهاند، چرا که به آیات ما ستم کردهاند). اعراف / 8 و 9. این آیات با تعبیر جالبی این حقیقت را بازگو میکند که وزن و میزان از آن خدا بوده و از جانب اوست، هر چقدر نامه عمل انسان با حق تطابق داشته باشد و هر مقدار که حق سنگینی کرده و بر اعمال انسان حاکم باشد، آدمی رستگار خواهد بود و در مقابل، هر اندازه که صحیفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمی زیانبار و ستمکار به نفس خود خواهد بود. این آیه به خوبی میرساند که عالم انسان با حق سنجیده میشود اگر چرخش به سوی حق بود رستگاری است و الا به سوی هلاکت و فلاکت. 2. (و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا و إنکان مث قال حبة من خردل أتینا بها و کفی بنا حاسبین)؛ (میزانهای داد را در روز رستاخیز مینهیم، پس هیچ کس [در ]چیزی ستم نمیبیند، و اگر [عمل ]هموزن دانه خردلی باشد آن را میآوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم). انبیاء / 47. این آیه میگوید میزان قسط، حق و عدل است و به حدی میزان دقیق است که یک ذره ولو به اندازه خردل را نادیده نمیگیرد، چرا که این ذره هم در آن مجموع که به سوی خداست یا غیر خدا، بیاثر نیست. امام صادق(ع) موازین ذکر شده در این آیه را انبیاء و اوصیاء دانسته است، بحارالانوار، ج 7، ص 249، روایت 6. که شرحش در این مجال ممکن نیست ولی با توجه به آیه قبل و این روایت میتوان چنین استنباط کرد، آنچه صحیفه اعمال ما با آنها سنجیده میشود هم حق است و هم انبیاء(ع) و هم اولیاء، چرا که تحقق عینی حق در پیامبران، امامان و اوصیاء(ع) است. 3. (فإذا نفخ فی الصور فلا أنساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون فمن ثقلت موازینه فأولئک هم المفلحون * و من خفتموازینهفأولئک الذین خسروا أنفسهم فی جهنم خالدون)؛ (پس آن گاه که در صور دمیده شود [دیگر ]آن روز میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از [حال ]یکدیگر نمیپرسند. پس کسانی که کفه میزان [اعمال، افکار، عقاید، اوصاف و اخلاق ]آنان سنگین باشد، ایشان رستگارانند و کسانی که کفه میزان [اعمال، اوصاف، عقاید و اخلاق ]آنان سبک باشد، آنان به خویشتن زیان زده [و ]همیشه در جهنم میمانند) مؤمنون / 101 - 103. این آیات نیز به روشنی میگویند اگر مجموع نامه عمل و عالمی که آدمی برای خود ساخته است به سوی حق سنگینی کرد نجات مییابد و آنان که در مجموع گرایش وجودشان به سوی خداوند سبک باشد ولو اعمال خوبی هم داشته باشند، جهنمی میشوند. 4 - (قل هل ننب ئکم بالأخسرین أعمالا * الذین ضل سعیهم فیالحیاة الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعا * أولئک الذین کفروا بآیات ربهم و لقائه فحبطت أعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا * ذلک جزاؤهم جهنم بما کفروا و اتخذوا آیاتی و رسلی هزوا)؛ (بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانیم؟ [آنان ]کسانیاند که کوششان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود میپندارند که کار خوب انجام میدهند [آری ]آنان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردند، در نتیجه اعمالشان تباه گردید و روز قیامت برای آنها وزنه [و میزانی ]نخواهیم نهاد. این جهنم سزای آنان است، چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند). کهف / 103 - 106. این آیه حکایتگر این حقیقت است که هر قدر موازین عالم انسان با حق تطبیق نکند و کشش به سوی غیرحق شدید باشد، اصلاً وزنه و میزانی برای او در کار نخواهد بود. انسانهایی که انجذاب به سوی خدا نداشتند و اعمال، افکار، کردار، اوصاف و اخلاقشان بر اساس عشق به حق نبود، اصلاً میزانی برای آنان نخواهد بود و مستقیم به سوی جهنم و جهنمها فرو رفته و سیر قهقرایی خواهند داشت. روایات نیز بیانهای دقیق و عمیق و ظریفی در باب میزان دارند که فرصت طرح آن نیست و در این جا تنها به ذکر یک روایت که حقیقت میزان را بیان میکند، اکتفا میکنیم. (هشام بن حکم روایت میکند که زندیقی [که از مخالفان امام صادق(ع) بود] از حضرت پرسید که: آیا چنین نیست که اعمال وزن میشوند؟ [امام صادق(ع) در مقام پاسخ] فرمود: نه، حقیقت آن است که اعمال جسم نیستند [تا وزن شوند]، بلکه موازنه [در چگونگی و در کیفیت ]آنچه که عمل میکنند، است، کسی احتیاج به وزن کردن اشیاء دارد [که] عدد اشیاء و سنگینی و سبکی آنها را نداند و هیچ چیزی بر خداوند پوشیده نیست [زندیق ]گفت: پس معنای (میزان) چیست؟ [امام صادق(ع) در پاسخ ]فرمود: یعنی عدل [زندیق] گفت: معنای این آیه در قرآن که [میفرماید]: (پس کسی که موازینش سنگین باشد) چیست؟ [حضرت در پاسخ ]فرمود: کسی که عملش راجح باشد). بحارالانوار، ج 7، صص 248 - 249، روایت 3. این روایت، نکات قابل تأملی را بیان میکند: اول این که میزان، نظامی است که چگونگی عمل را میسنجد و به کیفیت نظر دارد نه به کمیت، دوم این که میزان بر اساس عدل خواهد بود یعنی آن عالم و موقف به اندازهای دقیق است که هیچ عمل، صفت، خلق و عقیدهای را ولو کوچک و جزئی در هنگام سنجش فروگذار نخواهند کردو از نظر دور نخواهند داشت، سوم این که میزان یعنی رجحان عمل انسان به سوی حق. به هر روی در موقف و عالم میزان صفت عمل، حقیقت انسان و روح را میسنجند که آیا خواست خدا، محبت خدا در آن سنگینی میکندیا خیر؟ باید توجه داشت که مسأله ولایت و ارتباط با اولیاء الهی در آن نظام بسیار سودمند و مددکار است، فردی که به علی(ع) محبت دارد و اطاعتها دارد اما لغزشهایی نیز دارد، براساس این ارتباط تکوینی که با اولیاء الهی و از جمله حضرت علی دارد، چون علی با حق است و مظهر حق، وجود انسان با ضمیمه این اتحاد روحی با امیرالمؤمنین(ع) در عالم میزان به سوی حق سنگینی خواهد کرد و آدمی از فروغلطیدن در جهنم و جهنمها و دوری از خداوند سبحان نجات مییابد. مواقف حشر، استاد محمد شجاعی، مبحث (میزان). شرط من جا بالحسن نه کردنستاین حسن را سوی حضرت بودنست جوهری داری زانسان یا خریاین عرضها که فنا شد چون بری این عرضهای نماز و روزه راچونکه لایبقی زمانین انتفی نقل نتوان کردم اعراض رالیک از جوهر برند امراض را مثنوی / 2/944 - 947. پس از آن که مجموعه عالم انسان به سوی حق غالب آمد باید مواقف و منازلی را طی کند تا از گناهان و آلودگیها و تعلقات، پاک و پیراسته شود.
- [سایر] ماهیت «میزان» در قیامت چیست؟
- [سایر] فرهنگ و میزان تحصیلات مردم ایران و میزان فرهنگپذیری آنها در عصر قاجار چگونه بود؟
- [آیت الله خامنه ای] میزان مهریه
- [سایر] یکی از نامهای قیامت یوم البعث است انتخاب این تعبیر برای قیامت چه دلیلی دارد؟
- [سایر] مواقف قیامت چگونه است؟! چه کنیم که از سختیهای مراحل قیامت رها شویم؟
- [سایر] قیامت یعنی چه؟
- [سایر] درباره روز قیامت توضیح دهید؟
- [سایر] آیا تطبیق آیات قیامت بر ظهور حضرت مهدی (عج) دلیل بر برپایی قیامت در عصر ظهور است؟
- [سایر] حجم مطالب تاریخی قرآن چه میزان است؟
- [سایر] خصوصیات روز قیامت چیست؟
- [امام خمینی] لازم نیست در قرار بیمه میزان خسارت تعیین شود پس اگر قرار بگذارند که هر مقدار خسارت وارد شد، جبران کنند صحیح است.
- [آیت الله وحید خراسانی] غصب ان است که انسان از روی ظلم بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است که اگر کسی انجام دهد در قیامت به عذاب سخت گرفتار می شود از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده است که هرکس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت ان زمین را از هفت طبقه ان مثل طوق به گردن او می اندازند
- [امام خمینی] احکام غَصب- غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که هر کس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست در قرارداد بیمه میزان خسارت تعیین شود؛ پس اگر قرار بگذارند که هر مقدار خسارت وارد شد جبران کنند، صحیح است، ولی در عقد بیمه باید تعهدات طرفین عرفا معلوم و معین باشد.
- [آیت الله بهجت] درازای صورت را باید از بالای پیشانی جایی که موی سر بیرون می آید ، تا آخر چانه شُست ، و پهنای آن به مقداری که بین انگشت وسط و شَست ( یعنی انگشت میانی که وسطی و انگشت بزرگ که ابهام است ) قرار می گیرد باید شسته شود ، و اگر مختصری از این مقدار را هم نشوید وضو باطل است . و برای آن که یقین کند این مقدار کاملاً شسته شده باید کمی اطراف آن را هم بشوید . و میزان در رستنگاه مو و در انگشتان ، افراد مستوی الخلقه و عادی می باشد ، پس کسانی که رستنگاه مو یا انگشتان آنها غیرعادی است ، در مقدار شستن ، افراد عادی را میزان قرار دهند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] میزان در تشخیص کثیر الشک عرف است و اگر کسی در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سر هم مثلاً در نماز صبح و ظهر و عصر شک کند کثیرالشک است، و چنانچه زیاد شک کردن او از روی غضب یا ترس یا پریشانی حواس نباشد باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله بهجت] هرگاه چیزی را پیدا کند که اگر بماند فاسد میشود، میتواند آن را قیمت کند و برای خود بردارد، و میزان، قیمت زمانی است که در آن تصرف مینماید، و تمام وظایفی که برای اصل مال بود، از قبیل اعلان و سایر وظایف، در اینجا برای عوض مال ثابت است، و میتواند به حاکم مراجعه کرده و از او کسب تکلیف نماید.
- [آیت الله بهجت] استعمال آلات مختص به لهو در غیر لهو بنابر احتیاط واجب جایز نیست، و استعمال آنها در لهو مطلقاً حرام است، و موسیقی مطرب استماع آن هم حرام است، و میزان در مطرب بودن اطراب شأنی است نه فعلی، و تشخیص آن با خود مکلف است.