باید دانست قیامت نیز همانند دنیا دارای نظام است؛ براساس روایات، قیامت دارای مواقف پنجاه گانه است و هر ایستگاهی به نوعی از اعمال رسیدگی می شود و در حقیقت عالم قیامت، پرده نمایش و ظهور اعمال و عقاید ما در دنیا است. همچنان که در دنیا ما در عرصه های مختلف زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و عبادت و... رفتارهای گوناگونی داشتیم؛ در آنجا نیز ایستگاه های حقّ اللّه ، حقّ الناس و به طور جزئیتر، حق نماز، حق قرآن و... وجود دارد و از انسان بازخواست میکنند و در حقیقت جلوه ای از اجرای عدالت خداوند است که به نمایش در میآید. به هر میزان که در این دنیا به این حقوق بیشتر و آسان تر پرداخته شده باشد، در صحنه قیامت سریع تر آن ایستگاه ها طی می شود. بنا بر آنچه گفته شد، این گونه نیست که انسان در صف های طولانی بایستد تا نوبت او برسد؛ بلکه باید در صف های متعدد پاسخ گو باشد و چه بسا زمان پاسخ گویی هر کس طولانی باشد. با استفاده از آیات قرآن مجید، میتوان روز قیامت را در سه مرحله کلّی ترسیم کرد 1: مرحله اول: برانگیخته شدن همگانی: (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً )2؛ (در صور دمیده می شود و ما همه آنها را گرد میآوریم) . مرحله دوم: حرکت به سوی ایستگاه های حسابرسی و سول: (وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ )3؛ (هر انسانی وارد محشر می گردد، در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی دهنده ای است) . مرحله سوم: حرکت به سوی جایگاه کیفر و پاداش: (وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً )4؛ (و کسانی که کافر شدند؛ گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند) (وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً )5؛ (و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند، گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند) . این مراحل سه گانه دارای ایستگاه های بسیار و گردنه های سختی است که پیمودن هر کدام تا هزار سال طول میکشد، چنان که در قرآن مجید آمده است: (ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ )6؛ (سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سال هایی است که شما میشمرید؛ به سوی او بالا میرود) . حالت انتظار و بازخواست گناهکاران در قیامت، آن چنان سخت است و گرفتاری تبهکاران در آن روز به گونه ای شدید است که طی تمامی ایستگاه ها و مواقف، تا پنجاه هزار سال طول میکشد: (تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ )7؛ (فرشتگان و روح (که بزرگ فرشتگان است) به سوی او بالا میروند، در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است) . امام صادق علیه السلام در تأیید این معنا میفرماید: (الا فحاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا فان فی القیامة خمسین موقفا کلّ موقف مثل ألف سنه مما تعدون، ثم تلا هذه الایه (فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه))؛ (آگاه باشید! پس به حساب خود رسیدگی کنید قبل از آنکه به حساب شما رسیدگی شود؛ به درستی که در قیامت پنجاه توقفگاه هست که هر کدام مانند هزار سال است از آنچه شما میشمرید). سپس [ آن حضرت] این آیه را تلاوت فرمود: (در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است)8 . البته سختی روز قیامت برای مونان راستین، آسان می شود (و طول مدت آن) برای پرهیزگاران کوتاه می شود؛ چنانکه در قرآن مجید میخوانیم: (فَأَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ. فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً )9؛ (پس کسی که نامه اعمال او به دست راستش داده شود، به زودی از او حسابرسی آسانی می شود) . به هر اندازه ایمان و عمل انسان با اخلاص بیشتری باشد؛ از آسایش و آرامش زیادتری در آن روز بهره مند خواهد بود، تا آنجا که برای اولیای الهی و اهل بیت پاک پیامبر صلیالله علیه و آله هیچ گونه گرفتاری و سختی نخواهد رسید: (فَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً )10؛ (خداوند آنان را از شر آن روز نگه میدارد و آنها را شادابی و شادمانی عنایت فرماید) . برای توضیح بیشتر درباره چگونگی حضور در ایستگاه های قیامت، به دو مورد از تفاوت های مونان و تبهکاران در هنگام برپایی قیامت اشاره می شود: 1 . ترس و وحشت و ایمنی بیتابی و آرامش انسان، در هنگام ورود به صحنه قیامت، بستگی کامل با چگونگی اعتقاد و اعمال او دارد؛ در حالی که میزان گرفتاری انسان در توقفگاه های قیامت، به مقدار سرپیچی او، از تکالیف پروردگار است: (وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ. فَکُّ رَقَبَةٍ. أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ. یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ. أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ )11؛ (و تو نمیدانی آن گردنه چیست! آزاد کردن برده ای یا غذا دادن در روز گرسنگی به یتیمی از خویشاوندان یا به مستمندی از خاک نشین) . انسان های مون، به تناسب انجام نیکیها و عمل به واجبات وترک محرمات، از آشفتگی و پریشانی روز قیامت در امان هستند: (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ )12؛ (کسانی که نیکی با خود بیاورند، پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان میباشند). (لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ )13؛ (وحشت بزرگ [ صحنه قیامت] آنان [مؤمنان] را اندوهگین نمیکند) . اما کافران و تبهکاران همراه با اضطراب و هراس شدید وارد صحرای محشر می شوند: (قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ. أَبْصارُها خاشِعَةٌ )14؛ (دل هایی در آن روز، سخت مضطرب است و چشم های آنان [کافران ]از شدت ترس فرو افتاده است). و در هنگام حسابرسی و سول، آنان را با شدّت و سختی توقیف میکنند: (وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْولُونَ )15؛ (آنها را نگه دارید که باید بازپرسی شوند) . 2 . سکوت و صحبت کردن از جلوه های حاکمیت مطلق خداوند در روز قیامت، این است که هیچ کس، بدون اجازه و فرمان او، حق سخن گفتن ندارد: (یَوْمَ یَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاّ بِإِذْنِهِ )16؛ (روزی فرا میرسد که هیچ کس جز به اجازه (او) سخن نمیگوید) . این بدان جهت است که پس از حضور مردم در صحنه قیامت، ذلّت و حقارت تبهکاران و عزّت و کرامت فرزانگان، بیشتر نمایان شود. از این رو در برخی از ایستگاه های قیامت، اجازه سخن گفتن به گناه کاران داده نمی شود تا با حقارت بیشتر به اعمال آنان رسیدگی شود: (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ )17؛ (امروز بر دهانشان مُهر مینهیم و دست هایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان به آنچه که انجام میدادند، شهادت میدهند) . مُهر سکوت نیز خود عذابی خوارکننده است، چنان که خداوند به جهنمیان میفرماید: (اخْسَوا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ )18؛ (در جهنم گم شوید و با من سخن مگویید) . و اگر تبهکاران در بعضی دیگر از مواقف قیامت، اجازه سخن مییابند، یا برای اثبات جرم آنان است (یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ )19 و یا در جهت آشکار شدن دشمنی و تخاصم میان آنان (ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ )20 و یا نمایانگر شدت نیاز و بدبختی آنان است: (یَوْمَ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ )21؛ (روزی که زنان و مردان منافق به مونان میگویند: نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم) . اما سخن گفتن مونان و شایستگان، نشانه مقام والای آنان نزد پروردگار است؛ چنان که درباره پیامبر صلیالله علیه و آله و مسلمانان میخوانیم: (وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً )22؛ (بدین ترتیب شما را امت میانه ای قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد) . بنابراین، تنها کسانی توانایی سخن گفتن دارند که از سوی خداوند، اجازه داشته باشند و سخن حق بگویند: (لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً )23؛ (هیچ کس جز به اجازه خداوند رحمان سخن نمیگوید و [ آن گاه که میگوید]درست و حق میگوید) . در نتیجه انجام دادن واجبات، ترک محرمات، ترک دلبستگیها و وابستگیها، پیروی قولی و عملی از آموزه های حضرت رسول صلیالله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام و خالص ساختن نیت و قصد، تنها راه یا راه هایی است که میتواند انسان را به آن مدارج عالی برساند و از سختیهای مواقف قیامت نجات دهد. البته دانستن ترتیب مواقف برای ما چندان اهمیتی ندارد، اصل این است که بدانیم این عقبات یا مواقف هر کدام بنام یکی از فرائض و اوامر و نواهی نام گذاری شده، که برای وصول به بهشت باید با عبور از این مواقف به حساب یک یک تکالیف رسیدگی شود. مرحوم شهید دستغیب در کتاب معاد خود میفرمایند: اولین عقبه؛ شامل سه موقف: رَحِم، امانت، و ولایت، است و در توضیح آن چنین نوشته اند: (موقف اول؛ رحم است که انسان در این موقف باز داشته می شود چنانچه در قرآن کریم است: (وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ...)24؛ (پس اگر یکی از ارحام شما مریض شد، عیادتش کنید، اگر محتاج شد...). موقف دیگر؛ (امانت) است... و موقف سوم: ولایت علی ابن ابی طالب است، طبق آیه شریفه (وقفوهم انهم مسولون )25 که مفسرین میگویند یعنی از ولایت علی ابن ابی طالب. موقف دیگر؛ (نماز) است. رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: شفاعت من به کسی که نماز را ضایع سازد نمیرسد.. موقف دیگر؛ (خمس و زکات) است حضرت صادق علیه السلام دارند: سخت ترین حالات مردم در قیامت وقتی است که مستحقین خمس برخیزند و مطالبه حق خود را از کسانی که به آنها نرسانده اند بنمایند. موقف دیگر؛ (روزه) است، ... موقف دیگر؛ (حج) است، که اگر کسی، مستطیع باشد و به حج نرود؛ در هنگام مردن به او میگویند: (مِت یهودیا او نصرانیا)؛ (مسلمان نمیمیری؛ بلکه مخیری بین اینکه) یهودی و یا نصرانی بمیری!!!). موقف دیگر؛ (طهارت) است... موقف دیگر؛ (مظالم) است که به آن (حقّ النّاس) نیز میگویند. مابقی عقبات و مواقف نیز به همین ترتیب از واجبات و محرمات است).26 پی نوشت: 1. آشنایی با مفاهیم قرآن، 3 ص 238 - 233. 2. کهف 18، آیه 99. 3. ق 50، آیه 21. 4. زمر 39، آیه 71. 5. زمر 39، آیه 73. 6. سجده 32، آیه 5. 7. معارج 70، آیه 4. 8. کافی، ج 8. 9. انشقاق 84، آیات 7 - 8. 10. انسان 76، آیه 11. 11. بلد 90، آیات 16 12. 12. نمل 27، آیه 89. 13. انبیاء 21، آیه 103. 14. نازعات 79، آیات 8و9. 15. صافات 37، آیه 24. 16. هود 11، آیه 105. 17. یس 36، آیه 65. 18. مؤمنون 23، آیه 108. 19. نور 24، آیه 24: (روزی که زبان ها بر علیه آنان گواهی میدهند). 20. زمر 39، آیه 31: (سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان به مبارزه و دشمنی برمیخیزید). 21. حدید 57، آیه 13. 22. بقره 2، آیه 143. 23. نبأ 78، آیه 38. 24. نساء 4، آیه 1. 25. صافات 37، آیه 24. 26. معاد، دستغیب ص 159. منبع: www.porseman.org
باید دانست قیامت نیز همانند دنیا دارای نظام است؛ براساس روایات، قیامت دارای مواقف پنجاه گانه است و هر ایستگاهی به نوعی از اعمال رسیدگی می شود و در حقیقت عالم قیامت، پرده نمایش و ظهور اعمال و عقاید ما در دنیا است. همچنان که در دنیا ما در عرصه های مختلف زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و عبادت و... رفتارهای گوناگونی داشتیم؛ در آنجا نیز ایستگاه های حقّ اللّه ، حقّ الناس و به طور جزئیتر، حق نماز، حق قرآن و... وجود دارد و از انسان بازخواست میکنند و در حقیقت جلوه ای از اجرای عدالت خداوند است که به نمایش در میآید. به هر میزان که در این دنیا به این حقوق بیشتر و آسان تر پرداخته شده باشد، در صحنه قیامت سریع تر آن ایستگاه ها طی می شود. بنا بر آنچه گفته شد، این گونه نیست که انسان در صف های طولانی بایستد تا نوبت او برسد؛ بلکه باید در صف های متعدد پاسخ گو باشد و چه بسا زمان پاسخ گویی هر کس طولانی باشد.
با استفاده از آیات قرآن مجید، میتوان روز قیامت را در سه مرحله کلّی ترسیم کرد 1:
مرحله اول: برانگیخته شدن همگانی:
(وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً )2؛
(در صور دمیده می شود و ما همه آنها را گرد میآوریم) .
مرحله دوم: حرکت به سوی ایستگاه های حسابرسی و سول:
(وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ )3؛
(هر انسانی وارد محشر می گردد، در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی دهنده ای است) .
مرحله سوم: حرکت به سوی جایگاه کیفر و پاداش:
(وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً )4؛
(و کسانی که کافر شدند؛ گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند)
(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً )5؛
(و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند، گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند) .
این مراحل سه گانه دارای ایستگاه های بسیار و گردنه های سختی است که پیمودن هر کدام تا هزار سال طول میکشد، چنان که در قرآن مجید آمده است:
(ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ )6؛
(سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سال هایی است که شما میشمرید؛ به سوی او بالا میرود) .
حالت انتظار و بازخواست گناهکاران در قیامت، آن چنان سخت است و گرفتاری تبهکاران در آن روز به گونه ای شدید است که طی تمامی ایستگاه ها و مواقف، تا پنجاه هزار سال طول میکشد:
(تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ )7؛
(فرشتگان و روح (که بزرگ فرشتگان است) به سوی او بالا میروند، در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است) .
امام صادق علیه السلام در تأیید این معنا میفرماید: (الا فحاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا فان فی القیامة خمسین موقفا کلّ موقف مثل ألف سنه مما تعدون، ثم تلا هذه الایه (فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه))؛ (آگاه باشید! پس به حساب خود رسیدگی کنید قبل از آنکه به حساب شما رسیدگی شود؛ به درستی که در قیامت پنجاه توقفگاه هست که هر کدام مانند هزار سال است از آنچه شما میشمرید). سپس [ آن حضرت] این آیه را تلاوت فرمود: (در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است)8 .
البته سختی روز قیامت برای مونان راستین، آسان می شود (و طول مدت آن) برای پرهیزگاران کوتاه می شود؛ چنانکه در قرآن مجید میخوانیم:
(فَأَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ. فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً )9؛
(پس کسی که نامه اعمال او به دست راستش داده شود، به زودی از او حسابرسی آسانی می شود) .
به هر اندازه ایمان و عمل انسان با اخلاص بیشتری باشد؛ از آسایش و آرامش زیادتری در آن روز بهره مند خواهد بود، تا آنجا که برای اولیای الهی و اهل بیت پاک پیامبر صلیالله علیه و آله هیچ گونه گرفتاری و سختی نخواهد رسید:
(فَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً )10؛
(خداوند آنان را از شر آن روز نگه میدارد و آنها را شادابی و شادمانی عنایت فرماید) .
برای توضیح بیشتر درباره چگونگی حضور در ایستگاه های قیامت، به دو مورد از تفاوت های مونان و تبهکاران در هنگام برپایی قیامت اشاره می شود:
1 . ترس و وحشت و ایمنی
بیتابی و آرامش انسان، در هنگام ورود به صحنه قیامت، بستگی کامل با چگونگی اعتقاد و اعمال او دارد؛ در حالی که میزان گرفتاری انسان در توقفگاه های قیامت، به مقدار سرپیچی او، از تکالیف پروردگار است:
(وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ. فَکُّ رَقَبَةٍ. أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ. یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ. أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ )11؛
(و تو نمیدانی آن گردنه چیست! آزاد کردن برده ای یا غذا دادن در روز گرسنگی به یتیمی از خویشاوندان یا به مستمندی از خاک نشین) .
انسان های مون، به تناسب انجام نیکیها و عمل به واجبات وترک محرمات، از آشفتگی و پریشانی روز قیامت در امان هستند:
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ )12؛
(کسانی که نیکی با خود بیاورند، پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان میباشند).
(لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ )13؛
(وحشت بزرگ [ صحنه قیامت] آنان [مؤمنان] را اندوهگین نمیکند) .
اما کافران و تبهکاران همراه با اضطراب و هراس شدید وارد صحرای محشر می شوند:
(قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ. أَبْصارُها خاشِعَةٌ )14؛
(دل هایی در آن روز، سخت مضطرب است و چشم های آنان [کافران ]از شدت ترس فرو افتاده است).
و در هنگام حسابرسی و سول، آنان را با شدّت و سختی توقیف میکنند:
(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْولُونَ )15؛
(آنها را نگه دارید که باید بازپرسی شوند) .
2 . سکوت و صحبت کردن
از جلوه های حاکمیت مطلق خداوند در روز قیامت، این است که هیچ کس، بدون اجازه و فرمان او، حق سخن گفتن ندارد:
(یَوْمَ یَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاّ بِإِذْنِهِ )16؛
(روزی فرا میرسد که هیچ کس جز به اجازه (او) سخن نمیگوید) .
این بدان جهت است که پس از حضور مردم در صحنه قیامت، ذلّت و حقارت تبهکاران و عزّت و کرامت فرزانگان، بیشتر نمایان شود. از این رو در برخی از ایستگاه های قیامت، اجازه سخن گفتن به گناه کاران داده نمی شود تا با حقارت بیشتر به اعمال آنان رسیدگی شود:
(الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ )17؛
(امروز بر دهانشان مُهر مینهیم و دست هایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان به آنچه که انجام میدادند، شهادت میدهند) .
مُهر سکوت نیز خود عذابی خوارکننده است، چنان که خداوند به جهنمیان میفرماید:
(اخْسَوا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ )18؛
(در جهنم گم شوید و با من سخن مگویید) .
و اگر تبهکاران در بعضی دیگر از مواقف قیامت، اجازه سخن مییابند، یا برای اثبات جرم آنان است (یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ )19 و یا در جهت آشکار شدن دشمنی و تخاصم میان آنان (ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ )20 و یا نمایانگر شدت نیاز و بدبختی آنان است:
(یَوْمَ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ )21؛
(روزی که زنان و مردان منافق به مونان میگویند: نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم) .
اما سخن گفتن مونان و شایستگان، نشانه مقام والای آنان نزد پروردگار است؛ چنان که درباره پیامبر صلیالله علیه و آله و مسلمانان میخوانیم:
(وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً )22؛
(بدین ترتیب شما را امت میانه ای قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد) .
بنابراین، تنها کسانی توانایی سخن گفتن دارند که از سوی خداوند، اجازه داشته باشند و سخن حق بگویند:
(لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً )23؛
(هیچ کس جز به اجازه خداوند رحمان سخن نمیگوید و [ آن گاه که میگوید]درست و حق میگوید) .
در نتیجه انجام دادن واجبات، ترک محرمات، ترک دلبستگیها و وابستگیها، پیروی قولی و عملی از آموزه های حضرت رسول صلیالله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام و خالص ساختن نیت و قصد، تنها راه یا راه هایی است که میتواند انسان را به آن مدارج عالی برساند و از سختیهای مواقف قیامت نجات دهد.
البته دانستن ترتیب مواقف برای ما چندان اهمیتی ندارد، اصل این است که بدانیم این عقبات یا مواقف هر کدام بنام یکی از فرائض و اوامر و نواهی نام گذاری شده، که برای وصول به بهشت باید با عبور از این مواقف به حساب یک یک تکالیف رسیدگی شود.
مرحوم شهید دستغیب در کتاب معاد خود میفرمایند: اولین عقبه؛ شامل سه موقف: رَحِم، امانت، و ولایت، است و در توضیح آن چنین نوشته اند: (موقف اول؛ رحم است که انسان در این موقف باز داشته می شود چنانچه در قرآن کریم است:
(وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ...)24؛
(پس اگر یکی از ارحام شما مریض شد، عیادتش کنید، اگر محتاج شد...).
موقف دیگر؛ (امانت) است...
و موقف سوم: ولایت علی ابن ابی طالب است، طبق آیه شریفه (وقفوهم انهم مسولون )25 که مفسرین میگویند یعنی از ولایت علی ابن ابی طالب.
موقف دیگر؛ (نماز) است. رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: شفاعت من به کسی که نماز را ضایع سازد نمیرسد..
موقف دیگر؛ (خمس و زکات) است حضرت صادق علیه السلام دارند: سخت ترین حالات مردم در قیامت وقتی است که مستحقین خمس برخیزند و مطالبه حق خود را از کسانی که به آنها نرسانده اند بنمایند.
موقف دیگر؛ (روزه) است، ...
موقف دیگر؛ (حج) است، که اگر کسی، مستطیع باشد و به حج نرود؛ در هنگام مردن به او میگویند: (مِت یهودیا او نصرانیا)؛ (مسلمان نمیمیری؛ بلکه مخیری بین اینکه) یهودی و یا نصرانی بمیری!!!).
موقف دیگر؛ (طهارت) است...
موقف دیگر؛ (مظالم) است که به آن (حقّ النّاس) نیز میگویند.
مابقی عقبات و مواقف نیز به همین ترتیب از واجبات و محرمات است).26
پی نوشت:
1. آشنایی با مفاهیم قرآن، 3 ص 238 - 233.
2. کهف 18، آیه 99.
3. ق 50، آیه 21.
4. زمر 39، آیه 71.
5. زمر 39، آیه 73.
6. سجده 32، آیه 5.
7. معارج 70، آیه 4.
8. کافی، ج 8.
9. انشقاق 84، آیات 7 - 8.
10. انسان 76، آیه 11.
11. بلد 90، آیات 16 12.
12. نمل 27، آیه 89.
13. انبیاء 21، آیه 103.
14. نازعات 79، آیات 8و9.
15. صافات 37، آیه 24.
16. هود 11، آیه 105.
17. یس 36، آیه 65.
18. مؤمنون 23، آیه 108.
19. نور 24، آیه 24: (روزی که زبان ها بر علیه آنان گواهی میدهند).
20. زمر 39، آیه 31: (سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان به مبارزه و دشمنی برمیخیزید).
21. حدید 57، آیه 13.
22. بقره 2، آیه 143.
23. نبأ 78، آیه 38.
24. نساء 4، آیه 1.
25. صافات 37، آیه 24.
26. معاد، دستغیب ص 159.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] مراحل توکّل را بیان فرمایید، و چگونه میتوان این مراحل را کسب نمود؟
- [سایر] مراحل یک پیوند آرامش بخش چیست؟
- [سایر] مراحل آفرینش انسان را بیان کنید؟
- [سایر] مراحل خلقت انسان را بیان کنید؟
- [سایر] مراحل خودسازی را بیان کنید؟
- [سایر] مراحل و سطوح مختلف دین کداماند؟
- [سایر] مراحل عبادت و توجه به معاد چیست؟
- [سایر] مراحل و سطوح مختلف دین کدامند؟
- [سایر] مراحل سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه چیست؟
- [سایر] مراحل عذاب مکذبین را قرآن چگونه توصیف می کند؟
- [امام خمینی] اگر کسی به زور، بدهکار را از دست طلبکار رها کند، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بزور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد یا بدهی او را به طلبکار بپردازد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنان چه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد و یا طلب طلبکار را بپردازد.
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند ، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد ، کسی که بدهکار را رها کرده است ، باید او را نزد طلبکار حاضر سازد ، یا طلب او را بپردازد .
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در نماز، غیر سوره (قُلْ هو اللَّه أَحَد) و (قُلْ یا أیُّها الکافِرُون) سوره دیگری بخواند، تا به نصف نرسیده بیتردید میتواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند و بنا بر احتیاط مستحب در مابین نصف و دو ثلث رها نکند و پس از این که به دو ثلث رسید، رها کردن آن و عدول به سوره دیگر جایز نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در نماز غیر سوره قل هو الله احد و قل یا ایها الکافرون سوره دیگری بخواند تا از نصف تجاوز نکرده می تواند رها کند و سوره دیگر بخواند و بنابر احتیاط واجب بعد از تجاوز از نصف تا دو ثلث رها نکند و پس از اینکه به دو ثلث رسید رها کردن ان و عدول به سوره دیگر جایز نیست
- [آیت الله خوئی] اگر در نماز، غیر سوره" قل هو الله احد" و" قل یا ایها الکافرون" سوره دیگری بخواند. تا به نصف نرسیده میتواند رها کند و سوره دیگر بخواند. و بنابر احتیاط در مابین نصف و دو ثلث رها نکند و پس از به دو ثلث رسید رها کردن آن و عدول به سورهی دیگر جایز نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند ؛ چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد ، کسی که بدهکار را رها کرده ؛ باید او را به دست طلبکاربدهد و یا طلب طلبکار را بپردازد .