اساسا مسأله تحدی تنها در قالب الفاظ و زیبایی و آهنگ آن خلاصه نمیشود بلکه میتوان گفت: اساس این تحدی در مورد حقایقی است که قرآن آن را بیان نموده و در قالبی منحصر به فرد ارائه نموده، قالبی که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوی دیگر همانند نظم است و از زیبایی و روانی و آهنگ پذیری برخوردار است و از ملال آوری متن ساده به دور است. برای توضیح بیشتر لازم است به نکاتی اشاره بکنیم : 1- جای تردید نیست در این که قرآن کتاب هدایت است و برای سوق دادن بشر به سعادت دنیا و آخرت نازل گردیده است اما اسلوبی ویژه و خاص خود دارد که او را از سایر کتاب ها ممتاز می کند به این معنی که قرآن در عین بیان مطالب مختلف، از کمال ارتباط و انسجام برخوردار بوده و جملات آن بمانند دّرهای گرانبها و با نظم اعجاب انگیزی به هم متصل و مرتبط می باشد که در لابلای این جملات مطالب عالی و حقایق زنده اخلاق و انسانی نهفته است. 2- قرآن مجید به موضوعات زیادی متعرض گردیده که در همه این مسائل بهترین و جالبترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقی که خلل , فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد و کوچکترین اشکال و ایرادی برآن متوجه نیست از این رو کسی که می تواند یک کلمه از کلمات قرآن را بگوید و یا یک جمله از جملات آن را بیاورد مستلزم آن نیست که بتواند مثل قرآن بیاورد زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات قرآن نخواهد بود افزون بر آن حلاوت و شیرینی و طراوت موجود در قرآن ناشی از اعجاز هست که بشر از خلق این اعجاز ناتوان و عاجز می باشد روشن است که اعجاز قرآن در مجموع 4 امر تجلی یافته : الف) فصاحت الفاظ و جمال عبارات ب) بلاغت معانی و علو مفاهیم ج) زیبایی شگفت انگیز نظم و تألیف د) بی نظیری اسلوب و سبک. از اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس و لذت و حلاوت در حال و نرمی دل و شرح صدر و مانند آن در بشر حاصل می گردد و به تعبیر استاد مطهری (ره ) بشر از خلق این هندسه بی نظیر موجود در قرآن ناتوان است , (ر. ک سبحانی , جعفر, الهیات , ج 2, ص 145 طبع دوم و مطهری , مرتضی , مجموعه آثار, ح 2 ص 125). 3- اما روشن است که این موضوع جمله بندی و ترکیب کلامی از توانایی انسان محدود بیرون و محال است لذا عجز و ناتوانی بشر از این لحاظ نیست که گفته شود خداوند برای حفظ دلائل نبوت , قدرت مقابله با قرآن را از افراد انسان سلب کرده است زیرا ما می دانیم که عده زیادی به معارضه با قرآن بر آمدند و در این راه نه تنها انصراف برای آنان حاصل نگردید بلکه با تمام نیرو به این مرحله وارد گردیدند ولی عاقبت به عجز خود اعتراف نموده و عقب نشینی کردند. خلاصه اینکه به قول علامه طباطبایی قرآن مجید تنها با اسلوب لفظی خود تحدی نمی کند بلکه با جهات معنوی خود نیز مانند جهات لفظی تحدی و دعوی اعجاز می نماید. برای آگاهی بیشتر ر.ک : 1- طباطبایی , محمد حسین , قرآن در اسلام ص 118, انتشارات دارالکتب الاسلامیه. 2- علامه خویی , ترجمه البیان , بخش اعجاز قرآن. 3- علامه طباطبایی ترجمه المیزان ج 1 ص 71. 4- سیوطی , ترجمه الاتقان ج 1 ص 372 نمونه های ادعا شده چنین نیست که بتوان آنها را همسنگ قرآن دانست و صرف آنکه همانند آن یافت نمی شود, دلیل آن نیست که نمی توان همانند آن را آورد و آنان چون چنین ادعائی نداشته اند, همگان در صدد معارضه و همانند آوری جدی در مورد آثارشان بر نیامده اند. اشعار حافظ و دیگران اینطور نیست که نظیر نداشته باشد خیلی از اشعار هستند در حدی از کیفیت ,که معلوم نیست مال حافظ است یا دیگری ,بدلیل مشابهت بین آنها و محتوای بالا,و همچنین آثار ملا صدرا,علاوه بر اینکه قرآن مجید صرفا بابعداد بی خود تحدی نمی کند تا با اشعار ادبی مقایسه کنیم و بگوئیم چون شبیه اشعار حافظ کسی نگفته پس تحدی قرآن بهم می خورد.بلکه قرآن دارای وجوه مختلف اعجاز است. از طرف دیگر شعر هر شاعری دریک جهت تفوق و برتری بر دیگری دارد اگر شعر حافظ در بعد غزل عرفانی برتری دارد شاعر دیگر در جهت دیگری ارجحیت دارد و می شود گفت نه تنها شعر حافظ نظیر دارد که برتر از او هم وجود دارد . قرآن شناسی-استاد مصباح یزدی ,ص159 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100114516)
همانند طلبی قرآن چگونه است؟
اساسا مسأله تحدی تنها در قالب الفاظ و زیبایی و آهنگ آن خلاصه نمیشود بلکه میتوان گفت: اساس این تحدی در مورد حقایقی است که قرآن آن را بیان نموده و در قالبی منحصر به فرد ارائه نموده، قالبی که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوی دیگر همانند نظم است و از زیبایی و روانی و آهنگ پذیری برخوردار است و از ملال آوری متن ساده به دور است.
برای توضیح بیشتر لازم است به نکاتی اشاره بکنیم : 1- جای تردید نیست در این که قرآن کتاب هدایت است و برای سوق دادن بشر به سعادت دنیا و آخرت نازل گردیده است اما اسلوبی ویژه و خاص خود دارد که او را از سایر کتاب ها ممتاز می کند به این معنی که قرآن در عین بیان مطالب مختلف، از کمال ارتباط و انسجام برخوردار بوده و جملات آن بمانند دّرهای گرانبها و با نظم اعجاب انگیزی به هم متصل و مرتبط می باشد که در لابلای این جملات مطالب عالی و حقایق زنده اخلاق و انسانی نهفته است.
2- قرآن مجید به موضوعات زیادی متعرض گردیده که در همه این مسائل بهترین و جالبترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقی که خلل , فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد و کوچکترین اشکال و ایرادی برآن متوجه نیست از این رو کسی که می تواند یک کلمه از کلمات قرآن را بگوید و یا یک جمله از جملات آن را بیاورد مستلزم آن نیست که بتواند مثل قرآن بیاورد زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات قرآن نخواهد بود افزون بر آن حلاوت و شیرینی و طراوت موجود در قرآن ناشی از اعجاز هست که بشر از خلق این اعجاز ناتوان و عاجز می باشد روشن است که اعجاز قرآن در مجموع 4 امر تجلی یافته : الف) فصاحت الفاظ و جمال عبارات ب) بلاغت معانی و علو مفاهیم ج) زیبایی شگفت انگیز نظم و تألیف د) بی نظیری اسلوب و سبک. از اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس و لذت و حلاوت در حال و نرمی دل و شرح صدر و مانند آن در بشر حاصل می گردد و به تعبیر استاد مطهری (ره ) بشر از خلق این هندسه بی نظیر موجود در قرآن ناتوان است , (ر. ک سبحانی , جعفر, الهیات , ج 2, ص 145 طبع دوم و مطهری , مرتضی , مجموعه آثار, ح 2 ص 125). 3- اما روشن است که این موضوع جمله بندی و ترکیب کلامی از توانایی انسان محدود بیرون و محال است لذا عجز و ناتوانی بشر از این لحاظ نیست که گفته شود خداوند برای حفظ دلائل نبوت , قدرت مقابله با قرآن را از افراد انسان سلب کرده است زیرا ما می دانیم که عده زیادی به معارضه با قرآن بر آمدند و در این راه نه تنها انصراف برای آنان حاصل نگردید بلکه با تمام نیرو به این مرحله وارد گردیدند ولی عاقبت به عجز خود اعتراف نموده و عقب نشینی کردند.
خلاصه اینکه به قول علامه طباطبایی قرآن مجید تنها با اسلوب لفظی خود تحدی نمی کند بلکه با جهات معنوی خود نیز مانند جهات لفظی تحدی و دعوی اعجاز می نماید. برای آگاهی بیشتر ر.ک : 1- طباطبایی , محمد حسین , قرآن در اسلام ص 118, انتشارات دارالکتب الاسلامیه. 2- علامه خویی , ترجمه البیان , بخش اعجاز قرآن. 3- علامه طباطبایی ترجمه المیزان ج 1 ص 71. 4- سیوطی , ترجمه الاتقان ج 1 ص 372
نمونه های ادعا شده چنین نیست که بتوان آنها را همسنگ قرآن دانست و صرف آنکه همانند آن یافت نمی شود, دلیل آن نیست که نمی توان همانند آن را آورد و آنان چون چنین ادعائی نداشته اند, همگان در صدد معارضه و همانند آوری جدی در مورد آثارشان بر نیامده اند.
اشعار حافظ و دیگران اینطور نیست که نظیر نداشته باشد خیلی از اشعار هستند در حدی از کیفیت ,که معلوم نیست مال حافظ است یا دیگری ,بدلیل مشابهت بین آنها و محتوای بالا,و همچنین آثار ملا صدرا,علاوه بر اینکه قرآن مجید صرفا بابعداد بی خود تحدی نمی کند تا با اشعار ادبی مقایسه کنیم و بگوئیم چون شبیه اشعار حافظ کسی نگفته پس تحدی قرآن بهم می خورد.بلکه قرآن دارای وجوه مختلف اعجاز است.
از طرف دیگر شعر هر شاعری دریک جهت تفوق و برتری بر دیگری دارد اگر شعر حافظ در بعد غزل عرفانی برتری دارد شاعر دیگر در جهت دیگری ارجحیت دارد و می شود گفت نه تنها شعر حافظ نظیر دارد که برتر از او هم وجود دارد .
قرآن شناسی-استاد مصباح یزدی ,ص159 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100114516)
- [سایر] آوردن همانند قرآن یعنی چه؟
- [سایر] دیدگاه قرآن نسبت به صلح طلبی چیست؟
- [سایر] نظر قرآن درباره ی غریزه جنسی و لذت طلبی چیست؟
- [سایر] خداوند در آیه 23 سوره بقره فرموده است: (کسی نمیتواند سورهای همانند قرآن بیاورد). حال سؤال این است که: آیا این تحدّی باید به زبان عربی باشد تا همانند قرآن شود، یا میتوان به زبانهای دیگر نیز تحدّی کرد؟ اگر مثلاً با زبان فارسی بشود تحدّی کرد، کجای زبان فارسی همانند قرآن است؟
- [سایر] اگر کسی ادعا کند که همانند قرآن آورده است چه کسی باید بر این مدعا بی طرفانه داوری کند و تصمیم بگیرد که آیا آن آیه مثل قرآن است یا نه؟ چه کسی صلاحیت داوری دارد؟
- [سایر] ریاست طلبی چه عواقبی دارد؟
- [سایر] واژه های: مبارک، بارک و تبارک که در قرآن ذکر شده اند به چه معناست؟ آیا همانند آنچه که در جمله (و بارک علی محمد و آل محمد) آمده است می باشند؟
- [سایر] شبهه: با توجه به این که در خیلی از جهات مرگ همانند خواب است آیا می توان گفت که عذاب آخرت هم همانند خوابهای آشفته است ؟
- [سایر] با روحیه درون گرا و خلوت طلبی خود چه کنم؟
- [سایر] کمال طلبی انسان و بهشت چگونه قابل جمع است؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر فقیر بمیرد ، انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکوه حساب کند .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر فقیری بمیرد ومال او به اندازه قرضش نباشد، انسان میتواند طلبی را که از او دارد، بابت زکاْ حساب کند و همچنین اگر مال او به اندازه قرضش باشد وورثه قرض او را ندهند، یا به جهت دیگر انسان نتواند قرض خود را بگیرد، میتواند طلبی را که از او دارد، بابت زکاْ حساب کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه قرضش نباشد، انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند بلکه اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، یا به جهت دیگر انسان نتواند طلب خود را بگیرد، نیز می تواند طلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه قرضش نباشد؛ انسان می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکاه حساب کند؛ بلکه اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند؛ یا به جهت دیگر انسان نتواند طلب خود را بگیرد؛ نیز می تواند طلبی را که از او دارد؛ بابت زکاه حساب کند.
- [آیت الله خوئی] اگر فقیر بمیرد و مال او به انداز قرضش نباشد، انسان میتوند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند بلکه اگر مال او به انداز قرضش باشد و ورثه قرض او ندهند، یا به جهت دیگر انسان نتواند طلب خود را بگیرد، نیز میتواند طلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه قرضش نباشد، انسان میتواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند، ولی اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، یا به جهت دیگر، انسان نتواند طلب خود را بگیرد، بنابر احتیاط واجب نباید طلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
- [آیت الله بروجردی] اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازهی قرضش نباشد، انسان میتواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند، ولی اگر مال او به اندازهی قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، یا به جهت دیگر انسان نتواند طلب خود را بگیرد، بنا بر احتیاط واجب نباید طلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه قرضش نباشد ، انسان میتواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند ، بلکه اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند ، یا به جهت دیگر انسان نتواند طلب خود را بگیرد ، نیز میتواند طلبی را که از او دارد ، بابت زکات حساب کند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که باید زکات بدهد، اگر از فقیری طلبکار باشد، می تواند طلبی را که از او دارد بابت زکات حساب کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی طلبی دارد که باید بعد از مدّتی بگیرد، چنانچه طلب خود را به مقدار کمتری صلح کند اشکال ندارد.