در واقع برگشت این سؤال به این است که فلسفه و حکمت سوگندهای قرآن چیست؟ و یا به عبارتی با وجود بی نیازی خداوند به سوگند چرا در قرآن این همه قسم خورده شده است؟ قبل از پاسخ به سؤال پیش زمینههائی مطرح میگردد. الف) سوگندهای قرآن: در چهل و چهار سوره قرآن، ضمن صد و چهار آیه، صد و هیجده مورد سوگند در قرآن آمده که در سی و سه سوره قرآن، نود و پنج مورد سوگندهای آفریدگار جهان است که در بیست و سه سوره آغاز سوره با سوگند میباشد، و دو مورد سوگندهائی است که از زبان رسول خدا(ص) در اثبات وقوع روز قیامت و محاسبه اعمال و جزاء در آن روز آمده، چهار مورد قسمی است که از برادران حضرت یوسف(ع) آمده است و یک مورد، سوگندی است که ساحران برای فرعون یاد کردهاند که بر موسی غالب خواهند شد. و یک مورد نیز سوگندی است که شیطان در اغواء بندگان غیر مخلص یاد کرده و پانزده مورد نیز مربوط به مشرکین و منافقین و منکرین روز قیامت میباشد.(شناخت سورههای قرآن، هاشم هاشمزاده هریسی، انتشارات کتابخانه صدر، تاریخ 1373 ه.ش، ص 23 و 24 تفسیر کبیر بصائر.). پس سوگندهای قرآنی 1. سوگندهای الهی 2. سوگندهای مردمی الف) سوگندهای پیامبران ب) سوگندهای مردمان 1 برادران یوسف 2 سحره 3 مشرکین 4 منافقین 5 منکرین 3. سوگند ابلیس آنچه از موارد ذکر شده مورد سؤال است، همان قسم اوّل یعنی سوگندهای الهی است که عمده سوگندهای در قرآن را نیز شامل میشود. ب) پیشینه تاریخی سوگند آثار به جای مانده از فرهنگ و تمدن بشری نشان میدهد که سوگند خوردن اختصاص به ملت و زبان خاصی نداشته و در تمام اعصار گذشته به مثابه یک سنت در میان اقوام و ملل مختلف جریان داشته است و به قطع میتوان گفت تاریخچه قسم به تاریخ و زبان بشر برمیگردد و گواه بر این مطلب معتبرترین منبع تاریخ انسان، قرآن کریم است. که سوگند خوردن انسانها را در اعصار مختلف چون سوگند خوردن حضرت ابراهیم(ع)(انبیا؛ 21:57). فرزندان حضرت یعقوب(ع)(،یوسف؛ 12:91). ساحران درباره فرعون(شعراء؛ 26:44). و مقدمتر از همه قسم خوردن شیطان در مقابل آدم و حوا(اعراف؛ 7:21). را نقل میکند. ج) تعریف سوگند سوگند(sawgand). در اصل (سوکنته)(Saokenta). به معنی گوگرد و سوگند خوردن به معنی خوردن گوگرد است که نوعی آزمایش برای تشخیص گناهکار از بی گناه بوده، در قدیم مقداری آب آمیخته به گوگرد به متهم میخورانیدند و از تأثیر آن در وجود وی گناهکار بودن یا بی گناه بودن او را تعیین میکردند، بعدها به معنی قسم بکار رفته است.(فرهنگ عمید، ج 2، ص 1485). که اقرار و اعترافی است که شخص بر روی شرف و ناموس خود میکند و خدا، یا بزرگی را شاهد گیرد، مانند قسم (بخدا، رسول، امامان و بزرگان).(فرهنگ فارسی معین، دکتر محمد معین، ج 2، ص 1956). واژه (قسم) در زبان عربی و تمام اشتقاقات آن مترادف کلمه (سوگند) در زبان فارسی است و قسم را از این جهت قسم گفتهاند که کلام را دو قسم کرده قسم صواب و صحیح را از قسم خطا و اشتباه بیرون میبرد. و در اصطلاح قسم جملهای است که بواسطه آن جمله دیگری تأکید میشود.(مغنی اللبیب ابن هشام، ص 56). مرحوم طبرسی میگوید: قسم عبارت است از قسمتی از کلام که بواسطه آن خبر تأکید میشود به نحوی که آن را به صورت حق و درست جلوه داده و از خلاف واقع مبرّا میسازد.(مجمع البیان، امین الاسلام طبرسی، ج 9، ص 375). د) ارکان سوگند سوگند از هر نوعی که باشد دارای ارکانی میباشد که عبارتند از: 1. مُقسِم یعنی فردی که سوگند یاد میکند، همانطور که گفته شد سوگندهای قرآن اگر چه گاهی از زبان انبیاء، مردم عادی و شیطان نیز سوگند نقل شده است، لکن غالب سوگندها از ناحیه ذات مقدس پروردگار میباشد. 2. مُقسَم له یا مخاطب سوگند، فرد یا افرادی است که به خاطر آنها سوگند یاد میشود، در قرآن مجید اگر چه برخی سوگندها مخاطب خاص دارد لکن غالب آنها برای عموم انسانها اعم از مؤمن و کافر یاد شدهاند. 3. مُقْسَم به یعنی آنچه بدان سوگند یاد میشود مثل خدا، پیامبر و سایر مقدسات، در قرآن حدود چهل موضوع مورد سوگند واقع شده که میتوان همه آنها را در شش گروه طبقه بندی کرد.(لازم به ذکر است که مفسران و مؤلفان علوم قرآنی طبقهبندیهای متفاوتی برای موضوعات سوگندهای قرآنی ذکر کردهاند. که این طبقهبندی بنقل از تفسیر سوره طور حاصل کار گروهی محققان موسویان، کاویان، سلیمی، فیروزی، حسینی، سلطانی مهاجر میباشد). الف) اسماء ذات و صفات مقدس خداوند متعال. ب) انبیاء بزرگوار چون محمد(ص)، ابراهیم و اسماعیل(ع) ج) انسان، نفس و وجدان و اعمال نیک و ابعاد معنوی او د) مجردات، مقدسات، فرشتگان، کتب آسمانی، معانی و مفاهیم عالیه و ماورای طبیعت ه) آسمان، کرات و دیگر موجودات آسمانی و) زمین، دریا و موجودات آنها 4. ادات قسم یا الفاظ سوگند واژههایی هستند که بوسیله آنها جملات ساده به جمله قسم تبدیل میشود در زبان عربی الفاظ زیادی برای سوگند بکار میرود لکن در قرآن کریم تنها چهار لفظ (یاء)، (تاء)، (واو) و (عَمْر) بکار رفته است.(سوگند با (باء) أنعام؛ 6: 109 نحل؛ 16: 38 توبه؛ 9:42 و 74) 5. جواب قسم یا مقسم علیه عبارت است از آن کار یا مطلبی که برای آن سوگند یاد میشود. ه) انگیزههای سوگندهای قرآنی همانطور که سوگندهای قرآن را به سه قسم کلی تقسیم نمودیم، به طبع انگیزههای آن را نیز میتوان به سه قسم کلی تقسیم نمود.( الف) سوتعبیر به (انگیزه) در مورد سوگندهای الهی مسامحهای میباشد چون (انگیزه) از لوازم نیاز است و چین تعبیری نسبت به خداوند بی نیاز معنا و مفهوم ندارد لکن به اعتبار نیاز قابل است که سوگند برای او به کار رفته). گندهای خدا که به ذات ربوبی خویش و یا به پدیدههای نظام آفرینش اعم از حیات پاک پیامبر اسلام و یا دیگر موجودات آفرینش میباشد. برای تأکید و یستنبئونک احق هو قل ای و ربّی انّه لحق و ما أنتم بمعجزین؛از تو میپرسند آیا آن (وعده مجازات الهی) حقّ است؟ بگو: آری، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است، و شما نمیتوانید از آن جلوگیری کند.(یونس؛ 10:53). چون قبلاً در آیات دیگر وقوع قیامت و مسئله حقانیت قرآن و رسالت و وقوع ثواب و عقاب آمده اینجا در واقع تأکیدش بر آن همراه با قسم بوده است چون این عرف اعراب بود که در تأکید ماجراها و شنیدهها متوسل به قسم میشدند و خداوند هم پیامبرش را به همین روش میخواند.(تفسیر کبیر، فخر رازی، 32 جلدی، چاپ اول، ج 17، ص 111). و یا برای تعظیم و تفخیم مقسم به میباشد یس و القرآن الحکیم( و آیاتی چون قلم؛ 68:1 واقعه؛ 56: 57 شمس؛ 91: 1 تا 7 بلد؛ 90: 1 تا 3 و... نیز مشعر به همین بحث میاسین؛ 36:1و2). یباشد.(برای توضیح بیشتر به تفسیر فی ظلال القرآن، ج 6، ص 3375، 3654، 3908، 3915). و یا برای اتمام حجت است فلا و ربّک لا یؤمنون حتی یحکّموک فیما شجر...(نساء؛ 4:65. ) و یا آیه شریفه فو ربّک لنسئلنّهم أجمعین( البته بخاطر اضافه (رب) به کاف ضمیر خطاب که بازگشت به شخص پیامبر مینماید بعضی آن دو آیه را علاوه بر اتمام حجت شاهد بر تعظیم و تکریحجر؛ 15:92). م و تشریف شخصیت پیامبر نیز آوردهاند که مربوط به مورد قبل میشود.( و یا برای اثبات مقسم علیه و بیان واقعیتی که مورد تردید مردم واقع گردیده و الصفّت صفا * فالزجرات زجرا * فال(الصافات؛ 37:1تا5). و یا برای توبیخ، کفار و مشرکین و یجعلون لما لا یعلمون نصیبا مما رزقنهم تاللّه لتسئلن عما کنتم تفترون(نحل؛ 16: 56). ب) سوگندهای مردمی که این سوگندها بیان زبان حال بندهگان است، که خداوند به نقل و ذکر سوگندهای آنان اقدام نموده است، چون سوگند برادران یوسف قالوا تالله لقد علمتم ما جئنا لنُفسد فی الارض و ما کنا سارقین(یوسف؛ 12:73). و یا سوگند نفاق گونه فراریان از جهاد: ... و سیحلفون بالله لواستطعنا...(توبه؛ 9:42). و آیات بسیاری دیگر که عمده اینگونه سوگندها به انگیزه اثبات مطلب خود بوده است. ج) سوگندهای ابلیس که این نوع سوگندها به انگیزه فریب و تهدید و یا عنادورزی توسط ابلیس صورت پذیرفته: و قاسمهما انّی لکما لمن الناصحین(اعراف؛ 7:21). و همچنین قال فبعزّتک لاُغوینّهم أجمعین( که این سوگند به انگیزه عنادورزی میباشد.ص؛ 38: 82). و) تفاوت سوگندهای الهی با سوگندهای غیر سوگندهای الهی یا سوگندهای متعارف میان مردم تفاوتهای قابل توجهی دارد، مردم معمولاً به چیزهایی سوگند یاد میکنند که در نظرشان مقدس و یا بسیار عزیز است و در تمام آنها نگران مؤاخذه و یا صدمه، در صورت دروغگویی هستند مثلاً وقتی کسی به خدا، پیامبر، امام و قرآن به دروغ سوگند میخورد نگران است که آنان آسیبی به وی رسانده یا روز قیامت مؤاخذه کنند و هرگاه به جان خود، فرزند، آشنا، دوست و رفیق خود سوگند یاد میکند خوف آن دارد که صدمهای متوجه آنان گردد علاوه بر اینکه هدف اصلی از سوگند مردم اثبات مطلب است، وقتی گویندهای احتمال میدهد که شنوندگان سخن او را باور نکنند با سوگند خوردن سعی میکند آنان را وادار به قبول نموده شک و تردید را برطرف سازد. و این در حالی است که هیچیک از این مطالب در سوگندهای قرآن نیست، زیرا خداوند نه از کسی یا چیزی ترس دارد و نه فقدان چیزی برایش ضرر میرساند تا سوگند یاد کند، از طرف دیگر درباره سخن خدا مؤمن نیاز به سوگند ندارد و برای کافر و معاند سوگند سودی ندارد و نکته سوم اینکه در قرآن به موجوداتی سوگند یاد شده که برخی از آنها در نظر مردم از تقدس و عزّت خاصی برخوردار نیستند، بنابراین آنچه که مفسرین در ابتدا اعتقاد دارند آن است که سوگند در کلام الهی غیر از سوگندی است که در مباحث فقهی و یا کتابهای لغت از آن یاد میشود. از دیدگاه فقهاء کاربرد سوگند موقعی است که در محاکم قضائی بعلت فقدان شهود به قسم متوسل شوند و یا در نذرها یا عهدهای مردمی برای اثبات یا اسقاط حقی به آن متوسل شوند که در هر حال به عنوان یک حجت و دلیل شرعی که آثار حقوقی و تکلیفی و وضعی بر آن مترتب میشود. قلمداد شده است. لکن در نظر مفسرین، سوگندهای قرآن دارای چنین مشخصهای نیست. پس این سؤال مطرح میشود که حکمت و فلسفه سوگندهای الهی قرآن چیست؟ حکمت و فلسفه سوگندهای قرآن(مطالب این بخش با استفاده از منابع زیر تدوین شده است) قطعا خداوند از سوگندهائی که در قرآن یاد نموده، مقصودی داشته است و دارای حکمتی است اگر چه خداوند نیازی به سوگند ندارد، ولی سوگندهای قرآن فوائدی را دارا میباشد، که به برخی از آنها میپردازیم. 1. برای تأکید و بیان اهمیت اموری که خداوند برای آنها سوگند یاد کرده (جوابهای قسم) تا مردم در آنها نیک بیندیشند و به آنها اهمیت ویژه قائل شوند. 2. برای متوجه کردن انسان به منافع و فوائد فراوان چیزهایی که به آنها سوگند یاد شده است مانند خورشید و ماه و ستارگان و شب و روز و حتی مثل انجیر و زیتون که آنها وسیله رحمت و نعمتند. و نشانه هائی بر یگانگی و وحدانیت خداوند و آثار قدرت نامتناهیش در آنها نمودار است. 3. برای بیان واقعیت داشتن اموری که مورد انکار یا شک و تردید مردم میباشد مانند سوگند به قیامت و فرشتگان و وجدان انسان و امثال آنها، و محمد عبده در این زمینه میگوید: (وقتی به همه چیزهائی که مورد سوگند قرآن قرار گرفته دقت میکنی میبینی که بعضی از مردم آن را انکار میکردهاند و یا در اثر بی اطلاعی از فایدهاش مورد تحقیر قرار میدادند و خلاصه آنکه از حکمت در آفرینش آنها غافل بودهاند که این سوگندها به همه آنها پاسخ داده و مردم را از شک و تردید و وهم و غفلت بیرون آورده و موفقیت هر کدام از موجودات را به درستی نشان داده و حقایق امور را آشکار ساخته است) 4. برای تعظیم و تکریم اعمال خیر و شایسته تا مردم به انجام آنهاتشویق و ترغیب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و اوقات فریضه حج و امثال آن. مرحوم طبرسی از امام باقر و امام صادق(ع) نقل میکند که آن دو امام فرمودهاند: (خداوند به آفریدههای خود سوگند یاد میکند تا انسان را به جایی که باید عبرت و پند گیرد آگاه سازد چون قسم به عظمت و بزرگی آنچه به آن سوگند یاد شده، دلالت دارد.)(طبرسی امین الاسلام، مجمع البیان، ج 10، ص 254). پس آن طوری که از آیات قرآن و بیانات ائمه(ع) و پژوهشگران اسلامی استفاده میشود، سوگندهای قرآن عالیترین وسیله جهت گرایش افکار انسان به تحقیق در ژرفای مسائل و موجودات جهان است تا از رهگذر این کوششها و دقتها درهای علوم و دانشها را بسوی جامعه انسانی بگشایند. و بقول طنطاوی (سوگندهای قرآن کلید دانشها است) . (الجواهر طنطاوی، ج 25، ص 258 به نقل از سوگندهای قرآن ابوالقاسم رزاقی).پ از ذکر این مقدمه پیرامون آیه مورد پرسش در سوره واقعه توضیحاتی عرض می کنیم تا هدف از این سوگند و اهمیت آن روشن گردد . در تعقیب بحثهای فراوانی که در آیات قبل با ذکر هفت دلیل در باره معاد آمد در این آیات سخن از اهمیت قرآن مجید است، چرا که مساله نبوت و نزول قرآن بعد از مساله مبدأ و معاد مهمترین ارکان اعتقادی را تشکیل میدهد، بعلاوه قرآن مجید در زمینه دو اصل توحید و معاد بحثهای عمیقی دارد، و تحکیم پایههای آن تحکیم این دو اصل محسوب میشود. نخست با یک سوگند عظیم سخن را شروع کرده، میفرماید: سوگند به جایگاه ستارگان و محل طلوع و غروب آنها! (فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ). بسیاری از مفسران را عقیده بر این است که لا در اینجا به معنی نفی نیست، بلکه زائده، و برای تاکید است، چنان که در آیات دیگر قرآن همین تعبیر در مورد سوگند به روز قیامت، و نفس لوامه، و پروردگار مشرقها و مغربها، و شفق، و مانند آن آمده است. در حالی که بعضی دیگر لا را در اینجا به معنی نفی و اشاره به این میدانند که مطلب مورد قسم از آن پراهمیتتر است که به آن سوگند یاد شود، همانگونه که در تعبیرات روزمره نیز گاه میگوئیم: ما به فلان موضوع قسم نمیخوریم. ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر میرسد، چرا که در قرآن به ذات پاک خدا صریحا سوگند یاد شده، مگر ستارگان از آن برترند که به آنها قسم یاد شود؟! مفسران در مورد مواقع النجوم تفسیرهای متعددی ذکر کردهاند: نخست همان که در بالا گفتیم یعنی جایگاه ستارگان و مدارات و مسیر آنها. دیگر اینکه منظور محل طلوع و غروب آنها است. و دیگر اینکه منظور سقوط ستارگان در آستانه رستاخیز و قیامت است. بعضی نیز آن را تنها به معنی غروب ستارگان تفسیر کردهاند. بعضی هم به پیروی پارهای از روایات آن را اشاره به نزول قسمتهای مختلف قرآن در فواصل زمانی متفاوت میدانند (زیرا نجوم جمع نجم در مورد کارهای تدریجی به کار میرود). گرچه منافاتی بین این معانی نیست، و ممکن است همه در آیه فوق جمع باشد، ولی تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر میرسد، چرا که به هنگام نزول این آیات غالب مردم اهمیت این سوگند را نمیدانستند امروز برای ما روشن شده است که ستارگان آسمان هر کدام جایگاه مشخصی دارد، و مسیر و مدار آنها که طبق قانون جاذبه و دافعه تعیین میشود بسیار دقیق و حساب شده است. و سرعت سیر آنها هر کدام با برنامه معینی انجام میپذیرد. این مساله گرچه در کرات دوردست دقیقا قابل محاسبه نیست، اما در منظومه شمسی که خانواده ستارگان نزدیک به ما را تشکیل میدهد دقیقا مورد بررسی قرار گرفته، و نظام مدارات آنها به قدری دقیق و حساب شده است که انسان را به شگفتی وامیدارد. هنگامی که به این نکته توجه کنیم که طبق گواهی دانشمندان تنها در کهکشان ما حدود یک هزار میلیون ستاره وجود دارد! و در جهان کهکشانهای زیادی موجود است که هر کدام مسیر خاصی دارند، به اهمیت این سوگند قرآن آشناتر میشویم. در کتاب اللَّه و العلم الحدیث میخوانیم: دانشمندان فلکی معتقدند این ستارگانی که از میلیاردها متجاوزند که قسمتی از آنها را با چشم غیر مسلح میتوان دید، و قسمت (بسیار بیشتری) را جز با تلسکوپها نمیتوان دید. بلکه قسمتی از آنها با تلسکوپ هم قابل مشاهده نیست فقط با وسائل خاصی میتوان از آنها عکسبرداری کرد همه اینها در مدار مخصوص خود شناورند و هیچ احتمال این را ندارد که یکی از آنها در حوزه جاذبه ستاره دیگری قرار گیرد، یا با یکدیگر تصادف کنند، و در واقع چنین تصادفی همانند این است که فرض کنیم یک کشتی اقیانوسپیما در دریای مدیترانه با کشتی دیگری در اقیانوس کبیر تصادف کند در حالی که هر دو کشتی به یک سو و با سرعت واحدی در حرکتند و چنین احتمالی اگر محال نباشد لا اقل بعید است! . با توجه به این اکتشافات علمی از وضع ستارگان اهمیت سوگند بالا روشنتر میگردد. و به همین دلیل در آیه بعد میافزاید: و این سوگندی است بسیار بزرگ اگر بدانید (وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ). تعبیر به لو تعلمون (اگر بدانید) به خوبی گواهی میدهد که علم و دانش بشر در آن زمان این حقیقت را به طور کامل درک نکرده بود، و این خود یک اعجاز علمی قرآن محسوب میشود که در عصری که شاید هنوز عدهای میپنداشتند ستارگان میخ های نقرهای هستند که بر سقف آسمان کوبیده شدهاند!، یک چنین بیانی، آنهم در محیطی که به حق محیط جهل و نادانی محسوب میشد از یک انسان عادی محال است صادر شود. اکنون ببینیم این قسم عظیم برای چه منظوری ذکر شده؟ آیه بعد پرده از روی آن برداشته، میگوید: آنچه محمد ص آورده قرآن کریم است (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ). و به این ترتیب به مشرکان لجوج که پیوسته اصرار داشتند این آیات نوعی از کهانت است، و یا العیاذ باللَّه سخنانی است جنونآمیز، یا همچون اشعار شاعران، یا از سوی شیاطین است، پاسخ میگوید که این وحی آسمانی است و سخنی است که آثار و عظمت و اصالت از آن ظاهر و نمایان است، و محتوای آن حاکی از مبدأ نزول آن میباشد و آن چنان این موضوع عیان است که حاجت به بیان نیست. تفسیر نمونه، ج23، ص: 265 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100105386)
در واقع برگشت این سؤال به این است که فلسفه و حکمت سوگندهای قرآن چیست؟ و یا به عبارتی با وجود بی نیازی خداوند به سوگند چرا در قرآن این همه قسم خورده شده است؟ قبل از پاسخ به سؤال پیش زمینههائی مطرح میگردد.
الف) سوگندهای قرآن:
در چهل و چهار سوره قرآن، ضمن صد و چهار آیه، صد و هیجده مورد سوگند در قرآن آمده که در سی و سه سوره قرآن، نود و پنج مورد سوگندهای آفریدگار جهان است که در بیست و سه سوره آغاز سوره با سوگند میباشد، و دو مورد سوگندهائی است که از زبان رسول خدا(ص) در اثبات وقوع روز قیامت و محاسبه اعمال و جزاء در آن روز آمده، چهار مورد قسمی است که از برادران حضرت یوسف(ع) آمده است و یک مورد، سوگندی است که ساحران برای فرعون یاد کردهاند که بر موسی غالب خواهند شد. و یک مورد نیز سوگندی است که شیطان در اغواء بندگان غیر مخلص یاد کرده و پانزده مورد نیز مربوط به مشرکین و منافقین و منکرین روز قیامت میباشد.(شناخت سورههای قرآن، هاشم هاشمزاده هریسی، انتشارات کتابخانه صدر، تاریخ 1373 ه.ش، ص 23 و 24 تفسیر کبیر بصائر.).
پس سوگندهای قرآنی
1. سوگندهای الهی
2. سوگندهای مردمی
الف) سوگندهای پیامبران
ب) سوگندهای مردمان
1 برادران یوسف
2 سحره
3 مشرکین
4 منافقین
5 منکرین
3. سوگند ابلیس
آنچه از موارد ذکر شده مورد سؤال است، همان قسم اوّل یعنی سوگندهای الهی است که عمده سوگندهای در قرآن را نیز شامل میشود.
ب) پیشینه تاریخی سوگند
آثار به جای مانده از فرهنگ و تمدن بشری نشان میدهد که سوگند خوردن اختصاص به ملت و زبان خاصی نداشته و در تمام اعصار گذشته به مثابه یک سنت در میان اقوام و ملل مختلف جریان داشته است و به قطع میتوان گفت تاریخچه قسم به تاریخ و زبان بشر برمیگردد و گواه بر این مطلب معتبرترین منبع تاریخ انسان، قرآن کریم است. که سوگند خوردن انسانها را در اعصار مختلف چون سوگند خوردن حضرت ابراهیم(ع)(انبیا؛ 21:57).
فرزندان حضرت یعقوب(ع)(،یوسف؛ 12:91).
ساحران درباره فرعون(شعراء؛ 26:44).
و مقدمتر از همه قسم خوردن شیطان در مقابل آدم و حوا(اعراف؛ 7:21).
را نقل میکند.
ج) تعریف سوگند
سوگند(sawgand). در اصل (سوکنته)(Saokenta). به معنی گوگرد و سوگند خوردن به معنی خوردن گوگرد است که نوعی آزمایش برای تشخیص گناهکار از بی گناه بوده، در قدیم مقداری آب آمیخته به گوگرد به متهم میخورانیدند و از تأثیر آن در وجود وی گناهکار بودن یا بی گناه بودن او را تعیین میکردند، بعدها به معنی قسم بکار رفته است.(فرهنگ عمید، ج 2، ص 1485).
که اقرار و اعترافی است که شخص بر روی شرف و ناموس خود میکند و خدا، یا بزرگی را شاهد گیرد، مانند قسم (بخدا، رسول، امامان و بزرگان).(فرهنگ فارسی معین، دکتر محمد معین، ج 2، ص 1956).
واژه (قسم) در زبان عربی و تمام اشتقاقات آن مترادف کلمه (سوگند) در زبان فارسی است و قسم را از این جهت قسم گفتهاند که کلام را دو قسم کرده قسم صواب و صحیح را از قسم خطا و اشتباه بیرون میبرد. و در اصطلاح قسم جملهای است که بواسطه آن جمله دیگری تأکید میشود.(مغنی اللبیب ابن هشام، ص 56).
مرحوم طبرسی میگوید: قسم عبارت است از قسمتی از کلام که بواسطه آن خبر تأکید میشود به نحوی که آن را به صورت حق و درست جلوه داده و از خلاف واقع مبرّا میسازد.(مجمع البیان، امین الاسلام طبرسی، ج 9، ص 375).
د) ارکان سوگند
سوگند از هر نوعی که باشد دارای ارکانی میباشد که عبارتند از: 1. مُقسِم یعنی فردی که سوگند یاد میکند، همانطور که گفته شد سوگندهای قرآن اگر چه گاهی از زبان انبیاء، مردم عادی و شیطان نیز سوگند نقل شده است، لکن غالب سوگندها از ناحیه ذات مقدس پروردگار میباشد.
2. مُقسَم له یا مخاطب سوگند، فرد یا افرادی است که به خاطر آنها سوگند یاد میشود، در قرآن مجید اگر چه برخی سوگندها مخاطب خاص دارد لکن غالب آنها برای عموم انسانها اعم از مؤمن و کافر یاد شدهاند.
3. مُقْسَم به یعنی آنچه بدان سوگند یاد میشود مثل خدا، پیامبر و سایر مقدسات، در قرآن حدود چهل موضوع مورد سوگند واقع شده که میتوان همه آنها را در شش گروه طبقه بندی کرد.(لازم به ذکر است که مفسران و مؤلفان علوم قرآنی طبقهبندیهای متفاوتی برای موضوعات سوگندهای قرآنی ذکر کردهاند. که این طبقهبندی بنقل از تفسیر سوره طور حاصل کار گروهی محققان موسویان، کاویان، سلیمی، فیروزی، حسینی، سلطانی مهاجر میباشد).
الف) اسماء ذات و صفات مقدس خداوند متعال.
ب) انبیاء بزرگوار چون محمد(ص)، ابراهیم و اسماعیل(ع)
ج) انسان، نفس و وجدان و اعمال نیک و ابعاد معنوی او
د) مجردات، مقدسات، فرشتگان، کتب آسمانی، معانی و مفاهیم عالیه و ماورای طبیعت
ه) آسمان، کرات و دیگر موجودات آسمانی
و) زمین، دریا و موجودات آنها
4. ادات قسم یا الفاظ سوگند واژههایی هستند که بوسیله آنها جملات ساده به جمله قسم تبدیل میشود در زبان عربی الفاظ زیادی برای سوگند بکار میرود لکن در قرآن کریم تنها چهار لفظ (یاء)، (تاء)، (واو) و (عَمْر) بکار رفته است.(سوگند با (باء) أنعام؛ 6: 109 نحل؛ 16: 38 توبه؛ 9:42 و 74) 5. جواب قسم یا مقسم علیه عبارت است از آن کار یا مطلبی که برای آن سوگند یاد میشود.
ه) انگیزههای سوگندهای قرآنی
همانطور که سوگندهای قرآن را به سه قسم کلی تقسیم نمودیم، به طبع انگیزههای آن را نیز میتوان به سه قسم کلی تقسیم نمود.( الف) سوتعبیر به (انگیزه) در مورد سوگندهای الهی مسامحهای میباشد چون (انگیزه) از لوازم نیاز است و چین تعبیری نسبت به خداوند بی نیاز معنا و مفهوم ندارد لکن به اعتبار نیاز قابل است که سوگند برای او به کار رفته).
گندهای خدا که به ذات ربوبی خویش و یا به پدیدههای نظام آفرینش اعم از حیات پاک پیامبر اسلام و یا دیگر موجودات آفرینش میباشد. برای تأکید و یستنبئونک احق هو قل ای و ربّی انّه لحق و ما أنتم بمعجزین؛از تو میپرسند آیا آن (وعده مجازات الهی) حقّ است؟ بگو: آری، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است، و شما نمیتوانید از آن جلوگیری کند.(یونس؛ 10:53).
چون قبلاً در آیات دیگر وقوع قیامت و مسئله حقانیت قرآن و رسالت و وقوع ثواب و عقاب آمده اینجا در واقع تأکیدش بر آن همراه با قسم بوده است چون این عرف اعراب بود که در تأکید ماجراها و شنیدهها متوسل به قسم میشدند و خداوند هم پیامبرش را به همین روش میخواند.(تفسیر کبیر، فخر رازی، 32 جلدی، چاپ اول، ج 17، ص 111).
و یا برای تعظیم و تفخیم مقسم به میباشد یس و القرآن الحکیم( و آیاتی چون قلم؛ 68:1 واقعه؛ 56: 57 شمس؛ 91: 1 تا 7 بلد؛ 90: 1 تا 3 و... نیز مشعر به همین بحث میاسین؛ 36:1و2).
یباشد.(برای توضیح بیشتر به تفسیر فی ظلال القرآن، ج 6، ص 3375، 3654، 3908، 3915).
و یا برای اتمام حجت است فلا و ربّک لا یؤمنون حتی یحکّموک فیما شجر...(نساء؛ 4:65.
) و یا آیه شریفه فو ربّک لنسئلنّهم أجمعین( البته بخاطر اضافه (رب) به کاف ضمیر خطاب که بازگشت به شخص پیامبر مینماید بعضی آن دو آیه را علاوه بر اتمام حجت شاهد بر تعظیم و تکریحجر؛ 15:92).
م و تشریف شخصیت پیامبر نیز آوردهاند که مربوط به مورد قبل میشود.( و یا برای اثبات مقسم علیه و بیان واقعیتی که مورد تردید مردم واقع گردیده و الصفّت صفا * فالزجرات زجرا * فال(الصافات؛ 37:1تا5).
و یا برای توبیخ، کفار و مشرکین و یجعلون لما لا یعلمون نصیبا مما رزقنهم تاللّه لتسئلن عما کنتم تفترون(نحل؛ 16: 56).
ب) سوگندهای مردمی که این سوگندها بیان زبان حال بندهگان است، که خداوند به نقل و ذکر سوگندهای آنان اقدام نموده است، چون سوگند برادران یوسف قالوا تالله لقد علمتم ما جئنا لنُفسد فی الارض و ما کنا سارقین(یوسف؛ 12:73).
و یا سوگند نفاق گونه فراریان از جهاد: ... و سیحلفون بالله لواستطعنا...(توبه؛ 9:42).
و آیات بسیاری دیگر که عمده اینگونه سوگندها به انگیزه اثبات مطلب خود بوده است.
ج) سوگندهای ابلیس که این نوع سوگندها به انگیزه فریب و تهدید و یا عنادورزی توسط ابلیس صورت پذیرفته: و قاسمهما انّی لکما لمن الناصحین(اعراف؛ 7:21).
و همچنین قال فبعزّتک لاُغوینّهم أجمعین( که این سوگند به انگیزه عنادورزی میباشد.ص؛ 38: 82).
و) تفاوت سوگندهای الهی با سوگندهای غیر
سوگندهای الهی یا سوگندهای متعارف میان مردم تفاوتهای قابل توجهی دارد، مردم معمولاً به چیزهایی سوگند یاد میکنند که در نظرشان مقدس و یا بسیار عزیز است و در تمام آنها نگران مؤاخذه و یا صدمه، در صورت دروغگویی هستند مثلاً وقتی کسی به خدا، پیامبر، امام و قرآن به دروغ سوگند میخورد نگران است که آنان آسیبی به وی رسانده یا روز قیامت مؤاخذه کنند و هرگاه به جان خود، فرزند، آشنا، دوست و رفیق خود سوگند یاد میکند خوف آن دارد که صدمهای متوجه آنان گردد علاوه بر اینکه هدف اصلی از سوگند مردم اثبات مطلب است، وقتی گویندهای احتمال میدهد که شنوندگان سخن او را باور نکنند با سوگند خوردن سعی میکند آنان را وادار به قبول نموده شک و تردید را برطرف سازد. و این در حالی است که هیچیک از این مطالب در سوگندهای قرآن نیست، زیرا خداوند نه از کسی یا چیزی ترس دارد و نه فقدان چیزی برایش ضرر میرساند تا سوگند یاد کند، از طرف دیگر درباره سخن خدا مؤمن نیاز به سوگند ندارد و برای کافر و معاند سوگند سودی ندارد و نکته سوم اینکه در قرآن به موجوداتی سوگند یاد شده که برخی از آنها در نظر مردم از تقدس و عزّت خاصی برخوردار نیستند، بنابراین آنچه که مفسرین در ابتدا اعتقاد دارند آن است که سوگند در کلام الهی غیر از سوگندی است که در مباحث فقهی و یا کتابهای لغت از آن یاد میشود. از دیدگاه فقهاء کاربرد سوگند موقعی است که در محاکم قضائی بعلت فقدان شهود به قسم متوسل شوند و یا در نذرها یا عهدهای مردمی برای اثبات یا اسقاط حقی به آن متوسل شوند که در هر حال به عنوان یک حجت و دلیل شرعی که آثار حقوقی و تکلیفی و وضعی بر آن مترتب میشود. قلمداد شده است. لکن در نظر مفسرین، سوگندهای قرآن دارای چنین مشخصهای نیست. پس این سؤال مطرح میشود که حکمت و فلسفه سوگندهای الهی قرآن چیست؟
حکمت و فلسفه سوگندهای قرآن(مطالب این بخش با استفاده از منابع زیر تدوین شده است) قطعا خداوند از سوگندهائی که در قرآن یاد نموده، مقصودی داشته است و دارای حکمتی است اگر چه خداوند نیازی به سوگند ندارد، ولی سوگندهای قرآن فوائدی را دارا میباشد، که به برخی از آنها میپردازیم.
1. برای تأکید و بیان اهمیت اموری که خداوند برای آنها سوگند یاد کرده (جوابهای قسم) تا مردم در آنها نیک بیندیشند و به آنها اهمیت ویژه قائل شوند.
2. برای متوجه کردن انسان به منافع و فوائد فراوان چیزهایی که به آنها سوگند یاد شده است مانند خورشید و ماه و ستارگان و شب و روز و حتی مثل انجیر و زیتون که آنها وسیله رحمت و نعمتند. و نشانه هائی بر یگانگی و وحدانیت خداوند و آثار قدرت نامتناهیش در آنها نمودار است.
3. برای بیان واقعیت داشتن اموری که مورد انکار یا شک و تردید مردم میباشد مانند سوگند به قیامت و فرشتگان و وجدان انسان و امثال آنها، و محمد عبده در این زمینه میگوید: (وقتی به همه چیزهائی که مورد سوگند قرآن قرار گرفته دقت میکنی میبینی که بعضی از مردم آن را انکار میکردهاند و یا در اثر بی اطلاعی از فایدهاش مورد تحقیر قرار میدادند و خلاصه آنکه از حکمت در آفرینش آنها غافل بودهاند که این سوگندها به همه آنها پاسخ داده و مردم را از شک و تردید و وهم و غفلت بیرون آورده و موفقیت هر کدام از موجودات را به درستی نشان داده و حقایق امور را آشکار ساخته است)
4. برای تعظیم و تکریم اعمال خیر و شایسته تا مردم به انجام آنهاتشویق و ترغیب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و اوقات فریضه حج و امثال آن.
مرحوم طبرسی از امام باقر و امام صادق(ع) نقل میکند که آن دو امام فرمودهاند: (خداوند به آفریدههای خود سوگند یاد میکند تا انسان را به جایی که باید عبرت و پند گیرد آگاه سازد چون قسم به عظمت و بزرگی آنچه به آن سوگند یاد شده، دلالت دارد.)(طبرسی امین الاسلام، مجمع البیان، ج 10، ص 254).
پس آن طوری که از آیات قرآن و بیانات ائمه(ع) و پژوهشگران اسلامی استفاده میشود، سوگندهای قرآن عالیترین وسیله جهت گرایش افکار انسان به تحقیق در ژرفای مسائل و موجودات جهان است تا از رهگذر این کوششها و دقتها درهای علوم و دانشها را بسوی جامعه انسانی بگشایند. و بقول طنطاوی (سوگندهای قرآن کلید دانشها است) . (الجواهر طنطاوی، ج 25، ص 258 به نقل از سوگندهای قرآن ابوالقاسم رزاقی).پ از ذکر این مقدمه پیرامون آیه مورد پرسش در سوره واقعه توضیحاتی عرض می کنیم تا هدف از این سوگند و اهمیت آن روشن گردد .
در تعقیب بحثهای فراوانی که در آیات قبل با ذکر هفت دلیل در باره معاد آمد در این آیات سخن از اهمیت قرآن مجید است، چرا که مساله نبوت و نزول قرآن بعد از مساله مبدأ و معاد مهمترین ارکان اعتقادی را تشکیل میدهد، بعلاوه قرآن مجید در زمینه دو اصل توحید و معاد بحثهای عمیقی دارد، و تحکیم پایههای آن تحکیم این دو اصل محسوب میشود.
نخست با یک سوگند عظیم سخن را شروع کرده، میفرماید: سوگند به جایگاه ستارگان و محل طلوع و غروب آنها! (فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ).
بسیاری از مفسران را عقیده بر این است که لا در اینجا به معنی نفی نیست، بلکه زائده، و برای تاکید است، چنان که در آیات دیگر قرآن همین تعبیر در مورد سوگند به روز قیامت، و نفس لوامه، و پروردگار مشرقها و مغربها، و شفق، و مانند آن آمده است.
در حالی که بعضی دیگر لا را در اینجا به معنی نفی و اشاره به این میدانند که مطلب مورد قسم از آن پراهمیتتر است که به آن سوگند یاد شود، همانگونه که در تعبیرات روزمره نیز گاه میگوئیم: ما به فلان موضوع قسم نمیخوریم.
ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر میرسد، چرا که در قرآن به ذات پاک خدا صریحا سوگند یاد شده، مگر ستارگان از آن برترند که به آنها قسم یاد شود؟! مفسران در مورد مواقع النجوم تفسیرهای متعددی ذکر کردهاند:
نخست همان که در بالا گفتیم یعنی جایگاه ستارگان و مدارات و مسیر آنها.
دیگر اینکه منظور محل طلوع و غروب آنها است.
و دیگر اینکه منظور سقوط ستارگان در آستانه رستاخیز و قیامت است.
بعضی نیز آن را تنها به معنی غروب ستارگان تفسیر کردهاند.
بعضی هم به پیروی پارهای از روایات آن را اشاره به نزول قسمتهای مختلف قرآن در فواصل زمانی متفاوت میدانند (زیرا نجوم جمع نجم در مورد کارهای تدریجی به کار میرود).
گرچه منافاتی بین این معانی نیست، و ممکن است همه در آیه فوق جمع باشد، ولی تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر میرسد، چرا که به هنگام نزول این آیات غالب مردم اهمیت این سوگند را نمیدانستند امروز برای ما روشن شده است که ستارگان آسمان هر کدام جایگاه مشخصی دارد، و مسیر و مدار آنها که طبق قانون جاذبه و دافعه تعیین میشود بسیار دقیق و حساب شده است.
و سرعت سیر آنها هر کدام با برنامه معینی انجام میپذیرد.
این مساله گرچه در کرات دوردست دقیقا قابل محاسبه نیست، اما در منظومه شمسی که خانواده ستارگان نزدیک به ما را تشکیل میدهد دقیقا مورد بررسی قرار گرفته، و نظام مدارات آنها به قدری دقیق و حساب شده است که انسان را به شگفتی وامیدارد.
هنگامی که به این نکته توجه کنیم که طبق گواهی دانشمندان تنها در کهکشان ما حدود یک هزار میلیون ستاره وجود دارد! و در جهان کهکشانهای زیادی موجود است که هر کدام مسیر خاصی دارند، به اهمیت این سوگند قرآن آشناتر میشویم.
در کتاب اللَّه و العلم الحدیث میخوانیم:
دانشمندان فلکی معتقدند این ستارگانی که از میلیاردها متجاوزند که قسمتی از آنها را با چشم غیر مسلح میتوان دید، و قسمت (بسیار بیشتری)
را جز با تلسکوپها نمیتوان دید. بلکه قسمتی از آنها با تلسکوپ هم قابل مشاهده نیست فقط با وسائل خاصی میتوان از آنها عکسبرداری کرد همه اینها در مدار مخصوص خود شناورند و هیچ احتمال این را ندارد که یکی از آنها در حوزه جاذبه ستاره دیگری قرار گیرد، یا با یکدیگر تصادف کنند، و در واقع چنین تصادفی همانند این است که فرض کنیم یک کشتی اقیانوسپیما در دریای مدیترانه با کشتی دیگری در اقیانوس کبیر تصادف کند در حالی که هر دو کشتی به یک سو و با سرعت واحدی در حرکتند و چنین احتمالی اگر محال نباشد لا اقل بعید است! .
با توجه به این اکتشافات علمی از وضع ستارگان اهمیت سوگند بالا روشنتر میگردد.
و به همین دلیل در آیه بعد میافزاید: و این سوگندی است بسیار بزرگ اگر بدانید (وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ).
تعبیر به لو تعلمون (اگر بدانید) به خوبی گواهی میدهد که علم و دانش بشر در آن زمان این حقیقت را به طور کامل درک نکرده بود، و این خود یک اعجاز علمی قرآن محسوب میشود که در عصری که شاید هنوز عدهای میپنداشتند ستارگان میخ های نقرهای هستند که بر سقف آسمان کوبیده شدهاند!، یک چنین بیانی، آنهم در محیطی که به حق محیط جهل و نادانی محسوب میشد از یک انسان عادی محال است صادر شود.
اکنون ببینیم این قسم عظیم برای چه منظوری ذکر شده؟ آیه بعد پرده از روی آن برداشته، میگوید: آنچه محمد ص آورده قرآن کریم است (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ).
و به این ترتیب به مشرکان لجوج که پیوسته اصرار داشتند این آیات نوعی از کهانت است، و یا العیاذ باللَّه سخنانی است جنونآمیز، یا همچون اشعار شاعران، یا از سوی شیاطین است، پاسخ میگوید که این وحی آسمانی است و سخنی است که آثار و عظمت و اصالت از آن ظاهر و نمایان است، و محتوای آن حاکی از مبدأ نزول آن میباشد و آن چنان این موضوع عیان است که حاجت به بیان نیست. تفسیر نمونه، ج23، ص: 265 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100105386)
- [سایر] پیشینه تاریخی ولایت فقیه تا کجاست؟
- [سایر] پیشینه تاریخی اختلافات مرزی عراق با ایران چه بود؟
- [سایر] پیشینه ی تاریخی اندیشه ی تساهل گرایی در غرب چیست؟
- [سایر] یکی از مباحثی که در بیشتر عرفانهای نوظهور مطرح میباشد، بحث تناسخ میباشد. آیا این مسئله دارای پیشینه تاریخی میباشد و مکاتب دیگر نیز به آن اعتقاد داشتند؟
- [سایر] پیشینه ی دموکراسی در ایران چگونه است؟
- [سایر] پیشینه و عوامل پیدایش سکولاریسم چیست؟
- [سایر] پیشینه و عوامل پیدایش سکولاریسم چیست؟
- [سایر] تعریف، پیشینه، اقسام، فواید و ویژگیهای تفسیر موضوعی چیست؟
- [سایر] پیشینه مبحث قضا و قدر را بیان کنید؟
- [سایر] پیشینه و سیر تطوّرات هرمنوتیک را بیان کنید.
- [آیت الله اردبیلی] سوگند صحیح دارای چند شرط است: اوّل:کسی که سوگند میخورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر میخواهد راجع به مال خود قسم بخورد، باید سفیه نباشد اگرچه حاکم شرع هم او را از تصرّف در مالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچّه، دیوانه، مست =============================================================================== 1 (تَوْریه) آن است که دروغ را به گونهای ادا کند که قابل انطباق بر راست نیز باشد و در دل حرف راست را قصد نماید. و کسی که مجبورش کردهاند درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانیّت بدون قصد سوگند بخورد. دوم:کاری که سوگند میخورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری که سوگند میخورد ترک کند، باید واجب و مستحب نباشد و اگر سوگند بخورد که کار مباحی را بجا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجام آن نباشد و نیز اگر سوگند بخورد کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن در نظر مردم بهتر ازترک آن نباشد. سوم:به یکی از اسامی خداوند متعال سوگند بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود، مانند ( خدا ) و ( اللّه ) و نیز اگر به اسمی سوگند بخورد که به غیر خدا هم میگویند ولی به قدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدّس حق در نظر میآید مثل آن که به (خالق) و (رازق) سوگند بخورد صحیح است، بلکه اگر به لفظی سوگند بخورد که بدون قرینه، خدا را به نظر نیاورد ولی او خدا را قصد کند، بنابر احتیاط باید به آن سوگند عمل نماید. چهارم:سوگند را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلب خود آن را قصد کند، صحیح نیست، ولی آدم لال اگر با اشاره سوگند بخورد صحیح است. پنجم:عمل کردن به سوگند برای او ممکن باشد، اما اگر هنگامی که سوگند میخورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای سوگند معیّن کرده عاجز شود یا برای او مشقّت داشته باشد، سوگند او از وقتی که عاجز شده به هم میخورد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر فرزند بدون اجازه گرفتن از پدر و زن بدون اجازه گرفتن از شوهر، سوگند بخورد، بعید نیست سوگند آنان صحیح نباشد، لکن نباید احتیاط را ترک کنند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان از روی فراموشی یا ناچاری به سوگند عمل نکند، کفّاره بر او واجب نیست و همچنین است اگر او را مجبور کنند که به سوگند عمل ننماید و قسمی که آدم وسواسی میخورد، مثل این که میگوید: (وَاللّه الآن مشغول نماز میشوم) و به واسطه وسواس مشغول نمیشود، اگر وسواس او به گونهای باشد که بیاختیار به سوگند عمل نکند، کفاره ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .سوگند یاد کردن در داد و ستد اگر دروغ باشد , گذشته از حرام بودن، اهانت دینی محسوب میشود و اگر راست باشد, کراهت دارد, البته دروغ بودن سوگند به لحاظ گزارشِ همراه آن است
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی برای زیارت یا برای اعمالی که غسل برای انجام دادن آنها مستحب است نذر یا عهد کند یا سوگند یاد کند که غسلی را انجام دهد، در صورت رعایت احکام نذر، عهد و سوگند، غسل بر او واجب میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در معامله نسیه باید مدت کاملاً معین باشد و اگر تاریخی برای آن معین نکنند معامله باطل است.
- [آیت الله اردبیلی] کفّاره مخالفت با سوگند، سیر کردن یا پوشاندن ده فقیر و یا آزاد کردن یک برده است و چنانچه توان انجام هیچ کدام را نداشته باشد، باید سه روز روزه بگیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است فروشنده چند چیز را رعایت کند : 1 .بین خریداران در نرخ گذاری فرق نگذارد؛ 2 .در قیمت کالا سختگیری نکند؛ 3 . پشیمانی خریدار و پسدادن کالا را بپذیرد؛ 4 .سوگند یاد نکند.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه عامل و مالک در سودآوری و یا ضرر کردن تجارت اختلاف کنند قول عامل با سوگند مقدم است، مگر این که مالک شاهدی بر گفتار خود داشته باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .نمازهای واجب, ششتاست: یکم: نماز شبانه روز و آنچه ملحق به آن است; مانند نماز احتیاط، نماز قضا و نمازی که باید اعاده شود ; دوم: نماز آیات ; سوم: نماز میّت ; چهارم : نماز طواف واجب خانه خدا; پنجم: نماز قضای پدر (و احتیاطاً مادر); ششم: نمازی که به وسیله اجاره یا نذر و عه د و سوگند تعهّد نموده است که در این فرض , اصل نماز، با نذر و مانند آن, واجب نمیشود؛ بلکه وفای به عقد اجاره و نذر و سوگند و وفای به عهد واجب است . نماز جمعه, از نمازهای شبانهروزی است که در ظهر روز جمعه خوانده میشود.