پیشینه ی تاریخی اندیشه ی تساهل گرایی در غرب چیست؟
پیشینه ی تاریخی اندیشه ی تساهل و تسامح در غرب به قرن های شانزدهم و هفدهم میلادی بازمی گردد و چنان که محقّقین گفته اند، تا قبل از آن زمان، خبری از این اندیشه نبود[1]. مردم روزگار باستان، چنان تلقی ای از خدایان داشتند که حتّی نمی توانستند مفهوم تساهل و تسامح امروزی را تصوّر کنند. هر چند مقامات امپراتوری روم، در محدوده ی خود، به فرقه های متعدد، در جشن ها و نهضت های درونی آنها چنان آزادی می دادند که پیروان آنان خیال می کردند قدرت دولت، وجهه و اعتبار خود را از قدرت خدایان اخذ کرده است؛ امّا مسیحیان، کم و بیش، در دوره های مختلف، مورد شکنجه های بی رحمانه قرار می گرفتند؛ تا این که (آگوستین) مسیحیّت را به عنوان دین رسمی مطرح نمود. مسیحیان هم در قرون وسطا برای مدّتی هیچ رقیبی را تحمّل نمی کردند؛ مثلا آگوستین، خواهان مجازات بدنی تفرقه افکنان و بدعت گذاران بود و این رَویه تقریباً در تمام قرون وسطا رایج بود. لوتر و کالون نیز اعتقادی به تساهل و تسامح به معنای امروزی نداشتند. در قرن هفدهم، طی جنگ های سی ساله و درگیری های تلخ و بی ثمر مذهبی، معلوم شد که تنش و نزاع مذهبی فایده ای برای دو طرف ندارد و همین امر موجب گرایش به تسامح طلبی شد[2]. امّا دیری نپایید که، در قرن هیجدهم، مفهوم تسامح مذهبی شکل گرفت و به سبب آن، بی تفاوتی دینی رواج یافت. در قرن نوزدهم، سیاست تسامح مذهبی، به گونه ای که در منشور حقوق شهروندان آمریکایی در سال 1776م. اعلام شده بود، در اغلب ممالک اروپایی رواج یافت؛ هر چند کلیسای کاتولیک روم نسبت به پیروی از این قانون غیرمذهبی ناراضی بود. سرانجام، زمانی که تسامح مذهبی، صرفاً پوششی برای ترویج بی تفاوتی دینی شد، مفهوم تساهل و تسامح ارزش اولیّه ی خود را از دست داد[3]. پی نوشتها: [1]. البته ریشه ها و مبانی این فکر به زمان های بسیار دورتر بازمی گردد. [2]. می گویند برای اولین بار، مفهوم تساهل و تسامح در غرب توسط جان لاک در رساله ای با عنوان (مکتوبی در باب تساهل و مدارا) مطرح شد؛ سیدعلی محمودی، (تساهل مثبت در قلمرو فلسفه ی سیاسی معاصر)، کیهان فرهنگی، سال دهم، شماره ی 2، ص 1719. [3] - Geddes Macgregor, Dictionary of Religion and Philosophy, P.616. منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
عنوان سوال:

پیشینه ی تاریخی اندیشه ی تساهل گرایی در غرب چیست؟


پاسخ:

پیشینه ی تاریخی اندیشه ی تساهل و تسامح در غرب به قرن های شانزدهم و هفدهم میلادی بازمی گردد و چنان که محقّقین گفته اند، تا قبل از آن زمان، خبری از این اندیشه نبود[1]. مردم روزگار باستان، چنان تلقی ای از خدایان داشتند که حتّی نمی توانستند مفهوم تساهل و تسامح امروزی را تصوّر کنند. هر چند مقامات امپراتوری روم، در محدوده ی خود، به فرقه های متعدد، در جشن ها و نهضت های درونی آنها چنان آزادی می دادند که پیروان آنان خیال می کردند قدرت دولت، وجهه و اعتبار خود را از قدرت خدایان اخذ کرده است؛ امّا مسیحیان، کم و بیش، در دوره های مختلف، مورد شکنجه های بی رحمانه قرار می گرفتند؛ تا این که (آگوستین) مسیحیّت را به عنوان دین رسمی مطرح نمود.
مسیحیان هم در قرون وسطا برای مدّتی هیچ رقیبی را تحمّل نمی کردند؛ مثلا آگوستین، خواهان مجازات بدنی تفرقه افکنان و بدعت گذاران بود و این رَویه تقریباً در تمام قرون وسطا رایج بود. لوتر و کالون نیز اعتقادی به تساهل و تسامح به معنای امروزی نداشتند. در قرن هفدهم، طی جنگ های سی ساله و درگیری های تلخ و بی ثمر مذهبی، معلوم شد که تنش و نزاع مذهبی فایده ای برای دو طرف ندارد و همین امر موجب گرایش به تسامح طلبی شد[2].
امّا دیری نپایید که، در قرن هیجدهم، مفهوم تسامح مذهبی شکل گرفت و به سبب آن، بی تفاوتی دینی رواج یافت. در قرن نوزدهم، سیاست تسامح مذهبی، به گونه ای که در منشور حقوق شهروندان آمریکایی در سال 1776م. اعلام شده بود، در اغلب ممالک اروپایی رواج یافت؛ هر چند کلیسای کاتولیک روم نسبت به پیروی از این قانون غیرمذهبی ناراضی بود. سرانجام، زمانی که تسامح مذهبی، صرفاً پوششی برای ترویج بی تفاوتی دینی شد، مفهوم تساهل و تسامح ارزش اولیّه ی خود را از دست داد[3].
پی نوشتها:
[1]. البته ریشه ها و مبانی این فکر به زمان های بسیار دورتر بازمی گردد.
[2]. می گویند برای اولین بار، مفهوم تساهل و تسامح در غرب توسط جان لاک در رساله ای با عنوان (مکتوبی در باب تساهل و مدارا) مطرح شد؛ سیدعلی محمودی، (تساهل مثبت در قلمرو فلسفه ی سیاسی معاصر)، کیهان فرهنگی، سال دهم، شماره ی 2، ص 1719.
[3] - Geddes Macgregor, Dictionary of Religion and Philosophy, P.616.
منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین